مقالات

فدا

نویسنده: محمد ضیاء توحیدی 

از نگاه مسیحیان، تمامی انسانها به خاطر گناه آدم، محکوم شمرده می­شوند و گناه آدم گریبانگیر تمام نسل وی شده است.از سوی دیگر، خداوند که تقدسش پایمال شده است نمی­تواند گناه انسان را ببخشد.هیچ یک از انسانها نیز قادر به پاک کردن گناه آدم نیستند، چه اینکه تمام انسانها به خاطر گناه نیای خویش، گناهکارند. تنها عیسی مسیح که خدای متعال و مبرای از گناه است می­تواند کفاره گناه انسانها شود. به همین دلیل، حضرت عیسی داوطلبانه، لباس جسم پوشید و به میان انسانها آمد.او پس از تحمل سختی­ها و مصائب فراوان در نهایت به صلیب کشیده شد و از این طریق توانست، گناه آدم را از دوش انسانها بردارد.

ریشه­های آموزه فدا در کتاب مقدس

به اعتقاد مسیحیان، با مراجعه به بخشهای مختلف کتاب مقدس و به خصوص عهد جدید می­توان ریشه­های این عقیده را یافت.در کتاب اشعیا اشاراتی در مورد ظهور مسیح و اینکه او گناهان مردم را بر دوش خواهد گرفت وجود دارد.[۱] در انجیل متی نیز از قول حضرت عیسی نقل شده است که فرمود خونش برای آمرزش گناهان ریخته می­شود.[۲]

روشن­ترین منابع کتاب مقدسی این آموزه را می­توان در رسالات پولس یافت.او اظهار می­داشت که عیسی، همان خدای متعال است که به میان انسانها آمده تا مصلوب شده و از این طریق، گناه آدم را پاک کند.[۳]

فدا در الهیات مسیحی

اکثریت قریب به اتفاق مسیحیان، می­پذیرند که فلسفه آمدن مسیح به این جهان، فدا شدن در راه انسانها و برداشتن گناه آدم از دوش انسانها بوده است اما با این حال، این موضوع یکی از بحث برانگیزترین مسائل الهیاتی به شمار می­آید و الهی­دانان مختلف مسیحی، هر کدام به نوعی سعی در توجیه این آموزه نموده­اند.[۴]

قدیس آوگوستین در تبیین این نظریه اظهار می­دارد که مرگ مسیح بر صلیب، همانند قربانی سوختنی است که در عهد عتیق رواج داشت.از نگاه وی، مرگ مسیح به عنوان یک قربانی کامل، میان انسانها و خداوند، میانجی­گری کرد و توانست، ارتباط مجدد خدا و انسان را برقرار سازد.[۵]

برخی از الهی­دانان مسیحی همچون اوریگن و گریگوری کبیر معتقد بوده­اند که ابلیس به واسطه­ی سقوط انسان، مدعی حق و حقوقی بر او شده بود که خدا می­بایست آن را محترم شمارد.حق شیطان از آن رو بود که وی رئیس و مالک جهان است و انسانها با گناه خویش، ناخواسته داخل در ملک شیطان شده­اند. تنها راه خلاصی بشر از قید این سلطه آن بود که شیطان از حقوق خود صرف نظر کند. بنابر این اگر فردی بی­گناه همچون عیسی، در هیئت یک انسان معمولی و گناهکار وارد این جهان می­شد و شیطان، ندانسته ادعای مالکیت بر این شخص می­نمود و او را به مرگ و رنج می­کشاند، مجبور می­شد از حق خود در مورد دیگران دست بشوید زیرا وی در مورد فردی پاک و معصوم که هیچ حقی بر او نداشت (یعنی عیسی)مرتکب جنایت شده بود و به همین خاطر، مجبور می­شد تا از ادعای ملکیت بر سایر انسانها دست بکشد.[۶]

البته این نظریه چندان قابل قبول نبود و نظریه مشهور، همان نظریه کفاره بود.بر اساس این نظریه، مسیح با کشته شدن خویش، کفاره­ای برای گناهان انسانها به درگاه الهی بود و با خون خود، گناهان مردم را پاک نمود.

نقد آموزه فدا از سوی برخی مسیحیان

این آموزه در طول تاریخ، از سوی شخصیتهای مختلفی رد گردیده است. یکی از مهمترین منتقدان این عقیده، پیتر آبلار است. وی این اعتقاد را غیر معقول شمرده و اظهار می­دارد:

حقیقتا ضرورت ریخته شدن خون فردی بی­گناه به عنوان بهای یک چیز و اینکه قربانی شدن فرد بی­گناهی باعث رضایت خاطر گردد ، چقدر بی­رحمانه و شریرانه به نظر می­رسد.چقدر تصور این امر مشکل است که خدا با مرگ فرزند خود آنقدر موافق باشد که بواسطه آن با کل جهان مصالحه کند! این سوال و سوال­های مشابه آن ، مسأله­ای اساسی را در مورد رستگاری بواسطه مرگ مسیح، در برابر ما قرار می­دهد.[۷]

آلبرخت ریچل اسقف کلیسای لوتری و الهی­دان قرن نوزدهم و همچنین چارلز فینی، دیگر الهی­دان قرن نوزدهم از منتقدین و منکرین این آموزه می­باشند.[۸]

توماس میشل، عالم الهی بزرگ فرقه ژزوئیت، اگر چه اصل نظریه فدا را می­پذیرد اما این اعتقاد را که مسیح در عوض انسانها، مصلوب گردیده و کشته شد، زیر سؤال برده و می­نویسد:

متکلمان مسیحی عصر ما نظریه جبران (نظریه قدیس آنسلم) را نمی­پذیرند، زیرا این نظریه به مفهوم شایستگی و عدالت خدا آسیب می­زند چون فرض را بر آن می­گذارد که خدا خون مسیحی را می­طلبد که از هر جهت بی­گناه بود، تا با روش نابهنجاری که مبتنی بر شکنجه مرگ سرخ است گناه دیگران را جبران کند. هیچ انسانی نمی­تواند چنین روش ظالمانه و وحشیانه­ای را بپذیرد، پس چگونه می­توانیم آن را به خدا نسبت دهیم.[۹]

در میان الهی­دانان مسیحی معاصر، جان هیک نیز به شدت این عقیده را مورد نقد قرار داده و اظهار می­دارد که اعتقاد به آموزه فدا، هیچ جایی را برای بخشش الهی باز نمی­گذارد.وی با ارجاع مسیحیان به تعالیم مسیح در انجیلها[۱۰]بر این عقیده است که آن حضرت، هرگز در کلمات خویش، اشاره­ای به لزوم پرداخت کفاره ننموده است.[۱۱]

ریشه­های دکترین فدا در ادیان غیر ابراهیمی

برخی از منتقدان دکترین فدا، بر این عقیده­اند که اعتقاد به ظهور فردی منجی که گناه انسانها را به دوش می­کشد، اعتقادی است که از سایر ادیان به مسیحیت وارد شده است.[۱۲] به عنوان مثال، در اسطوره­های بودایی، از بودا به عنوان کسی که آمده تا گناهان مردم را به دوش بکشد، یاد شده است.[۱۳]

همچنین میترا پرستان نیز عقیده­ای شبیه به همین مسأله را در مورد میترا داشته­اند. از نگاه آنان میترا برای نجات بشریت از گناهانشان کشته شده و به خاک سپرده شد.[۱۴]

به هر حال امروزه گذشته از اختلافاتی که در نحوه تبیین آموزه فدا وجود دارد، تردیدهایی جدی نیز از سوی برخی مسیحیان روشن­فکر در خصوص این آموزه مطرح شده است.

 

[۱] – اشعیا ۵۳: ۱۰

[۲] – متی ۲۶: ۲۸

[۳] – فیلیپیان ۲: ۶ ۸ و رومیان ۵: ۱۸

[۴] – Hebblethwaite, Brian, Philosophical Theology and Christian Doctrine, (Blackwell, 2005, 1st ed.), p.91

[۵] – مک گراث، الستر؛ در آمدی بر الهیات مسیحی؛ ترجمه عیسی دیباج، کتاب روشن، ۱۳۸۵ ه‏ش، چاپ اول، ص ۴۳۲

[۶] – پیشین، ص ۴۳۷

[۷] – لین، تونی؛ تاریخ تفکر مسیحی؛ ترجمه روبرت آسریان، انتشارات فرزان، ۱۳۸۰ه‏ش، چاپ اول، ص ۱۸۴

[۸] – پیشین، ص ۳۸۶ و ۳۹۳

[۹] – میشل، توماس؛ کلام مسیحی؛ ترجمه حسین توفیقی، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۷ه‏ش، چاپ سوم، ص ۸۲

[۱۰] – وی از جمله به داستان پسر ولخرج می‏پردازد که عیسی در این مثل، بازگشت فرزند اسرافکار را موجب شادی پدر می‏داند و هرگز در این داستان، سخنی از اینکه فرزند گناهکار و فراری باید متحل کفاره و مجازاتی بشود نمی‏کند. لوقا ۱۵: ۱۱ ۳۲

[۱۱] – Hebblethwaite, Brian, ibid, p. 93 – 94

[۱۲] – دورانت، ویل؛ تاریخ تمدن؛ ترجمه ابوطالب صارمی و دیگران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸ ه ش. چاپ ششم، ج ۳، ص ۶۸۹ ۷۰۵

[۱۳] – هیوم، رابرت ارنست؛ ادیان زندهی جهان؛ ترجمه عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۸ه‏ش، ص۱۱۶ ۱۱۸

[۱۴] – شلبی، الدکتور أحمد؛ مقارنه الأدیان(۲)؛ مکتبه النهضه المصریه، ۱۹۹۸م، ص ۱۸۱.

منبع:سایت پژوهشکده باقرالعلوم (علیه السلام)

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن