۶٫چند منبع که بدون دشمنى در باره دین یهود و مسیح باشد به من معرفى کنید

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1599
    adyanuniv
    سرپرست کل
    1. چند منبع که بدون دشمنى در باره دین یهود و مسیح باشد به من معرفى کنید

    شاخه هاى اصلى مسیحیت (ارتدکس کاتولیک پروتستان) چه زمانى ایجاد شده اند؟ اکنون پیروانشان در چه مناطقى هستند؟ و فرقه عمده شان چیست؟

    مسیحیت و عرفان هاى آن را بررسى کنید.

    شواهد تاریخى گواه بر این است که گاهى مبشّرین مسیحى، پیشاپیش استعمار در حرکت بوده اند. جواهر لعل نهرو، نخست وزیر هند مى نویسد: ابتدا مبلغان مذهبى و به دنبال آن کشتى هاى جنگى مى آیند و بعد هم تضرف اراضى شروع مى شود. ۱ هانس کونگ، از اندیشمندان مسیحى معاصر، این واقعیت را انکار نمى کند و مى گوید: در تمام قرون گذشته مبلغان مسیحى در حوزه هاى اقتصادى، سیاسى و به ویژه معنوى و فرهنگى یقیناً تابع انگیزه هاى تبلیغى قدرت هاى استعمارى بوده اند. ۲

    نخستین رئیس جمهور کنیا گفته است: وقتى اروپائیان به آفریقا آمدند، آنان کتاب مقدس را داشتند و ما زمین زمانى فرا رسید که آنان زمین داشتند و ما کتاب مقدس ۳ امروزه، فرقه هایى که الهیات پِنطیکاستى دارند مانند کلیساى جماعت ربانى با بکارگیرى آموزه هاى شفا، محبت، خواب، انرژى درمانى، در جذب افراد از سایر فرقه ها، موفق تر بوده اند. از مهم ترین روش هاى تبلیغى کلیسا از گذشته تا به حال، ارائه خدمات به نام مسیح در میان اقشار محروم و آسیب پذیر جامعه است. این فعالیت ها در قالب توزیع کتاب مقدس و جزوه هاى مذهبى در لواى خدمات درمانى و آموزشى در روستاها و شهرها و مراکز ترک اعتیاد و أ ارائه مى شود.

    فعالیت هاى تبشیرى اینترنتى و شبکه هاى ماهواره اى و حتى تبشیر هاى خانگى همه در یک راستا بوده و سعى بر جلوه نمایى مسیحیت و نجات با نام مسیح دارند.

    عمده ى مسائل تبشیرى جدید متعلق به پروتستان است. آنها از اوایل قرن هفدهم کم کم به فکر تبشیر افتادند. البته تا پیش از پروتستان ها، کاتولیک ها با پشتیبانى دولت هاى کاتولیک مذهبِ اروپا به تبشیر مسیحیت در کشورهاى دیگر مى پرداختند. اشخاصى مانند لوتر، تِسوینگلى و کالوَن به نحوه ى عمل رهبران کلیساى کاتولیک، مانند توجه بیش از حد به تجمل گرایى، بخشش گناهان در مقابل پول و قدرت مطلقه ى کلیسا و أ اعتراض کردند و به همین جهت «پروتستان» نامیده شدند. آنها توانستند حرکت هاى مذهبى و تبلیغى خوبى در اروپا داشته باشند. قرن نوزدهم اوج فعالیت هاى تبشیرى آنها بود که بر تعداد فرقه هاى پاپتیست ها و متدیست ها در آمریکاى شمالى افزود و در انگلستان نهضت انجیلى انجام شد و انجمن بزرگى به نام «جوانان ذکور مسیحى» در سال ۱۸۸۴ م و سازمان «لشکر نجات» در سال ۱۸۶۵م تشکیل شد. و….

    در حال حاضر تبشیر و رویکردهاى سنتى تبشیرى در جهان هم چنان زنده است. براى مثال در سال ۱۹۹۲ م سازمانى به نام «آلفا» تأسیس شد که تا پایان سال ۱۹۹۹ م با برگزارى ۱/ ۵۰۰/ ۰۰۰ کلاس کوچک در جهان به تبشیر پرداخته است.

    ۴ جلوه هاى تبلیغى به قرار زیر طبقه بندى مى شوند:

    ۱ عرصه ى فرهنگى مثل احترام به آداب و رسوم شرقى، بهره بردارى از تعالیم اسلام، توجه به زندگى شخصى و اخلاقى خصوصى، تحریف علوم و معارف اسلامى (ترسیم تصاویر ناموزون از اسلام)، زبان (براى ارتباط برقرار کردن با دیگران)، آموزش و پرورش. هانرى چسب مى گوید: تأسیس مدارس شرط اساسى تبشیر و واسطه ى آن است. به این‏وسیله بود که انجیل به مناطق مختلفى راه یافت.

    ۵ یسوعیان مى گویند: مبشّر اول، مدرسه است.

    ۶ فعالیت هاى آموزشى این هیأت هاى تبلیغى عبارتند از:

    الف) مدرسه سازى و استفاده رایگان از امکانات و لوازم التحریر و أ در آن مدرسه

    مجله نور جهان، شماره ۶ و ۷، سال سوم، شهریور و مهر، ۱۳۳۰ ش، ص ۱۰ مى نویسد: نخستین سال ها پس از تأسیس آموزشگاه مسیحى (دخترانه ى ایران بیت ئیل در تهران) کلیه مخارج تحصیل و لباس و زندگى دختران در مدرسه شبانه روزى مجاناً تأمین مى شد. و یا مثلا پائلو کوئیلو نویسنده ى مشهور برزیلى که یک نهضت عرفانى راه انداخته است و یکى‏از ده نویسنده ى برتر جهان شناخته شده، دین «مسیحیت» را پذیرفته و کتاب کوه پنجم را در راستاى ترویج عقاید مسیحیت نوشته است و بابت این خدمت یک میلیون دلار جایزه گرفت که بالاترین مبلغى است که به یک نویسنده برزیلى پرداخت شده است و همچنین مدرسه اى به نام کودکان نور عیسى براى بچه هاى یتیم و بى سرپرست راه انداخته است.

    ب) مطبوعات، انتشارات

    واتیکان در سراسر دنیا، پنج هزار مجله و روزنامه با دو میلیارد تیراژ منتشر مى سازد.

    ۷ در چند ده سال گذشته، همه ساله ۴۳ میلیون نسخه از کتاب عهد جدید (انجیل) چاپ و مجاناً در جوامع مختلف پخش شده است.

    ۸ ج) تبلیغات و فناورى مثل رسانه ها، رادیو و تلویزیون.

    د) هنر (سینما، موزه، عکاسى، نقاشى و أ)

    ۲ عرصه ى سیاسى

    یعنى در هر منطقه اى متناسب با شرایط یک حرف کاملاً منطبق با آن شرایط از طرف مبشّرین مسیحى مطرح مى شد براى این که خودشان را به آن مردم و عقایدشان نزدیک جلوه دهند. مثلا سفیر پاپ در ترکیه طى مصاحبه اى مى گوید لائیک ایدئولوژى خوبى است.. ۳

    ۹ عرصه ى اجتماعى

    مثل کمک هاى بلاعوض، ازدواج، و بهداشت و درمان. آنها از این راه نتایج بسیار خوبى به دست آورده اند و استدلالشان هم این است که: هر کجا بشر باشد، مرض نیز هست. مرض نیاز به طبیب دارد و هر کجا احتیاج به طبیب باشد فرصتى براى تبشیر و تبلیغ است.

    گروه هاى اجتماعى که داراى بیشترین اهمیت و اولویت در برنامه هاى جذب گروه هاى مبلغ مسیحیت در ایران هستند عبارتند از: دانشجویان، معتادان، مخالفان سیاسى نظام، دختران فرارى، کودکان خیابانى، لائیک ها، معلولان جسمى و مبتلایان به بیمارى هاى صعب العلاج.

    یکى از راه هایى که مبشّرین مسیحى زیاد از آن استفاده مى کنند ادعاى معجزه است. تصاویر و فنون تولید شده توسطدستگاه هاى تبلیغاتى مسیحیت عمدتاً در بخش ویژه اى شامل معجزات مورد ادّعا واقع مى شود. زنان و افراد پیر و مسنى که از بیمارى هاى سخت نجات یافته اند بیشترین حجم تبلیغات را به خود اختصاص مى دهند. در حقیقت این دسته از مبشّرینِ مسیحیت امیدوارند با بزرگ نمایى پیرامون احتمال انجام معجزه در قبال بیماران و گرفتاران ۱۰، طمع ناآگاهان را در جذب به مسیحیت برانگیزند.

    از طرفى ادعاهاى مکرر کشف و شهود از طرف کشیشان تلویزیونى و خانگى آن قدر مطرح شده و ادامه پیدا کرده است که در حال حاضر حتى بسیارى از گروندگان تازه وارد نیز ادعاى کشف و شهود مى کنند. حالا ملاک صحت و یا کذب ادعایشان چیست و ملاک کشف و شهودشان چیست و أ همه اش جاى بحث جدى دارد زیرا افراد به محض ایمان به مسیح‏(ع) تا مرز قدیس بودن پیش مى روند و از طرف مبشرینِ مسیحى این مطلب به آنها القاء مى شود که این طبق چه مبنایى است محل تأمل و دقت است. یکى از نِحله هاى عرفانى تبشیرى مهم در مسیحیت کنونى، نهضت پنطیکاستى ۱۱ (پنجاهه گرا) است. طرفداران این فرقه معتقد به تطهیر کامل به عنوان یک فرایند تدریجى (نه آنى) مى باشند که با تعمید در روح القدس آغاز مى شود. از نظر آنها، تعمید با روح القدس در فیض گلوسولالیا (سخن و بیانى غیر عادى و نامفهوم که به واسطه ى احساس عمیق دینى حاصل مى شود) تجسم مى یابد. یعنى کسانى که روح القدس را دریافت مى کنند با زبان هاى رمزى سخن مى گویند. ۱۲ از نظر آنها تجربه ى مسیحى در عید پنطیکاست (یعنى آمدن روح القدس، فیوضات گلوسولالیا، شفا بخشى، پیش گویى و پیامبرى) باید تجربه اى مستمر و عادى در مسیحیت باشد. ۱۳ این نهضت در اوایل قرن بیستم آغاز شد که از پروتستان ها ۱۴ مى باشند و جزو کلیساى جماعت ربانى محسوب مى شوند.

    این کلیسا که در سال. ۱۹۸۵ م در ایران تأسیس شد از همان ابتداى امر، به شوراى عمومى جماعت ربانى ایالات متحده آمریکا وابسته بود. این کلیسا به زبان هاى آسمانى اعتقاد دارد. این تکلم را نشانه ى تعمید به روح القدس مى داند. همچنین به اعضاى خود اجازه مى دهند که فیوضات و تجارب روحانى تحولات درونى خود را در زندگى بیان کنند. ۱۵ دسته اى از آنها به آموزش تثلیث اعقتاد ندارند و آن را تجلیات خدا در تاریخ مى دانند و بر آموزه هاى شفا و پیشگویى بسیار تأکید دارند. این کلیسا توانسته پس از انقلاب اسلامى فعال ترین گروه تبشیرى مسیحى باشد و در برخى شهرهاى‏مهم ایران مثل تهران، اصفهان، ارومیه، رشت و أ شعبه دارد. فرقه هاى مسیحى بیشتر بعد از جریان پروتستان بوجود آمد ه اند.

    آشکارترین ضعف کلیساى پروتستان نسبت به کلیساى کاتولیک، ضعفى است که در نتیجه ى تقسیم شدن پیروان این آیین به فرقه هاى متعدد پیدا شده است که اغلبشان هم کوچک و بى اهمیت هستند. مهم ترین فرقه هاى عرفانى مسیحیت عبارتند از:

    الف) پاپتیست ها (تعمیدگرا): این ها از اصلى ترین مدافعان جدایى دین از سیاست هستند. پیروان آن معتقدند که بدون واسطه مى توان با خدا سخن گفت ۱۶ و مخالف استعمال الکل و تنباکو هستند.

    ب) شاهدان یَهُوَه ۱۷: این فرقه را جوانى ۲۰ ساله به نام چارلز تیز راسل در سال ۱۸۷۲ م در پنسیلوانیاى آمریکا تأسیس کرد. آنها به یک خداى واحد اعتقاد دارند که او را یهوه مى نامند (و او کسى نیست به جز عیسى مسیح) و منکر تثلیث اند. از نظر آنها، شیطان بر دنیاى کنونى حکمرانى مى کند و هر حکومت، حرفه و دین سازمان یافته اى هم پیمان با شیطان است لذا در نیروهاى ارتش وارد نمى شوند، زیر هیچ پرچمى در نمى آیند و هیچ منصب سیاسى را نمى پذیرند.

    ۱۸ ج) پنطیکاستالیسم

    ۱۹ د) منونایت ها: در سال ۱۶۸۳ م تاسیس شد. آنها ملزم به یک سرى دستورات هستند مثلاً زنان آنها موى سر خود را مى پوشانند و از پیراهن آستین بلند و نیز دامن بلند استفاده مى کنند.

    ه) دیسپنساشنالیست ها (مقطع باوران)- اَدوِنتیست هاى روز هفتم- شیکرها- فرزندان خدا- کلیساى متحده (مونیسم)- کلیساى اورشلیم نو- انجمن عیسى- ایمان مسیحى ۲۰ از دیگر فرقه هاى مسیحیت هستند. یکى از جریان هایى که در مسیحیت شکل گرفت که شاید بتوان نام عرفانى بر آن گذاشت، تشکیل رهبانیت ۲۱ در جهان مسیحیت بوده و هست. البته این که چرا مسیحیان به رهبانیت رو آورند دلایلى ذکر شده مثل ترغیب مسیحیت به دورى از دنیا، گرایش برخى افراد به خلوت نشینى، شریر پنداشتن جسم و نیک انگاشتن روح، آشفتگى روحى و نومیدى از اصلاح جامعه، و انحطاط اخلاقى جامعه و مفاسد اجتماعى ۲۲ که مهمترینشان همین مورد آخر است که آنهایى که دل در گرو آموزه هاى اصیل مسیحیت داشتند وقتى دیدند که سران کلیسا (و دینشان) رو به تجمل گرایى و زندگى در قصرهاى زیبا و بزرگ با خادمین بسیارو أ به نام دین آورده اند به عنوان واکنش به این کار آنها، به صومعه ها و غارها رو آوردند. ولى این کار هم با انحرافاتى رو به رو شد بسیارى از راهبان دست از تقوا کشیدند و از خدمات مذهبى غافل شدند. از چهار دیوارى دیرهاى خود بیرون آمدند، به ولگردى پرداختند، در میخانه ها به باده نوشى نشستند و به دنبال عشق ورزى رفتند.

    ۲۳ اراسموس مى گوید: بسیارى از صومعه هاى مردانه و زنانه تفاوت چندانى با فاحشه خانه هاى عمومى ندارند. ۲۴

    تمام این مسائلى گفته شد و تمام فرقه هاى مسیحى تبشیرى و عرفانى همه شان در یک سرى از آموزه هایشان مشترک هستند و ریشه ى دستورالعمل هایشان و اعمالى را که انجام مى دهند و یا کارهایى را که به آنها سفارش مى کنند براى اعتقاد یافتن به آنها یا عمل به آنها از یک جا نشأت مى گیرد که انشاءالله به آن آموزه ها پرداخته خواهد شد که در ضمن‏بیانشان درستى یا نادرستى تمام این مسائل تبیین و روشن مى شود.

    مزیت یک دین به این است که هم جنبه هاى فطرى و احساسى و معنوى و هم جنبه هاى عقلى انسان را ارضاء کند. به این معنا وقتى کسى که مبانى و اصول آن دین را فرا مى گیرد تا مقدمه اى باشد براى عمل کردنش، در وحله ى اول باید آن دین را از نظر عقلانى و منطقى قانع کند که این دینى است که ریشه ها و پایه هایش بر اساس فکر صحیح و سالم و خالى از پیش ذهنیت و تعصب کاملاً قابل پذیرش است و نکته ى مبهمى را در ذهن آدمى نمى گذارد و مى تواند او را به کمال برساند و همین اصول، او را به طرف عمل به احکام و شریعت آن دین تشویق کند و شریعتش هم به گونه اى باشد که انسان با عمل به آن به تعالى روحى و معنوى و حتى مادى برسد (البته به شرط عمل به تمام قوانینش) یعنى نه فقط صرف‏یک سرى دستورات خشک و بى روح باشد و یا این که اصلاً دستور و شریعت و قوانینى براى عمل در کار نباشد ۲۵ و این ها هم از جانب خدا باشند نه با جعل بشر این کار صورت گرفته باشد.

    دلایل جملات بالا کاملاً روشن است زیرا اگر آن اصول و مبانى و همچنین قوانین از جانب خدا نباشند بلکه از طرف انسان ها وضع شده باشند چند اشکال پیش مى آید:

    الف) جامع و هم بعدى نیستند.

    ب) دائماً در طول زمان در حال تغییر خواهند بود.

    ج) مصون از اشتباه و خطا نیستند زیرا فکر آدمیان از خطا مصون نیست. و أ

    دیگر این که اگر آن دین، الهى باشد باید براى تمام زوایاى زندگى ما راهکارها و قوانینى داشته باشد و مهم تر از همه این که از جانب خود خالق باشد زیرا حکیم بودن و لطف او تمام این اقتضائات را دارد و این که اگر طرف خداست در آن تناقض گویى و اشتباه نباشد و الا قابل اعتماد نخواهد بود و بسیارى مطالب از این دست که با کمى تأمل مى توان به آنها پى برد.

    این ملاک ها را ما فقط در دین اسلام مى بینیم زیرا خدایى را به ما مى شناساند که واحد است و جسم نیست و هیچ عیب و نقص و اشتباهى در او راه ندارد. تمام کارهایش روى حکمت است در نتیجه از کرده ى خود پشیمان نمى شود تا بخواهد آن را جبران کند و أ

    کتابى دارد به نام قرآن که از جانب خود اوست و هیچ تضاد و تناقضى در آن راه ندارد و قابل اعتماد و جامع است و مصون از تحریف و دست کارى مى باشد به این معنى که درباره ى تمام مسائل از قبیل سبک زندگى موفق، راه خوشبختى و آرامش، مسائل علمى، معاد، توحید، هستى شناسى، انسان شناسى، تاریخ، موعظه و پند، مسائل خانوادگى، طلاق، ازدواج، اجتماعیات و أ در آن بحث شده است. ۲۶ دینى است که داراى قانون و احکام مستدل و مشخصى است، براى تمام کارهاى انسان ها (ولى با بالانس هایى به خاطر مقتضیات زمان و شرایط ویژه)، براى ارتباط معنوى برقرار کردن با خداوند متعال داراى راه هاى ویژه و گسترده اى مى باشد و… دینى است براى تمام مردم دنیا نه براى گروهى خاص ۲۷ و تمام آموز ه هایش مستقیماً از جانب خداست نه جعل دست بشر ۲۸ و دیگر این که اسلام همه اش با تاریخ قابل اثبات است،

    چه ظهور شخصى به نام محمد (ص) و چه حوادثى که براى او پیش آمد و أ

    ۲۹ این ها تماماً بر خلاف ادیان دیگر است، تازه اگر بتوانیم اسم دین بر آنها بگذاریم زیرا بودایى ها اصلاً به خدا اعتقاد ندارند ۳۰، هندوها قائل به این نیستند که خداوند براى هدایت بشر باید کسانى را به سوى آنها بفرستد و اینکه براى خدا به مظهرهایى (نزدیک ۲۰۰۰ تا) قائل هستند که آنها را مى پرستند مثل گاو ماده، مار، لاک پشت، آلت تناسلى و… ۳۱ مسیحیت کنونى هم قائل به تثلیث (یک ذات و سه اقنوم) هستند و کتابى که از جانب خدا فرستاده شده باشد ندارند (البته طبق عقیده ى خودشان)، مختص به یک گروه خاص است زیرا طبق اناجیل موجود ادامه ى یهودیت مى باشد.

    انجیل هاى چهارگانه داراى تناقضات زیادى هستند و یک بُعدى مى باشند یعنى فقط زندگینامه ى حضرت عیسى (ع) هستند آن هم به صورت ناقص و درباره ى انسان شناسى، هستى شناسى و هزاران مسأله ى دیگر هیچ صحبتى در آن یافت نمى شود. سندیت قطعى تاریخى ندارد، شریعت را منکر مى شوند، به خدایى قائلند که اشکالات فراوانى به او وارد است، آموزه هاى دینشان در مرور زمان شکل گرفته است و أ چون رویکرد من در این رساله به دین مسیحیت است از دیگر ادیان صرف نظر مى کنم و به تشریح مسیحیت و مسائل بالا و عرفان هایى که آنها مطرح مى کنند مى پردازم.

    نقطه ى مرکزى اندیشه ى مسیحیت و تمام این نحله هاى عرفانى و غیر عرفانى، حضرت عیسى ۳۲ مسیح ۳۳ است که پنج نظریه درباره ى ایشان مطرح است. گروه بزرگى او را خدا، گروه بزرگ دیگرى وى را یکى از پیامبران اولوالعزم، جمعى او را تنها یک معلم برجسته ى اخلاق و جمعى دیگر او را یک مدعى مسیحایى مى دانند. برخى نیز مى گویند مسیحیت‏حاصل تخیل و امید مردمى است که بر اثر تحمل رنج و اندوه، مشتاق ظهور یک منجى بوده اند. نام گذارى مسیحیت مانند بسیارى از ادیان به وسیله ى فرد خاصى صورت نگرفته بلکه این نام با گذشت زمان تعیّن یافته است

    ۳۴ عیسى از نظر کتاب مقدس

    قدیمى ترین منبع موجود در مورد هویت ایشان کتاب عهد جدید است. در رساله هاى پولُس و انجیل مَرقُس که نخستین نوشته هاى مسیحى اند سخنى از اصل و نسب آن حضرت نیست، که این مطلب مى تواند دلیلى بر ناآشنایى این دو نویسنده با گذشته ى تاریخى وى باشد. در نامه هاى پولس ۳۵، عیسى (ع) نه یک بشر بلکه خداوندى است که براى آمرزش گناهان بشر از آسمان به زمین نزول کرده و پس از مصلوب شدن، مجدداً به آسمان برگشته است بنابابراین او نیازى به تاریخ و گذشته و خانواده ندارد

    اما نویسندگان اناجیل متى و لوقا شجره نامه اى براى ایشان ذکر مى کنند.

    ۳۶ درباره ى شجره نامه حضرت عیسى (ع) نکاتى قابل توجه است:

    ۱- شجره نامه ى متى منشأ تاریخى و دقت لازم را ندارد و از درون سست است مثلاً اجداد ایشان را به سه دسته ى چهارده نفرى تقسیم کرده است در حالى که در دسته ى سوم سیزده نفر ذکر شده اند. در نتیجه یا اشتباهى صورت گرفته یا افتادگى دارد.

    ۲- این شجره نامه با شجره نامه اى که لوقا ذکر مى کند تفاوت هایى دارد و معلوم نمى شود کدام یک صحیح اند. البته شجره نامه اى که لوقا ذکر مى کند نسبت حضرت عیسى را تا حضرت آدم ابوالبشر بیان مى کند که بیشتر شبیه تخیل است و محققان به خود اجازه ى تأیید آن را نمى دهند.

    ۳- این شجره نامه اگر هم صحیح باشد، شجره نامه ى یوسف (شوهر حضرت مریم) است. ۳۷ نه شجره نامه ى عیسى زیرا مسیحیان معتقدند که عیسى از روح القدس است نه از یوسف ۳۸

    ۴- مسیحیان اصرار دارند که در شجره نامه بر دو مطلب تأکید شود:

    الف) رساندن نسب ایشان به حضرت داوود، تا بتوانند پیشگویى عهد عتیق را در مورد منجى و مصلحى که از نسل داوودخواهد آمد و پادشاهى او را زنده خواهد کرد ۳۹، بر حضرت عیسى تطبیق دهند.

    ب) رساندن نسب ایشان به اسحاق، زیرا در کتاب مقدس آمده است: ابراهیم، اسحاق را براى قربانى به قربانگاه برد و خداوند گوسفندى فدیه ى او کرد تا با زنده ماندنش مصلح جهانى از نسل او پدید آید. ۴۰ و

    ۴۱ ولى طبق آن شجره نامه، این دو پیامبر از اجداد یوسف، شوهر حضرت مریم مى شوند نه خود عیسى.

    ۵- در شمارش آباء و اجداد ایشان، هم در تعداد و هم در اسامى اختلاف وجود دارد.

    ۴۲ تاریخ تولد حضرت عیسى (ع)

    در ابتدا چنین به نظر مى رسد که تاریخ تولد ایشان کاملاً روشن است چرا که خود، مبدأ تاریخ گردیده و سایر حوادث‏تاریخى را با میلاد وى مى سنجند اما واقعیت این است که این تاریخ دقیق نیست زیرا ۴ یا ۵ سال قبل از این تاریخ ایشان به دنیا آمدند. در این وقت هرودس کبیر همچنان بر تخت سلطنت یهود نشسته بود و این معنا به ضمیمه ى قراینى چند، از جمله عبارت لوقا در انجیل که مى گوید: عیسى در سال یازدهم سلطنت «تیبریوس قیصر» متولد شد، ما را مجبور مى کند که تاریخ میلاد واقعى او را چند سال به عقب ببریم.

    ۴۳ همچنین گزارش متى در مورد بازگشت یوسف و مریم به ناصره در زمان «آرکالائوس» ۴۴ با مدارک تاریخى منطبق نیست و او پس از «هرودس» به سلطنت نرسید.

    ۴۵ به هر حال روایات اناجیل در مورد تاریخ تولد حضرت عیسى فاقد ارزش تاریخى است. در مورد روز تولد حضرت‏

    عیسى نیز خبر مستندى در دست نیست و آن چه سنت مسیحى بر آن قرار گرفته است (که روز ۲۵ دسامبر تاریخ تولد حضرت مسیح باشد) مطابق با تصمیم کلیساهاى روم و غرب در سال ۳۵۴ م است و بیشتر جنبه ى سیاسى دارد: در پاره اى از کشورهاى اروپایى به ویژه روم، آیین مهر پرستى ۴۶ بسیار رواج داشت، روز ۲۵ دسامبر روز جشن اصلى آیین مهر پرستى، یعنى روز «زایش آفتاب شکست ناپذیر» بود. در چنین روزى جشن هاى بسیارى برپا مى شد و گرایندگان زیادى به انجام مراسم مى پرداختند. کشیشان و کلیسا از این موقعیت استفاده کردند و بدون توجه به مخالفت هاى بسیار که ابراز شد، ۴۷ این روز را روز تولد عیسى (ع) اعلام و بدین وسیله از جریان مخالف جلوگیرى کردند.

    ۴۸ درباره ى محل تولد و زندگى حضرت عیسى (ع) هم جریان به همین قرار است که داراى ناهم خوانى هاى زیادى است.

    ۴۹ سکوت مورخین قرن اول در مورد حضرت عیسى (ع) و قیام او باعث شد که عده اى محققان، وجود تاریخى حضرت عیسى را انکار کنند و او را یک افسانه بنامند. ۵۰ ولى براى مسلمان ها اعتقاد به وجود تاریخى حضرت عیسى (ع) امرى سهل است زیرا در قرآن به صراحت آن حضرت را پیامبرى بزرگ که معجزات بسیارى داشته و بشارت به آمدن پیامبر اسلام (ص) داده، معرفى کرده است.

    ۵۱ توضیحى درباره ى کتاب مقدس

    چون در انجیل متى باب ۵ آیات ۱۷ تا ۱۹ آمده است که: فکر نکنید که من آمده ام تا تورات و نوشته هاى پیامبران پیشین را منسوخ نمایم، نیامده ام تا منسوخ کنم بلکه ((آمده ام)) تا به کمال برسانم. یقین بدانید که تا آسمان و زمین بر جاى هستند

    هیچ حرف و نقطه اى از تورات از بین نخواهد رفت تا همه ى آن تحقق یابد. پس هرگاه کسى حتى کوچک ترین احکام شریعت را بشکند و به دیگران چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان پست ترین فرد محسوب خواهد شد و هر کس شریعت را رعایت کند و به دیگران نیز چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد.

    لذا به خاطر اهمیت این بحث و اینکه بسیارى از جریان هاى نو ظهور عرفانىِ مسیحیت کتاب مقدس را حجت مى دانند لازم است توضیح مختصرى درباره ى کتاب مقدس و برخى مسائل مربوط به آن بدهم:

    کتاب مقدس، عنوان مجموعه اى از نوشته هاى کوچک و بزرگ است که مسیحیان همه ى آن را و یهودیان بخشى از آن را کتاب آسمانى خود مى دانند. در زبان هاى فارسى و عربى عنوان «عهدین» نیز براى این کتاب به کار مى رود. عنوان‏مذکور به این اعتقاد مسیحیان اشاره دارد که خداوند دو عهد و پیمان با انسان بسته است: یکى عهد قدیم ۵۲ که در آن خداوند از انسان پیمان گرفته است که بر شریعت الهى گردن نهد، و دیگرى عهد جدید ۵۳ که پیمان بر سر محبت خدا و عیسى مسیح است. متناظر با این تقسیم، کتاب هاى مربوط به دوره ى اول را عهد قدیم و کتاب هاى مربوط به دوره ى دوم را عهد جدید مى خوانند و هر دو قسمت از نظر مسیحیان مقدس و معتبر است لکن یهودیان معتقدند که خدا تنها یک پیمان با انسان بسته و آن همان پیمان شریعت است و بر همین اساس تنها بخش عهد قدیم را- که عهد مى نامند- قبول دارند.

    ۵۴ عهد قدیم

    این بخش از کتاب مقدس- که تقریباً سه چهارم کل کتاب مى شود- مشتمل بر ۳۹ یا ۴۶ کتاب است.

    ۵۵ طبق نسخه ى ۴۶ کتابى (یا نسخه ى سبعینیه) که مورد پذیرش اکثر مسیحیان است، عهد قدیم به سه بخش تقسیم مى گردد:

    بخش اول: اسفار پنج گانه ى تورات و کتب تاریخى دیگر که ۱۷ کتاب مى شوند.

    بخش دوم: کتب حکمت، شعر و مناجات که ۵ کتاب هستند

    بخش سوم: کتب انبیا و پیش گویى هاى آنها که ۱۷ کتاب مى شوند.

    این کتاب ها پر است از نسبت دادن مطالبى به پیامبران که حتى در مورد انسان هاى مؤمن عادى هم قابل تصور نیستند

    مثل زناى دختران حضرت لوط با وى. ۵۶ بت پرست شدن حضرت سلیمان و ساختن بت خانه و مردن او در همین حال. ۵۷ دزدیدن مقام نبوت (برکت) توسط حضرت یعقوب از برادرش عیسو. ۵۸ ساختن یک گوساله ى طلایى توسط حضرت هارون براى بنى اسرائیل که آن را بپرستند. ۵۹ زنا کردن حضرت داوود با اوریاى حِتّى (زن زیبا روى یکى از فرماندهان لشکرش) ۶۰ و أ

    نکته ى قابل توجه این است که مسیحیان و یهودى ها به عهد قدیم (عتیق) اعتقاد کامل دارند و تمام مطالبش را تصدیق مى کنند

    عهد جدید

    بخش دوم کتاب مقدس، عهد جدید است که فقط مسیحیان آن را قبول دارند.

    تقسیم بندى عهد جدید:

    عهد جدید به طور کلى به ۴ بخش تقسیم مى شود:

    ۱- زندگى نامه و سخنان حضرت عیسى (ع): این بخش مشتمل بر ۴ انجیل ۶۱ است که گفته مى شود «متى»، «مرقس»، «لوقا» و «یوحنا» آنها را نوشته اند.

    سه انجیل نخست سبکى یکسان دارند و مطالب مندرج در آنها هماهنگ اند و با فرهنگ یهودى اختلاف چندانى ندارند اما انجیل چهارم (یوحنا) از نظر مطالب با اناجیل دیگر متفاوت است و با فرهنگ یهودى سازگارى ندارد و در آن الوهیت‏حضرت عیسى مطرح شده است. سه انجیل اول را اناجیل هم نوا یا هم دید ۶۲ مى نامند. بیشتر محققان بر این عقیده هستند که این سه انجیل بعد از حضرت عیسى (ع) و حدوداً بین سال هاى ۶۵- ۷۰ م، یعنى بیش از سى سال پس از حیات زمینى حضرت عیسى (ع) نوشته شده اند و برخى از پژوهشگران کتاب مقدس معتقدند که انجیل متى و لوقا از روى انجیل مرقس نوشته شده اند. ۲

    ۶۳- تبلیغات و مسافرت هاى تبلیغى مبلغان مسیحى: در این بخش کتاب «اعمال رسولان» وجود دارد که اقدامات حواریون و دیگر مسیحیان، مخصوصاً «پولس» را بیان مى کند.

    ۳- نامه ها: رسولان نامه هایى به شهرها و افراد گوناگون نگاشته اند که ۲۱ عدد از آنها در مجموعه ى عهد جدید آورده‏شده اند. سیزده یا چهارده نامه ۶۴ از پولس مى باشد. این نامه ها حاوى مطالبى ارشادى و بعضاً اعتقادى است.

    ۴- رؤیا و مکاشفه: در این بخش تنها کتاب «مکاشفه ى یوحنا» قرار دارد که کتاب سرّى و رمزى است و حوادث آینده را پیش گویى مى کند.

    نکته ى قابل توجه این است که در عهد جدید ذکر از خداوندى که خالق هستى مى باشد بسیار کم است و همه چیز تحت الشعاع حضرت عیسى است.

    خدایى که در کتاب مقدس معرفى مى شود خصوصیات بسیار جالبى دارد که هیچ عقل سلیمى نمى تواند آن را تأیید کند. به عنوان مثال بنا بر نقل کتاب مقدس از بینى خداوند دود و از دهانش آتش متصاعد مىشود. ۶۵ طبق گفته ى کتاب مقدس،خداوند خشمگین مى شود، کشتار مى کند و سپس پشیمان مى شود. ۶۶ خدا از آفرینش انسان پشیمان مى گردد. ۶۷ خداوند دید مردم در حال متحد شدن هستند، از این اتحاد ترسید لذا در زبانشان اختلاف انداخت تا متحد نشوند.

    ۶۸ خداوند در این کتاب فرامین عجیبى صادر مى کند. مثلاً به حِزقیال نبى مى گوید به مدت ۳۹۰ روز نان را با نجاست انسان بپز و بخور.

    ۶۹ یا به اِرمیاى نبى دستور مى دهد یوغ بر گردن بیفکند.

    ۷۰ یا به اِشعیاى نبى دستور مى دهد برهنه در میان مردم راه برود.

    ۷۱ یا به هوشَع نبى دستور مى دهد برو زن زانیه بگیر تا از مردان دیگر براى تو فرزند بیاورد

    ۷۲ بر اساس نقل کتاب مقدس خدا نمى خواست آدم عاقل شود ولى مار باعث شد حضرت آدم با خوردن درخت معرفت نیک و بد از نعمت عقل و شناخت بهره ببرد.

    ۷۳ شاید به همین علت باشد که مسیحیان اعتقاد دارند عقل و دین با هم در تضاد هستند و عقل خیلى از مسائل دین را نمى فهمد و حق نظر ندارد. بر خلاف اسلام که آن میوه ى ممنوعه را جهل معرفى مى کند و از طرفى یکى از منابع مهم فهم دین را در کنار قرآن و سنت معصومین (علیهم السلام) عقل مى شمارد و در بسیارى از آیات قرآن کریم، خداوند متعال امر به تفکر و تعقل و تدبر مى کند.

    ۷۴ آیا حضرت عیسى (ع) داراى جانشین بود؟

    از دیدگاه مسیحیان پطرس در میان رسولان اولین کسى است که به حضرت عیسى (ع) ایمان آورد ۷۵ و نیز نخستین کسى که به افتخار رؤیت آن حضرت پس از برخاستن از قبر نایل آمد ۷۶ و نیز کسى که از طرف حضرت عیسى (ع) مأمور هدایت مردم و استوارى رسولان دیگر شده بود و بر آنها برترى داشته است، ۷۷ پطرس حوارى است. از عبارت انجیل بر مى آید که پطرس جانشین حضرت عیسى (ع) در امور ظاهرى و معنوى و بزرگ ترین حوارى آن حضرت است:

    و به تو مى گویم که تو پطرس هستى و من بر این صخره ((پطرس)) کلیساى خود را بنا مى کنم و نیروهاى مرگ هرگز بر آن چیره نخواهند شد و کلیدهاى پادشاهى آسمان را به تو مى دهم. آن چه را که تو در زمین منع کنى در آسمان ممنوع خواهد شد و هر چه را در زمین جایز بدانى در آسمان جایز دانسته خواهد شد.

    ۷۸ از عبارت فوق به خوبى مى توان «ولایت تکوینى» پطرس را برداشت نمود.

    ۷۹ همچنین از کلمات حضرت عیسى (ع) که به پطرس فرمود: «به برّه هاى من خوراک بده» و «از گوسفندان من پاسدارى کن.» ۸۰ معلوم مى شود که حضرت عیسى (ع) دو وظیفه ى «رهبرى امت مسیحى» و «مرجعیت دینى آنان» را به پطرس سپرده بود.

    ۸۱ درباره ى پولس

    ولى بعد از چند سال شخصیت جدیدى در مسیحیت ظهور کرد که جهان مسیحیت را تحت تأثیر قرار داد و او کسى نبود به جز پولس ۸۲ که یک یهودى زاده و بسیار متعصب در عقایدش و دشمن شماره ى یک مسیحیان بود. اولین بار نام وى درکتاب مقدس، در داستان شهادت اِستیفان (اولین شهید مسیحیت) که برگزیده ى حواریون بود آمده است. پولس (که نام اصلى او شائول مى باشد) در زمره ى مخالفان وى و دست اندرکار شکنجه ى او بود ۸۳ پس از شهادت استیفان، پولس با اخذ فرمانى از مجمع یهودیان اورشلیم، براى آزار نو ایمانان مسیحى و دست گیرى آنان براى محاکمه در اورشلیم، به سمت دمشق حرکت کرد. در اثناى همین سفر بود که به گفته ى نویسنده ى کتاب اعمال رسولان حادثه اى عجیب براى پولس رخ مى دهد که منجر به ایمان آوردن او مى شود:

    هنوز به دمشق نرسیده بود که ناگهان نزدیک شهر، نورى از آسمان در اطراف او تابید. او بر زمین افتاد و صدایى شنید که مى گفت: «اى شائول، ۸۴ چرا بر من جفا مى کنى؟» شائول پرسید: «خداوندا تو کیستى؟» پاسخ آمد: «من عیسى هستم.

    همان کسى که تو بر او جفا مى کنى. ولى برخیز و به شهر برو و در آن جا به تو گفته خواهد شد که چه باید بکنى.» ۸۵ پس از این حادثه ۸۶ پولس حامى دین جدید مى شود و شروع به تبلیغ مى کند أ

    آموزه هاى پولس از دو نظر با تعالیم حواریون فرق داشت:

    • در بُعد عملى، انجام شریعت یهود را براى غیر یهودیان لازم نمى دانست. این نکته باعث بروز اختلاف شدید و مباحثات و مناظرات طولانى بین وى و پطرس گردید و نهایتاً قرار بر این شد که پطرس مبلّغ مسیحیت در بین یهودیان باشد و پولس مبلّغ مسیحیت در بین غیر یهودیان. ۸۷ در حالى که حضرت عیسى (ع) صریحاً پطرس را جانشین خود قرار داده بود و او و سایر حواریون تأکید زیادى بر انجام شریعت داشتند. ۲
    • ۸۸- در بُعد عقیدتى نیز الهیات خاصى را تعلیم مى دهد که در آن عیسى (ع) به مقام «الوهیت» ۸۹ نایل مى شود.

    پولس منشأ افکارش را الهام مستقیم و کشف مى داند. ۹۰ منتهى سؤالى که پیش مى آید این است که چرا مطالبى که حضرت عیسى (ع) به او الهام مى کند خلاف مطالبى است که براى حواریون گفته است؟

    او براى جذب امت هاى غیر یهودى دو کار کرد: ۱- مسیحیت را به گونه ایى به ایشان عرضه کرد که بسیار راحت باشد لذا شریعت موسوى را حذف کرد. ۲- مسیحیت را به طورى بیان کرد که براى مشرکان قابل فهم و پذیرش باشد لذا افکار مشرکان را مى پذیرفت و به آنها شکل مسیحى مى داد. از آن جا که به شهرهاى مختلف که ادیان گوناگونى داشتند سفر مى کرد و در هر جا فکر تازه ایى را مى پذیرفت، از این افکار مجموعه ایى به وجود آمد که مسیحیت کنونى را تشکیل مى‏دهد که با دین مادر، یعنى یهودیت، اختلاف بسیار دارد. ۹۱ و از این جا بود که مطالبى چون: گناه ذاتى، الوهیت مسیح، تجسد خدا، پسر خدا بودن مسیح که براى قربانى شدن به زمین آمده است تا صلیب شود و کفاره ى گناه ذاتى انسان شود که در ادیان ابتدایى و بت پرستى امم گذشته ریشه داشت به مسیحیت راه یافت و جزء تعالیمى گردید که به تأثیر روح القدس توسط پولس به عنوان دین جدید، یعنى مسیحیت، نازل شده است. ۹۲ تأثیرگذارى پولس بر مسیحیت آن قدر زیاد است که او را دومین شخصیت جهان مسیحیت بعد از حضرت عیسى مى دانند. و برخى از منتقدین او هم مى گویند که الان ما مسحیت پولسى داریم نه مسیحیت عیسوى

    رهبانیت

    یکى از مهم ترین جریان هاى معنویت گرا در جهان مسیحیت رهبانیت است که به معناى عزلت و دورى از اجتماع و مشغول عبادت شدن در صومعه ها است که از قرن چهارم میلادى در بین مسیحیان شروع شد زیرا در این زمان مسیحیت به عنوان دین رسمى امپراطورى رم معرفى شد و مسیحیان که تا آن زمان تحت شکنجه و آزار و فقر بودند یک دفعه دوران جدیدى را تجربه کردند که ثروت و رفاه زیادى در آن بود و این باعث تغییر کام و روال زندگى کلیساها و اُسقفان شد. لذا در اعتراض به این دنیاگرایى برخى رو به رهبانیت آوردند.

    ۹۳ کلیسا ابتدا با جنبش رهبانیت مخالفت کرد و آن را یک عمل بدعت آمیز تلقى نمود، سپس آن را به عنوان یک وزنه ى تعادل بخش در مقابل اشتغال روز افزون خود به حکمرانى، پذیرا شد.

    ۹۴ از نظر قرآن، رهبانیت از تعالیم انبیا نبوده است، هر چند که عملى در جهت کسب رضایت خداوند بوده است و به همین دلیل راهبان راستین مستحق پاداش از طرف پروردگار هستند:

    و رهبانیتى را که ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرر نداشته بودیم گرچه هدفشان جلب خشنودى خدا بود ولى حق آن را رعایت نکردند. از این رو ما به کسانى از آنها که ایمان آوردند پاداش دادیم و بسیارى از آنان فاسق اند.

    ۹۵ آیه اى دیگر به فساد در نظم رهبانى اشاره دارد:

    اى کسانى که ایمان آورده اید، بسیارى از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را به باطل مى خورند و آنان را از راه خدا باز مى دارند.

    ۹۶ یکى از تفاوت هاى مهم اسلام و مسیحیت در توحید است که در مسیحیت در کنار آن «تثلیث» مطرح مى شود.

    معناى تثلیث

    تثلیث ۹۷، یعنى وجود سه شخص پدر، پسر و روح القدس در الوهیت.

    مبناى نقلى تثلیث و دفاع عقلانى از آن همواره مهم ترین دل مشغولى عالمان مسیحى بوده است. ۹۸ در منابع مسیحى «تثلیث» را این گونه معرفى مى کنند:

    «تثلیث» واحد است. ما به سوى خدا اعتراف نمى کنیم، بلکه به خداى واحد در سه اقنون، «تثلیثى که از نظر جوهر واحد است.» (شوراى قسطنطنیه) پس اقانیم ثلاثه در یک الهویت سهیم نیستند بلکه هر یک از آنها کامل خدا هستند: «پسر، همان‏پدر است و پدر همان پسر است و روح القدس همان پدر و پسر است یعنى از نظر سرشت و طبیعت یک خدا هستند. (شوراى تولدو). هر یک از اقانیم ثلاثه، همین حقیقت یعنى جوهر و ذات و سرشت الهى هستند (شوراى لاتران).

    مونتگمرى وات مى نویسد: أ آموزه هاى تثلیث، ظریف و پیچیده است و مسیحیان معمولى باید آن را، بدون این که بتوانند کاملاً توضیح دهند بپذیرند.

    ذکرى از تثلیث در عهد عتیق و در عهد جدید نمى باشد. ظاهراً ریشه ى آن به اعتقاد نامه ى نیقیه بر مى گردد که در آن شورا براى نخستین بار در یک سند رسمى بر تثلیث تأکید شد. ۹۹ یکى از معضلات اساسى در نظریه ى تثلیث فهم ناپذیرى آن است. واقعیت این است که چنین آموزه اى عقل ستیز است زیرا سر از تناقض در مى آورد یعنى نمى توان یک‏چیز را در عین وحدت، سه چیز خواند آن هم به شکلى که وحدت آن از بین نرود و سه چیز جداگانه هم باشد. ممتنع بودن تناقض هم از مسلمات عقلى است که به هیچ وجه گریزى از آن نیست و نمى توان گفت اگر آموزه اى در دین این گونه است پس باید تعبداً آن را پذیرفت زیرا هیچ دینى خلاف اصول مسلّم عقلى نمى آورد.

    ۱۰۰ ریشه ى تثلیث در آیین هاى بت پرستى

    کتاب مقدس یک کتاب توحیدى است. در عهد قدیم و جدید آیات زیادى در معرفى خداى یکتا و یگانه وجود دارد. ۱۰۱ و اثرى از تثلیث در آنها به چشم نمى خورد. این نکته باعث شده که برخى با تحقیق درباره ى خواستگاه این آیین علت نفوذ چنین نظریه اى را در مسیحیت ریشه یابى کنند. تحقیقات تاریخى مؤید این است که بسیارى از آموزه هاى مسیحیت، ازجمله تثلیث، تجسم، فداء، رستاخیز، مصلوب شدن، تاریکى جهان هنگام مرگ نجات دهنده، پسر خدا بودن، نازل شدن پسر خدا براى رهانیدن زندگان و مردگان و أ در آیین بت پرستان سابق، خصوصاً هندوها و بوداییان وجود داشته و از طریق آنها به کلیسا راه یافته است. مثلاً هندوها «بَرهم» را خداى اکبر مى دانند که در سه اقنوم یعنى «بِرَهما»، «ویشنو» و «شیوا» متجلى شده است. ۱۰۲ چنانچه «اوزیریس» در مصر، «آتیس» در آسیاى صغیر، «دیونوسوس» در یونان، خدایانى بودند که بخاطر نجات بشر مرده بودند. واژه ى «کریوس» را نیز که به معناى «خداوندگار» است و پولس به حضرت عیسى (ع) اطلاق مى نماید از یونانیان و سورى ها که به خداى «دیونوسوس» اختصاص داده بودند، اخذ نموده است.

    ۱۰۳ مطالعه ى تاریخ آیین هاى باستانى به ما نشان مى دهد که اصطلاح «پسر خدا» در قدیم بسیار معمول بوده است و بسیارى از پادشاهان، مانند فرعون مصر خود را پسر خدا مى نامیدند.

    همچنین قصه ى مرگ یا مصلوب شدن مقدسین، تحمل درد و مصیبت و بالاخره رستاخیز آنان نمونه هاى فراوانى است که در بسیارى از روایات اساطیرى قدیم آمده است.

    ۱۰۴ حالا خود شما قضاوت کنید که مسیحیان و عارفانشان به کجا مى خواهند برسند؟ به خدایى با آن خصوصیات که بر شمردیم؟ با کدام دستورات اخلاقى و سیر و سلوکى؟ و چقدر مى توانند به حقیقت برسند؟ آنهایى که بزرگانشان امثال پولس هستند و آموزه هایشان هم این چنین است که مقدارى توضیح داده شد. به همین جهت شما برنامه هاى سلوکى وعرفانى خاصى از آنها سراغ ندارید.

    زندگینامه ى قدیسین آنها را که مى خوانید نکات جالب و پر از تناقص در آنها مى بینید مثلاً زنى به نام ژاندارک را خود کلیسا دستور قتلش را صارد مى کند و چند صد سال بعد همان کلیسا او را به نام یک قدیس معرفى مى نماید

    گروه هاى تبشیرى عرفانى مسیحیان وقتى کسانى را به سوى دین خودشان دعوت مى کنند با یک سرى تلقینات و زبان بازى هایى این افراد را در حد قدیس بودن بالا مى برند و شامل فیض روح القدس و عنایت مسیح مى دانند و به وسیله ى انرژى درمانى و أ که هر کسى آنها را بلد باشد قادر به انجام کارهاى خاصى مى شود (و هیچ ربطى به اعتقادات اشخاص ندارد) بعضى مریضى ها را شفا مى دهند و این ها را عنایت مسیح به خودشان مى دانند در حالى که دین مبین اسلام به‏صورت واقع بینانه اى براى سیر انسان به مراحل کمال برنامه هاى جامعى را ارائه مى دهد و انسان هاى بزرگى را تحویل تاریخ بشریت داده است که زندگى نامه ى آنها را در کتاب هایى که در این باره نوشته شده است مى توان مطالعه کرد مثل کتاب هاى نشان از بى نشان ها، لاله اى از ملکوت، همچون سلمان، تندیس اخلاص، دل سوخته، شیفته و أ که اگر چند نمونه مثل عالمان (مثل امام خمینى) و عارفان ما مسلمانان مخصوصاً شیعیان داشتند و آنها را در تمام عالم معرفى مى کردند. و مجبور هستند به خاطر پر کردن این خلأ به ساختن فیلم هایى با مضامین عرفانى و اشخاص خیالى رو بیاورند. من در این نوشته ى مختصر خواستم شمه اى از این دین و شناختى را که به انسان ارائه مى دهد به مخاطبانم بشناسانم، آن هم بر طبق نوشته هاى اصیل خودشان تا راه مستقیم را با نگاهى باز بتوانند بیابند.

    کتابنامه

    ۱ قرآن کریم.

    ۲ تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبایى.

    ۳ تاریخ تمدن جهان، ویل دورانت.

    ۴ مسیحیت و بدعت ها، جوان ا. گریدى، ترجمه: عبدالرحیم سلیمانى اردستانى.

    ۵ آشنایى با ادیان بزرگ، حسین توفیقى.

    ۶ تاریخ جامع ادیان، جان. بى. ناس، ترجمه: على اصغر حکمت‏

    ۷ معرفى عهد جدید، مریل سى تنى، ترجمه: طه میکائیلیان.

    ۸ سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، آرل. کرنر، ترجمه: آرمان رشدى.

    ۹ تاریخ تفکر مسیحى، تونى لین، ترجمه: روبرت آسریان.

    ۱۰ شناخت مسیحیت، عباس رسول زاده و جواد باغبانى.

    ۱۱ کلام مسیحى، توماس میشل، ترجمه: حسین توفیقى.

    ۱۲ صقل صفا، سید میراحمد علوى، تحقیق: مجید بگى.

    ۱۳ مسیحیت در آفریقا.

    ۱۴ ادیان و مکتب هاى فلسفى هند، داریوش شایگان.

    ۱۵ کتاب مقدس

    ۱۶ قاموس کتاب مقدس

    ۱۷ دائره المعارف کتاب مقدس.

    ۱۸ ساحت هاى معنوى ادیان جهان، هانى کونگ، ترجمه حسن قنبرى.

    ۱۹ نگاهى به تاریخ جهان، جواهر لعل نهرو.

    ۲۰ نقش کلیسا در ممالک اسلامى، مترجمه: مصطفى زمانى.

    ۲۱ در آمدى بر مسیحیت، مرى. جو. ویور، ترجمه: حسن قنبرى.

    ۲۲ تحقیق در دین مسیح، جلال الدین آشتیانى.

    ۲۳ ادیان بزرگ جهان، هاشم رضى.

    ۲۴ مسیحیت، سید محمد ادیب آل على.

    ۲۵ پسر خدا در عهدین و قرآن، عبدالرحیم سلیمانى اردستانى.

    ۲۶ مسیحیت شناسى مقایسه اى، محمد رضا زیبایى نژاد.

    ۲۷ یوع المسیح، پولس الیاس.

    ۲۸ درآمدى بر الهیات تطبیقى اسلام و مسیحیت، عبدالرحیم سلیمانى اردستانى.

    پاورقى ها:

    ۱ جواهر لعل نهرو، نگاهى به تاریخ جهان، ج ۱، تهران، ص ۲

    1. هانس کونگ، ساحت‏هاى معنوى ادیان جهان، ترجمه حسن قنبرى، ص ۶۴، ۱۳۸۷ ش.
    2. مسیحیت در آفریقا، ص‏Alpha. 4

    . ۱۲ new.No.32 ) nov.1002.bef. 2000)

    1. نقش کلیسا در ممالک اسلامى، مترجم: مصطفى زمانى، ص ۷۴، ۱۳۵۱ ش.
    2. همان، ص ۷
    3. سید هادى خسروشاهى، نامه‏اى به واتیکان، روزنامه اطلاعات، شماره ۱۸ و ۱۹، مورخه ۶۵/ ۸/ ۱۲، ص ۸

    ۸ روزنامه جمهورى اسلامى، شماره ۹

    ۱۷۶۶ بولتن فرهنگى روابط بین الملل، وزارت ارشاد اسلامى، شماره ۳۹ و ۱۱۸، ص ۱۰

    ۷ که این کار بیشتر با انرژى درمانى انجام مى‏گیرد ولى آنها این را معجزه‏ى خودشان یا مسیح مى‏نامند.

    ۱۱ جنبشى است که در سال ۱۹۰۶ م در لوس‏آنجلس آمریکا آغاز شد.

    1. این زبان رمزى را هیچ کس معانیش را نمى‏فهمد و کلماتشان کاملاً ناشناس و غیر مفهوم هستند
    2. آنها به راحتى افراد را تبدیل به قدیس و پیامبر و… مى‏کنند، کسانى که تا دیروز حتى کثیف‏ترین آدم‏ها بوده‏اند.
    3. مسیحیان سه شاخه‏ى کلى کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان دارند که هر کدام به شاخه‏هاى زیادى تقسیم مى‏شوند و تفاوت‏هاى عقیدتى و الاهیاتى کاملاً متفاوتى با هم دارند.
    4. البته ملاک صدق و کذب گفتارشان چیست و الله اعلم.
    5. این در مقابل برخى دیگر است که واسطه را کلیسا و پاپ مى‏دانند.
    6. یهوه: نام اصلى خدا است که در کتاب مقدس از خدا به ایننام یاد شده است و همه‏ى مسیحیان هم او را خداى پدر مى‏دانند.
    7. درآمدى بر مسیحیت، مرى جو ویور، ترجمه حسن قنبرى.
    8. درباره‏اش توضیح مختصرى داده شد.
    9. بسیارى از این نحله‏ها در قرون اخیر و یا قرن اخیر به وجود آمده‏اند و زیادى تعداد آنها شاید به خاطر این باشد که نقیصه‏هایى که در تعالیم معنوى و أ از هم دیگر مى‏بینند را جبران نمایند.
    10. درباره رهبانیت توضیحات بیشترى در آینده مى‏آید.
    11. شناخت مسیحیت، ص ۲۳
    12. تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج ۶، ص ۲۴
    13. همان.

    ۲۵ مثل مسیحیان کنونى که به تقلید از پولس، شریعت را نفى مى‏کنند.

    1. سوره‏ى نحل، آیه‏ى ۲۷
    2. سوره‏ى انبیاء، آیه‏ى ۱۰۷، و سوره‏ى سبأ آیه‏ى ۲۸
    3. سوره‏ى حجر، آیه‏ى ۲۹

    ۹ تمام این نکات، حساب شده بیان شد زیرا ما بقى ادیان مخصوصا مسیحیت در قسمتى از این موارد دچار نقیصه هستند.

    ۳۰ داریوش شایگان، ادیان و مکتب‏هاى فلسفى هند، ج ۱، ص ۳۴۶ و ۳۱

    ۳۴۷ همان.

    1. برگرفته از عبرى یهوشوعا (یشوع یا یسوع) به معناى نجات یهوه و نجات خدا. انجیل این واژه را خداوند نجات دهنده معرفى کرده است که امت خویش را خواهد رهانید. مَتّى، ۱: ۲۱، در لاتین‏Z jesus z و در یونانى‏Z jesous z است.
    2. مسیح از «مشیاح» (مسیاح) کلمه‏اى عِبرى است، به معناى «مسح شدن» (تدهین شده) یا به معناى «مبارک».

    ر. ک: حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، ص ۳۴

    ۱۱۲ شناخت مسیحیت، ص ۳۵

    1. درباره‏ى او به زودى توضیح داده مى‏شود.
    2. انجیل متى/ ۱: ۱- ۱۸ انجیل لوقا/ ۳: ۲۳- ۳۷
    3. مسیحیان معتقدند که حضرت مریم بعد از تولد حضرت عیسى (ع) با یوسف نجار ازدواج کرد.
    4. لوقا/ ۱: ۲۶- ۳۷، متى/ ۱: ۱۸- ۳۹
    5. اِشَعیا/ ۱۱: ۱ و ۲: ۴ و أ
    6. پیدایش/ ۲۲: ۴۱
    7. یهودى‏ها و مسیحیان معتقدند که حضرت ابراهیم، اسحاق را به قربانگاه برد. بر خلاف مسلمانان که معتقدند حضرت اسماعیل، ذبیح الله است.
    8. تمام این موارد نشان دهنده‏ى وجود تناقض در عهد جدید است و از طرفى این اعتقاد مسحیان را نقض مى‏کند که روح القدس معانى را به نویسندگان اناجیل الهام کرده و هیچ اشتباهى در آنها راه ندارد.
    9. جان. بى. ناس، تاریخ جامع ادیان، ص ۴۴
    10. انجیل متى/ ۲: ۴۵
    11. جلال الدین آشتیانى، تحقیقى در دین مسیح، ص. ۴۶

     

    1. مسیحیان ابتدا ششم ژانویه را به عنوان تولد مسیح جشن مى‏گرفتند و کلیساى شرق، کلیساى غرب را به خاطر اعلام ۲۵ دسامبر به عنوان روز تولد عیسى محکوم و به خورشید پرستى متهم کرد. همان، ص ۴۸
    2. هاشم رضى، ادیان بزرگ جهان، ص ۴۹
    3. رک: مسیحیت، سید محمد ادیب آل على، ص ۷- ۵۰
    4. تحقیقى در دین مسیح، ص. ۱۷۰ و تونى لین، تاریخ تفکر مسیحى، ص ۵۱
    5. آیات زیادى در مورد حضرت عیسى (ع) در قرآن مجید وجود دارد که به تدریج ذکر خواهند شد.
    6. ر. ک: عبدالرحیم سلیمانى اردستانى، کتاب مقدس، ص ۱۹ و ۵۵
    7. این تفاوت ناشى از اختلاف بین دو نسخه است. خود یهودیان نسخه‏ى ۳۹ کتابى را قبول دارند، اما مسیحیان، کاتولیک‏ها و ارتدوکس‏ها نسخه‏ى ۴۶ کتابى، و پروتستان‏ها نسخه‏ى ۳۹ کتابى را پذیرفته‏اند.
    8. سفر پیدایش/ ۱۹: ۳۱- ۵۷
    9. اول پادشاهان/ ۱۱: ۱- ۵۸
    10. سفر پیدایش/ ۲۷: ۶- ۵۹
    11. سفر خروج/ ۳۲: ۲- ۶۰
    12. سموئیل/ ۱۱: ۲- ۶۱
    13. انجیل در لغت یونانى به معناى مژده و بشارت است.

    ۲۶٫Synoptic

    1. ر. ک: عبدالرحیم سلیمانى اردستانى، کتاب مقدس، ص ۶۴
    2. در انتساب یکى از نامه‏ها به پولس تردید وجود دارد.
    3. دوم سموییل/ ۲۲: ۸- ۱۱ و مزامیر/ ۱۸: ۶- ۶۶
    4. دوم سموییل/ ۲۴: ۱- ۶۷
    5. پیدایش/ ۶: ۵- ۶۸
    6. پیدایش/ ۱۱: ۱- ۶۹
    7. حزقیال/ ۴: ۹- ۷۰
    8. ارمیا/ ۲۷: ۱- ۷۱
    9. اشعیا/ ۲۰- ۷۲
    10. هوشع/ ۱: ۲- ۸ و ۲: ۱- ۴ و ۳: ۷۳
    11. پیدایش/ ۳: ۱- ۷۴
    12. بقره/ ۴۴ و ۷۵
    13. انجیل متى، ۴: ۷۶
    14. انجیل یوحنا، ۲۱: ۱۵ و انجیل لوقا، ۲۴: ۷۷
    15. انجیل لوقا، ۲۲: ۷۸
    16. انجیل متى، ۱۶: ۱۸ و ۷۹
    17. عبدالرحیم سلیمانى اردستانى، پسر خدا در عهدین و قرآن، ص ۷۹ و مسیحیت ص ۸۰
    18. یوحنا، ۲۱:. ۱۵ کاربرد بره و گوسفند در فقرات دیگر انجیل هم به معناى امت آمده است. براى نمونه ر. ک: انجیل متى،

    ۱۵: ۸۱

    1. عبدالرحیم سلیمانى اردستانى، مسیحیت، ص ۵۰ و پسر خدا در عهدین و قرآن، ص ۸۲
    2. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۳، ص ۸۳
    3. اعمال رسولان، ۷: ۸۴
    4. نام اصلى پولس، قبل از ایمان آوردن.
    5. اعمال رسولان، باب نهم: ۱-. ۵ نکته‏ى قابل توجه در کتاب اعمال رسولان این است که نویسنده‏ى آن، انجیل لوقا، همان نویسنده‏ى انجیل سوم، فردى یهودى است که به وسیله‏ى پولس ایمان آورد و شاگرد مخصوص او شد، و از آن جا که با

    حواریون کمتر تماس داشت، مطالب خود را از پولس نقل مى‏کند. ر. ک: عبدالرحیم اردستانى، مسیحیت، ص ۵۵ و پسر خدا در عهدین، ص ۸۶

    1. جالب است که براى این حادثه هیچ شاهد و ناقلى به جز خود او وجود ندارد و هیچ نامى و اثرى از هم سفران او در هیچ کجا برده نشده است.
    2. رساله‏ى پولس به غلاطیان، ۲: ۷ و ۸۸
    3. اعمال رسولان، باب‏هاى دهم و یازدهم.
    4. خدا بودن.
    5. رساله‏ى پولس به غلاطیان، ۱: ۱۱ و ۹۱
    6. ر. ک: عبدالرحیم سلیمانى اردستانى، پسر خدا در عهدین و قرآن، ص ۸۶- ۸۸ و نیز ر. ک: ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۳، ص ۹۲
    7. ر. ک: پولس الیاس، یسوع المسیح، ص ۱۷ و ۱۸ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۳، ص ۶۹۶ و ۶۹۷ و نیز شبلى احمد، مقارنه الادیان، ص ۱۲۶، به نقل از پسر خدا در عهدین و قرآن، ص ۹۳
    8. محمد رضا زیبایى نژاد، مسیحیت شناسى مقایسه اى، ص. ۱۱۰ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۳، ص ۹۴
    9. آرل. کرنر، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص ۹۵
    10. حدید/ ۹۶
    11. توبه/ ۹۷

    . ۴۳٫The Trinity

    1. عبدالرحیم سلیمانى اردستانى، درآمدى بر الهیات تطبیقى اسلام و مسیحیت، ص ۹۹
    2. آرل کرنر، سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ، ص ۱۰۶- ۱۰۰
    3. در مورد خرد ستیزى آموزه‏ى تثلیث، ر. ک: عبدالرحیم سلیمانى اردستانى، درآمدى بر الهیات تطبیقى اسلام و مسیحیت، ص ۱۰۱
    4. مانند تثنیه/ ۴: ۳۵ و ۳۹- اول پادشاهان/ ۶۰: ۸- اشعیا/ ۴۵:. ۵ مرقس/ ۱۲: ۲۹ و ۳۲- یوحنا/ ۱۷: ۳- اول قرنطیان/ ۴: ۱۰۲
    5. پطرس بستانى، دائره المعارف بستانى، ج ۵، ص ۱۰۳
    6. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج ۳، ص ۶۹۷- هاشم رضى، تاریخ ادیان، ص. ۱۰۴

    ۱۴۰۸ براى مطالعه بیشتر ر. ک: جلال الدین آشتیانى، تحقیق در دین مسیح، ص ۴۷۴ و تاریخ ادیان، ص. ۱۴۰۸

     

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
دکمه بازگشت به بالا
بستن