مقالات

کلیسای یعقوبی

نویسنده : محمد ضیاء توحیدی

 

مسیحیان تثلیث­گرا، به خاطر اعتقاد به الوهیت حضرت عیسی همواره با مسأله­ای الهیاتی روبرو بوده­اند؛ اینکه اگر حضرت عیسی، خداست پس جنبه انسانی او را باید چگونه در نظر گرفت؟ و اگر انسان است، چگونه جنبه الهی وی را باید با انسان­بودن او جمع کرد.؟

این پرسش تا قرنها کشمکش و درگیری میان مسیحیان را به دنبال داشت و الهی­دانان و عالمان مسیحی، دیدگاه­های متفاوتی را در این زمینه داشتند. برخی اظهار داشتند که حضرت عیسی دارای دو جنبه کاملا متفاوت و متمایز است که هیچ ارتباطی میان این دو سرشت وجود ندارد.

برخی دیگر (و از جمله مسیحیان یعقوبی)بر این باور بودند که این دو سرشت با هم آمیخته شده­اند و یک طبیعت را تشکیل داده­اند.

این دو دیدگاه، از سوی برخی از عالمان مسیحی مردود خوانده شد. البته بحثهای الهیاتی فراوانی در مورد این مسأله در گرفت اما در نهایت و پس از درگیری­های فراوان، دیدگاه سوم به کرسی نشانده شد و اعلام گردید که مسیح، دارای الوهیت و انسانیت کامل است و این دو سرشت با یکدیگر متحد شده­اند و البته در عین حال، از یکدیگر متمایز هستند.[۱]

اگرچه امروزه از کلیسای یعقوبی، چندان نام و نشانی باقی نمانده است اما از لحاظ تاریخی، این کلیسا دارای جایگاه مهمی بوده است. در این نوشتار به بررسی تاریخ شکل گیری و عقاید و آرای یعقوبی­ها خواهیم پرداخت.

پیشینه کلیسای انطاکیه

ائوسبیوس[۲] (مورخ شهیر کلیسا در قرن چهارم) می­گوید که کلیسای انطاکیه (واقع در سوریه) را پولس بنیان نهاده است. بنابر نقل وی، پولس پس از تأسیس این کلیسا، خود به عنوان اسقف در انطاکیه مشغول فعالیت گردید و از سال ۳۳ میلادی به مدت هفت سال، رهبری و زعامت این کلیسا را بر عهده داشت.

در سال ۴۰ میلادی و زمانی که پولس عازم رم گردید، شخصی به نام “إیودیوس” را به جانشینی خود برگزید و خود به رم مهاجرت کرده و رهبری کلیسای رم را در دست گرفت.[۳]

این کلیسا به زودی، به عنوان پایگاهی مهم برای مسیحیان در آمد چرا که با سقوط اورشلیم در سال ۷۰ میلادی توسط امپراطوری روم، بسیاری از مسیحیان این منطقه به کلیسای انطاکیه روی آوردند.

البته این شهر، نیز پایگاه مطمئنی برای مسیحیان نبود و به زودی امپراتوری بیزانس به آزار و اذیت مسیحیان این منطقه روی آورد و در نتیجه بسیاری از پاتریارکها و نیز مسیحیان عادی، توسط امپراتورها کشته شدند.[۴]

پیدایش دیدگاه “مونوفیزیتی”، بستری برای شکل گیری کلیسای یعقوبی

در قرن پنجم میلادی، راهبی به نام “ائوتوخس” در مقابل دیدگاه “نستوریوس” که معتقد به “دو طبیعتی” بود ایستاده و اظهار داشت، مسیح دارای یک طبیعت است.

به زودی کلیسا او را بدعت­گذار معرفی کرد و متعاقب آن در سال ۴۴۸ میلادی، ائوتوخس توسط اسقف وقت قسطنطنیه محاکمه گردید.

چندی بعد، “دیوسکوروس” که اسقف اسکندریه بود به طرفداری از ائوتوخس پرداخت و از امپراتور درخواست کرد تا شورایی را برگزارکند. این شورا که در سال ۴۴۹ در افسس برگزار گردید و با حمایتهای امپراتور، تحت نظر دیوسکوروس اداره می­شد، نظر ائوتوخس را بر کرسی نشاند. به دنبال این رأی شورا، تمام اسقفان برجسته انطاکیه از مقام خود خلع شدند.

این وضع، دوام چندانی نیاورد چرا که با مرگ امپراتور و به مسند نشستن امپراتور جدید، شورای کالسدون در سال ۴۵۱ تشکیل گردید و رأی به محکومیت دیدگاه ائوتوخس داد.[۵]

البته اعتبار تصمیمات این شورا همواره در هاله­ای از ابهام قرار داشته و دارد زیرا در مورد چگونگی برگزاری این شورا حرف و حدیثهای فراوانی بوده است.

به عنوان مثال از قول اسقف افسس چنین نقل شده که در این شورا، تمامی حاضران را مجبور به پذیرش و امضای متن مورد نظر کردند و حتی پیش از امضاء، به هیچ کس اجازه خروج از شورا داده نمی­شد.

برخی نیز اظهار داشته­اند که از تمامی حاضران در این جلسه، در برگه­های سفید، امضا گرفته شد و مصوبات مورد نظر جناح قدرت، در این کاغذها درج گردید. البته ممکن است این نقل قول، اغراق­آمیز بوده و قابل اثبات نباشد اما نقل قولهای تاریخی همانند آنچه از اسقف افسس نقل شده است، به روشنی از اجبار حضار بر پذیرش متن مورد نظر جناح حاکم، پرده بر می­دارد.[۶]

به هر حال چندی پس از این مجمع (که البته مورد اتفاق نظر مسیحیان قرار نگرفت)، در سال ۴۶۸ میلادی در زمان امپراتور باسیلیکوس، شورایی متشکل از ۵۰۰ اسقف در قسطنطنیه برگزار گردید که در آن، مصوبات شورای کالسدون مردود شناخته شده و دیدگاه مونوفیزیتی (تک طبیعتی) تأیید گردید.[۷]

ظهور یعقوب البردعی (۵۰۰ ۵۷۷ .م)

در قرن ششم میلادی، راهبی به نام “یعقوب بارادیوس”[۸] (در عربی: یعقوب البردعی) ظهور کرد که ضمن پذیرش دیدگاه مونوفیزیتی، به ترویج و توسعه این نظریه در میان مسیحیان شرقی همت گماشت و موفقیت زیادی نیز کسب نمود.

به زودی وی توانست، گروه زیادی را گرد خود آورد و به دنبال آن، کلیسای یعقوبی را بنیان نهاد.

البته “یعقوبی” توسط پیروان این کلیسا به کار برده نشد بلکه عنوانی بود که از سوی ارتدوکس رومی برای پیروان این کلیسا پذیرفته شد تا بدین وسیله، آنها را از کلیسای ارتدوکس شرقی سوریه (که آنها هم “غیر کالسدونی”[۹] بودند)متمایز گرداند.[۱۰]

مختصری از زندگی یعقوب

یعقوب که از پدری روحانی، زاییده شده بود در دو سالگی به دیر رهبانی سپرده شد تا تحت تعالیم مذهبی رشد کند. او به شدت به مراقبه و تهذیب نفس پرداخت و پس از مرگ والدینش تمام میراثش را به فقرا بخشید و بندگان پدرش را نیز آزاد کرد.

به زودی آوازه­ی وی فراگیر شد و شهرت وی “تئودورا”[۱۱]امپراتور وقت را تحت تأثیر قرار داد. “تئودورا” بسیار مایل بود که او را از نزدیک ببیند و به همین دلیل او را به قسطنطنیه فرا خواند و او را مورد تکریم قرار داد.[۱۲]

از همین رو او در سال ۵۲۷ میلادی به دادگاه بیزانسی در قسطنطیه فرستاده شد و تا سال ۵۴۳ میلادی تحت امپراتوری “تئودورا” مشغول فعالیت بود.[۱۳]

یعقوب در سال ۵۴۳ میلادی توسط پاتریارک اسکندریه “تئودوسیوس” به عنوان اسقف ادسا[۱۴] برگزیده شد.[۱۵]

وی مدتها به صورت مخفیانه به مسافرت پرداخت و برای توسعه دیدگاههای مونوفیزیتی بسیار تلاش کرد. مسافرتهای او که با لباس مبدل و در هیئت فقیران انجام می­شد سبب گردید که به وی لقب بارادیوس[۱۶] بدهند.

به هر حال او با غیرت و تعصب خاص خویش و فعالیتهای بی­وقفه­اش توانست دیدگاه مونوفیزیتی­ها را که در سراشیبی سقوط و در حال انهدام بود، جانی دوباره بخشیده و آن را احیا کند.[۱۷]

کلیسای یعقوبی، از ابتدا تا به امروز

این کلیسا مدتی کوتاه پس از تأسیس، مورد آزار و اذیت امپراتوری بیزانسی قرار گرفت چرا که بیزانسی­ها تنها کلیسای ارتدوکس رومی، را به رسمیت می­شناختند و از این رو دیگر کلیساهای ارتدوکس و از جمله یعقوبی­ها به شدت، مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.[۱۸]

در سال ۶۳۶ میلادی، مسلمانان عرب اقدام به تصرف سوریه کردند؛ واقعه­ای که برای مسیحیان بسیار خوشایند بود چرا که آنان را از زیر یوغ ستم امپراتوری بیزانس می­رهانید. از این رو آنها از همکاری با مسلمانان دریغ نکردند و مقدم آنان را به عنوان پیام­آوران آزادی، گرامی داشتند.[۱۹]

با فتح سوریه توسط مسلمانان، تمام مسیحیان آزادی یافتند زیرا تمام فرقه­های مسیحی از نگاه مسلمانان، اهل کتاب شمرده می­شدند و بنابر این تحت حمایت مسلمانان قرار گرفتند.[۲۰]

به طور کلی، دوره سیطره مسلمانان بر سوریه برای کلیسای سریانی پر برکت و سرشار از صلح و سلامتی بود و مسیحیان این سامان، در سایه حکومت اسلامی توانستند اسقف نشین­های خود را توسعه دهند. در همین زمان بود که پاتریارک دیونیسوس، ۹۹ نفر را دستگذاری و تقدیس کرده و به مقام اسقفی منصوب کرد. در این دوره دیرها آباد گردید و تعداد آنها به صدها دیر رسید و کلیساها در سراسر حکومت اسلامی گسترده شد و چنانکه گوستاو لوبون به درستی می­گوید: تاریخ قومی را مهربان­تر از عرب­ها به یاد ندارد.[۲۱]

یعقوبی­ها در دوره عباسیان حتی این بخت را هم یافتند که در دادگاه بغداد، پست­های کلیدی و مهمی را به دست آورند.[۲۲]

بر اساس گزارشهای تاریخی، آنها در قرن دوازدهم میلادی دارای دو میلیون پیرو، ۲۰ متروپولیتن و ۱۰۳ اسقف در سوریه، بین النهرین و قبرس بوده­اند.

افول کلیسای یعقوبی

مسائل داخلی و تفرقه در این کلیسا بین سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۹۴ میلادی، پایه­های این کلیسا را سست کرد.[۲۳] هجوم اقوام مغول نیز ضربه مهلک دیگری را بر آنان وارد ساخت و به زودی تعداد پیروان این کلیسا به شدت کاهش یافت.[۲۴]

به تدریج و در طی چند قرن، این کلیسا اهمیت خود را از دست داد تا جایی که در قرن هفدهم، تعداد اسقف نشین­های آنها به ۲۰ اسقف نشین تقلیل یافته بود.[۲۵]

گرایش مسیحیان توماسی هند به کلیسای یعقوبی

مسیحیان توماسی[۲۶] در هندوستان، که خود را منتسب به توماس مقدس[۲۷] می­دانند ابتدا در نتیجه تبلیغات نسطوری­ها به این کلیسا پیوستند. سپس در سال ۱۵۹۹٫م و در اثر نفوذ پرتغالی­ها، مرجعیت کلیسای رم را پذیرفته و به کاتولیکها پیوستند. تقریبا ۶۰ سال بعد، با از بین رفتن نفوذ پرتغالی­ها در این منطقه، اکثر پیروان این کلیسا به کلیسای یعقوبی سوریه پیوستند.[۲۸]

کلیسای یعقوبی در عصر حاضر

امروزه کلیسای یعقوبی، اهمیت و جایگاه خود را تا حدود زیادی از دست داده است. بر اساس آمارها، تعداد آنها در خاورمیانه در حدود ۲۰۰ هزار، در اروپا و آمریکای شمالی و جنوبی در حدود ۱۰۰ هزار و در جنوب هند بیش از یک میلیون نفر است.[۲۹]

مقر آنان پس از قرنها جابجایی و آوارگی اکنون در دمشق مستقر است که تنها دارای ۲۳ اسقف­نشین است. آنها در آمریکا یک اسقف­نشین و در اروپا نیز یک اسقف­نشین دارند.[۳۰]

ویژگی­های اعتقادی

این کلیسا که یک کلیسای ارتدوکس به شمار می­آید در اصول عقاید تا حدود زیادی به کلیسای ارتدوکس شرقی، نزدیک است. مهمترین تفاوت عقیدتی و وجه تمایز این کلیسا از کلیسای ارتدوکس شرقی، اعتقاد آنها به اصول اعتقادی مونوفیزیت است.

شایان ذکر است که یعقوبی­ها به برزخ معتقد نیستند. آنها برای مردگان نماز می­گذارند و بر این اعتقادند که فرشتگان، ارواح پاک را به بهشت هدایت می­کنند. آنها در مورد ارواح ناپاک بر این باورند که این ارواح تا روز جزا تحت سیطره شیاطین قرار دارند.[۳۱]

عبادت

در این کلیسا در طول روز، چند نوبت نماز برگزار می­شود. زبان عبادی در این کلیسا معمولا عربی است، هرچند در برخی از کلیساها همچنان از زبان سریانی استفاده می­شود.[۳۲]

از دیگر ویژگی­های این کلیسا، اهتمام آنان به روزه است. یعقوبی­ها به طور کلی، روزهای چهارشنبه و جمعه را روزه می­گیرند.

افزون بر این، پنج نوبت روزه دیگر نیز در این کلیسا تعریف شده است که عبارتند از:

  1. روزه بزرگ: این روزه ۴۹ روز به طول می­انجامد که به عید رستاخیز مسیح ختم می­گردد.
  2. روزه کوچک: که پیش از تولد مسیح انجام می­گیرد و مدت آن چهل روز است.
  3. روزه نینوی: که سه روز است و سه هفته پیش از ایام روزه بزرگ انجام می­شود.
  4. روزه رسولان: که زمان آن، پنجاه روز پس از جشن پنطیکاست است.
  5. روزه مریم عذراء: که پانزده روز به طول می­انجامد و از ابتدای ماه آگوست آغاز می­شود.

مسیحیان یعقوبی موظفند در ایام روزه، از گوشت و مشتقات آن پرهیز کنند.[۳۳]

ساختار کلیسایی و مقامات روحانی

پارتریاک­ها که همواره از میان راهبان انتخاب می­گردند،بالاترین مقامات روحانی در این کلیسا هستند.

در این کلیسا، برای هریک از پاتریارکهای مناطق مختلف، عنوانی خاص در نظر گرفته شده است. به عنوان مثال، پاتریارک انطاکیه لقب ایگناتیوس؛ پاتریارک قدس، لقب گریگوری؛ پاتریارک موصل، لقب باسیلیوس و پاتریارک حلب، لقب دیونسیوس را دارا می­باشند.

ریاست عالی این کلیسا بر عهده پاتریارک انطاکیه است که توسط “مجمع مقدس” انتخاب می­گردد؛ مجمعی که متشکل از “مافریان” و تعدادی اسقف است.[۳۴]

در رتبه پس از پاتریارک، شخص دیگری قرار دارد که “مافریان[۳۵] کلیساهای شرق” نامیده می­شود؛ منصبی روحانی که در هیچ کلیسای دیگر وجود ندارد و اختصاص به کلیسای یعقوبی دارد.

مافریان، اسقف الاساقف شمرده می­شود و دارای تمامی اختیارات پاتریارک است و از همین رو وی می­تواند اسقفها را منصوب کرده و یا خلع کند.

اسقفها در مرتبه بعدی قرار می­گیرند. رسیدن به مقام اسقفی مشروط به تجرد است و سن لازم برای رسیدن به این مقام، ۳۵ سالگی است.

کشیش در مرتبه پس از اسقف قرار دارد. اگر کسی پیشتر ازدواج کرده می­تواند به مقام کشیشی برسد اما اگر همسرش فوت کرد حق ازدواج مجدد را ندارد و باید عزوبت پیشه کرده و به دیر برود. این گونه افراد می­توانند به مقام اسقفی نیز منصوب شوند اما انتصاب به مقامات بالاتر برای آنها امکان ندارد.

از ویژگیهای این کلیسا آن است که مردم حق دارند، کشیش مورد نظر خود را از میان شماسها انتخاب کنند. اسقف، کسی را که توسط مردم انتخاب شده دستگذاری کرده و به کشیشی منصوب می­کند.

دیگر مناصب کلیسایی عبارتند از: مزمورخوان، قاری، کمک شماس، شماس و شماس بزرگ.[۳۶]

 

[۱] – لین، تونی؛ تاریخ تفکر مسیحی؛ ترجمه روبرت آسریان، انتشارات فرزان، ۱۳۸۰ه‏ش، چاپ اول، ص ۱۰۵ ۱۰۶

[۲]- Eusebius

[۳]- سوریال عطیه، عزیز؛ تاریخ المسیحیه الشرقیه؛ ترجمه اسحاق عبید، المجلس الأعلی للثقافه، ۲۰۰۵ .م، الطبعه الاولی، ص ۲۰۸

[۴]- پیشین، ص ۲۰۸ ۲۱۲

[۵]- لین، تونی؛ پیشین؛ ص ۱۰۰ ۱۰۱

[۶]- الأنبا دیوسقورس؛ موجز تاریخ المسیحیه؛ قاهره، مکتبه المحبه، ص ۳۰۱

[۷]- پیشین، ص ۳۰۷

[۸]- Jacobus or James Baradaeus, Al Baradai, Burdoho, Burdeono, Burdeana, or Burdeaya. See: Wace, Henry, A Dictionary of Christian Biography, (Hendrickson, 1999), p.879

[۹]- non–Chalcedonian عنوانی عام است که در مورد تمامی کلیساهای مونوفیزیت که دیدگاه شورای کالسدون (۴۵۱ .م) را در مورد طبیعت مسیح نپذیرفتند، به کار برده می­شود.

[۱۰]- New Catholic Encyclopedia, (Gale, 2003, 2nd ed.), vol.7, p.691

[۱۱]- THEODORA

[۱۲]- Wace, Henry, ibid, p.880

[۱۳]- New Catholic Encyclopedia, vol.2, p.86

[۱۴]- Edessa

[۱۵]- ibid, vol.7, p.691

[۱۶]- البرادعی یا البردعی، کلمه­ای سریانی بود که یعقوب بدان ملقب گردید. سبب این لقب، آن بود که وی لباسهایی می­پوشید که از پالان الاغ و قاطر ساخته شده بود. سوریال عطیه، عزیز؛ پیشین؛ ص ۵۹۰٫ همچنین ر.ک: Cross, F. L. (ed.), The Oxford dictionary of the Christian Church, (Oxford, 1997, 3rd ed.), p.855

[۱۷]- Wace, Henry,ibid, p.879

[۱۸]- سوریال عطیه، عزیز؛ پیشین؛ ص ۲۳۵

[۱۹]- بدر، حبیب و سلیم، سعاد و أبونهرا، جوزیف؛ المسیحیه عبر تاریخها فی المشرق؛ مجلس کنائس الشرق الأوسط، ۲۰۰۱٫م، الطبعه الاولی، ص ۲۴۰ ۲۴۱

[۲۰]- سوریال عطیه، عزیز؛ پیشین

[۲۱]- بدر، حبیب و سلیم، سعاد و أبونهرا، جوزیف؛ پیشین

[۲۲]- New Catholic Encyclopedia, ibid

[۲۳]- ibid, p.692

[۲۴]- Cross, F. L. (ed.), ibid, p.1571

[۲۵]- New Catholic Encyclopedia, ibid

[۲۶]- عنوان رسمی کلیسای آنان Mar Thoma Church است.

[۲۷]- St. Thomas

[۲۸]- مولند، اینار؛ جهان مسیحیت؛ ترجمه محمد باقر انصاری و مسیح مهاجری، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۸۱ه‏ش، چاپ دوم، ص ۸۱

[۲۹]- Cross, F. L. (ed.), ibid

[۳۰]- ibid, p.1572

[۳۱]- سوریال عطیه، عزیز؛ پیشین؛ ص ۲۷۵

[۳۲]- پیشین

[۳۳]- پیشین،ص ۲۷۴ ۲۷۵

[۳۴]- پیشین، ص ۲۶۷ ۲۷۰

[۳۵]- مافریان، مافریونو یا مافریانا. برخی آن را برگفته از کلمه “مالفونو”و به معنی پزشک دانسته­اند اما دیدگاه صحیح­تر آن است که این کلمه از مشتقات “أفری” و به معنی “پدری­کردن شایسته و نیک” است. ر.ک: پیشین،ص ۵۹۹

[۳۶]- پیشین، ص ۲۶۹ ۲۷۱

 

منبع مقاله: سایت پژوهشکده باقر العلوم(علیه السلام)

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن