پرسش و پاسخ

تفاوت بابیه و شیخیه

سوال
فرق بین عقاید بابی ها، شیخی ها، (احقاقی ها و کریمخانی ها) چیست؟ کدام یک از فرق شیخیه هنوز زنده هستند؟
پاسخ

جهت تبیین تفاوت های گروه های فوق ابتدا باید نگاهی به تاریخ تشکیل و تأسیس این فرقه ها داشته باشیم و لذا نخست به معرفی شیخ احمد احسائی، بنیانگذار شیخیه؛ پرداخته و سپس مطالبی درباره فرقه های جدا شده از شیخیه، از جمله احقاقی، کریمخانیه، و بابی گری ارائه می شود.

شیخ احمد احسائی در سال ۱۱۶۶ هـ . ق چشم به جهان گشود، او را در اصطلاح شیخیه «شیخ جلیل» می گویند وی در سال ۱۲۲۱ هـ . ق به ایران آمد و به حضور فتح علی شاه قاجار رفت و مورد احترام قرار گرفت و نیز سه سال در کرمانشاه، در نزد محمد علی میرزا دولتشاه بود و از ایران به شام و عراق و حجاز رفت و هنگام سفر حج در بین راه در گذشت.[۱] جانشین وی سید کاظم رشتی است او در جوانی به یزد رفت و به شیخ احمد احسائی پیوست و سپس به کربلا رفت و تا پایان عمر در آن شهر به ترویج مکتب شیخیه مشغول بود.[۲] و در سال ۱۲۵۹ ق درگذشت.
از جمله شاگردان سید کاظم رشتی، حاج محمد کریمخان کرمانی و سید علی محمد شیرازی معروف به باب است.

کریم خان قاجار (۱۲۲۵ ـ ۱۲۸۸ هـ . ق) فرزند حاج ابراهیم خان ظهیر الدوله پسر مهدیقلی خان پسر محمد حسن خان پسر فتح علی شاه قاجار است. جانشین سید کاظم رشتی شد. که پدرش ابراهیم خان پسر عمو و داماد فتحعلی شاه بود.[۳] پس از حاج محمد کریم خان پسرش حاج زین العابدین (۱۲۶۰ ـ ۱۲۷۶ هـ . ق) و سپس ابوالقاسم خان ابراهیمی (۱۳۱۴ ـ ۱۳۹۰ هـ . ق) و پس از او حاج عبدالرضاخان جانشین پدرش شد که در سال اول انقلاب اسلامی ایران ترور شد.[۴] شیخیه کرمان را به خاطر انتساب به موسس آن حاج محمد کریم خان، کریمخانیه گفته اند. و رئیس این فرقه را سرکار آقا خطاب می کنند.
شیخیه کرمان اصول دین را منحصر در چهار اصل توحید، نبوت، امامت و رکن رابع می دانند. به اعتقاد این ها شیعه واقعی کسی است که معتقد به رکن چهارم دین باشد. که رکن چهارم رابطه و واسطه بین شیعیان و معصوم ـ علیه السلام ـ است. و احکام را بلاواسطه از امام ـ علیه السلام ـ می گیرد و به مردم می رساند.[۵] سران شیخیه با تبیین رکن رابع رابطه بین مردم با خدا و مردم با پیامبر را به کلی قطع نموده اند. و التماس به خدا را بیهوده جلوه داده اند، و برای دعا و درخواست از خدا و واسطه قرار دادن معصومین ـ علیهم السلام ـ هیچ موضوعیتی قائل نیستند و فقط باید به درِ رکن چهارم رفت و او را واسطه قرار داد. و در واقع رحمت و مغفرت الهی را منحصر در رکن چهارم نموده اند. که خداوند آن را برای مردم نمایان نموده است.[۶] شیخیه عدل و معاد را از اصول دین نمی دانند زیرا اعتقاد به خدا و پیامبر ضرورتاً مستلزم اعتقاد به قرآن و ما فی الکتاب است. که عدل و معاد نیز از جمله آن هاست. می گویند عدل از صفات ثبوتی خداست اگر ما آن را بپذیریم چرا سایر صفات ثبوتیه از قبیل: علم، قدرت، حکمت و غیره از اصول دین نباشد.[۷] حتی کریم خان کرمانی در کتاب ارشاد العوام توضیح می دهد که «همانطور که اقرار به عدل لازم است اقرار به صفات دیگر نیز لازم است. لازمه گفته آقایان (علمای شیعه) این است که کسی که خدا را عادل دانست ولی گفت خدا کور است، کر است، مرده است، باید مسلمان باشد برای این که اقرار به توحید و عدل نموده است.[۸] لازم بذکر است اصل رکن چهارم را حاج محمد کریم خان کرمانی بنا نهاده است. و شیخیه آذربایجان به این اصل اعتقادی ندارند. بدین جهت شیخیه کرمان را که پیرو حاج محمد کریم خان هستند «رکنیه» نیز می گویند.[۹] شیخیه معتقدند بعد از انحلال جسم، عنصری که باقی می ماند جسم لطیفی است که به اصطلاح ایشان جسم هور قلیایی است. هور قلیا که ظاهراً کلمه سریانی است، همان قالب مثالی می باشد که در اصطلاحات فلسفی شیخ احمد احسایی یافت می شود. وی می گوید آدمی را دو جسم است، یکی مرکب از عناصر زمانی که بمنزله اعراض جسم حقیقی است و آن مانند جامعه ای است که انسان آن را می پوشد و از تن بیرون می آورد و آن چه پس از مرگ می پوسد و از بین می رود همین جسم است.
دیگر سرشتی است که آدمی از آن آفریده شده و زمان در آن دخیل نیست و از عالم هور قلیا است و در گور او باقی خواهد ماند و آن چه آدمی در روز رستاخیر به هیأت آن زنده خواهد شد همین جسم مثالی است و ثواب و عقاب اخروی مربوط به همین جسم است.[۱۰]

احقاقی ها نیز فرقه ای از شیخیه می باشند که پیرو آخوند ملا محمد باقر اسکوئی می باشند. وی از فضلای شیخیه در کربلا بود و پسران سید کاظم رشتی نزد او درس می خواندند و چون کتابی به نام «احقاق الحق و ابطال الباطل» در رد حاج محمد کریم خان نوشت از این جهت فرزندان او نام خانوادگی خود را احقاقی گرفتند. این طائفه غالباً در آذربایجان و کربلا و کویت زندگی می کنند و شیخ رسول احقاقی از پیشوایان آنان[۱۱] بود که چند سال پیش وفات کرد.

فرقه بابی ها جدا از فرقه شیخیه می باشند و دارای اصول و فروعی می باشند. بابی ها پیروان سید علی محمد شیرازی (۱۲۳۶ ـ ۱۲۶۶ هـ . ق) که در شهر شیراز خروج کرده و خود را باب خواند، بودند سید علی محمد باب پسر محمد رضا بزاز شیرازی است که از شاگردان سید کاظم رشتی (بنیان گذار فرقه شیخیه) می باشد. که تحت تأثیر و نفوذ اخلاقی سید کاظم رشتی واقع شده و در بیست و چهار سالگی ادعا کرد که باب و واسطه وصول به امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ است و پس از مدتی ادعا کرد که خداوند کتاب بیان را بر من نازل نموده است، باب در نوشته های خود آورده است که او خاتم ظهورات مشیت اولیه و آخرین حلقه سلسله نبوت نیست. و کتاب بیان او آخرین کتب آسمانی نمی باشد بلکه ظهور بعد از او که به «من یظهره الله» یعنی کسی که خداوند او را آشکار خواهد ساخت تعبیر می نمود. و به مراتب بالاتر ازظهور خود اوست.[۱۲] سید علی محمد باب بدستور میرزا تقی خان امیر کبیر صدر اعظم ناصر الدین شاه به دار آویخته شد و راجع به جسد او اختلاف است که بعضی گویند جسدش را در خندق انداختند تا طعمه حیوانات شود و بعضی برآنند که در امامزاده معصوم نزدیک رباط کریم به خاک سپرده شده، پس از او میرزا یحیی نوری ملقب به صبح ازل جانشین او شد و در عراق بین صبح ازل و میرزا حسینعلی معروف به بهاء الدوله اختلاف افتاد و میرزا حسینعلی از اطاعت برادرش صبح ازل خارج شد و بین طرفدارانشان ستیز درگرفت و دولت عثمانی صبح ازل را به قبرس و برادرش میرزا حسینعلی را به عکاء تبعید کرد. عده ای که به طرفداری از صبح ازل برخواستند معروف به ازلی شدند و طرفداران حسینعلی بهاء الله بهائی شده و از اسلام خارج شدند.[۱۳]

از فرق منحرف هم اکنون عده اندکی از احقاقی ها در آذربایجان شرقی حضور دارند و از اهل حق نیز در برخی شهر های آذربایجان هستند مثل تبریز و شهر ایلخچی ساکن هستند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱٫ هفتاد و دو ملت
۲٫ مکتب شیخی از حکمت الهی شیعی.
۳٫ کتب و رسالات مشایخ شیخیه.
۴٫ نقطه الکاف.
۵٫ دایره المعارف اسلامیه، ج۳، ص ۲۲۶ ـ ۲۳۱٫
۶٫ فتنه باب.
۷٫ باب و بهاء را بشناسید.

پی نوشت ها:
[۱]. زندگانی شیخ احمد احسائی به قلم فرزند او. خدایی، احمد، تحلیلی بر تاریخ و عقاید فرقه شیخیه، ص ۲۹، امیر العلم، دوم، ۱۳۸۲٫
[۲]. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص ۲۶۶، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، چهارم، ۱۳۸۴٫
[۳]. فرهنگ فرق اسلامی، ص ۲۶۷٫
[۴]. همان، ص ۲۶۸٫
[۵]. همان، تحلیلی بر تاریخ و عقاید فرقه شیخیه، ص ۲۸۰٫
[۶]. تحلیلی بر تاریخ و عقاید فرقه شیخیه، ص ۲۸۱٫
[۷]. فرهنگ فرق اسلامی، ص ۲۷۰٫
[۸]. ارشاد العوام، ص ۷۴٫
[۹]. فرهنگ فرق اسلامی، ص ۲۷۰٫
[۱۰]. فرهنگ فرق اسلامی، ص ۲۷۰٫
[۱۱]. فرهنگ فرق اسلامی، ص ۲۶۸٫
[۱۲]. فرهنگ فرق اسلامی، ذیل واژه بابیه.
[۱۳]. فرهنگ فرق اسلامی، ذیل واژه بابیه.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن