آیا مسیحی شدن جرم است؟ (۵۵)

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1585
    adyanuniv
    سرپرست کل
    1. من از پدر و مادر مسلمان متولد شده ام, ولى مسیحى شده ام, چون هیچ گرایشى به دین پدر و مادرم ندارم و دوست دارم دوستانم را هم در این ضمینه بشارت دهم. چون این فرمان مسیح پیامبر است. آیا این جرم است؟ چرا؟

    به نظر شما چرا برخى افراد پس از تحقیق چه طولانى و چه کوتاه مسیحى مى شوند؟

    اابتدا باید دید که شخص، از چه دینى به دین مسیحیت مى گراید. اگر کسى از برخى از ادیان بت پرستى مثل بودیسم و هندویسم و دیگر ادیان غیر معقول شرقى و همچنین از ادیان خرافى آفریقایى و آمریکاى لاتین و… به مسیحیت ایمان آورد جاى تعجب نیست چرا که مسیحیت نسبت به آن گونه ادیان به شدت خرافى رجحان دارد ولى عقلا محال است کسى به معنى واقعى کلمه، باز هم مى گویم به معنى واقعى کلمه، در مورد اسلام و مسیحیت تحقیق کند و حقیقت هر دو را به درستى در یابد و مسیحیت را بر اسلام ترجیح دهد. اسلام یک دین به شدت عقلانى است که نه تنها عقل را نفى نمى کند، بلکه به کسانى که مى خواهند اسلام آورند اعلام مى کند که اصول اسلام را باید با دلیل عقلى بپذیرند و تابع برهان عقلى باشند در حالى که مسیحیت تحریف شده امروزى مى گوید اول ایمان بیاور بعد بفهم. چگونه ممکن است کسى واقعا تحقیق کند و عقل را معیار سنجش قرار دهد و در نهایت دینى را که مخالف عقل است و عقل را نفى مى کند، بر دینى که مدافع عقل است و اصولش تماما عقلانى است، ترجیح دهد. پس اگر کسى ادعا کرد که اول تحقیق کرده و آنگاه مسیحیت را بر اسلام ترجیح داده است یقینا ضوابط تحقیق عقلى را رعایت نکرده است در واقع گرایش این گونه افراد به مسیحیت و ترجیح دادن مسیحیت بر اسلام معلل است نه مدلل یعنى این افراد با دلیل عقلى به مسیحیت ایمان نمى آورند بلکه تحت تأثیر عوامل درونى یا بیرونى به این دین به شدت نامعقول و عقل ستیز گرایش پیدا مى کنند.

    اما عوامل گرایش افراد به ادیان مختلف و از جمله به مسیحیت بسیار زیادند و از فردى به فرد دیگر مى توانند متفاوت‏

    باشند. در برخى افراد عوامل روانى مؤثرند که باید با تحقیقات روانشناسانه بررسى شوند مثلا برخى افراد دچار کمبود محبّتند و از آنجایى که کشیشان مسیحى، دین مسیحیت را دین محبت و صلح مى نامند، این گونه افراد به صورت ناخودآگاه به سمت آن کشیده مى شوند تا خلاء روانى خود را با اعتقاد به آموزه هاى خاص مسیحیت در مورد محبت خدا و مسیح به انسان پر کنند اگر چنین شخصى تحقیقى نیز انجام مى دهد، تحت تأثیر نفس مسوّله (نیرنگباز) است.- همین نفس بود که برادران یوسف (ع) را واداشت تا او را به چاه اندازند و در عین حال کار خود را خوب بدانند لذا حضرت یعقوب (ع) به آنان گفت: «بل سوّلت لکم انفسکم امرا» (یوسف/ ۱۸)

    عامل روانى دیگر، گرایش شدید انسان به سوى محسوسات است خداى اسلام، خدایى است فراتر از عالم ماده و فراتر ازحسّ و تجربه حسّى لذا کسى که با محسوسات انس گرفته به راحتى نمى تواند چنین خدایى را ادراک کند. براى درک چنین خدایى انسان باید از نظر وجودى ترقى کند و عقل خود را شکوفا کند از این رو این گونه افراد انس گرفته با محسوسات، تمایل شدیدى دارند که خدا را در ذهن خود مجسّم کند ریشه بت پرستى نیز همین حس طبیعى بوده است سامرى نیز با استفاده از همین حالت روانى، قوم بنى اسرائیل را به گوساله پرستى کشاند چون بنى اسرائیل به شدت تمایل به حسّ گرایى داشتند لذا به حضرت موسى (ع) گفتند: «وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّى نَرَى اللّهَ جَهْرَهً… و زمانى که گفتید اى موسى ما به تو ایمان نمى آوریم مگر اینکه خدا را آشکارا ببینیم.» (بقره/ ۵۵ (

    روشن است که کسانى با چنین حسّ روانى، زمینه گرایش به ادیانى مثل دینمسیحیت را خواهند داشت، چرا که مسیحیان، حضرت مسیح را خداى مجسّم مى دانند و با ساختن مجسمه او، در مقابل آن پرستش مى کنند.

    عامل روانى دیگر، حس راحت طلبى همراه با حس گرایش به معنویت است. برخى افراد در عین اینکه تمایل به معنویت دارند ولى معنویت را از راه آسان آن طلب مى کنند. اینها مى خواهند بدون اعمال عبادى مثل نماز و روزه و خمس و زکات و… خیلى سریع به حالات معنوى دست پیدا کنند، همین عامل باعث مى شود که این گونه افراد به سمت زمانى عقب افتادند که اسلام را رها کردند. اوج رشد علمى مسلمین زمانى بوده که دانشمندان علوم طبیعى عالم دین نیز بوده اند. کسانى مثل ابو على سینا، ابو ریحان بیرونى، خواجه نصیرالدین طوسى، خوارزمى، جابر ابن حیان، شیخ بهایى و… که دانشمندانى بزرگ بوده اند، عالم دینى نیز بوده اند و علم را در پرتو اسلام و به امر اسلام مى جسته اند.

    عامل جامعه شناختى دیگر، تبلیغ غلط و غیرمنطقى دین اسلام است. از یک طرف مسیحیان مدام القاء مى کنند که مسیحیت دین صلح و محبت است و اسلام دین جنگ و خشونت و از طرف دیگر متأسفانه اکثر تبلیغ کنندگان اسلام اعم از علما و رسانه ها به مسائل اعتقادى دین، که پایه و اساس دین است کم التفاطى مى کنند در نتیجه جوانان، اعتقادات خود را به جاى علما از پیرزنان و پیرمردان بى سواد یا از عده اى روشنفکر نماى دین ناشناسِ مدّعى دین شناسى اخذ مى کنند درنتیجه دین اسلام را در سایه این فهم غلط با عقل و منطق مخالف مى یابند و در مقابل، مبلغان مسیحى دین خود را با هزاران رنگ و لعاب مى آرایند و غیر منطقى بودن آن را در زیر این لعاب مخفى مى کنند بلکه فاجعه از این هم عمیق تر است. چرا که برخى رسانه ها در ایام ماه رمضان که بهترین موقع تبلیغ اسلام است با پخش برنامه هاى جذاب، مانع از رفتن مردم به مساجد و جلسات سخنرانى مى شوند حتى برخى از آموزه هایى که در این برنامه ها بیان مى شوند، خود، آموزه هاى دیگر ادیان است.

    عامل جامعه شناختى دیگر، رفتار نامناسب برخى از متدینین و به خصوص برخى از متولیات مراکز مذهبى و مساجد، با جوانان، و در مقابل، رفتار محترمانه مبلغان مسیحى و مبلغان دیگر ادیان و مذاهب با جوانهاست، که باعث گریز آنها ازاسلام و شیعه و گرایش آنها به دیگر ادیان و مذاهب مى شود.

    باز عوامل جامعه شناختى نیز در گرایش به دیگر ادیان و مذاهب بسیار زیادند و نیازمند تحقیقاتى میدانى هستند لذا کسانى که توانایى این گونه تحقیقات را دارند و برایشان مقدور است باید در این میدان وارد شوند و علل این گونه گرایشها را پیدا کنند بخصوص این گونه موضوعات مى توانند موضوعات خوبى باشند براى پایان نامه هاى روانشناسى و جامعه شناسى لذا اگر دوستانى در این رشته ها دارید مى توانید این موضوعات را به آنها پیشنهاد کنید.

    بنابراین اگر با این گونه افراد که به ادیان دیگر گرایش دارند برخود کردید ابتدا سعى کنید بفهمید که چه عاملى در گرایش او مؤثر بوده است و آن گاه متناسب با آن وارد عمل شده، او را به راه صحیح رهنمون شویدو سوء تفاهم ها و بد فهمى هاى او را در مورد اسلام مرتفع سازید. بخصوص این گونه افراد را تشویق کنید که اگر در مورد دیگر ادیان تحقیق مى کنند در مورد اسلام نیز تحقیق کنند و خیال نکنند که اطلاعاتشان از اسلام کامل است. بویژه این گونه افراد را باید با جنبه هاى عقلانى اسلام و جنبه هاى غیر عقلانى مسیحیت آشنا کرد. همچنین باید کتبى در نقد ادیان مورد تحقیق آنها در اختیارشان قرار داد تا نکات منفى آن ادیان را هم ببینند. براى مثال این دو کتاب در مورد نقد مسیحیت مناسبند

    ۱- درآمدى بر تاریخ و کلام مسیحیت محمدرضا زیبایى نژاد، انتشارت اشراق

    ۲- پسر خدا در عهدین و قرآن، عبدالرحیم سلیمانى اردستانى، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)

     

     

     

     

     

     

     

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
دکمه بازگشت به بالا
بستن