مقالات

ممنوعیت تبلیغ بر ضد بهاییت در بهمن ماه

ممنوعیت تبلیغ بر ضد بهاییت در بهمن ماه

بد نیست بدانید که بهاییت همیشه از هر فرصتی برای خود نمایی و البته خودستایی استفاده نموده و تا یک حکومت نوپا در کشور عزیزمان شکل گرفته یا حتی بعضا با همکاری بهاییت پازل حکومتی تشکیل شده را کامل کرده تا به اهدافش نزدیکتر و البته آسانتر برسد،برای بهتر و شفاف تر بیان کردن این مطلب به سراغ یک داستان که اتفاقا در بهمن ماه ۸۳ سال پیش اتفاق افتاده است می رویم،داستان از این قرار است که: جلوگیری از انتشار آگهی یک کتاب ضدبهایی و توقیف نشریه‏ ای که این آگهی را چاپ کرده بود، هم نشانه ایی از میزان نفوذ و اقتدار بهائیان در دوران سلطنت رضاخان است. مشروح این آگهی به این شرح است:
اعلان اقدس
«آیا می‏ خواهید با حقایق مذهب بهایی که دست اجنبی برای تولید نفاق و اختلاف در جامعه ایرانی ایجاد نموده آشنا شوید؟ آیا میل دارید از ماهیت این انجمن سری که در ادارات، تشکیلات مخرب خود را مثل مرض جذام توسعه داده، جریان امور داخلی و ترفیعات و محاکمات اداری را از مجرای حقیقی منحرف کرده [و] ترفیع مقام و اضافه حقوق و محاکمات اداری و حتی استخدام را به مجرای پارتی بازی مذهبی انداخته است آگاه شوید؟ آیا می ‏خواهید از […][۱] طایفه بهایی به جامعه ایرانیت و مراسله [ای]که به جمال پاشا سردار ترک نوشته و مشارالیه به اردوکشی بر علیه ایران ترغیب شده بود مستحضر گردید؟ اگر می‏خواهید معلومات فوق را تحصیل نمایید، کتاب کشف‏ الحیل تألیف آقای آقا میرزا عبدالحسین خان آیتی را که خودش مدت بیست سال مبلغ بهایی بوده است خریداری نموده مطالعه کنید. آقای آیتی اسرار داخلی این طایفه را برای شما شرح می‏دهد.» [۲] .
خبر چاپ این آگهی در «سالنامه پارس» که قرار بود از روز اول فروردین ۱۳۰۹ شمسی توزیع گردد، به اطلاع «محفل ملی بهائیان ایران» رسید. سران محفل بهائیان پس از خبردار شدن از این موضوع به تکاپو برخاستند و به طریقی این خبر را به اطلاع رضاخان رساندند و او اداره نظمیه را مأمور توقیف این سالنامه کرد و رئیس اداره نظمیه پس از توقیف این نشریه، طی نامه‏ای در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۳۰۸ مراتب را به اطلاع وزیر دربار رساند.
پس از توقیف این نشریه در چاپخانه، محمد علی امیرجاهد صاحب امتیاز و مدیر سالنامه پارس عریضه‏ ای برای رضاشاه تنظیم کرد و آن را به همراه نامه‏ای برای عبدالحسین تیمورتاش وزیر دربار رضاخان فرستاد. متن این نامه به این شرح است: «تصدق وجود مقدست گردم. مستدعیم عریضه[ای]که به خاکپای مبارک همایونی ارواحنا فداء له این عرضحال است، ملاحظه فرمایید و قبول کنید که به سر حضرت اشرف و به شرف ایرانیت قسم، بنده با کمال بی‏طرفی و از لحاظ اینکه مبادا بر خلاف نظر مبارک اعلیحضرت شهریاری اقدامی کرده باشم، این اعلان را پذیرفتم. وزارت معارف هم امضا نموده بنده هم طبع کرده‏ام. امروز که سالنامه صحافی شده و باید چند روز دیگر، یعنی ۲۰ بهمن ماه منتشر شود، دچار این زحمت شده‏ام. محض استحضار خاطر مبارک عرض شد که ملاحظه می‏فرمایید بنده در این مورد کمال ملاحظه را از تمام جهات کرده‏ام. مخصوصا توضیحی در ذیل اعلان مذکور نوشته‏ام. حال نظر مبارک ذات اشرف هر چه باشد، امر فرمایید فورا اطاعت می ‏کنم. فدوی صمیمی – محمد علی امیر جاهد [۳] » [۴] .
عریضه ضمیمه نامه ارسالی مدیر «سالنامه پارس» برای رضا شاه به این شرح است: «تصدق خاک پای مبارکت گردم. چاکر خاکسار با عشق مملو از فدویتی نسبت به ذات مقدس شاهنشاه با عظمت خود و اهمیت مطبوعات مملکت، با صرف هستی از مال و جان خود مشغول تنظیم سالنامه هستم که مانند بهترین سالنامه‏های ممالک معظمه موجب سربلندی هموطنانم باشد و در این راه روز و شب خود و خانواده خود را فدا کرده‏ام بدون آنکه قصد یک شاهی انتفاع داشته باشم. چنان که خاطر مهر مظاهر همایونی از بذل موجود فدوی در تقدیم ۷۵ تختخواب به پیشگاه مبارک برای مریضخانه‏های بلدی سابقه عاطفه و ملاطفت دارد. در ماه ششم امسال هیئت محترم دولت به پاس فداکاری‏های حقیر و این که مشاهده نمودند در تنظیم این سالنامه به حد قابل تقدیری فداکاری می‏نمایم، افتخار رسمیت به این سالنامه بخشیدند و در تصویب نامه خود وزارت جلیله معارف را ناظر مندرجات سالنامه قرار دادند. فدوی تمام مندرجات سالنامه را به امضای مأمور مخصوص وزارتخانه معروضه رسانیده و طبع نمودم. در ضمن مندرجات آن اعلانی است که لفا از نظر عنایت اثر ملوکانه می‏ گذرد و مقصود اعلان دهنده ترویج کتاب کشف‏الحیل است… چاکر بی‏مقدار به استناد همان ابلاغ و پیروی از پادشاه محبوب و بیم از آنکه مبادا از رد کردن اعلان مذکور لغزشی در راه فدویت خود نسبت به ذات مقدس همایونی دیده باشم، اعلان را طبع نمودم و یقین داشتم در راه چاکری و سمت رعیتی ذات مبارک انجام وظیفه کرده‏ام. اینک که سالنامه طبع و صحافی و برای انتشار حاضر شده است از طرف رئیس محترم نظمیه توقیف گردیده و به سختی چاکر را مجبور می‏نمایند که اعلان مذکور را از سالنامه بریده و بردارم. چون فدوی از جان‏نثاران مطیع و رعایای فدوی و منقاد پادشاه با عظمت خود هستم، از پیشگاه مبارک با خضوع و استرحام کسب اجازه می‏کنم تا امر و اراده مبارک شرف صدور یابد. جان‏ نثار و چاکر بی‏ مقدار [محمدعلی امیر]جاهد. [۵] .
اما این تمهیدات به هیچ وجه کارساز نشد و سرانجام مدیر سالنامه پارس به شرط اینکه آن آگهی ضدبهائیت را به طریقی از سالنامه حذف و یا روی آن را با مرکب چاپ سیاه کند، اجازه توزیع آن را می‏گیرد. عبدالحسین تیمورتاش در ذیل نامه مدیر سالنامه پارس به رئیس دفتر خود چنین می‏ نویسد: «به نظمیه جوابا نوشته شود… ممکن است اعلان مزبور را در تقویم‏ های توقیف شده سیاه نمود و تقویم‏ ها را آزاد کرد… سازماندهی موقوفات بهائیان – عبدالحسین تیمورتاش.» [۶] .

پی نوشت ها:

[۱] در اصل متن نقطه‏ چین است. به نظر می‏ رسد کلمه «خیانت» باشد.
[۲] اسنادی از مطبوعات و احزاب دوره رضاشاه، چاپ اول، سال ۱۳۸۰ و سند شماره‏ی ۱ / ۴۲، صص ۸۶ و ۸۵.
[۳] محمد علی امیر جاهد صاحب یک نمایشگاه و فروشگاه مبل در خیابان لاله‏ زار بود و نعمت‏ الله جهان بانوئی مدیر مجله فردوسی در این نمایشگاه کار می‏ کرد.
[۴] اسنادی از مطبوعات و احزاب دوره رضاشاه، سند شماره ۲ / ۴۲، ص ۸۶.
[۵] اسنادی از مطبوعات و احزاب در دوره رضاشاه، سند شماره ۳ / ۴۲، ص ۸۷.
[۶] همان، سند شماره ۴ / ۴۲، ص ۸۸

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن