مقالات

تبشیر

عنوان: تبشیر   mission

نویسنده: محمدصادق احمدی

کلمات کلیدی: تبشیر، کلیسا،کاتولیک، پروتستان، ایران

منبع: سایت پژوهشکده باقر العلوم (علیه السلام)

ادیان از یک نظر به دو گروه تقسیم می‏شوند. در دسته نخست ادیانی قرار دارند که دین خود را ویژه گروهی خاص می‏دانند و گرویدن سایر افراد به دین مورد نظر را روا نمی‏دانند. از شاخص‏ترین ادیانی که در این دسته جای می‏گیرند می‏توان از یهودیت و صابئین نام برد که ویژگی بارز هر دو دین تاکید زیاد بر قومیت است و این امر بویژه در میان یهودیان نمود بیشتری دارد.[i]

اما در دسته دوم که شامل اکثر ادیان زنده و یا غیر زنده جهان می‏شود، گرایش سایر افراد به دین مورد نظر نه تنها دارای منع و ایراد نبوده، بلکه رجحان نیز دارد.از دین‏های شاخص این دسته می‏توان به بودیسم، مسیحیت و اسلام اشاره کرد. در ادیان دسته دوم حتی فعالیت‏هایی نیز به صورت سازماندهی شده برای جذب پیروان بیشتر صورت می‏گیرد.

در اسلام این عمل تبلیغ نام دارد که گاهی درون دینی بوده و برای تحکیم و تقویت ایمانداران و جلوگیری از بدعت‏های احتمالی صورت می‏گیرد و گاهی برون دینی بوده و علاوه بر پاسخ به پرسش‏های مخاطبان خارج از دین و دفاع در برابر اتهام‏های متکلمان، به دعوت از کسانی می‏پردازد که آمادگی پذیرش این دین را داشته باشند.

اما در مسیحیت این عمل تبشیر نام دارد و بنا به دستوری که از خود عیسای مسیح در انتهای انجیل متی روایت می‏شود، صورت می‏گیرد. هر چند قسمتی که فرمان عیسی مبتنی بر تبشیر در آن روایت می‏شود به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران الحاقی است، و از نظر بسیاری دیگر نیز خود انجیل اعتبار چندانی ندارد[ii]؛ اما این فراز از سخنان عیسی با شدت هر چه تمامتر توسط کلیسا پیگیری شده است. در انتهای انجیل متی در مورد تبشیر چنین روایت شده است:

«پس عیسی پیش آمده بدیشان خطاب کرده گفت: تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من داده شده است. پس رفته همه امت‏ها را شاگرد سازید و ایشان را به اسم‌ اب و ابن‌ و روح القدس تعمید دهید. و ایشان را تعلیم دهید که همه اموری را که به شما حکم کرده‌ام حفظ کنند.»[iii]

 

تبشیر در دوره رسولان

تبشیر در زمان خود عیسی با موعظه‏ها و گفتار و رفتار خود عیسی صورت می‏گرفت، اما پس از او این رسولان بودند که شروع به تبشیر دین مسیح در میان مردم نمودند. در این میان حواریون و رسولان عیسی در میان بنی اسرائیل به دعوت پرداختند و پولس که رسول بود و نه شاگرد رسول، به تبلیغ مسیحیت، البته با تفسیر خودش از این دین، پرداخت. اتفاقا پولس در این میان گوی سبقت را از دوازده حوتاری دیگر ربود و توانست مسیحیتی که مورد قبول خود بود را فراگیر کرده و به میان مردم ببرد. علت موفقیت پولس در تبشیر را بسیاری همین تغییر نگرش او نسبت به دین عیسی دانسته‏اند. جان ناس در همین زمینه می‏نویسد:

پولس حواری را غالبا دومین موسس مسیحیت لقب داده‏اند و مسلما او در این راه جهاد بسیار کرد و فرقه طرفداران اصول و شرایع موسوی را مغلوب ساخت به طوری که آنها اهمیت موقع و مقام خود را بر اثر مساعی پولوس از کف دادند، ولی اهمیت او بیشتر از آن جهت است که وی اصول لاهوت و مبادی الوهی خاصی به وجود آورد»[iv]

همین مورخ در ادامه توضیح می‏دهد که پولس چگونه مسیحیت را با مبادی مورد قبول بت‏پرستان هماهنگ کرد و مسیحیت را به شکل دلخواه ایشان تفسیر کرد.

در هر صورت در قرن نخست بجز فعالیت‏های پولس و در مقیاس کوچکتر رسولان، تبشیر مسیحیت فروغ چندانی نداشت.

 

تبشیر تا قرن چهارم

پس از دوره رسولان تا زمان قرن چهارم و رسمیت یافتن مسیحیت، مسیحیان گرچه عموما در زجر و شکنجه بودند[v]اما در همین زمان هم درون مسیحیت گروه‏های مسیحی مانند مارکیونی‏ها و مونتانی‏ها و مانوی‏ها[vi] به فکر گسترش پیروان خویش بوده و به تبلیغ و تبشیر می‏پرداختند.[vii]

 

تبشیر پس از قرن چهارم تا انتهای قرون وسطی

پس از قرن چهارم و با رسمیت یافتن مسیحیت در امپراتوری روم، مبشران کلیسای رسمی[viii] از یک سو به مقابله در برابر کلیساهای منحرف می‏پرداختند و بنوعی دست به تبشیر درون دینی می‏زدند و از سوی دیگر در میان غیر مسیحیان مشغول تبشیر بودند.

گسترش تبشیر در این زمان به حدی بود که کنستانتین خود هیئت‏هایی را برای تبلیغ مسیحیت به سراسر قسمت شرقی امپراتوری می‏فرستاد. در قسمت غربی هم که کلیسای کاتولیک با سازمان و عریض و طویلش امر تبشیر را عهده‏دار بود.[ix]

البته در همین زمان هم اینگونه نبود که مسیحیان آسوده خاطر بوده باشند، بلکه در برابر کسانی که مسیحیت و آموزه‏های آن را مورد هجوم قرار می‏دادند، اندیشندانی مانند آگوستین به دفاع از اتهام‏های وارد بر مسیحیت می‏پرداختند.[x]

در کنار همه این مسائل مسیحیان همچنان به تبشیر روی خوش نشان می‏دادند، برای نمونه آگوستین اهل کنتربری در انتهای قرن ششم به منظور مسیحی کردن اقوام انگلوساکسون به انگلستان اعزام شد و در نتیجه فعالیت‏های او و یارانش تا سال ۵۹۷ پادشاه انگلستان و بسیاری از رعایای او به مسیحیت گرویدند.[xi]

تا اواخر قرن دهم با همین شیوه تبشیری و با همت پاپ‏ها در اعزام هیئت‏های تبلیغی تقریبا قسمت عمده اروپا به مسیحیت گرویده بود.[xii]

جنگ‏های صلیبی و تبشیر

با وجود تمام قعالیت‏های تبشیری‏ای که مسیحیت تا زمان جنگ‏های صلیبی انجام داده بود، اما با شروع این جنگ‏ها در حقیقت دور تازه‏ای از تبشیر شروع شد. تبشیر مسیحیت در این زمان چنان شدت یافته بود که همزمان با تبشیر مسیحیت، دادگاه‏های تفتیش نیز عقاید برای مخالفین برپا می‏شد. در این دادگاه‏ها برای مخالفین دین مسیحیت رسمی مجازات‏های وحشتناکی تصویب می‏شد.

رونق این دادگاه‏ها چنان بود که بزرگترین تئوریسین کلیسا، توماس آکویناس در مورد آن می‏نویسد:

«… نسبت به بدعت‏گذاران گناهی وجود دارد که آنان به سبب آن گناه نه تنها باید با تکفیر از کلیسا جدا شوند، بلکه باید با مرگ نیز از جهان منقطع شوند. زیرا فاسد کردن ایمان که حیات روح به آن بستگی دارد، از جعل پول که حیات مادی به آن بستگی دارد، بسیار سنگین‏تر است.»[xiii]

مبلغان مسیحی به همراه سپاهیان صلیبی عازم سرزمین‏های اسلامی شده بودند تا به تبشیر در این مناطق بپردازند. حتی عارف و مبلغ شهیری مانند فرانسیس آسیزی نیز به امید شهادت و برای موعظه سلطان مصر راهی میدان‏های جنگ شد و پس از آشنایی با مسلمانان از تبشیر دست کشیده و به ایتالیا بازگشت.[xiv]

همه اینها جدا از تشکیل گروه‏های میسیونری جدید مانند دومینیکن‏ها و فرانسیسکن‏ها و ژزوئیت‏ها بود که هدف اصلیشان برپایی تبشیر پیام انجیل بود. از سرشناس‏ترین مبشران این گروه‏ها می‏توان به قریس دومینیک، و فرانسیس آسیزی و فرانسیس گزاویه اشاره کرد که موفق‏ترین ایشان همین گزاویه است که پایه گذار سنتی نوی در تبشیر در سرزمین‏های دوردست شد و توانست عده کثیری را در شرق اسیا به مسیحیت بخواند.

 

دوره اصلاحات و تبشیر

با شروع دوره اصلاحات دینی و اعتراض عیله استبداد کلیسای کاتولیک، اصلاح‏گران پس از سامان دادن به امور درونی خود به فکر تبشیر افتادند. از مهم‏ترین این گروه‏ها می‏توان به لوتری‏ها، کالونی‏ها، باپتیست‏ها، پنتیکاستی‏ها، انگلیکن‏ها و کلیسای متدیست اشاره کرد. بر خلاف کلیسای کاتولیک که آمریکای جنوبی را هدف تبشیر خود قرار داده بود، مسیحیت پروتستان برای رهایی از مسیحیت کاتولیک در اروپا، به آمریکای شمالی روی آورد و اکثر مناطق آمریکای شمالی را تصرف کرد. البته تا این زمان هنوز پروتستانها بیشتر به فکر حفظ موجودیت و انسجام درونی خود بودند و پس از پیشرفتهای کلیسای کاتولیک ایشان نیز به فکر تبشیر در عرصه بین الملل افتادند.

پس از آمریکای شمالی نوبت به آفریقا و اسیا رسید تا کشورهای ایران و هند و سایر کشورهای این حوزه نیز به قلمرو تبشیر کلیسا وارد شوند. دامنه تبشیرهای کلیسایی پس از دوره اصلاحات در آسیا و آفریقا چنان بوده که نخستین رئیس جمهور کنیا در همین زمینه گفته است:

«وقتی اروپاییان به آفریقا آمدند، آنان کتاب مقدس داشتند و ما زمین؛ زمانی فرا رسید که آنان زمین داشتند و ما کتاب مقدس.»[xv]

البته همزمان با کلیسای پروتستان کلیسای کاتولیک نیز علاوه بر مقابله با پروتستانها، بطور جدی به امر تبشیر اشتغال داشت. در همین زمان و نیمه قرن شانزدهم فعالیتهای تبشیری ژزوئیت‏ها آغاز شد و هیئت‏های تبشیری وارد برزیل و سایر کشورهای آمریکای جنوبی شدند.

 

تبشیر پس از دوره اصلاحات

پس از دوره خردگرایی (که پروتستانها مشغول نقد باورهای مسیحی بودند) و با سیر نزولی روند تبشیر در میان مبشران پرتغالی و اسپانیایی، کلیسای کاتولیک در قالب گروه‏های ژزوئیت به فعالیت‏های تبشیری خود ادامه داد. این مبشرین که از قرن پیش مسیحی کردن آسیا و آفریقا را در دستور کار داشتند، در این قرن تا جنوب افریقا پیشروی کردند و با در اختیار گرفتن امکانات و تکنولوژی مدرن از طریق سیستم آموزش و پرورش کشورهای جنوب آفریقا مسیحیت را در بسیاری از این کشورها نهادینه کردند.[xvi]

اما مسیحیان پروتستان نیز در این قرن از همتایان کاتولیک خود عقب نماندند. ایشان در قرن نوزدهم آنچنان به فعالیت‏های تبشیری روی آوردند که قرن نوزدهم را قرن بزرگ فعالیت‏های میسیونری پروتستان نامیده‏اند. پروتستان‏ها در این زمان وارد هند و چین شدند و به اقدامات گسترده تبشیری دست زدند و مسیحیت را در شرق دور نهادینه کردند.[xvii]

شدت تبشیر ایشان در هند به حدی بود سبب “شورش هند” در سال ۱۸۵۷ شد[xviii] و حتی گاندی بزرگ نیز در برابر این مبشران مسیحی جبهه گرفت.

در کنار این اقدامات کلیساهای مسیحی برای انسجام بیشتر هیئت‏های تبشیری، جلسات متعددی برپا کردند که اجلاس جهانی مصر در سال ۱۹۱۰ یک نمونه از این فعالیت‏ها بود. این همایش صرفا برای مبشرانی بود که در جهان اسلام تبلیغ می‏کردند.

بنابر این می‏توان بیشترین عامل اتحاد درونی کلیساهای پروتستان را همین تبشیر ایشان دانست. مسیحیان در زمان انتقال دین مسیح به اماکن جدید روی نقاط اشتراکشان تاکید می‏کردند و اختلاف‏ها را کنار می‏گذاشتند.[xix]

این امر تا به امروز ادامه دارد و تعداد هیئت‏های تبشیری نیز روز بروز در حال افزایش است. از مهمترین این هیئت‏ها می‏توان به انجمن جهانی مکتب یکشنبه، جوانان مسیحی، لشکر نجات، انجمن کتاب مقدس آمریکا، ژزوئیت‏ها و سایر گروه‏ها اشاره کرد.

 

تبشیر در ایران

نخستین تبشیر سازمان‏یافته در ایران را می‏توان به کلیسای نسطوری نسبت داد که با فرار از شکنجه کلیسای درباری قرن چهارم به عراق و قسمت‏هایی از ایران وارد شد. اما پس از نسطوریان نوبت به کلیسای کاتولیک رم رسید تا در زمان فرمانروایی مغولان هیئت‏هایی میسیونری را به ایران اعزام کنند. در همین راستا پاپ جان بیست و دوم یک اسقف اعظم را به دربار ایلخانان فرستاد. در ادامه هیئت‏های فرانسیسکن و دومینیکن نیز به ایرن آمدند.

البته همزمان مخالفت‏هایی از جانب مسیحیان ارمنی ایران نیز وجود داشت. مثلا ارمنیان گریگوری با کاتولیک‏ها مخالف بوده و تلاش می‏کردند که ایشان در ایران کلیسا و دیر نسازند. جدال بین ارامنه و هیئت‏های تبشیری کاتولیک و پروتستان به حدی بود که اسقف ارمنی جلفا دستور داد تا از دفن ارمنیان عضو کلیسای انجیلی در گورستان ارمنیان جلوگیری شود.

علاوه بر ارمنیان، بسیاری از نسطوریان نیز به کلیساهای پروتستان و کاتولیک گرویده بودند. در قرن بیستم تبشیر د رایران شدت بیشتری یافت و علاوه بر کتاب‏ها و مجلاتی که چاپ می‏شد، مدارس و کالج‏هایی نیز در این زمینه تاسیس شدند.[xx]

در قرن حاضر نیز کلیساها اعم از کاتولیک و پروتستان بر دامنه و سرعت فعالیتهای تبشیری خود افزوده‏اند. گرچه نهضت‏های کاریزماتیک مانند جمات خدا و کلیسای پنتیکاستی در این میدان گوی سبفت را از دیگر همتایانشان ربوده‏اند.

 

پی‌نوشت:

[i]– سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم؛ یهودیت، قم، انجمن معارف اسلامی ایران، چاپ دوم، پاییز ۱۳۸۴، ص ۱۷

[ii]فهیم عزیز، الدکتور القس، المدخل الى العهد الجدید، قاهره، دارالثقافه، بى تا، ص ۲۴۳

[iii]– انجیل متی؛ ۲۸: ۱۸-۲۰

[iv]– ناس، جان بایر؛ تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران، ‏انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۸۲، چاپ ۱۳، ص ۶۱۳

[v]– کرنز، ارل ای؛ سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ترجمه آرمان رشدی، انگلستان، انتشارات ایلام، ۲۰۰۸، ص ۱۱۱

[vi]– اگر بتوان ایشان را مسیحی بشمار آورد.

[vii]– کرنز، ارل ای؛ پیشین، ص ۱۰۶ تا ۱۹۸

[viii]– کلیسای رسمی در برابر کلیساهای دیگر مانند مونتانیزم، رسمی یا ارتدکس بشمار میرود.

[ix]– ویور، مری جو؛ درآمدی به مسیحیت، ترجمه حسن قنبری، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۱، ص ۱۴۷

[x]– وان وورست، رابرت ای؛ مسیحیت از لابلای متون، ترجمه جوادباغبانی وعباس رسول زاده، قم، موسسه امام خمینی، ۱۳۸۴، ص ۱۹۹- ۲۰۱

[xi]– وان وورست، رابرت ای؛ پیشین، ص ۲۱۷

[xii]– کرنز، ارل ای؛ پیشین، ص ۱۹۱

[xiii]– باغبانی، جواد و رسول زاده، عباس؛ شناخت مسیحیت، قم، انتشارات موسسسه امام خمینی، ۱۳۸۹، ص ۱۹۴

[xiv]– لین، تونی؛ تاریخ تفکر مسیحی، ترجمه روبرت آسریان، تهران، نشروپژوهش فرزان روز، ۱۳۸۶، چاپ سوم، ص ۱۹۹

[xv]– باغبانی، جواد و رسول زاده، عباس؛ پیشین، ص ۲۳۴

[xvi]-Hastings, Adrian, The Church in Africa (Oxford 2004), pp.397-410

[xvii]– کرنز، ارل ای؛ پیشین، ص ۴۶۳

[xviii]– مک گراث، آلیستر؛ درس نامه الهیات مسیحی، ترجمه بهروز حدادی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۴، ص ۲۴۹

[xix]– ناس، جان بایر؛ پیشین، ص ۷۰۲

[xx]– باغبانی، جواد و رسول زاده، عباس؛ پیشین، ص ۲۴۱-۲۴۵

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن