مقالات

کتب انبیاء

نویسنده : محسن گلپایگانی

کتاب مقدس عبری کمابیش همان قسمتی از کتاب مقدس مسیحیان است[۱] که یهودیان قبول دارند؛ یعنی «عهد قدیم». یهودیان آنرا «تنخ» (תַּנַךְ) نام نهاده­اند. این واژه برگرفته از ابتدای نام سه بخش اصلی این کتاب است زیرا یهودیان کتاب مقدس خود را به این سه بخش اصلی تقسیم مى‏کنند:

  1. تورات (Torah، תּוֹרָה) .
  2. نبییم یا انبیا (Prophets، נביאים) .

۳٫کتوبیم یا مکتوبات (Hagiographa، כתובים).[۲]

تورات، کلمه­اى عبرى و به معنی تعلیم می‏باشد و ترجمه آن به قانون که در برخی منابع ذکر شده، اشتباه است.[۳] این بخش مشتمل بر پنج سفر است که عبارتند از: سِفر پیدایش، سِفر خروج، سِفر لاویان، سِفر اعداد و سِفر تثنیه.

در بخش انبیا کتابهاى انبیاى بنى‏اسرائیل گرد آمده است؛ که به دو بخش «انبیاء متقدم» و «انبیاء متأخر» تقسیم می‏شود. کتابهای انبیای متقدم، چهار کتاب یوشع، داوران، سموئیل و پادشاهان را شامل می‏شود و بخش انبیای متأخر شامل پانزده کتاب می‏باشد که عبارتند از: اِشَعْیا، ارمیا، حزقیال و کتب دوازده­گانه انبیاءِ کوچک که به خاطر حجم کمشان به این نام شهره شده­اند[۴] یعنی: هوشع، یوئیل، عاموس، عوبدیا، یونس، میکاه، ناحوم، حَبَقّوق، صفنیا، حجّى، زکریا و ملاکى.

بخش مکتوبات نیز کتابهای مزامیر، امثال سلیمان، ایوب، غزل غزلهاى سلیمان، روت، مراثىِ ارمیا، جامعه، استر، دانیال، عزرا، نَحَمْیا و کتابهاى اول و دوم تواریخ ایام را شامل مى­شود.[۵]

نویسندگان کتب انبیاء

نکته­ی اساسی در مورد این کتابها و به طور کلی در مورد کل عهد قدیم آن است که نویسنده یا نویسندگان آنها چه کسانی هستند؟ دراین زمینه سه دیدگاه وجود دارد:

۱) دیدگاه سنتی یهودی-مسیحی: اسفار خمسه (تورات) نوشته­ی موسی است و سایر کتابها از جمله کتب انبیاء، نویسنده همان کسی است که کتاب به نام اوست؛ مثل کتاب یوشع که آنرا یوشع نگاشته است و….

برخی کتابهای دیگر مانند داوران، پادشاهان و… هم که در عنوان آنها نام کسی ذکر نشده،به یکی از شخصیتهای قدیمی منسوب است.[۶] مثلاً نویسنده “داوران”، سموئیل نبی است و اول و دوم پادشاهان را ارمیا نگاشته است و….[۷]

برای این مدعا هم دلایلی اقامه می‏کنند. آنان می‏گویند: در کتب انبیاء به آنان امر شده تا وحی الهی را بنویسند؛ به عنوان مثال درکتاب «ارمیا» باب ۳۰، آیه ۲ آمده است که «آنچه به تو وحی می‏شود در طوماری بنویس…» و… شاهد دیگر آنان این است که در برخی کتب عهد قدیم نویسنده بعضی از کتب انبیاء ذکر شده است: اشعیا «وقایع عزّیا را نوشت» (دوم تواریخ ایام، ۳۲ :۳۲)[۸] و… یا اینکه مسیحیان در این دیدگاه می‏گویند: عیسی و رسولان به نام نویسندگان برخی کتب انبیاء اشاره کرده­اند؛ مثلاً کتاب اشعیا را مربوط به خود او می‏دانند (متی ۸:۱۷ مقایسه شود با اشعیا ۵۳: ۴ و…) [۹]

۲) نظر نقادان قدیم در مورد دیدگاه سنتی: این نقدها که علی­الخصوص به دیدگاه سنتی درباره تورات می‏پردازد؛ از قرون وسطی آغاز گردید. معروفترین نقادان «ابن عزرا» و «اسپینوزا» بودند. ابن عزرا به گونه­ای رمزآلود به نقد نظریه سنتی پرداخت اما اسپینوزا صراحتاً به نقادی پرداخته و طبق شواهدی از خود کتاب مقدس، تورات تا کتاب دوم پادشاهان را اثر یک نویسنده که در دوران پس از اسارت بابلی می‏زیسته؛ یعنی «عزرا» می‏داند.

۳) دیدگاه نقادان جدید به دیدگاه سنتی (نقد تاریخی کتاب مقدس): این نقادی­ها که از قرن نوزدهم آغاز شد؛ با روشهای علمی، تمام کتبِ کتاب مقدس را مورد بررسی قرار داده و تدوین نهایی هر یک را تخمین زدند. براین اساس، تورات در دوران کاهنان و از روی چهار منبع اصلی نوشته شده و سایر کتب از جمله کتب انبیا هم پس از اسارت بابلی به دست افراد گمنامی نگاشته شده و نویسنده­ی بیشتر آنها کسانی نیستند که در دیدگاه سنتی به آنان منسوب می‏شود.[۱۰]

زبان نگارش کتب انبیاء

اکثر بخشهای عهد عتیق و از جمله کتب انبیاء؛ به زبان عبری و برخی از آنها به زبان کلدانی نگاشته شده است.[۱۱]

قانونی­ شدن کتب انبیاء

قانونی­شدن کتابهای عهد عتیق، به مرور زمان توسط عالمان یهودی صورت پذیرفت و ۳۹ کتاب این مجموعه، طی قرنهای متمادی و پس از بحث و جدلهای فراوان که در مورد اعتبار بسیاری از کتابها وجود داشت نهایتا به عنوان کتابهای معتبر و الهی پذیرفته شدند. درباره قانونی­شدن کتب انبیاء، اعتقاد بر آن است که حدود سال ۲۰۰ پیش از میلاد این امر به وقوع پیوست. شاهد این مدعا هم سخنان نوه «یشوع بن سیراخ» است که کتاب جدش را به همین نام جمع­آوری نموده است. او می‏گوید: «جدم در زمان حیاتش کتب انبیاء را تدریس می‏نمود.» با توجه به این که کتاب «یشوع بن سیراخ» در سال ۱۸۰ ق.م نوشته شده است ؛ در می‏یابیم که کتب انبیاء قطعاً پیش از این زمان قانونی و رسمی شده است.[۱۲]

با این حال، برخی دانشمندان براساس شواهدی تاریخی، بر آنند که همه کتابهای عهد عتیق به وسیله عزرا در قرن پنجم قبل از میلاد، جمع­آوری و به رسمیت شناخته شده است.[۱۳]

گزارشی مختصر از کتب انبیاء

۱) صحیفه یوشع: یوشع جانشین حضرت موسى است و، به گفته تورات، حضرت موسى او را انتخاب کرد و به مردم دستور داد براى ورود به سرزمین موعود او را اطاعت کنند. این کتاب جنگهاى بنى­اسرائیل با کنعانیان و فتح و پیروزى بنى­اسرائیل و تقسیم زمین بین اسباط بنى­اسرائیل را بیان مى­کند. در این کتاب، حضرت یوشع بنى­اسرائیل را به اطاعت از خدا و فرمانهاى او فرا مى­خواند. در سنت یهودی – مسیحی، نویسنده این کتاب را یوشع­بن­نون می‏دانستند و امروزه نیز همچنان برخی بر همین عقیده هستند.

“باروخ اسپینوزا” انتساب این کتاب به یوشع را قاطعانه رد کرد و تاریخ نگارش آن را قرنها پس از وی عنوان نمود. اما نقادان جدید کتاب مقدس نظر دیگری دارند. آنان این کتاب را دنباله اسفار پنج­گانه تورات می‏دانند و به جای اسفار خمسه اسفار سته به کار می‏برند. بنابراین آنان نظریه «منابع توراتی» (یهوه ای، الوهیمی، تثنیه ای و کاهنی) را درباره این کتاب هم به کار می‏برند. باب های ۱-۱۲ را به سه منبع نخست و باب های ۱۳-۲۴ را به منبع آخر منتسب می‏کنند. بنابراین تاریخ نگارش این کتاب را باید هزار سال به عقب برد.

۲) سفر داوران: پس از حضرت یوشع یک دوره ۳۵۰ ساله بر بنى‏اسرائیل گذشته است که به دوره داوران (یا قضات) معروف است. بنى‏اسرائیل در این دوره دست از خدا برمى دارند و به گناه روى مى‏آورند. اسباط با همدیگر نزاع مى‏کنند و از دشمنان غافل مى‏شوند. افراد قوم گاهى مورد تاخت و تاز دشمنان قرار مى‏گیرند و چون به درگاه خدا روى مى‏آورند، خدا داورانى را براى آنها مى‏فرستد. ماجراهاى این دوره و نیز داستان دوازده داور، که خدا براى بنى‏اسرائیل فرستاده، در این کتاب آمده است. عالمان تلمودی این کتاب را به سموئیل نبی نسبت می‏دهند. باروخ اسپینوزا آن را نوشته یک شخص در زمانی پس از تأسیس حکومت پادشاهی می‏داند ولی نقادان کتاب مقدس معتقدند که از همان منابع تورات و بیشتر از منابع یهوه­ای و الوهیمی گرفته شده است. بنابراین تاریخ آن به سال ۵۵۰ قبل از میلاد باز می‏گردد.

۳) کتاب سموئیل: این کتاب در نسخه سبعینیه شامل دو کتاب سموئیل اول و دوم است ولی در نسخه عبری به همین صورت آمده است. سموئیل نبى، آخرین داور بنى‏اسرائیل است. در این زمان بنى‏اسرائیل از سموئیل مى‏خواهند که براى آنها پادشاهى تعیین کند و او شائول را بر مى­گزیند. به گفته این کتاب، شائول در ابتدا خوب عمل مى‏کند ولى کم کم از خدا دور مى‏شود. سموئیل از طرف خدا مأمور مى‏شود که حضرت داود را به جاى او برگزیند. در این ضمن، داود به خاطر شجاعتهایش در جنگ با دشمنان، در بین مردم محبوبیت زیادى پیدا مى‏کند، بگونه اى که شائول به او حسد می­ورزد و تصمیم به قتل او مى‏گیرد. داود فرار مى‏کند و شائول در جنگى که با فلسطینیان رخ مى‏دهد کشته مى‏شود.

کتاب دوم سموئیل (البته طبق نسخه سبعینیه)، سرگذشت حضرت داود را پس از شائول بیان مى‏کند. با کشته­شدن شائول، حضرت داود دشمنان را شکست مى‏دهد و به حکومت مى‏رسد. در زمان او کشور بنى‏اسرائیل قدرتمند مى‏شود و تمام دشمنان از بین مى‏روند. این کتاب گناهانى به حضرت داود نسبت مى‏دهد. سنت یهودی، سموئیل را نویسنده این کتاب می‏داند. اما در تلمود ماجراهایی که در این کتاب از دوران پس از فوت سموئیل نقل شده است را به دیگران نسبت می‏دهد. اما عموما نویسنده را نامعلوم تلقی می‏کنند. برخی محققان جدید، این دو کتاب را منشأ­گرفته از دو منبع می‏دانند؛ یکی مربوط به عهد سلیمان و دیگری مربوط به قرن هشتم پیش از میلاد.

۴) کتاب پادشاهان: دو کتاب پادشاهان هم در اصل در نسخه عبری یک کتاب بوده و در نسخه سبعینیه از هم جدا شده­اند. چون داود به سن پیرى مى‏رسد، فرزندش سلیمان را به جانشینى خود بر مى­گزیند. حضرت سلیمان پس از وفات پدر، اقتدار حکومت را به اوج مى‏رساند و باقیمانده دشمنان بنی­اسرائیل را نابود مى‏کند. او ساختمان خانه خدا را بنا کرد اما به گفته این کتاب، در پایان عمر به گناه روى مى‏آورد و از خدا دور مى‏شود و به همین حالت از دنیا مى‏رود.

پس از او بین بنى‏اسرائیل نزاع در مى‏گیرد و ده سبط شمالى از افسرى شورشى به نام یَرُبعام پیروى مى‏کنند و در شمال، کشور اسرائیل را تشکیل مى‏دهند. تنها دو سبط، با رحُبْعام (فرزند و جانشین حضرت سلیمان) باقى مى‏مانند که کشور یهودا را در جنوب به وجود مى‏آورند. سرگذشت این دو کشور و جانشینان این دو تن، در ادامه کتاب یاد شده آمده است.

در کتاب دوم پادشاهان (بنابر تقسیم­بندی نسخه سبعینیه)، دنباله تاریخ این دو کشور و پادشاهانى که در آنها به حکومت رسیدند، بتفصیل آمده است. آشوریان به حکومت شمالى حمله مى‏کنند و ده سبط شمالى از بین مى‏روند. کشور جنوبى نیز مورد حمله نبوکد نصر (بُخْت نصَّر)، پادشاه بابل، قرار مى‏گیرد. وى معبد سلیمان را ویران مى‏کند و بنى‏اسرائیل را به بابل مى‏برد. سنت یهودی نویسنده کتاب را ارمیا می‏داند. اما این نظریه نه دلیل موجهی دارد و نه با خود کتاب سازگاری دارد. اکنون دیدگاه رایج، کتاب را منسوب به نویسنده­ای ناشناخته در دوره اسارت بابلی می‏داند.

۵) کتاب اِشَعْیاء: این کتاب، بیشتر، گناه و پیامدهاى آن را به قوم اسرائیل هشدار مى‏دهد و آنان را به خاطر خطاکاریشان سرزنش مى‏کند. همچنین در این کتاب، ظهور مسیح و نتایج آن پیشگویى شده است. اعتقاد سنتی، اشعیا را نویسنده کل کتاب می‏داند اما نقادان جدید، تنها باب های ۱-۳۹ را به او نسبت می‏دهند. آن ها معتقدند باب های ۴۰-۵۵ را فردی ناشناخته نوشته که او را «اشعیای دوم» می‏نامند و باب های ۵۶-۶۶ را نیز فرد ناشناخته­ی دیگری نگاشته است که او را «اشعیای سوم» می‏خوانند. برخی حتی بر این اعتقادند که بابهای ۱- ۳۹ هم توسط افراد متعددی نوشته شده که البته اشعیا نویسنده بیشتر آن است.

۶) کتاب اِرمیا: ارمیا در این کتاب چگونگى رسیدن خود را به نبوت و این را که مردم زیر بار او نمی­روند، توضیح مى‏دهد. او به بنى‏اسرائیل به خاطر گناهانشان هشدار داده و آنان را نسبت به مجازات بیم مى‏دهد. البته گاهى هم در این کتاب از آینده نیکوى اورشلیم سخن به میان آمده است.

در خود کتاب ارمیا عبارتی است که برداشت می‏شود ارمیا این کتاب را املا کرده و باروخ آن را نوشته است.[۱۴] با این حال عالمان سنتی این کتاب را – به غیر از قسمتی از کتاب که ارمیا املا کرده و باروخ نوشته –از خود ارمیا می‏دانند. نقادان جدید اصل کتاب را از ارمیا می‏دانند اما معتقدند که این کتاب توسط دیگران، ویراسته شده و توسط افراد متعددی در زمان­های مختلف نیز مطالبی بر آن افزوده شده است.

۷) کتاب حزقیال نبى: حزقیال نبى که با بنى‏اسرائیل به تبعید رفته است، در بابل قوم را دلدارى مى‏دهد و پیشگویى مى‏کند که آنان به زودى به وطن خود باز مى‏گردند. او اختیار و آزادى انسانها را گوشزد مى‏کند و مى‏گوید: اگر راه صحیح را انتخاب نکنند، باید منتظر عواقب آن باشند. اعتقاد سنتی این کتاب را نوشته خود حزقیال می‏داند اما نقادان جدید آن را متعلق به سالها پس از حزقیال و قرن سوم پیش از میلاد می‏دانند.

۸) کتاب هوشع: هوشع پیش از سقوط کشور شمالى، در ان منطقه زندگى مى‏کرد. پیامها و اندرزهایى که خدا به واسطه این پیامبر به مردم و حاکمان کشور شمالى (اسرائیل) فرستاده، در این کتاب آمده است. همچنین بخشى از آن به زندگى هوشع اختصاص دارد.

این کتاب به هوشع منسوب است اما برخی بر آنند که قسمتهایی از آن به دست فرد دیگری در زمانهای بعد نگاشته شده است.

۹) کتاب یوئیل: یوئیل در این کتاب، مردم کشور جنوبى (یهودا) را هشدار مى‏دهد و به آنها مى‏گوید، خدا بر آنان به خاطر گناهانشان بلا نازل مى‏کند. او مردم را از روز داورى مى‏ترساند و از آنها مى‏خواهد که توبه کنند.

تعیین تاریخ نگارش این کتاب بسیار مشکل است. دانشمندان کتاب مقدس بر آنند که این کتاب مدتها بعد از تبعید و حدود سال ۳۰۰ پیش از میلاد نوشته شده است.

۱۰) کتاب عاموس: این پیامبر از طرف خدا مأمور به انذار مردم سرزمین شمالى مى‏شود. در این زمان مردم اسرائیل به ثروتى رسیده، در گناه و ظلم و فساد غرق شده­اند. عاموس آنها را به راه راست دعوت مى‏کند و از روز داورى مى‏ترساند. سنت یهود، این کتاب را تماما منتسب به عاموس می‏کند اما نقادان جدید قسمتهایی از آن را مربوط به سالهای ۵۰۰ تا ۲۰۰ پیش از میلاد می‏دانند.

۱۱) کتاب عوبدیا: این کتاب درباره قوم ادوم که از نسل عیسو، برادر یعقوب، بودند و با اسرائیل مى‏جنگیدند، سخن مى‏گوید. عوبدیا در این کتاب از نابودى ادومى­ها به دست خدا خبر مى‏دهد.

برخی قائلند این کتاب را عوبدیا پیش از تبعید نگاشته است اما شواهد متعددی از درون این کتاب آن را متعلق به پس از تبعید جلوه می‏دهد. برخی عالمان جدید این کتاب را نوشته­ی دو یا چند نفر در دو تاریخ متفاوت می‏دانند.

۱۲) کتاب یونس: در این کتاب خدا به یونس دستور مى‏دهد که به سوى نینوا پایتخت کشور آشور برود و مردم آنجا را به سوى خدا فرا بخواند. اما چون مردم آن سرزمین دشمن بنى‏اسرائیل بودند، یونس مجازات آنها را از خدا خواست و آنها را ترک کرد و به سمت دیگرى رفت. در دریا ماجراهایى براى وى رخ مى‏دهد که موجب توبه او مى‏شود. او سپس به نینوا بر مى­گردد و مردم را به خدا دعوت مى‏کند.

دانشمندان سنتی این کتاب را به یونس نسبت می‏دهند ولی عالمان جدید آن را نوشته شده در قرن چهارم و پنجم می­دانند.

۱۳) کتاب میکاه: این کتاب قبل از اشغال دو کشور شمالى و جنوبى نوشته شده است و در آن، میکاه نبى، بنى‏اسرائیل را از گناه باز مى‏دارد و تخریب هر دو کشور را پیشگویى مى‏کند. او قوم را ترغیب به توبه و بازگشت مى‏کند. همچنین آمدن مسیح را پیشگویى مى‏کند. این کتاب منسوب به خود میکاه است اما ذکر برخی اقوام در این کتاب حاکی از این است که این کتاب باید در زمان اسارت بابلی نوشته شده باشد.

۱۴) کتاب ناحوم: در این کتاب از قدرت و مهربانى خدا سخن رفته است و سقوط کشور آشور و نینوا (پایتخت آن) در حالى که در فسق و فجور افتاده، پیشگویى شده است. از فقراتی از کتاب بر می‏آید که این کتاب بین سال­های ۶۶۴ تا ۶۱۲ پیش از میلاد نوشته شده است.

۱۵) کتاب حَبَقُّوق: حَبَقُّوق در این کتاب مردم را به ترک گناه و توبه دعوت مى‏کند و از مجازات آنها و حمله بابلیها خبر مى‏دهد. او با وجود مشکلات زیاد، هیچ گاه از خدا دست برنمى­دارد و در سرودى نشان مى‏دهد که در هر حال اعتمادش به خداست. نویسنده کتاب خود حبقوق است که در سالهای ۶۰۹ تا ۵۹۷ پیش از میلاد نوشته است.

۱۶) کتاب صَفَنْیا: در این کتاب صَفَنْیا قوم را بیم مى‏دهد و مى‏گوید خدا هر قومى را که گناه کند، مجازات مى‏کند. او همچنین از شکوه و عظمت اسرائیل که خدا به آن باز خواهد گرداند، سخن مى‏گوید. نویسنده کتاب خود اوست.

۱۷) کتاب حجّى: این کتاب مربوط به زمانى است که قوم از اسارت بازگشته و به بازسازى خانه خدا پرداخته­اند. چون در کار بازسازى سستى پیش مى‏آید حجّى از طرف خدا دستور مى‏آورد که کار را به پایان برسانند. نویسنده کتاب خود اوست که آن را در سال دوم حکومت داریوش، یعنی سال ۵۲۰ قبل از میلاد نگاشته است.

۱۸) کتاب زکریا: زکریاى نبى که معاصر حجّى است، در این کتاب مردم را به بازسازى خانه خدا تشویق مى‏کند. او همچنین از آمدن مسیح موعود خبر مى‏دهد. سنت یهودی تمامی کتاب را از آن زکریا می‏داند ولی نقادان جدید باب های ۱- ۸ را از او و بقیه را از فرد دیگری که احتمالا شاگرد اوست می‏دانند.

۱۹) کتاب ملاکى: ملاکى در زمانى زندگى مى‏کند که خانه خدا بازسازى شده است، ولى کاهنان وظایف خود را در قبال آن انجام نمى­دهند و مردم به گناه افتاده­اند. او کاهنان و مردم را انذار مى‏کند و به توبه دعوت مى‏کند و همچنین از آمدن مسیح موعود خبر مى‏دهد. کلمه «ملاکی» به معنای “کسی که او را فرستاده” می‏باشد. از این رو برخی می‏گویند: این کلمه نام فرد خاصی نیست و گاهی آن را اشاره به عزرا می‏دانند، اما گفته می‏شود که رأی غالب آن است که این کلمه نام فردی خاص است که نزدیک آمدن مسیح می‏زیسته است. برخی بر آنند که بخش دوم کتاب زکریا و این کتاب را یک نفر نگاشته و این بخش مجزا شده است.

محققان جدید برآنند این کتاب نمی­تواند نوشته یک نفر باشد.[۱۵]

[۱] ) آنترمن، الن؛ باورها و آیینهای یهودی؛ ترجمه رضا فرزین، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، ۱۳۸۵ه‏ش، ص ۷۱.

[۲]( Encyclopaedia Judaica, (Gale, 2007, 2nd ed.), vol.19, p.499.

[۳]( ibid, vol.20, p.39

[۴] ) یوسف خلیل، دکتر القس صموئیل؛ المدخل الی العهد القدیم؛ دارالثقافه، القاهره، چاپ دوم، ۱۹۹۳، ص۳۱.

[۵] ) ویور، مری جو؛ درآمدی به مسیحیت؛ ترجمه حسن قنبری، مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، قم، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص۴۳۰.

[۶] ) سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم؛ یهودیت؛ قم، انجمن معارف اسلامی ایران، پاییز ۱۳۸۴، چاپ دوم، ص ۱۷۸-۱۸۵.

[۷] ) تیسن، هنری؛ الهیات مسیحی؛ ترجمه ط. میکائیلیان، انتشارات حیات ابدی، بی‎تا، ص ۵۲.

[۸] ) یوسف خلیل ، دکتر القس صموئیل ؛ پیشین، ص۳۶.

[۹] ) تیسن، هنری؛ پیشین.

[۱۰] ) سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم؛ پیشین، ص ۱۸۶-۱۹۳.

[۱۱]) تنی، مریل. سی؛ معرفی عهد جدید؛ ترجمه‎ ط. میکائیلیان، انتشارات حیات ابدی، ۱۳۶۲ش، ص ۱۵۷٫

[۱۲] ) یوسف خلیل ، دکتر القس صموئیل ؛ پیشین، ص۳۸.

[۱۳] ) تیسن، هنری؛ پیشین، ص ۵۹.

[۱۴] ) ارمیا، ۳۶: ۱-۴.

[۱۵] ) سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم؛ کتاب مقدس، قم، انجمن معارف اسلامی ایران، پاییز ۱۳۸۵، چاپ دوم، ص۸۹-۱۳۱.

منبع:سایت پژوهشکده باقرالعلوم

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن