مقالات

حضرت اسحاق (ع) در منابع اسلامی

نویسنده : محمد مهدی کاظمی

تولد اسحاق

به جز داستان مژده تولد اسحاق، درباره تاریخ، مکان، مدت عمر و دیگر ویژگی‏هاى زندگى او در قرآن چیزى نیامده است.

بشارت به تولد اسحاق

داستان بشارت تولد اسحاق در منابع اسلامی چنین آمده است که روزى، چند فرشته به‌صورت ناشناس و با اداى سلام بر وى وارد شدند.

ابراهیم، گوساله‏ی فربه‏اى را براى آنان بریان کرده، بر سرِ خوان نهاد. ولى با شگفتى دید که آنها به سوى غذا دست دراز نمى‌کنند. ابراهیم که تصور مى‏کرد آنها از جنس بشر هستند، هنگامى که دید دست به سوى غذا نمى‏برند در دل خود، احساس وحشت کرد. فرشتگان با معرفى خود و بیان اینکه به سوى قوم لوط فرستاده شده‌اند، هراس ابراهیم را برطرف کردند و او را بشارت به تولد پسرى دانا دادند.

در این هنگام همسر ابراهیم جلو آمد و در حالى که از خوشحالى و تعجب فریاد مى‏کشید به صورت خود زد و گفت: آیا با این که من پیر­زنى نازا هستم، صاحب فرزندى خواهم شد[۱].

خداوند در قرآن از اسحاق به عنوان موهبت خویش به ابراهیم یاد کرده است[۲].

همچنین از آیه ۳۹ سوره ابراهیم (حمد خداى را که در پیرى اسماعیل و اسحاق را به من بخشید، مسلماً پروردگار من شنونده دعا است) چنین بر مى‌آید که همسر ابراهیم (علیه‏السلام) سالها نازا بود و تولد فرزندان او پس از انقطاع همه اسباب عادى و در پى استجابت دعاى وى بوده است، به‌گونه‌اى که پس از این موهبت الهى خداوند را حمد و سپاس مى‌گوید.

بر اساس منابع اسلامی، اسحاق پنج سال از اسماعیل کوچکتر بوده است[۳].

برخی روایات، سن ساره را در این هنگام ۹۰ سال و سن ابراهیم را ۱۲۰ سال بیان کرده است[۴].

هم چنین در منابع اسلامی، نام دو فرزند اسحاق، یعقوب و عیص بیان شده است که دو قلو بوده‏اند؛ ابتدا عیص و سپس یعقوب به دنیا آمده است[۵].

سن او نیز در هنگام وفات ۱۸۰ سال بوده است[۶].

آیا اسحاق به قربانگاه رفت؟

در اینکه کدام یک از فرزندان ابراهیم (اسماعیل یا اسحاق) به قربانگاه برده شد و لقب ذبیح اللَّه یافت، در میان مفسران اختلاف است.

گروهى” اسحاق” را” ذبیح” مى‏دانند، و جمعى” اسماعیل” را. نظر اول را بسیارى از مفسران اهل سنت و نظر دوم را برخی از مفسران اهل سنت و تمامی مفسران شیعه، برگزیده‏اند.[۷]

اما آن چه با ظواهر آیات مختلف قرآن، هماهنگ می‏باشد این است که ذبیح، اسماعیل بوده است، چرا که در سوره هود، آیه ۷۱ مى‏خوانیم «ما او را به تولد اسحاق بشارت دادیم و نیز به تولد یعقوب بعد از اسحاق» و این آیه نشان مى‏دهد که ابراهیم مطمئن بود اسحاق مى‏ماند و فرزندى هم چون یعقوب از او به وجود مى‏آید، بنا بر این نوبتى براى ذبح باقى نخواهد ماند.

هم چنین روایات بسیارى در منابع اسلامى آمده است که نشان مى‏دهد ذبیح، اسماعیل بوده است[۸].

قرآن در مقام گزارش ماجرای ذبح فرزند حضرت ابراهیم، می‏گوید: «ما او [ابراهیم‏] را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت دادیم! هنگامى که با او به مقام سعى و کوشش رسید، گفت: “پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح مى‏کنم، نظر تو چیست؟” گفت “پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت!” هنگامى که هر دو تسلیم شدند و ابراهیم جبین او را بر خاک نهاد … او را ندا دادیم که: “اى ابراهیم! آن رؤیا را تحقق بخشیدى” (و به مأموریت خود عمل کردى)».[۹]

بر این اساس ابراهیم فرزند خود را با علم و آگاهی همراه خودش به مذبح برد و بر خلاف نقل تورات این گونه نبود که او را بدون اطلاع به قربان گاه برده باشد.

حکمت دستور خداوند به قربانی فرزند

یکی از سنتهای الهی در مورد بندگان خود، امتحان آنها در سختی­ها است تا مراتب بندگی و عبودیت خود را به خدا نشان دهند.

به نظر می‏رسد که حکمت دستور به قربانی‏کردن فرزند در داستان ابراهیم همین امتحان الهی بود.[۱۰]

از آن جا که قرآن به صراحت، داستان به صلیب‏رفتن عیسی‏مسیح را انکار می­کند[۱۱]، قربانی شدن فرزند حضرت ابراهیم دیگر نمی­تواند نمادی از فدا شدن مسیح باشد.

ربودن برکت توسط یعقوب

در منابع اسلامی به داستان ربودن برکت توسط یعقوب هیچ­گونه اشاره‏ای نشده است. علمای اسلامی این داستان را جعلی و ساختگی می‏دانند و آن را از دورغ های تورات برشمرده‏اند که به انبیاء الهی نسبت داده است.[۱۲]

همسر اسحاق

منابع اسلامی به ماجرای ازدواج اسحاق با رفقه و سفر او به جرّار هیچ اشاره‏ای نکرده‏اند.

همچنین در منابع اسلامی، به داستان عدم معرفی اسحاق خود را به عنوان همسر رفقه و رفتن رفقه به قصر پادشاه هیچ اشاره‏ای نشده است. این داستان از نگاه عالمان اسلامی، نشان­گر نوعی بی‏غیرتی است که با “عصمت انبیاء از هر گونه نقص و عیب”، منافات دارد.[۱۳]

[۱] مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ناشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش، ج۲۲، ص۳۴۳-۳۴۹

[۲] انعام، آیه ۸۴

[۳] مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بیروت لبنان،۱۴۰۴ ق، ج۱۲، ص۱۳۰

[۴] پیشین، ص۱۱۰ و ۱۱۱

[۵] قمی، محمد بن علی بن بابویه؛ علل الشرایع، مکتبه الداوری، قم، ج۱، ص۴۳

[۶] مجلسی، محمد باقر؛ پیشین؛ ص۱۱۳

[۷] مکارم شیرازی، ناصر؛ پیشین؛ ج۱۹، ص۱۱۸

[۸] کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ش، ج۶، ص۳۱۰ و محمد بن علی بن بابویه؛ من لایحضره الفقیه؛ انتشارات جامعه مدرسین، قم ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۳۶۸ و مجلسی، محمد باقر؛ پیشین؛ ص۱۲۳

[۹] صافات آیات ۱۰۱ تا ۱۰۵

[۱۰] طباطبائی، محمد حسین؛ تفسیر المیزان؛ دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ ق، ج۱، ص۲۹۸ و مکارم شیرازی،ناصر؛ پیشین؛ ص۱۲۱

[۱۱] سوره نساء، آیه ۱۵۷

[۱۲] خوئی، ابوالقاسم؛ البیان فی تفسیر القرآن، نجف، سال۱۳۸۵ق، ص۶۴ و ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر؛ مؤسسه التاریخ، ج۱، ص۵۵۴

[۱۳] مراجعه کنید: حسینى همدانى، سید محمد حسین؛ انوار درخشان؛ کتاب­فروشى لطفی، تهران، ۱۴۰۴ق، ج۷، ص۲۳۰

منبع:سایت پژوهشکده باقرالعلوم

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن