مقالات

ادونتیست ها (adventists)

ادونتیست ها (adventists)

نهضت اصلاح دینی در نیمه نخست قرن شانزدهم تحوّلی بزرگ وانفجاری عظیم در جهان مسیحیت بودکه تمامی ساخت های دینی ، اجتماعی وسیاسی اروپا در قرن شانزدهم وپس از آن را سخت تحت تأثیر قرار داد و انشقاق بزرگی در کلیسای مسیحی پدید آورده و ازدل این نهضت،« پروتستانتیزم»سر برآورد. نهضت اصلاح دینی شاهد اهتمامی نو به کتاب مقدّس یا احیای نگرشی کهن به اهمیّت کتاب مقدّس بود.اندیشه «فقط کتاب مقدّس»یکی از شعارهای اصلی آنان به شمار می رفت وهمانگونه که آموزه «آمرزیدگی تنها بوسیله ایمان»مبدأ مادّی این نهضت بود،اصل«فقط کتاب مقدّس» نیز مبدأصوری آن شمرده می شود.اگر اصلاحگران پاپ را از تخت قدرت پایین کشیدند در عوض کتاب مقدّس را جای او نشاندند وآنرا مبدأ وسرچشمه اندیشه ها وآیینهای خود قرار دادند. اما کتاب مقدّس در عمل نشان داده است که استفاده از آن به این منظورمشکل تر از آن است که انتظار می رفت.
نهضت اصلاح دینی معتقد بود که کتاب مقدّس دربر دارنده کلام خداست وهمه نسلها باهدایت روح القدس می توانند به این کلام دست یابند وآنرا درک کنند این نهضت انحصار گرایی کلیسای کاتولیک در خواندن و فهم و تفسیر کتاب مقدس را رد مینمود. این دیدگاه درباره خواندن وتفسیر کتاب مقدّس بسیاری از مسیحیان رابا دین آشتی داد وفواید زیادی برای القای روح دینی ومعنوی در جوامع مسیحی دربرداشت اما یک مشکل اساسی هم در بین بود وآنهم تنوّع فراوان تفاسیر وظهور فرقه های بیشمار براساس این تفسیرها در کلیسای پروتستان بودآنچه که در کلیسای کاتولیک کمتر به چشم میخورد. یک فرقه ازاین فرقه های بسیار وانشعابات فراوان در کلیسای پروتستان فرقه ای است به نام «ادونتیستها».

تا ظهور ادونتیست ها
حدود یک قرن بعداز نهضت اصلاح دینی، یعنی در قرن هفدهم که انگلیسی ها در آمریکا مستقر شدند پیروان بسیاری از مذاهب مسیحی را به خود جلب کردندمانند انگلیکن ها،کاتولیکها ،لوتری ها و….تحمّل این همه گرایشهای پروتستانی و کاتولیکی و بعدها یهودی حکم یک ضرور ت اجتماعی را یافت.بعد از استقلال یافتن آمریکا یکی از متمّم های قانون اساسی جدید آمریکا بر این قرار گرفت که دولت مرکزی درمورد دین باید کاملا بی طرف باشد وازهیچ مذهبی به عنوان مذهب رسمی آمریکا یاد نشود.دیدگاهی که بر این پایه بوجود آمد «تفرّق گرایی» نام گرفت.
در همین قرن وبا ظهور عصر «روشنگری» وتشویق فراوانی که بر جستجوی مسیحیتی عقلانیتربوجود آمد راه برای نهضت های مسیحی جدیدی هموارشد که می خواستندعناصر تجربی غیر عقلانی دین را بالاتر از عناصر نظری و عقلانی آن قرار دهند. نمونه این نهضتها «تورّع»بود.این نهضت تأکید بسیار بر دیانتی شخصی تر همراه با ورع و پرهیزکاری داشت برای احیای روح مذهبی ودمیدن احساس وایمان صادق و پرشور دربین پروتستانهای سرخورده از جنگهای مذهبی وایجاد اشتیاق عمیق برای تبشیرو تبلیغ مسیحیت دردنیا.
در سده بعد که معروف به «عصر خرد» گردید دوموج عظیم احیای مذهبی مبتنی بر نهضت «تورع»اروپا و آمریکا را فرا گرفت.اوّلی با نام «بیداری عظیم » ازحدود سال ۱۷۲۰به جنبش درآمد.ریشه این جنبش احیای «هزاره باوری»یا «هزاره گرایی » بود.

هزاره گرایی
اینکه هزاره گرایی چیست ؟واز کجا ریشه می گیرد ؟از حوصله این مقاله خارج است .اما بصورت مختصر باید عرض شود که «هزاره گرایی» یا(millenniarism) که در طی سالهای پایانی هزاره دوّم وسالهای آغازین هزاره سوّم بسیار پرشور و حرارت دنبال می شود وشاهد انتشار صدها کتاب ومقاله واثر هنری در ارتباط با آن هستیم امروزه عنوان واصطلاحی است که بیشتر در دنیای مسیحیت رایج شده است هرچندکه شاید ریشه های این معنا را باید در سنّتهای یهودی وغیر آن جستجو کرد.«هزاره گرایی»،از یک باور برآمده از «کتاب مقدّس» مبنی بر بازگشت وظهور مجدّد عیسی مسیح دروقتی معیّن ،یعنی همین مرز میان هزاره دوّم وسوّم ناشی می شود. اغلب مسیحیان براساس آیات یک تا ده از فصل بیستم «مکاشفه یوحنّا» معتقدند که مسیح یک دوره هزارساله سلطنت پراز سعادت ایجاد خواهد کرد ،او بازگشتی دوباره خواهد داشت ومیان زندگان و مردگان قضاوت خواهد نمود. معتقدان به ظهور مسیح بادیدن نشانه های زوال اخلاقی جهان شمول به این باور رسیدند که جهان شیطان است و باید به زودی نابود شود.آنان جنگ نهایی بین نیروهای خدا و شیطان را پیش بینی کرده اندکه معمولاًبانام «جنگ آرماگدون»شناخته میشود.با ظهور مسیح و درجنگی که بین او و شیطان و پیروانش در می گیرد، شیطان به دست مسیح کشته شده وحکومت هزارساله مسیح بر جهان آغاز خواهد شد .درزمان حکومت او رستگاری و نجات به بهترین صورت ممکن رخ خواهد داد ودراین دوران شکوهمند تمامی غیر مسیحیان از جمله یهودیان به مسیحیت خواهند گروید ومسیحیت حقیقی در سراسر عالم ودر میان تمامی ملتها بسط می یابد.پس از این دوران مبارک و باشکوه سلطنت خدا بر زمین،پایان جهان و روز داوری نهایی فرا خواهد رسید.
به مطلب خود بازگردیم.هزاره باوری وقتی با تورّع در آمیخت ضرورتی عاجل برای دعوت عدّه هرچه بیشتر مردم پیش از آنکه آخرالزّمان فرا رسد،پدید آورد.کشیشان پروتستان ازهر گرایش و در هر کلیسایی به موعظه پرداختند همین امر جنبشی شامل همه گرایشهای مسیحی بوجود آوردکه بعدها «پروتستان تبشیری» نام گرفت.
دربین سالهای ۱۷۹۰ تا۱۸۴۰ کشور آمریکا شاهد یک موج مذهبی عظیم دیگر در سطح ملی بود که «بیداری عظیم دوّم» نام گرفت.این جنبش در مرزهای غربی آمریکا رشد و گسترش بیشتری داشت مردم مرزنشین بی کلیسا دسته دسته در اردوهای مذهبی شرکت میکردند وگوش به وعّاظ تبشیری پرشور می سپردند. موعظه ها گاه آنقدر عاطفی میشد که مردم بی اختیار ضجّه میزدند و به شیون و زاری می پرداختند ویا می رقصیدند ودچار تشنج میشدند.در سده نوزدهم آمریکا شاهد افزایش شمار گروهها یا فرقه های منشعب از مذهب پروتستان بود.بسیاری از این فرقه ها ریشه در «بیداری عظیم دوّم» داشتند.

ظهور ادونتیست ها
درهمین سالها در آمریکا نهضتی به پاخاست که بعدها نام «ادونتیسم»را به خودگرفت.این نهضت یک نهضت اصلاحی مکاشفه ای و مبتنی بر«هزاره گرایی »بود که درکنار دو گروه عمده دیگر از هزاره گرایان یعنی «شاهدان یهوه» و «دیسپنساشنالیست ها»(مقطع باوران)،در قرن نوزده در ایالات متحده آمریکا در فاصله سالهای ۱۸۳۰ تا۱۸۴۰میلادی ظاهر شد. برخی سابقه تاریخی این نهضت را در دوران پس از ناپلؤن جستجو میکنند.انتظارهایی که نسبت به رستاخیز وبازگشت قریب الوقوع مسیح در شهر«وورتمبرگ»براساس تعالیم الهیدان پارسا«بنجل»بوجود آمد. این انتظارها در انگلستان با نهضتهایی بانام«ایرونگ»و«داربی»شهرت یافت و«ادونتیسم»به عنوان نظیر آمریکایی آن به شمار میرود.
مؤسس این نهضت «ویلیام میلر»(۱۷۸۲-۱۸۹۴) نام دارد.او کشاورزی انگلیسی ،تشنه علم و دانش ولی فاقد تحصیلات رسمی بود.او تمام نوشته هایی را که در اختیار داشت خواند و ابتدا شکّاک وبی دین شد اما در سن ۳۴ سالگی تحت نفوذ تعمید تغییر مذهب دادو در شمارجماعت روحانیون باپتیست (تعمیددهنده)قرار گرفت. درحقیقت ادونتیسم را بایدانشعابی از «باپتیست ها»محسوب کرد.باپتیستها تعمید دادن کودکان کمتر از هفت سال راکاری برخلاف کتاب مقدس وحتّی عملی شیطانی می دانستندومعتقد به تعمید مجدّد تمام مسیحیان بودند.
پس از تغییر مذهب ،«ویلیام میلر» شروع به خواندن کتابهای «دانیال» و«مکاشفات یوحنّا»نمودو به این نتیجه رسید که مسیح به زودی خواهد آمد.میلر معتقد بود این امر به دنبال رستاخیز و تأسیس هزاره یا سلطنت خدا بر روی زمین تحقق خواهد یافت ودرپایان آن رستاخیز دوم و داوری به وقوع خواهد پیوست.
او با توجّه به فرازهایی از کتاب مقدّس ومحاسبات عددی مخصوصی که انجام می داد بازگشت مسیح را زمانی بین ۲۱ مارس ۱۸۴۳ ویا حداکثر۲۲ اکتبر ۱۸۴۴محاسبه نمود. فرازهایی را که میلر در کتاب مقدّس بیشتر مورد نظر و توجّه خویش قرار داد این فراز از رساله دوّم پطرس بود که میگوید:«لکن ای حبیبان این یک چیز از شما مخفی نماند که یک روز نزد خداوند چون هزار سال است وهزار سال چون یک روز.خداوند در وعده خود تأخیر نمی نماید چنانکه بعضی تأخیر می پندارند،بلکه برشماتحمّل می نماید جون نمیخواهدکه کسی هلاک گردد بلکه به توبه گرایند.لکن روز خدا چون دزد خواهد آمدکه در آن آسمانهابه صدای عظیم زایل خواهند شدوعناصر سوخته شده،ازهم خواهد پاشیدوزمین وکارهایی که در آنست سوخته خواهد شد.»
یا فرازی دیگردر کتاب دانیال که میگوید:«و او به من گفت:تادو هزار و سیصد شام و صبح تطهیر خواهد شد.»
واین آیات که:« هفتاد هفته برای قوم تو و برای شهر مقد‌ّست مقرّر می‌باشد تا تقصیرهای آنها تمام شود و گناهان آنها به انجام رسد و کفّاره به جهت عصیان کرده شود و عدالت جاودانی آورده شود و رؤیا و نبو‌ّت مختوم گردد و قدس‌الاقداس مسح شود. پس بدان و بفهم که از صدور فرمان به جهت تعمیر نمودن و بنا کردن اورشلیم تا (ظهور) مسیح رئیس هفت هفته و شصت و دو هفته خواهد بود و (اورشلیم) با کوچه‌ها و حصار در زمانهای تنگی تعمیر و بنا خواهد شد. و بعد از آن شصت و دو هفته مسیح منقطع خواهد گردید و از آن او نخواهد بود بلکه قوم آن رئیس که می‌آید شهر و قدس را خراب خواهند ساخت و آخر او در آن سیلاب خواهد بود و تا آخر جنگ خرابیها معیّن است. و او با اشخاص بسیار در یک هفته عهد را استوار خواهد ساخت و در نصف آن هفته قربانی و هدیه را موقوف خواهد کرد و بر کنگره رجاسات خراب‌کننده‌ای خواهد آمد و الی‌النّهایت آنچه مقد‌ّر است بر خراب کننده ریخته خواهد شد.»
میلر از سال ۱۸۳۱ این نتیجه گیری خود را منتشر ساخت واوّلین موعظه خود را در این سال ایراد نمود .موعظه او ظاهراً قانع کننده بود چون بیش از هفتصد کشیش از فرقه های مختلف او را به منابر خود دعوت کردندوبه او کمک نمودند تا این سخن را تبلیغ نماید. او در کلیساهای تعمیدی،کنگرگشنالیست ومتدیست درباره این موضوع سخنرانی هایی کرد و درسال ۱۸۳۴ به عنوان یک واعظ در کلیسای تعمیدی پذیرفته شد.
درنتیجه سخنرانی های اوبسیاری از مردم تغییر کیش دادند وروز به روز بر شمار پیروان میلر افزوده شد .مجلات و روزنامه های زیادی به دست طرفداران وی منتشر گردیدازجمله مجله ویژه این نهضت بانام «نشانه های زمان موعود»که درسال ۱۸۴۰در شهر بوستون آغاز به کارنمود ،این مجله بعداًبه «منادی ظهور»تغییرنام داد.ازدیگر روزنامه های منتشر شده بوسیله پیروان میلر به گاهنامه های «فریاد نیمه شب»و«شیپور حاضرباش»میتوان اشاره کرد.
سال ظهور فرا رسید .درطول زمستان آن سال بسیاری از مردم در حالت انتظار شدید به سر بردند،مایملک خود را فروختندیا از آن صرف نظر کردند.روز موعود(۲۱مارس ۱۸۴۳ )ازراه رسید ولی آرزوها تحقّق نیافت. میلر وپیروانش تاریخ دوّمی را تعیین کردندیعنی ۲۲اکتبر۱۸۴۴ .ادونتیست ها علی رغم استهزای رقبای خود دست به یک رشته مبارزات تبلیغی احیاگرانه زدند ولی باردیگر آنان دچار یأس و نومیدی شدند زیرا روز موعود دوّم هم بی هیچ اتّفاقی سپری شد.گذشت کامل این روز بدون بازگشت مسیح منجر به آن شد که درکنفرانس سالانه معتقدان ظهور این روز را به نام روز«ناامیدی بزرگ»نامگذاری کنند.
بسیاری از پیروان میلر وحتّی خود او دچار سرخوردگی شدند.میلر دریک«عذرخواهی ودفاع»درسال۱۸۴۵ پذیرفت که محاسبه در تعیین روزبازگشت مسیح اشتباه بوده واظهار داشت دیگر درآینده از چنین پیشگویی هایی خودداری خواهد کرد.پس از این بحرانها عدّه زیادی از معتقدان کلیساهای خود را بطور کلی ترک کردند،برخی هم از کلیساهای خود اخراج شدندوخود میلر هم بوسیله کلیساس تعمیدی تکفیر شد.ازاین رو آنها مجبور شدند تشکیلاتی مخصوص به خود ایجاد کنند.آنها درسیاست کلیساطرفدار کنگرگشنالیسم،درعمل تعمید طرفدار کلیسای تعمیدی(باپتیست)ودر دکترین پروتستان افراطی با تمایلات شدید مکاشفه ای شدند. نسل دوم از ادونتیست هارویدادهای سالهای ۱۸۴۳تا۱۸۴۴را ازنو تعبیر کردندومدّعی شدند که مسیح درآن سالها بازگشته امّا درقلمرویی آسمانی و نامریی که با پدر میزیسته است. ادونتیست ها کوشش برای تعیین زمان دقیق بازگشت مسیح را ترک کرده خود را بااعتقاد به قریب الوقوع بودن این واقعه اقناع کردندوشروع به ترویج گیاه خواری،پرهیز دادن از استعمال موادّمخدّر و دیگر اقدامات سالم سازی نمودند.
به هر روی به زودی اختلاف بین ادونتیست ها برسرمسایل گوناگون مربوط به رستاخیز از قبیل فساد روح وسرنوشت کسانی که بدون توبه از دنیا رفته اند،پدیدارشد.درنتیجه این اختلافات انشعابات وگروههای مختلفی در بین آنان بوجودآمدمانند:«ادونتیست های تبشیری»،«کلیسای مسیحی ادونت»،«کلیسای خداوعیسی مسیح»و…. امّا شکل استحکام یافته ادونتیست ها را در بزرگترین گروه مربوط به این نهضت یعنی «ادونتیست های روز هفتم» (Seventy-day Adventists ) می توان مشاهده نمود.اکنون تعداد پیروان این جنبش به ۵میلیون نفر می رسد .

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن