مقالات

بی هویتی و پوچی

                                        بسم الله الرحمن الرحیم
بی هویتی و پوچی(نویسنده:داریوش عشقی)
در عصر حاضر یکی از راههای انتقال مفاهیم و اعتقادات، استفاده از ابزارهای پر استفاده مردم میباشد، که یکی از این ابزارها، هنر موسیقی است، هنری که بین مردم، خصوصا جوانان جذابیت داشته و به آن پرداخته میشود.
در بین معنویت های جدید و نوظهور بحث شیطان گرایی، یکی از مباحث جنجال برانگیز و مهم میباشد، که این فرقه که خود نحله های متعددی را درست کرده و با عقاید خاص و خطرناکی رو به رشد و ترویج میباشد، برای انتقال مفاهیم و عقاید خود از ابزارهای موجود، خصوصا موسیقی نهایت استفاده را میبرند، در واقع سبک های خاص موسیقی و اشعار برای شیطان گراها، در جهان و کشور ما شناخته شده هستند.
یکی از سبکهای موسیقی، متال نام دارد، که این موسیقی و انواع آن که آقای مرلین منسون به عنوان رهبر یکی از این گروههای موسیقی به ترویج عقایدشیطان گرایی خود میپردازد.


مختصری از زندگینامه مرلین منسون

« مرلين منسون » نام مستعار « برايان وارنر »   (Brain Warner) متولد سال 1969 ميلادي از يك خانواده فقير و سطح پايين فرهنگي در منطقه كانتون اوهايو آمريكا مي‌باشد.

وارنر دوران كودكي پر از حسرت خود را به جواني ميرساند،  در حالي كه گروهي نيز اظهار كرده اند وي مدتي را در يك مدرسه مذهبي مسيحي تحصيل كرده است. برايان در سن 18سالگي ضمن نقل مكان به منطقه تامپاباي در فلوريدا به شغل روزنامه نگاري روي ميآورد .
وارنر در طول اين مدت مطالب مختلفي را با قلمي ضعيف و سطحي‌نگر در نقد اشعار موسيقي‌هاي مبتذل و سخيف      « متال»و « راك » به رشته تحرير در مي‌آورد.
سال‌‌هاي جواني برايان سال‌‌هاي آشنايي وي با فضاي مسموم گروههاي شيطانپرستي و اقمار آن، نظير گروههاي متاليكا ، هيپي و… است.
وي پس از  آشنايي با اسكات ميچل، گيتاريست فعال در برخي گروه‌هاي كوچك و نه چندان حرفه‌اي راك، گروه متاليكاي خود را تشكيل مي‌دهد .
وي در اين سال‌‌ها نام مرلين منسون(Marilyn manson) را با تركيب نام دو نفر ديگر بر خود مي‌گذارد.  نام مرلين را از بازيگر زن بنام هاليوودي« مرلين مانرو » كه شهرت به فساد و بازي در فيلم‌هاي غير‌اخلاقي داشت و از ظاهر زيبايي برخوردار بود و منسون را نيز از نام يك كشيش ناراضي  فرقه‌گرايي مسيحي بر‌مي‌گزيند.

او در سال 1997 به يكي از خبرسازترين چهره‌هاي جهان بدل شد. اما آنچه بايد ذكرشود، آن است كه محصول اين فعاليت‌ها شهرت و ثروت بسيار زيادي است كه حداقل 5 نسل بعد از اين خواننده متاليكا را بيمه كرده‌است و بسياري از آگاهان نامبرده را از سوپرميليونرها يا بهتر بگويم ميلياردرهاي جهان مي‌شناسند، كه به كمك تسلط بر احساسات جوانان دور‌مانده از معنويت و به مدد كارهاي  شنيع توانسته است ثروت كلاني را جذب حساب‌هاي بانكي‌اش نمايد.
سبك خاصي را در ارائه آثار موسيقيايي به منسون نمي‌توان نسبت داد، ‌اگرچه همانطور كه اشاره شد پايه تم‌هاي آثار وي همان پايه‌هاي برگرفته شده از موسيقي متال است. اما اگر مي‌خواهيم درك درستي از سبك موسيقي وي داشته‌ باشيم تداعي قارچ‌هاي روييده بر ريشه درختان جنگلي و يا ساير انگل‌ها مي‌تواند ترسيم‌گر سبک و موسیقی وی باشد.
عامل سودجويي در تبيين خط‌مشي منسون نقش ويژه‌اي را عهده‌دار است و اما بايد يادآور شد كه از فعاليت وي سود سرشاري نصيب كمپاني‌هاي طرف قرارداد تبليغاتي با او كرده‌است كه در زمينه‌هاي مختلفي از جمله زيور‌آلات، لباس و… فعاليت اقتصادي دارند.
هيچ عقيده ثابتي را نمي‌توان به منسون نسبت داد، ‌او مظهر لاقيدي و بي‌عقيدگي محض است و آنجا كه پاي عقيده به ميان كشيده مي‌شود آن عقيده به شيطان‌ و بزرگي اين موجود رانده شده‌است .
به عبارتي ديگر فلسفه‌‌بافي به كمك «مشتري‌داشتن» و ماندگاري مشتريان به كار او آمده ‌است. وارد شدن در تونلي يا سالني كه با تصاوير هر چند بي‌ربط تزيين شده‌است كمك مي‌كند تا مخاطبانش مدت‌ بيشتري را در اين تونل يا سالن باقي بمانند و در نتيجه گزارش مي‌كنند كه « ما فلان ميزان مخاطب را داريم » .
منسون اولين ديدگاهش در صدور عقايد يا فلسفه‌بافي‌ها همين مورد است، يعني نگاه داشتن بيشتر مشتريان در صف انتظار دريافت توليدات فكري جديد.
عمق سطحي‌نگري منسون را مي‌توان در القابي كه مردم به او نسبت داده اند جستجو كرد،‌  مانند « ‌ديوانه پليد، شيطان‌بزرگ، ابله ‌رذل، انسان سگ‌ صفت، خبرساز، پول ‌دوست شهوت‌ پرست، ناجي، فرشته، موعود، كشف ‌نشده، ‌نابغه، فرزند شيطان‌ و مظهر شيطان‌ ».
اما برخي عقايد محوري اين شيطان‌ دست‌آموز آمريكا به قرار ذيل است:
1-هر كس او را نمي‌فهمد خودش دچار مشكل فكري است و كودن است.
2. هر كس برداشت بدي از آثار وي دارد ،‌ خودش دچار رذايل اخلاقي است و براساس زاويه ديدش به كارهاي او نگاه مي‌كند.
3. تكثر در قرائت‌ها و برداشت‌ها (پلوراليسم)
4. اقتدار و قدرت وسيع شيطان‌ از ديگر عقايد وي است .
5. منسون در جاي ديگر مي‌گويد من از خداي  مردمي متنفرم كه از آن مردم تنفر دارم .
6. ضديت با مسيح نيز با توجه به گرايش كلي شيطان‌پرستان در عناد با دين مسيح در ساخت فكري بدون سازمان منسون جايگاه ويژه‌اي دارد.
در مصاحبه ای با منسون، گفته بود: کسانی که تحمل اشعار من را ندارند مطمئن باشند که خودشان مشکل دارند.
درباره او میگویند: شخصيتي كه حقايق كثيف زندگي را به تصوير كشيد.  شخصيتي پر از رنج و حقيقتي ضعيف و ناداني كه شخصيت او را مريض مي پندارند، زيرا او نيست كه مريض است، نشان داد كه خدايتان مريض است.
نمونه ای از سروده های منسون:
سرود مرگ
ما روي گلوله اي هستيم
و ما مستقيم به سوي خدا نشانه رفته ايم
او هم مي خواهد كه تمامش كند
ما قرصي خورديم ، چهره اي ساختيم ، بليطهايمان را خريديم
و ما اميدواريم كه بهشت حقيقت داشته باشد
من ديروز در تلويزيون پليسي را ديدم كه كشيشي را ميزد
آنها هم مي دانستند كه قهرمان ما را كشتند
ما سرود مرگ را مي خوانيم
چون ما هيچ آينده اي نداريم
و ما فقط مي خواهيم مثل تو باشيم
ما شمعي را روي زمين روشن كرديم
و آنرا تبديل به جهنم كرديم
و اينطور وانمود كرديم كه در بهشت هستيم
ما دعاهايمان را روي يك بمب نوشتيم
و بوسه اي بر رويش زديم
و به خدا فرستاديم
ما دنيا بوديم
اما هيچ آينده اي نداريم
و ما فقط مي خواهيم
مثل تو باشيم

سوال
در مورد منسون میگویند: که او حقایق کثیف ……. را به تصویر کشیده است.
1.    زندگی*
2.    دنیا
3.    انسان
4.    شیطان

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن