یونیتاریانیزم
نویسنده محمد ضیاء توحیدی
یونیتاریانیزم یا یکتاپرستی، نهضتی است که شکل جدید آن، در قرن شانزدهم میلادی پدیدار گردید.
پیروان این مکتب، با احیای دیدگاههای افلاطونی در مورد جایگاه عقل و اندیشه، بر یگانگی خداوند اصرار ورزیدند و آموزه تثلیث را انکار نمودند.[۱]
البته و بیتردید،یکتاپرستی عقیدهای بسیار کهن است که سابقه آن به قرون ابتدایی مسیحیت باز میگردد.
با این وجود، برخی مسیحیان تمایل دارند که پیشینه این اعتقاد را به قرنهای دوم و سوم میلادی باز گردانند.آنها اظهار میدارند که الهیات یکتاپرستی، ریشه در تعالیم مونارکیانیزم، آریوس[۲] (۲۵۰ – ۳۳۶م) و پیروان وی (آریانها[۳]) دارد.[۴]
اما حقیقت آن است که این خط فکری در میان یهودی-مسیحیان در کلیسای اولیه وجود داشته است.[۵] یهودی-مسیحیان که از آنها به”ابیونیها”یاد میشود، منکر الوهیت حضرت مسیح بودهاند و حتی پولس را به خاطر اعتقاد به الوهیت عیسی، کافر میدانستهاند.[۶]
افزون بر این، برخی دانشمندان مسیحی بر آنند که اعتقاد به توحید، به زمان خود حضرت مسیح باز میگردد و ریشه در تعالیم آن حضرت داشته است.[۷]
ما در این مجال، به بررسی نهضت یونیتاریانیزم که پیدایش آن (و در حقیقت، تجدید حیات آن) در قرن شانزدهم میلادی صورت گرفت میپردازیم.
پیشگامان نهضت یونیتاریانیزم
شاید بتوان اولین نماینده این نهضت را “مارتین سلاریوس”[۸] (۱۴۹۹ – ۱۵۶۴) دانست که دیدگاه یکتاپرستانه خویش را در کتابی که در سال ۱۵۲۷ منتشر کرد بیان داشت.[۹]
از دیگر پیشگامان این نهضت میتوان به “میشل سروتوس”[۱۰](۱۵۱۱ – ۱۵۵۳) اشاره کرد. وی در سال ۱۵۳۱ میلادی، کتابی را منتشر کرد که اگرچه در آن الوهیت مسیح را پذیرفته بود اما آن را به شکل “سابلیوسی”تفسیر میکرد.بر این اساس، مسیح و روحالقدس، صرفا نمایشگر شکلهایی از یک الوهیت که همان الوهیت پدر است تلقی شده بودند.
سروتوس در زمان توقفش در ژنو در سال ۱۵۵۳، از سوی “جان کالون”تکفیر گردید.کلیسا به دستور کالون او را دستگیر کرده و همراه با کتابهایش سوزاند.[۱۱]
یونیتاریانیزم به عنوان یک سیستم الهیاتی
شکل سازمان یافته این نهضت در خلال قرنهای شانزدهم و هفدهم میلادی در کشورهای لهستان، مجارستان و انگلستان به وجود آمد.[۱۲]
لهستان
نخستین کلیسایی که به صورت رسمی دارای دیدگاههای ضد تثلیثی بود در کشور لهستان تأسیس گردید.[۱۳]
در سال ۱۵۵۸ پزشکی به نام جرج بلاندراتا[۱۴] رهبری نهضت یکتاپرستی را در این کشور بر عهده گرفت و یکتاپرستی را در این کشور توسعه داد.از سال ۱۵۷۹ فائوستوس سوکینوس[۱۵]رهبری این گروه را بر عهده گرفت و تا زمان مرگش در سال ۱۶۰۴ همچنان زعامت این گروه را در دست داشت.[۱۶]
مجارستان
تأسیس این نهضت در مجارستان را نیز باید مرهون زحمات بلاندراتا دانست چه اینکه وی در سال ۱۵۶۳ به این کشور مهاجرت کرد و از این زمان به بعد، رهبری یکتاپرستان این منطقه را بر عهده گرفت. بلاندراتا در توسعه این نهضت در کشور مجارستان نقش بسیار مهمی را ایفا کرد. فعالیتهای وی تا بدانجا پیش رفت که پادشاه این کشور “جان سیگیسماند[۱۷]” نیز به یکتاپرستی گروید. از سال ۱۵۷۰ یعنی پس از مرگ پادشاه، پیروان این نهضت مورد اذیت و آزار قرار گرفتند اما با این حال، این نهضت توسعه و گسترش فراوان یافت.نهضت یکتاپرستی در سال ۱۶۳۸اعترافنامه رسمی خود را در این کشور منتشر نمود و از این زمان به بعد به عنوان یکی از مذاهب رسمی مجارستان شناخته گردید.[۱۸]
ترانسیلوانیا
در همین قرن، فرنتس دیوید[۱۹] (۱۵۱۰ – ۱۵۷۹) کلیسای یکتاپرستی را در ترانسیلوانیا بنیان نهاد و آن را گسترش داد.[۲۰]
وی معتقد بود که نمازگزاردن به پیشگاه عیسی صحیح نیست زیرا عیسی تنها یک انسان است. عقاید وی به عنوان افکار بدعتآمیز از سوی کلیسا طرد گردید و او را به همین دلیل به زندان افکندند. او در سال ۱۵۷۹ در زندان درگذشت.[۲۱]
البته این کشور در سایه فعالیتهای گسترده یگانه پرستان، به زودی به مکانی امن و مناسب برای یکتاپرستان تبدیل گردید و آنها در این کشور از آزادی کاملی برای تبلیغ برخوردار گردیدند.[۲۲]
انگلستان
در انگلستان نیز “جان بیدل”[۲۳] (۱۶۱۵ – ۱۶۶۲) به عنوان پدر یکتاپرستی شناخته میشود. از دیگر رهبران مشهور این نهضت در انگلستان میتوان به لیندسی[۲۴]اشاره کرد که کلیسای “اسیکس[۲۵]” را در لندن (۱۷۷۴) بنیان نهاد.[۲۶]
پیشرفت و توسعه نهضت یونیتاریانیزم
یکی از مهمترین و برجستهترین فعالیتهای یونیتارینها، تدوین کتکیزم “راکووین”[۲۷] بود. این سند اعترافی که توسط دو تن از پیروان این فرقه و بر اساس دیدگاههای سوکینوس تنظیم گردید در سال ۱۶۰۵ در لهستان منتشر گردید.
نسخه آلمانی این اعترافنامه در سال ۱۶۰۸ و نسخه لاتین آن در سال ۱۶۰۹منتشر گردید.نسخهی لاتین این اعترافنامه برای پادشاه وقت انگلستان “جیمز اول” ارسال گردید که به دستور جیمز در سال ۱۶۱۴سوزانده شد. البته بعدها و در سال ۱۶۵۲”جان بیدل” نسخه انگلیسی این اعترافنامه را منتشر ساخت.[۲۸]
فعالیتهای یکتاپرستان در انگلستان همچنان با شور و شوقی زائدالوصف ادامه یافت و در اوایل قرن نوزدهم پیشرفتهای قابل توجهی نمود. موفقیت آنان تا بدانجا رسید که در سال ۱۸۰۵ میلادی، موفق شدند کنترل دانشگاه هاروارد را به دست بگیرند.[۲۹]
کلیسای یکتاپرستی نهایتا و در سال ۱۸۱۳ موفق گردید نظر مثبت دولت را جلب کرده و به رسمیت شناخته شود.
رسمیت یافتن یکتاپرستی در این کشور، در توسعه این مکتب نقش مهمی را ایفا کرد.در سال ۱۸۱۹ ویلیام چنینگ[۳۰] (۱۷۸۰ – ۱۸۲۴)که قبلا یک کشیش کنگرگشنالیست بود از اعتقاد به تثلیث دست کشید و در زمره یکتاپرستان قرار گرفت و توانست توجه بسیاریرا به خود جلب کند.[۳۱]
نهضت یکتاپرستی در آمریکا
این نهضت در آمریکا از درون کلیسای کانگریگیشنال برخاست.[۳۲]
جوزف پریستلی[۳۳] دانشمند انگلیسی که یکی از ترویجگران یکتاپرستی مسیحی در انگلستان بود[۳۴]، به دلیل عقایدش از این کشور گریخت و به آمریکا پناهنده شد.وی یکتاپرستی را در این کشور رواج داد و نخستین کلیسای خاص موحدان را به همین نام (موحدان) پایه گذاری کرد.
از دیگر سو، جان موری[۳۵]در سال ۱۷۷۹اولین کلیسای یونیورسالیستها را (که آنان نیز معتقد به یگانهپرستی بودند)در شهر گلوسستر[۳۶] در ایالت ماساچوست تأسیس نمود.[۳۷]
این دو گروه مجزا که البته از منظر اعتقادی مشابه یکدیگر بودند در قرن بیستم به یکدیگر نزدیک گردیدند و در سال ۱۹۶۱با تشکیل “انجمن یونیورسالیست موحد”[۳۸] به یکدیگر پیوسته و آیینی واحد را به وجود آوردند.[۳۹]
موفقیت این گروه تا بدانجا بوده است که حتی پنج تن از رؤسای جمهور آمریکا از جمله جفرسن و آدامس، از میان آنان برخاستهاند.[۴۰]
مشخصههای اعتقادی یونیورسالیستهای موحد
گرچه یونیورسالیستهای موحد در برخی اعتقادات مهم با یکتاپرستان مسیحی در سراسر جهان، همعقیدهاند اما با توجه به برخی عقاید خاص آنان، مناسب است پیش از پرداختن به عقاید عمومی یکتاپرستان، اعتقادات این کلیسا به صورت مجزا مورد بررسی قرار گیرد.
به طور کلی یونیورسالیستهای موحد (همانند تمام یکتاپرستان مسیحی)به حقیقتی واحد اعتقاد دارند و خدا را یکی میدانند و نه سه تا.[۴۱]
آنها گناه اولیه را مردود میشمارند و بر این اساس، عقیده فدا از دیدگاه آنان مورد قبول نیست.[۴۲]
یونیورسالیستهای موحد در مورد بهشت و جهنم، اعتقادی کاملا متفاوت با دیدگاه رایج مسیحی را اتخاذ کردهاند.آنان بر این باورند که بهشت و جهنم، حالات و کیفیاتی ذهنی هستند که برساخته بشر هستند. بر این اساس، اموری مانند ظلم، تعدی و جنگ جهنم و اموری مانند شفقت، ترحم، آزادی و محبت همان بهشت هستند.[۴۳]
از آنجا که یونیورسالیستهای موحد در عقلگرایی، افراطی به شمار میآیند، عقایدی نظیر تولد از باکره و یا رستاخیز مردگان در نظام اعتقادی آنان جایی ندارد. آنها این آموزهها را به این دلیل که مغایر شواهد تاریخی و دلایل علمی هستند به شدت طرد میکنند.[۴۴]
عقاید محوری یکتاپرستان
چنانکه پیشتر نیز اشاره گردید، مهمترین عقیده و وجه تمایز یکتاپرستان از دیگر مکاتب و مذاهب مسیحی این است که آنان بر استفاده از عقل و اندیشه آدمی در دین تأکید میورزند.بر همین اساس، آنان تثلیث را قبول ندارند، خدا را تنها در یک شخص (و نه در سه شخص) پذیرفته و الوهیت حضرت عیسی را انکار میکنند.[۴۵]
البته برخی از یکتاپرستان، تفکراتی شبه آریوسی دارند. آنها عیسی را به یک وجود انسانی محض تنزل نمیدهند اما در عین حال او را در مرتبه خدایی نیز نمیدانند. بر این اساس، عیسی شخصیتی والاست که برتر از انسانها است اما با این حال، نمیتوان او را خدا خواند.[۴۶]
از دیگر ویژگیهای اعتقادی یکتاپرستان، گونهای از پلورالیزم دینی است.از نگاه آنان فروکاستن حقیقت در حد مذاهب و مکاتب موجود، کاملا اشتباه است و حقیقت امری بسیار والاتر و بالاتر از این امور است. بنابر این و از دیدگاه یکتاپرستان، مذاهب و مکاتب مختلف تنها شیوههای مختلف و متفاوتی برای نگرش به حقیقت و درک آن است.[۴۷]
از دیگر مشخصههای اعتقادی یونیتارینها انکار آموزههایی مانند سقوط انسان، کفاره و مجازات ابدی است.[۴۸]
ساختار و نظام کلیسایی و عبادی یکتاپرستان مسیحی
نظام کلیسایی یونیتارینها مطابق با کلیسای کانگریگیشنال است.[۴۹]ساختار کلیسایی آنان به شکل دایرهای است و با عنوان نظام جماعتگرا[۵۰] شناخته میشود؛ نظامی که بر اساس آن تمام مردم، در کلیسا از جایگاهی یکسان و برابر برخوردار هستند.
در این سیستم، جایگاه ویژه و خاص روحانی برای برخی افراد (آنچنانکه در بسیاری از سیستمهای کلیسایی وجود دارد)مورد قبول نیست.[۵۱]
نظام عبادی آنان نیز بر پایه سنت پروتستانی است که البته در این زمینه میان آنان اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد.[۵۲]
به طور کلی، مراسم عبادی در کلیساهای یکتاپرستان، ساده و بیآلایش برگزار میشود.در این کلیساها استفاده از رداهای خاص، نصب صلیب و تصاویر دینی، روشن کردن شمع و رسوماتی از این دست را به ندرت میتوان یافت.آنها معمولا ترجیح میدهند که مراسم عبادیشان به سادهترین شکل ممکن برگزار شود.[۵۳]
یونیتاریانیزم، فراتر از یک نظام کلیسایی خاص
به نظر میرسد بر طبق تعریفی که از یونیتاریانیزم ارائه شده است، باید دامنه یونیتارینها را بسیار فراتر از پیروان خاص این نهضت (با نظام کلیسایی خاص)دانست.بر این اساس، باید تمامی کسانی که منکر آموزه تثلیث هستند و موحد شمرده میشوند را در زمره یکتاپرستان قرار داد، حتی اگر به این نظام خاص کلیسایی و یا عبادی، وابسته نباشند.
از همین رو میبایست فرقههایی نظیر شاهدان یهوه را نیز یونیتارین به شمار آورد.همچنین بسیاری از اندیشمندان آزاد اندیش مسیحی را نیز باید در زمره همین گروه به شمار آورد.
بنابر این الهیدانانی نظیر فردریک شلایر ماخر[۵۴] (۱۷۶۸ – ۱۸۳۴) اندیشمند بزرگ مسیحی قرن نوزدهم، آلبرخت بنیامین ریچل[۵۵] (۱۸۲۲ – ۱۸۸۹) الهیدان برجسته آلمانی در همین قرن و آدولف فون هارناک، اندیشمند برجسته مسیحی قرن بیستم که منکر آموزه تثلیث بودهاند[۵۶]را نیز میتوان یونیتارین دانست.
[۱]- Britannica Encyclopedia of World Religions, (Encyclopedia Britannica INC, 2006), p.1117
[۲]- Arius
[۳]- Arians
[۴]- Britannica Encyclopedia of World Religions, ibid
[۵]- مولند، اینار؛ جهان مسیحیت؛ ترجمه محمد باقر انصاری و مسیح مهاجری، انتشارات امیر کبیر، ۱۳۸۱هش، چاپ دوم، ص ۴۵۵
[۶]- گریدی، جوان. اُ؛مسیحیت وبدعتها؛ عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، انتشارات طه، ۱۳۸۴ش، چاپ دوم، ص۴۳
[۷]- لین، تونی؛ تاریخ تفکر مسیحی؛ ترجمه روبرت آسریان، انتشارات فرزان، ۱۳۸۰هش، چاپ اول، ص ۳۸۷ – ۳۸۸
[۸]- Martin Cellarius
[۹]- Cross, F. L. (ed.), The Oxford dictionary of the Christian Church, (Oxford, 1997, 3rd ed.), p.1659
[۱۰]- Michael SERVETUS
[۱۱]- مولند، اینار؛ پیشین؛ ص ۴۵۶٫ همچنین ر.ک: New Catholic Encyclopedia, (Gale, 2003, 2nd ed.), vol.14, p.303
[۱۲]- Cross, F. L. (ed.), ibid
[۱۳]- مولند، اینار؛ پیشین؛ ص ۴۵۶ – ۴۵۷
[۱۴]- George Blandrata
[۱۵]- Faustus Socinus (گرچه در منابع فارسی، نام وی را فاوستوس سوسینوس درج کردهاند اما ما همان تلفظ صحیح لاتین را درج نمودهایم)
[۱۶]- Cross, F. L. (ed.), ibid
[۱۷]- John Sigismund
[۱۸]- ibid
[۱۹]- FerencDavid
[۲۰]- New Catholic Encyclopedia, ibid
[۲۱]- Britannica Encyclopedia of World Religions, ibid
[۲۲]- مولند، اینار؛ پیشین؛ ص ۴۵۶ – ۴۵۷
[۲۳]- John Biddle
[۲۴]- T. Lindsey
[۲۵]- Essex
[۲۶]- New Catholic Encyclopedia, ibid
[۲۷]- Racovian
[۲۸]- Cross, F. L. (ed.), ibid, p.1361
[۲۹]- مولند، اینار؛ پیشین؛ ص ۴۶۰
[۳۰]- William Channing
[۳۱]- پیشین
[۳۲]- Britannica Encyclopedia of World Religions, ibid
[۳۳]- Joseph Priestley
[۳۴]- ibid
[۳۵]- John Murray
[۳۶]- Gloucester
[۳۷]- روستن، لئو؛ فرهنگ تحلیلی مذاهب آمریکایی؛ ترجمه محمد بقائی، تهران، انتشارات حکمت، ۱۳۷۶ش، چاپ اول، ص ۴۲۹ – ۴۳۱
[۳۸]- Unitarian Universalist Association (UUA)
[۳۹]- پیشین، ص ۴۱۴
[۴۰]- پیشین، ص ۴۳۱
[۴۱]- پیشین، ص ۴۱۲
[۴۲]- پیشین، ص ۴۱۹
[۴۳]- پیشین، ص ۴۱۸
[۴۴]- پیشین، ص ۴۱۹
[۴۵]- Britannica Encyclopedia of World Religions, ibid
[۴۶]- مولند، اینار؛ پیشین؛ ص ۴۵۵
[۴۷]- New Catholic Encyclopedia, ibid
[۴۸]- Cross, F. L. (ed.), ibid, p.1659
[۴۹]- Britannica Encyclopedia of World Religions, ibid
[۵۰]- congregational polity
[۵۱]- New Catholic Encyclopedia, ibid
[۵۲]- Britannica Encyclopedia of World Religions, ibid
[۵۳]- New Catholic Encyclopedia, ibid
[۵۴]- Friedrich Daniel Ernst Schleiermacher
[۵۵]- Albrecht Benjamin Ritschl
[۵۶]- لین، تونی؛ پیشین؛ ص ۳۸۲ – ۳۸۳ و ۳۸۴ – ۳۸۶ و ۳۸۷ – ۳۸۸
منبع: سایت پژوهشکده باقر العلوم (علیه السلام)