۴۸٫ .اگر ممکن خشونت هایى که در تاریخ مسیحیت وجود دارد را با مصداق توضیح دهید.

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1525
    adyanuniv
    سرپرست کل
    1. .اگر ممکن خشونت هایى که در تاریخ مسیحیت وجود دارد را با مصداق توضیح دهید.

    یکى از خشونت بارترین حوادث در تاریخ مسیحیت جنگ هاى صلیبى است که حدود ۲۰۰ سال به طول انجامید (از سال ۱۰۹۵ تا ۱۲۹۱ میلادى) پیروزى و حاکمیت مسلمانان بر اسپانیا و مسیحیان غربى که تا مدت مدیدى به گسترش فرهنگ دینى، اقتصاید و تجارت مسلمانان در اروپا انجامید در چند سده بعد واکنش جدى پادشان و فئودالهاى مسیحى را برانگیخت. آنان براى جذب و به کارگیرى نیروهاى کارآمد رزمى و دفاعى درصدد یک بسیج عمومى آن هم با پوشش آرمان هاى مقدس دینى برآمدند در واقع طبل جنگ هاى دویست ساله صلیبى با طراحى پادشاهان سلطه جو و فئودال هاى طماع به صدا درآمد.

    از آنجا که اکثریت قریب به اتفاق ساکنان مغرب زمین را مسیحى ها تشکیل مى دانند، براى جذب آنان لازم بود جنگها را به گونه اى مقدس جلوه دهند. از این رو یک وفاق ضمنى و عمیق میان پادشاهان و فئودالها از یک طرف و اربابان کلیسا از جانب دیگر صورت پذیرفت که نتیجه آن تجویز جنگ و صدور فرمان یک جنگ مذهبى تحت نام مذهب کلیسا علیه اسلام و مسلمانان بود این شده که این جنگها نام جنگهاى صلیبى را به خود اختصاص داد.

    سربازان شرکت کننده در این جنگها با تعصب دینى ومذهبى برانگیخته شده بودند و مى رفتند تا با شکست دادن ترکان آسیاى مرکزى و کم کردن نفوذ مسلمانان بر سرزمین هاى غرب به اشغال شهر بیت المقدس بپردازند، باشد تا ازاین طریق پایه و ارکان مسیحیت را در غرب و جهان اسلام تثبیت کنند.

    نخستین جنگ صلیبى در خلال سالهاى ۱۰۹۵ تا ۱۰۹۹ میلادى روى داد. اولین سپاه صلیبى در اثر تحریکات، تطمیع ها از سه محور فرانسه، آلمان و خطه رایلند در آلمان حرکت خود را به جانب فلسطین آغاز کردند، سپاهیان صلیبى بدین منوال طى راه مى کردند تا از دروازده قسطنطنیه و تنگه برسندر گذشتند و به سوى نیتیه پیش تاختند در این منطقه بود که آنان شکست سخت و سهمگینى متحمل شدند. (سیداحمد رهنمایى، غرب شناسى، قم: موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى (ره)، ۱۳۸۳، ص ۷۷ و ۷۸ و ۷۹)

    ویل دورانت گوشه اى از بى نظمى ها، شهوت رانى ها و خونریزى ها و غارتگرى هاى نخستین لشکر صلیبى را در طول مسیر از غرب تا فلسطین را این گونه ترسیم مى کند: «همین گروه بى نظم و ترتیب بودند که اغلب به یهودیان آلمان و بر هم هجوم بردند، به تقاضاهاى مردمان وکشیشان محل هیچ گونه ترتیب اثرى ندادند و شهوت و خونریزى را در جامه دیندارى پنهان ساختند و چند صباحى بدل به جانوران درنده شدند… به چپاول مزارع و خانه هایى که در سر راه آنها قرار داشت دست زدند، دیرى نپایید که هتک ناموس نیز بر تاراج اموال افزوده شد.» (ویل دورانت، تاریخ تمدن، عصر ایمان «بخش دوم» ترجمه ابوالقاسم طاهرى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، ۱۳۷۱، ص ۷۸۸)

    به دنبال شکت خفت بار اولین لشکر از سپاه صلیبى، جنگ هاى دیگرى تحت همین نام در طول سالیانى دراز یکى پس از دیگرى بین صلیبى ها و مسلمانان درگرفت. تاریخ جنگ هاى صلیبى به گفته خود غربى ها، خبر از فجایع خونریزى هاف تزویرها و غارتگرى هایى مى دهد که از جانب سپاهیان به ظاهر متدین صلیبى به وقوع مى پیوست.

    کتابهاى تاریخ جنگ هاى صلیبى همچنین از فجایعى که سپاه صلیبى به بارآورد فراوان نوشته اند که از جمله مى توان به گفتار رمون که خود شاهد عینى برخى از این فجایع بوده است، اشاره کرد. رمون مى نویسد: «چیزهاى بدیعى از هر سو به چشم مى خورد گروهى از مسلمانان را سر از تن جدا کردند… گروهى دیگر را با تیر کشتند یا مجبور کردند که از برجها خود را به زیر افکنند، پاره اى را چندین روز شکنجه دادند و آن گاه سوزانیدند در کوچه ها توده هایى از کله و دست و پاى کشتگان دیده مى شد.» (تاریخ تمدن، همان ص ۷۹۲)

    نویسندگان دیگرى نیز که معاصر این دوران مى زیسته اند حکایت کرده اند که چگونه و یا چه قساوت و شقاوتى «زنان را به ضرب دشنه به قتل مى رساندند، ساق پاى کودکان شیرخوار را گرفته بزور آنها را از پستان مادرانشان جدا ساخته به بالاى دیوارها پرتاب مى کردند یا با کوفتن آنها به ستونها گردنشان را مى شکستند و چطور هفتاد هزار مسلمانى که در شهر مانده بودند به هلاکت رسیدند.» (دویل دورانت، تاریخ تمدن، همان ص ۷۹۲)

    آخرین مرحله از جنگ هاى صلیبى به دنبال افتضاحى که متوجه صلیبى ها در طول جنگ هاى اول تا چهارم شده بود در خلال سال هاى ۱۲۱۷ تا ۱۲۹۱ میلادى روى داد.

    جنگ هاى دویست ساله صلیبى را در سده هاى میانه مى توان از چشم اندازها و زوایاى گوناگونى بررسى کرد و به بیان نتایج حاصل از آن پرداخت. آنچه بدیهى است این که هدف یا اهداف از پیش تعیین شده پایه ریزان جنگ هاى صلیبى هرگز حاصل نگردید بعد از گذشت دویست سال جنگ و غارت و خونریزى هنوز در گوشه و کنار غرب کسانى بودند که نقشه بازگشت به سرزمین مقدس را در سر مى پروراندند و براى تحقق این منظور هنوز از پایگاه و پرستشگاه خود واقع در خلیج عکا حفاظت و حراست به عمل مى آوردند. (براى مطالعه بیشتر به کتابهاى جنگ هاى صلیبى نوشته هانس ایرهاردمایر، ترجمه عبدالحسین شاهکار، شیراز: دانشگاه شیراز و کتاب تاریخ تمدن، نوشته ویل دورانت، ترجمه ابوالقاسم طاهرى، عصر ایمان «بخش دوم» ج ۴، تهران: انتشارات علمى و فرهنگیف ۱۳۷۱، ص ۷۸۳ تا ۸۲۱ و کتاب تاریخ جنگهاى صلیبى نوشته رنه گروسه ترجمه ولى الله شادان، تهران: پژوهش فروزان، ۱۳۷۷ مراجعه نمایید.)

    جنگ هاى صلیبى تنها یک نمونه از خشونت هاى تاریخ مسیحیت است که به عنوان یک نقطه تاریک در تاریخ مسیحیت به شمار مى رود.

    یکى دیگر از نمونه هاى خشونت در تاریخ مسیحیت، کشتار مسلمانان در اندلس توسط مسیحیان بود. در این واقعه مسیحیان چنان به قتل عام مسلمانان پرداختند که از آن به دردناک ترین واقعه تاریخ یاد کرده اند. در دوران حاکمیت فردیناندو ابتدا مسلمانان را به پذیرفتن دین مسیح مجبور کردند و بعد به بهانه این که مسیحى نیستند همه را به دیوان عدالت سپردند و محکمه مزبور تا حدى که ممکن بود ایشان را در آتش انداخته سوزانید و برخى را از کشور اخراج نمود. اسقف اعظم طلیطله که رئیس محکمه مقدس بود رأى داد که تمام اعراب غیر مسیحى را با زنان و بچه از دم شمشیر بگذرانند. بلداى رأى داد که اعراب را بلا استثناء به قتل رساندند. در سال ۱۶۱۰ میلادى حکومت اعلامیه اى انتشار دارد که تمام آنها که باقى مانده اند یکباره از کشور خارج گردند. راهب مزبور با نهایت مسرت و خوشى ذکر مى کند که سه قسمت از این جمعیت در اثناى راه به قتل رسیدند. (نگرشى تاریخى بر رویارویى غرب با اسلام، جهانبخش ثواقب، قم: دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، ۱۳۷۹، ص ۱۴۳)

    گوستاولوبون فرانسوى مى نویسد: «بعد از یک چنین قتل عامى… شاید تا کنون هیچ از بى رحم ترین و وحشى ترین کشور گیران عالم، دامن خود را به آلوده به چنین بلکه قتل عامى نکرده باشند براى اندلس جاى بسى تأسف است که سه میلیون نفوسى که در حقیقت روح ترقیات علمى و صنعتى مملکت بودند از کشور اخراج شدند و محکمه مذهبى آنان را به قتل یا نفى بلد محکوم نمود. «گوستاولوبون، تمدن اسلام و غرب، ترجمه محمدتقى فخر داعى، تهران: بنگاه مطبوعاتى علمى، ۱۳۳۴، ص ۳۳۷- ۳۳۸)

    در فاصله میان سقوط عزناطه (۱۴۹۲ میلادى) و نخستین دهه قرن ۱۷ میلادى مسیحیان در حدود سه میلیون مسلمان را از وطن آواره کردند یا کشتند. (فیلیپ خلیل، حتى، تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: انتشارات آگاه، ۱۳۶۶، ص ۷۱۰)

    اینها تنها دو نمونه از خشونت در تاریخ مسیحیت است که نقطه هاى تاریک و سیاهى در این تاریخ محسوب مى گردد.

     

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
دکمه بازگشت به بالا
بستن