مقالات

کلیسای تعمیدی

نویسنده : محمد ضیاء توحیدی

 

تعمید همواره در میان کلیساهای مسیحی از اهمیت ویژه­ای برخوردار بوده و هست.[۱] کلیساهای مسیحی تا قرن شانزدهم، تعمید اطفال را به عنوان یک قانون مسلم در شعایر دینی اجرا می­کردند.

در این میان، کلیسای کاتولیک بیش از همه بر تعمید اطفال اصرار می­ورزید چرا که از نگاه آنها، کودکان تعمید نیافته از رفتن به بهشت محروم شمرده می­شدند.[۲]

عموم اصلاح­طلبان در قرن شانزدهم نیز به این مسأله اعتراضی نداشتند و تعمید اطفال را می­پذیرفتند.

از نگاه آنان اگرچه در عهد جدید، هیچ اشاره مستقیمی به تعمید کودکان وجود نداشت اما این عمل، نفی نیز نشده بود. گذشته از این، ظواهر برخی بخشهای کتاب مقدس، گویای تعمید تمام اهل یک خانه بوده است که احتمالا اطفال را نیز در بر می­گرفته است.[۳]

دیگر دلیلی که برای تعمید اطفال ارائه می­شد آن بود که در عهد جدید، تعمید مرادف ختنه در عهد قدیم بوده است[۴] و از آنجا که ختنه، در زمان کودکی انجام می­شده است، بنابر این تعمید نیز (که جانشین آن است) می­بایست در زمان کودکی صورت پذیرد.[۵]

با این وجود، تعداد اندکی از طرفداران اصلاحات با مطالعه کتاب مقدس، به این باور رسیده بودند که تعمید اطفال کاری اشتباه است و با تعالیم کتاب مقدس، سازگاری ندارد.

آنها اظهار می­داشتند که تعمید به منزله اقرار به آیین مسیحیت و پذیرفتن این دین است. بنابر این شخص تعمید گیرنده می­بایست به سنی رسیده باشد که مفهوم تعمید را دریابد و از روی آگاهی تعمید یابد.[۶]

باور به بی­اعتباری تعمید کودکان، این دسته از اصلاح­طلبان را به جدایی از دیگر کلیساها ترغیب کرد. آنها به زودی راه خود را از کلیسای کاتولیک و حتی دیگر کلیساهای اصلاح­طلب جدا کرده و کلیسای تعمیدی را به وجود آوردند.

این گروه از سوی مخالفان با عنوان “آناباپتیست”[۷] (دوباره تعمیدی) شناخته می­شدند؛ عنوانی که از سوی باپتیستها پذیرفته نشد. علت مخالفت آنان با این نام این بود که از نگاه ایشان، تعمید کودکان اصولا امری باطل شمرده می­شد و بنابر این “تعمید مجدد” از نگاه آنان بی­معنی بود.[۸]

پیدایش نخستین تعمیدی­ها و گسترش نهضت تعمیدی

به نظر می­رسد که این آیین برای اولین بار در نواحی زوریخ و در اوایل دهه ۱۵۲۰ پا به عرصه وجود گذاشت.[۹]

گروهی از روحانیان و مردم عادی در شهر زوریخ، در سال ۱۵۲۳ با رد تعمید کودکان، اظهار داشتند که مومنان باید از کلیسا جدا شوند و یک جماعت خالص و پاک را تشکیل دهند.

دو سال بعد یعنی در سال ۱۵۲۵، کشیشی آلمانی به نام بالتاسار هوبمایر[۱۰] (۱۴۸۰ ۱۵۲۸) مصمم گردید تا دوباره تعمید گیرد. وی تصمیم خود را عملی ساخت و توسط فردی به نام ویلیام روبلین تعمید مجدد گرفت.[۱۱]

به زودی این عقیده گسترش یافت و باپتیستها به صورت رسمی اقدام به تشکیل کلیسایی مستقل کردند و تازه واردان را تعمید مجدد دادند. این اقدام کلیسای باپتیست با واکنش شدید دیگر کلیساها مواجه شد و در سال ۱۵۲۶، حکم اعدام برای کلیه کسانی که به تعمید مجدد دست می­یازند مقرر گردید.

آزار و اذیت باپتیستها

در راستای حکم اعدامی که در سال ۱۵۲۶ برای باپتیستها تعیین گردید، بسیاری از سران باپتیستها دستگیر و به شدیدترین شکلها شکنجه گردیده و اعدام شدند.[۱۲]

بنیان­گذار این حرکت یعنی هوبمایر در سال ۱۵۲۷ دستگیر و زندانی شد و سال بعد اعدام گردید.[۱۳]

دیگر رهبر این نهضت یعنی “فلیکس مانز” هم در سال ۱۵۲۷م دستگیر شد و در آب خفه گردید.[۱۴]

مایکل ستلر[۱۵]، که تدوین اعترافنامه اشلیت­هیم را بر عهده داشت نیز در همین سال دستگیر و محکوم به اعدام گردید. دادگاه که در براندازی باپتیستها بسیار مصمم بود او را به سخت­ترین شکل شکنجه نمود. حکمی که دادگاه تفتیش عقاید در مورد وی صادر نمود، چنین بود:

«مایکل ستلر به جلاد سپرده شود تا او را به محل اعدام ببرد و زبانش را ببرد، آنگاه او را به گاری ببندد و با انبر تفتیده دو بار بخش‌هایی از بدنش را بکند، پس از اینکه او به بیرون از دروازه برده شد پنج بار دیگر به همین شیوه بدنش دریده شود».

پس از انجام این شکنجه­ها، جسد نیمه­جان ستلر را به عنوان یک بدعتکار، سوزاندند. همچنین برادرانش با شمشیر به قتل رسیده و خواهران و همسرش نیز که با وی هم عقیده بودند غرق شدند. [۱۶]

به هر حال فشارهای وارده بر آناباپتیست‌ها آنچنان شدید بود که آنان را به فکر جستجوی پایگاهی مطمئن واداشت. بنابر این آنها در ۱۵۳۴ میلادی اقدام به تصرف شهر مونستر[۱۷] کردند تا بدین وسیله بتوانند در انجام فعالیتهای خویش، آزاد باشند.

این کار باپتیستها به مذاق کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها خوش نیامد. پیروان این دو مذهب، با وجود تمام اختلافات، با یکدیگر هم پیمان و متحد گشتند تا دشمن مشترک خویش را از میان بردارند.

آنها در سال ۱۵۳۵ موفق شدند این شهر را تسخیر کنند. آنها با قساوتی بی­نظیر، باپتیستها را قتل عام کرده و شهر مونستر را به حمامی از خون تبدیل کردند.[۱۸]

این حادثه ضربه مهلکی بر باپتیستها بود و آنها را از نظر روانی و نظامی دچار شکستی بزرگ ساخت.

البته علی­رغم تمام این فشارها، آیین باپتیستی در قرن هفدهم میلادی جانی دوباره گرفت. در سال ۱۶۰۲ میلادی، جان اسمیت (۱۵۵۴ ۱۶۱۲) واعظ انگلیکن با صحبت در کلیسای جامع لینکلن، اظهار داشت که از مقام اسقفی خود چشم پوشیده است. مراجع کلیسایی نیز او را از این منصب عزل کردند.

اسمیت که فضای انگلستان را برای فعالیتهای خویش، مناسب نمی­دید به هلند که فضای دینی آزادی داشت مهاجرت کرد.[۱۹]

اسمیت در هلند تحت نفوذ منونایتها قرار گرفت و به این نتیجه رسید که تعمید کودکان کاری نادرست است. بنابر این او نیز به جماعت باپتیستها پیوست و در سال ۱۶۰۹ میلادی، بر خود آب پاشیده و بدین وسیله خود را تعمید داد (باپتیستهای اولیه بر خود آب می­پاشیدند اما از سال ۱۶۴۱، غوطه­ور شدن در آب رسمیت یافت). او همچنین ۳۵ مرد و زن دیگر را نیز مجددا غسل تعمید داد.[۲۰]

از این پس تعمیدی­ها توانستند در مناطق مختلف از جمله آمریکا، سوئیس، آلمان و… گسترش یابند اما به زودی شکاف و گسست در میان آنان پدیدار گردید. تعمیدی­ها به گروههای مختلفی تقسیم شدند که البته برخی از آنها نهایتا دوباره با یکدیگر متحد گردیدند.

فرقه­های مختلف تعمیدی

  1. باپتیستهای عام: در سال ۱۶۱۱ توماس هلویز[۲۱] به همراه برخی از همفکرانش از هلند به انگلستان مهاجرت کردند و کلیسایی مستقل را به وجود آوردند. اینان اصطلاحا به “باپتیستهای عام[۲۲]” شهرت یافتند زیرا معتقد به رستگاری عمومی بودند.[۲۳]
  2. باپتیستهای خاص: در سال ۱۹۳۸ شاخه دیگری از این آیین در انگلستان شکل گرفت که معروف به “باپتیستهای خاص[۲۴]” گردیدند زیرا در مسأله نجات با کالون همعقیده بودند و نجات و رستگاری را مختص افرادی خاص می­دانستند.

البته این دو گروه بعدها به هم پیوستند و “اتحادیه باپتیستهای بریتانیای کبیر و ایرلند” را به وجود آوردند.[۲۵]

  1. تعمیدی­های روز هفتمی[۲۶]: این گروه کسانی هستند که با مطالعه کتاب مقدس، معتقد شده­اند که قانون نگاه داشتن روز شنبه (که قانونی یهودی بوده و در عهد عتیق بر آن تأکید شده است) واجب است و بنابر این حکم به حرمت کارکردن در روز شنبه دادند.

این گروه در سال ۱۶۶۵ در انگلستان و تقریبا در همین زمان در آمریکا تشکیل گردید.[۲۷]

  1. جمعیت برادران: فرقه­ای از باپتیستها بودند که الکساندر ماخ[۲۸] (۱۶۷۹ ۱۷۳۵) آن را در آلمان تأسیس نمود. ماخ از اعضای کلیسای اصلاح شده بود که به همراه برخی دیگر از آن جدا شد.

این گروه که متشکل از برخی زهدگرایان و باپتیستها بود در سال ۱۷۰۸ مجمع جدید را تشکیل داده و ماخ را به رهبری خود برگزیدند.

آنان به خاطر آزارها و اذیتهایی که از سوی مخالفان بر آنان تحمیل گردید به هلند مهاجرت کردند. پس از مدتی به “ژرمن تاون” در ایالت پنسیلوانیا مهاجرت کردند و نهایتا در حدود سال ۱۷۳۵ به آمریکا رفتند.

این گروه معروف به دانکرها[۲۹] و یا دانکاردها[۳۰] گشته بودند هرچند عنوان رسمی آنان “انجمن اخوت باپتیستهای آلمانی[۳۱]” بود.

مشخصه این گروه آن بود که به سه بار فرو رفتن در آب هنگام غسل تعمید معتقد بودند و به سه آیین مقدس یعنی شست و شوی پا، شام خداوند و شام اخوت که گاه ضیافت دوستانه نامیده می­شد قائل بودند.[۳۲]

  1. تعمیدی­های ضد تبلیغ: آنها دسته­ای از تعمیدی­ها بودند که در سال ۱۸۱۳ به صورت گروهی مستقل ظاهر شدند.

پیروان این آیین، معتقدند که هر گونه فعالیت تبلیغی مردود و کاری بی­فایده است. علت اتخاذ این نگرش از سوی آنان، این است که خداوند نجات یافتگان را انتخاب کرده است. این گروه خود را “تعمیدی­های اولیه” می­نامند.[۳۳]

اتحادیه جهانی باپتیستها (BWA)[34]

باپتیستها در قرن بیستم با به وجود آوردن اتحادیه­ای جهانی سعی در ایجاد وحدت در میان کلیساهای مختلف باپتیستی کردند. این اتحادیه برای اولین بار در سال ۱۹۰۵ شکل گرفت و اولین اجلاس آن در لندن بر پا گردید.

BWA از زمان تشکیل، هر ساله و به طور منظم، شورایی را بر پا می­کند که در آن نمایندگان کلیساهای باپتیست حضور پیدا می­کنند و به بررسی مسائل جاری باپتیستها می­پردازند. این اتحادیه همچنین وظیفه گفتگو و مذاکره با سایر کلیساهای جهان را به نمایندگی از باپتیستها بر عهده دارد.[۳۵]

البته این اتحادیه هیچ­گونه اعتراف اجباری را به اعضای خود تحمیل نمی­کند و هیچ­گونه کنترل اجرایی و یا قضایی را نیز نسبت به انجمنها و کلیساهای تعمیدی اعمال نمی­کند.[۳۶]

طبق آمار منتشر شده در سال ۲۰۰۵ میلادی، اعضای رسمی این اتحادیه، ۳۸ میلیون نفر است و بالغ بر ۱۵۷ هزار کلیسا در سراسر جهان، عضو این اتحادیه می­باشند.[۳۷]

مرجع ایمانی مشترک باپتیستها: اعترافنامه اشلیت­هیم[۳۸]

مهمترین و موثق­ترین بیانیه مکتوب باپتیستها اعترافنامه اشلیت­هیم است. این اعترافنامه در سال ۱۵۲۷ و احتمالا توسط مایکل ستلر نگاشته شده است.

ستلر در این اعترافنامه هفت اصل ایمانی باپتیستها را اینگونه بر شمرده است:

  1. تعمید اطفال صحیح نیست.
  2. مسیحیانی که پس از تعمید، مرتکب گناه می­شوند و از تأدیب و تنبیه سر باز می­زنند باید از شرکت در مراسم کلیسایی محروم شوند.
  3. مراسم عشای ربانی تنها مختص افراد تعمید یافته است.
  4. ایمانداران باید خود را از جهان شریر جدا سازند و از خدمت نظام وظیفه در دولتهای کاتولیک و پروتستان بپرهیزند.
  5. شبانان کلیسا باید از میان کسانی انتخاب شوند که از شهرت نیکویی برخوردار هستند.
  6. از آنجا که عیسی مسیح، استفاده از شمشیر و به کار گیری زور را ممنوع ساخته است، کلیسا حق استفاده از خشونت را ندارد و تنها مجاز به اخراج افراد از کلیساست.
  7. سوگند خوردن جایز نیست.[۳۹]

عناصر اعتقادی و عملی مشترک باپتیستها

چنانکه پیشتر اشاره گردید، باپتیستها، تعمید اطفال را نمی­پذیرند. آنان همچنین در مورد شیوه تعمید نیز بر این اعتقادند که تعمید تنها باید با فرو رفتن در آب صورت گیرد نه با پاشیدن آب بر سر.[۴۰]

آنان با استناد به اینکه “یحیی تعمید دهنده” به این شیوه مردمان را تعمید می­داد و حتی خود مسیح نیز به این شیوه تعمید یافت، معتقدند تعمیدی که با ریختن آب بر سر صورت پذیرد فاقد ارزش است.[۴۱]

برخی از دیگر عناصر مشترک میان تعمیدی­ها عبارتند از:

  1. بی­اعتمادی عمومی به مرجعیت خارجی: از نگاه آنان، نه پاپ و نه اسقف و نه هیچ مرجع خارجی، حق اعمال عقیده خویش بر دیگران را ندارد. آنها بر این نکته تأکید می­ورزند که کتاب مقدس، یگانه مرجع ایمانی مسیحیان است.
  2. مالکیت اشتراکی اموال
  3. تأکید بر آشتی جویی و ترک مقاومت و مبارزه.[۴۲]
  4. اصل آزادی مذهبی: هر فرد آزاد است که خود، مذهب خویش را انتخاب کند و اجبار در انتخاب مذهب کاری غلط است.
  5. جدایی کلیسا از حکومت: اگر چه اصل وجود حکومت، امری ضروری است اما در عین حال، دولت هرگز نباید در امور مربوط به کلیسا دخالت کند.[۴۳]
  6. انکار سلسله مراتب کلیسایی و ساختار جماعت گرایی: باپتیستها در مورد ساختار کلیسایی با جماعت­گرایان انگلستان درباره حاکمیت کلیسایی هم عقیده بوده و هستند.[۴۴]

بر همین اساس آنها منکر نظام سلسله مراتبی هستند. از نگاه آنان، هر کلیسا می­تواند قانونی مجزا و مختص به خود داشته باشد.

در حقیقت باپتیستها فاقد هر گونه سازمان یا شورای مرکزی هستند و هیچ مرجعی وجود ندارد که یک عقیده خاص را بر دیگران تحمیل کند. سازمانها و اتحادیه­های باپتیستی نیز تنها در مورد امور سازماندهی و مسائلی از این قبیل کاربرد دارند و هرگز حق تحمیل اعتقادات بر کلیساهای باپتیستی را ندارند.[۴۵]

 

[۱] – البته در این میان استثناهایی نیز وجود دارد.

[۲] – روستن، لئو؛ فرهنگ تحلیلی مذاهب آمریکایی؛ ترجمه محمد بقائی، تهران، انتشارات حکمت، ۱۳۷۶ش، چاپ اول، ص ۲۴۱

[۳] – اعمال رسولان ۱۶: ۱۵ و ۳۳، اول قرنتیان ۱: ۱۶

[۴] – کولسیان ۲: ۱۱ و ۱۲

[۵] – McGrath, Alister E. and Marks, Darren C., The Blackwell Companion to Protestantism, (Blackwell, 2004, 1st ed.), p.26

[۶] – روستن، لئو؛ پیشین؛ ص ۱۰۴

[۷] – Anabaptist

[۸] – مولند، اینار؛ جهان مسیحیت؛ ترجمه محمد باقر انصاری و مسیح مهاجری، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۸۱ه‏ش، چاپ دوم، ص ۳۹۶ و Britannica Encyclopedia of World Religions, (Encyclopedia Britannica INC, 2006), p.45

[۹] – مک گراث، آلیستر؛ مقدمه­ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی؛ ترجمه بهروز حدادی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۷ش، چاپ دوم، ص ۶۳

[۱۰] – Balthasar Hubmaier

[۱۱] – Brackney, William h., Historical Dictionary of the Baptists, (Scarecrow Press, 2009, 2nd ed.), p.291

[۱۲] – لین، تونی؛ تاریخ تفکر مسیحی؛ ترجمه روبرت آسریان، انتشارات فرزان، ۱۳۸۰ه‏ش، چاپ اول، ص ۳۱۰ ۳۱۵

[۱۳] – Brackney, William h., ibid

[۱۴] – لین، تونی؛ پیشین؛ ص ۳۰۹ ۳۱۰

[۱۵] – Michael Sattler

[۱۶] – وان وورست، رابرت ای؛ مسیحیت از لابلای متون؛ ترجمه جواد باغبانی و عباس رسولزاده، انتشارات موسسه امام خمینی، ۱۳۸۴ ه ش، چاپ اول، ص ۳۲۱

[۱۷] – Munster

[۱۸] – لین، تونی؛ پیشین؛ ص ۳۱۲ ۳۱۳

[۱۹] – ویور، مری جو؛ درآمدی به مسیحیت؛ ترجمه حسن قنبری، مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، قم، ۱۳۸۱، چاپ اول، ص ۲۱۰

[۲۰] – روستن، لئو؛ پیشین؛ ص ۱۱۷

[۲۱] – Thomas Helwys

[۲۲] – General Baptists

[۲۳] – روستن، لئو؛ پیشین؛ ص ۱۱۸ و Brackney, William h., ibid, Introduction, p.xxxiv

[۲۴] – Particular Baptists

[۲۵] – روستن، لئو؛ پیشین

[۲۶] – The Seventh Day Baptists

[۲۷] – مولند، اینار؛ پیشین؛ ص ۴۰۱

[۲۸] – Alexander Mach

[۲۹] – Dunkers

[۳۰] – Dunkards

[۳۱] – Fraternity of German Baptists

[۳۲] – ویور، مری جو؛ پیشین؛ ص ۲۱۶

[۳۳] – مولند، اینار؛ پیشین

[۳۴] – Baptist World Alliance

[۳۵] – Brackney, William h., ibid, p.80

[۳۶] – مولند، اینار؛ پیشین؛ ص ۴۰۱

[۳۷] – Brackney, William h., ibid, pp.80 – ۸۱

[۳۸] – Schleitheim

[۳۹] – لین، تونی؛ پیشین؛ ص ۳۱۰ ۳۱۲، همچنین ر.ک: Britannica Encyclopedia of World Religions, ibid

[۴۰] – مک گراث، آلیستر؛ پیشین؛ ص ۶۳

[۴۱] – روستن، لئو؛ پیشین؛ ص ۱۰۴

[۴۲] – مک گراث، آلیستر؛ پیشین؛ ص ۶۵

[۴۳] – مولند، اینار؛ پیشین؛ ص ۴۰۲ و روستن، لئو؛ پیشین؛ ص ۱۰۰

[۴۴] – مک گراث، آلیستر؛ پیشین؛ ص ۶۳

[۴۵] – روستن، لئو؛ پیشین؛ ص ۱۰۰ ۱۰۱

منبع مقاله: سایت پژوهشکده باقر العلوم(علیه السلام)

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن