مقالات

فرقه شیطانی

بنيان گذار
“هوارد استنتون لوي”[1] معروف به “آنتوان لاوي” در 11 آوريل 1930 در شهر شيكاگو واقع در ايالت “ايلينويز” آمريكا دريك خانواده يهودي متولد شد.پدر او “مايكل جوزف لوي” كه در يك مشروب فروشي مشغول بود اصالتا فرانسوي بود و مادر او “گرترود آگوستا كالترون” هم اصالتا روسي-اكرايني بود،ولي به خاطر مهاجرت پدرانشان در دهه 80 به آمريكا شهروند آمريكايي محسوب مي شدند.

كودكي آنتوان لاوي با مطالعه داستان هايي مثل “دراكولا”‌ و “فرانك اشتاين” سپري شد و در 10 سالگي به گفته ي خودش تنها با گوش دادن به پيانو،نوازندگي را آموخت.وي پس از مهاجرت پدر و مادرش به ايالت كاليفرنيا تحصيلات دبيرستان خود را در مدرسه “تامالپيس” در شهر “ميلوالي” آغاز كرد. در سال سوم دبيرستان ترک تحصیل کرده، خانه را ترک و در سیرک “کلاید بتی”[2] به عنوان پرستار حیوانات مشغول به کار شد و در آن جا به شیرها و ببرها آب وغذا می داد.” بتی”، مسئول سيرك، متوجه شد که لاوی در کار کردن با گربه سانان بزرگ، راحت است و به همين خاطر او را به یک دستیار مربی ارتقاء داد.بعدها لاوي به خاطر همين علاقه اش به شيرها ، يك بچه شير به نام togareرا در منزل شخصي خود در سانفرانسيسكو نگهداري مي كرد. زمانی که لاوی هیجده ساله بود، سیرک را ترک و به یک کارناوال ملحق شد. آن جا او دستیار یک شعبده باز شد، هیپونیتزم آموخت و بیشتر در خصوص نیروهایی ماورایی پژوهش کرد.درهمين دوران كم كم نگرش خصمانه ي او به آموزه هاي مسيحيت شكل مي گيرد و اين دوران  را در مقدمه كتاب “انجيل شيطاني” اين گونه بيان مي نمايد:
در شامگاه شنبه، من مردانی را می دیدم که در پی دختران نیمه برهنه که در کارناوال می رقصیدند کشیده می شدند، و در صبح یکشنبه زمانی که من برای یک واعظ مذهبی در سوی دیگر زمین کارناوال، پیانو می نواختم همان مردان را می دیدم که در حالی که با همسر و فرزندان خود در نیمکت های کلیسا نشسته بودند، از خداوند طلب آمرزش و دوری از نفوس شهوانی می کردند. و شامگاه شنبه بعد، همان ها دوباره در کارناوال و یا مکانی دیگر بودند. سپس دانستم که کلیسای مسیحیت، باعث رونق ریاکاری است و این که طبیعت شهوانی بشر مقرر نیست که توسط هیچ دینی، تزکیه و یا تنبیه شود.[3]

آنتوان لاوي در سال 1950 با شخصي به نام “كارول لنسينگ”[4] ازدواج نمود و دو سال بعد اولين دختر او به نام “كارلا لاوي”[5] متولد شد.بعد از 10 سال زندگي با لنسينگ ، لاوي عاشق دختري به نام “ديان هگارتي”[6] شد و همين امر موجب جدايي او و لنسينگ گرديد.
لاوي و هگارتي هيچ گاه با هم ازدواج رسمي نكردند ولي با اين حال دومين دختر لاوي به نام “زينا لاوي”[7] در سال 1963 از وي متولد شد.هگارتي يكي از اعضاي هيئت موسسين كليساي شيطان بود و بيش از دو دهه كشيشه اعظم اين كليسا بود.وي به عنوان ويراستار در نوشتن بسياري از كتاب هاي آنتوان لاوي به وي كمك نمود.هگارتي در سال 1986 به علت اختلاف شخصي با لاوي ،شكايتي عليه او در دادگاه محلي تنظيم نمود و از او جدا شد.
آخرين همراه لاوي خانم “بلانچ بارتون”[8] بود كه بعد از مرگ لاوي به عنوان جانشين او ،رهبري كليساي شيطان و فرقه سيطنيسم را برعهده گرفت.تنها پسر آنتوان به نام “سيطن سركيس كرنكي لاوي”[9] در سال 1993 از وي متولد شد.
در 1951 او شغل خود در کارناوال را ترک کرد تا به شغلی بهتر برای تامين معاش خانواده اش روی آورد. او در رشته جرم شناسی در کالج شهر سانفرانفسیسکو ثبت نام کرد و این مسئله منجر به اولین شغل اجتماعی او شد، عکاس سازمان پلیس سانفرانسیسکو. این شغل، نیز به نوبه خود سهم به سزایی در توسعه نگرش هاي شیطان گرایی وي به عنوان راهی برای زندگی داشت.
لاوی در مصاحبه اي که پیرامون زندگی گذشته خود با “بورتون ولف”[10] داشته اين دوران را اينگونه بيان مي كند:
من خونین ترین، و وحشیانه ترین بخش طبیعت انسانی را دیدم.مردمی که توسط دیوانگان مورد شلیک قرار گرفته بودند، یا توسط دوستانشان چاقو خورده بودند، کودکانی که توسط رانندگان بزن دررو، کشته شده و به درون آبراه ها پرت شده بودند. از خودم پرسیدم، خدا کجاست؟ و من از اين عقيده مقدس نماي مردم كه هميشه در برابر جنایات مي گفتند”خواسته خدا بوده است” متنفر شدم.[11] او پس از 3 سال کار به عنوان عکاس جرایم از این کار استعفا داد و دوباره به نواختن ارگ پرداخت، این بار در کلوب های شبانه و تئاتر ها برای این که زندگی خود را تأمین کند. وي در حالی که مطالعه در خصوص موضوعات مورد علاقه خود را نیز همچنان ادامه می داد، اقدام به برگزاري كلاس هاي هفتگي با عنوان” هنر سیاه”[12] نمود.وي اين کلاس ها را در خصوص موضوعات مرموزي برگزار می کرد مثل: رویاها، خون آشامان، گرگ نمایان ، غیب گویی ، جادوی تشریفاتی و …. . وي افراد زیادی را که یا مشهور بودند و یا بعدها در زمینه علوم، هنر و تجارت مشهور شدند را جذب کرده بود.[13] بعداز مدتي اين جلسات منجر به شكل گيري انجمني با عنوان “محفل جادويي”[14] گرديد. هدف اصلی اين انجمن، این بود که با مطالعه بر روي گروه هاي شيطان گرايي قديمي برخي آئین های مذهبی جادوگری را کشف و یا اختراع نمايند. به همين منظور لاوي کتابخانه ای متشكل از کتاب هايی كه به تشريح برخي آئين هاي كفرآميز و جادويي مانند “بلك مس”[15] و ساير آئين هاي نامتعارف كه  توسط گروه هایی چون “شوالیه ها معبد”[16]، “باشگاه آتش جهنم”[17] و “گروه هرمتيك اوردر”[18] انجام مي شد را جمع آوری کرده بود.
آنتوان لاوي در روز شنبه 30 آوريل 1966 مصادف با جشن “والپورگيناخت”[19] در حالي كه سر خود را مطابق سنت جادوگري تراشيده بود و رداي مذهبي بر تن كرده بود، تاسيس فرقه سيطنيسم (Satanism) و كليساي شيطان را اعلام نمود. وي با اعلام اين كه عصر شيطان آغاز شده است،سال 1966 را به عنوان اولين سال عصر شيطان (Anno Satanas) قرار داد.[20] وي در سال 1967 آئين غسل تعميد شيطاني را براي دختر 4 ساله اش “زينا” در كليساي شيطان اجرا كرد و در اول فوريه همان سال مراسم ازدواج “جان ريموند” (روزنامه نگارآمريكايي) و همسرش را با حضور مهمانان شاخصي همچون “جو روزنتال” (عكاس معروف آمريكايي)[21] در كليساي شيطان برگزار كرد.بعد از مدتي مراسم تشييع جنازه ي يكي از اعضاي كليساي شيطان به نام “ادوارد اولسون” را به سبك كليساي شيطان برگزار نمود.همين قضايا موجب شد تا وي و فرقه ي تازه تاسيسش را در كانون اخبار رسانه هاي محلي و ملي قرار دهد.از آن جمله مي توان به روزنامه هاي “لس آنجلس تايمز”[22] و “سانفرانسيسكو كرونيكل”[23]،كه از بزرگترين روزنامه هاي آمريكا مي باشند، اشاره نمود كه به وي لقب “پاپ سياه”[24] را دادند.[25] ديدار برخي شخصيت هاي مطرح آمريكا[26] و همچنين بازي آنتوان لاوي درچند فيلم سينمايي موجب شد كه توجه رسانه ها به اين فرقه بيش از پيش شدت گرفته و اين بار رسانه هاي صاحب نامي همچون مجلات “نيوزويك”[27] و “تايم”[28] اقدام به درج اخباري پيرامون اين فرقه نمودند.مجله “واشنگتن پست”[29] نيز مصاحبه ي اختصاصيش با وي را در يكي از شماره هاي مجله اش منتشر نمود. همچنين مستندي با عنوان ” Satanis The Devil Mass” به كارگرداني “ري لارنت”[30] درباره ي آنتوان لاوي و كليساي شيطان ساخته شد.”بورتون ولف”[31] يكي از روزنامه نگاران وقت آمريكا ،كه در آن زمان مقاله اي پيرامون كليساي شيطان در برخي رسانه ها منتشر كرد و بعدها به عضويت كليساي شيطان درآمد،درباره علت توجه رسانه هاي آن زمان به فرقه آنتوان لاوي اين گونه مي نويسد:
” در شبی زمستانی به سال 1967، در خیابان های سانفرانسیسکو رانندگی می کردم تا در سخنرانی آنتون لاوی به مناسب مراسم افتتاح لیگ آزادی جنسی شرکت کنم. مقالات روزنامه ها که از او به عنوان پاپ سیاه کلیسای شیطان که در آن غسل تعمید، ازدواج و آئین های خاکسپاری همه به شیطان تقدیم می شدند مرا به خود جذب کرده بودند. من نویسنده یک روزنامه مستقل بودم، و در انگیزه آن بودم که شاید مقاله ای از آنتون لاوی و مشرکین هم عصر او بنویسم، چراکه که همواره مقالات پیرامون شیطان، آن گونه که زمامداران شهر  می گفتند خبرهایی پرفروش بوده اند.
موضوعی که من به آن توجه داشتم، فقط آموزش هاي آنتوان لاوي با عنوان ” هنرهای سیاه”به تنهایی نبودند، چرا که این چیز تازه ای در دنیا نبود. فرقه های مذهبی شیطان پرست و کیش های مبتنی بر “وودو” پیش از مسیحیت وجود داشته اند. در انگلستان، قرن هیجدهم، “باشگاه آتش جهنم” توانست موجب شهرت مختصری شود. اوایل قرن بیستم، رسانه ها از “آلیستر کرولی” به عنوان شرور ترین انسان دنیا نام می بردند. و اشاراتی نیز در دهه های 1920 و 1930 از نظم سیاه در آلمان به چشم می خورد.
اما آنتون لاوی و سازمان او متشکل از شیطان گرایان، دو فصل برجسته جدید به این داستان به ظاهر قدیمی افزودند. نخست، آنها به نحو كفرآميز، به جای محفل شیطان و یا دایره جادوگران، خود را به عنوان “کلیسا” معرفی می کردند، نامی که پیش از آن تنها به شعب مسیحیت اطلاق می شد. و دوم آن که ، آنها جادوی سیاه خود را به جای زیرزمین، در پیش چشم همگان آشکارا برگزار می کردند.”[32] آنتوان لاوي در 29 اكتبر 1997 (مصادف با جشن هالووين) بر اثر نوعي بيماري ريوي در بيمارستان “سنت مري” سانفرانسيسكو درگذشت. مراسم درگذشت او به صورت پنهاني و با دعوت خصوصي از اعضاي كليساي شيطان در شهر “كولما” (درايالت كاليفرنيا) برگزار شد.دراين مراسم جسد وي سوزانده شد و خاكسترش بين وارثانش تقسيم گرديد.
آثار آنتوان لاوي
كتاب ها
1. انجيل شيطاني (Satanic Bible) – 1969
اين كتاب مقدس ترين كتاب در فرقه سيطنيسم محسوب مي شود و بيشتر به جنبه هاي فلسفي جريان شيطان گرايي مي پردازد.
محتويات اين كتاب شامل چهار بخش مي باشد كه هر كدام از بخش ها به نام يكي از شياطين چهارگانه (Satan,Belial,Leviathan , Lucifer) نام گذاري شده است.[33] اخيرا اين كتاب  توسط برخي جريان هاي  شيطان گراي داخل كشور ترجمه و با عنوان “قرآن شيطان” منتشر شده است.نكته قابل توجه در اين كتاب آن است كه در ترجمه اين كتاب نوعي بومي سازي لحاظ شده است، و به جاي استفاده از برخي الفاظ و كليدواژه هايي كه بيشتر در آئين مسيحيت كاربرد دارند معادل آن ها در دين اسلام استفاده شده و در كنار آن به القاء برخي شبهات اعتقادي نسبت به آموزه هاي دين اسلام و مكتب تشيع پرداخته شده است.
2. جادوي شيطاني (The Satanic Witch) – 1971
اين كتاب در ابتدا با عنوان “ساحره تمام عيار يا وقتي پاكدامني شكست مي خورد چه كنيم” [34] منتشر شد،ولي بعد از بازنشر آن درسال 1983 نام كتاب به “جادوي شيطاني” تغيير كرد . چاپ بعدي كتاب در سال 1989 با مقدمه ي خانم “زينا لاوي”[35] همراه شد، و درآخرين چاپ اين كتاب در سال 2003 خانم “پگي نادراميا” [36] مقدمه اي بر آن افزوده و خانم “بلانچ بارتون”[37] خاتمه كتاب را نگاشته است.
مباحث اين كتاب شامل برخي تعليمات جادوگري است كه برخي از آن ها را آنتوان لاوي در اوايل دهه 60 به شاگردانش تحت عنوان “هنر سياه” مي آموخت.
3. نيايش هاي شيطاني (The Satanic Rituals) – 1972
اين كتاب كه به صورت تفصيلي انواع آئين هاي فرقه سيطنيسم را در 9 فصل تشريح نموده است از نظر درجه اهميت و كاربرد در اين فرقه بعد از كتاب “انجيل شيطاني” در جايگاه دوم قرار دارد؛ چرا كه در بسياري از مراسمات بايد قسمتي از متون اين كتاب توسط كشيش كليساي شيطان و حاضرين قرائت شود.
4.دفتر يادداشت شيطان (The Devil’s Notebook) – 1992
اين كتاب شامل 41 مقاله از نوشته هاي آنتوان لاوي  پيرامون موضوعات مختلف مي باشد
5. گفتگوهاي شيطان (Satan Speaks) – 1998
اين كتاب آخرين كتابي بود كه آنتوان لاوي چند روز قبل از مرگش توانست آن را تدوين نمايد.نوشته هاي اين كتاب شامل 61 عدد از نوشته هاي پراكنده ي لاوي است كه يك سال پس از مرگش منتشر شد.مرلين منسون ديباچه اين كتاب را نوشته و خانم بلانچ بارتون نيز مقدمه اي بر آن افزوده است.
فيلم ها
وي تنها در دوفيلم زير به عنوان بازيگر ايفاي نقش نموده است:
1. نيايش برادر شيطاني من (Invocation of My Demon Brother) – 1969
2. باران شيطان (The Devil’s Rain) – 1975
و درفيلم هايي مانند دكتر دراكولا(1978) ، چارلز منسون سوپر استار(1989) ، اتومبيل(1977) به عنوان مشاور فني و پژوهشي فعاليت داشته است.[38] موسيقي
سه قطعه موسيقي با عنوان هاي “عشاء شيطاني” ، “موسيقي بيگانه” و “شيطان به تعطيلات مي رود” از ميان موسيقي هاي آنتوان لاوي ضبط شده و به جاي مانده است.
پيرامون زندگي آنتوان لاوي نيز چندين اثر ثبت شده است كه به برخي از آن ها اشاره مي نمائيم:
1. كتاب “زندگي اسرارآميز يك شيطان گرا ” (The secret life of a Satanist) – 1990
اين كتاب نوشته خانم بلانچ بارتون (همسر آنتوان لاوي) مي باشد.وي بعد از مرگ لاوي به عنوان جانشين او رياست كليساي شيطان و فرقه سيطنيسم را بر عهده دارد.
2. كتاب ” منتقم شيطان” (The Devil’s Avenger) – 1974
اين كتاب توسط بورتون ولف روزنامه نگار آمريكايي نگاشته شده است.وي به عنوان يكي از پيشكسوتان فرقه ي شيطان گرايي مطرح است و از اوايل تشكيل اين فرقه همراه آنتوان لاوي بوده است.وي يكي از اعضاي كليساي شيطان مي باشد كه به درجه كشيشي رسيده است.ولف در يكي از چاپ هاي كتاب “انجيل شيطاني” مقدمه اي بر آن افزوده است.
3. كتاب ” جادوگري محبوب” (Popular Witchcraft) – 2004 نوشته جك فريتچر
فيلم هاي مستند زير نيز در رابطه با زندگي و عقايد آنتوان لاوي ساخته شده اند:
1. MSNBC Investigates(2001) – قسمت In Search of Satan
2.   Speak of the Devil (1995)
3 . Death Scenes (1989)
4. Geraldo (1988)  – قسمت Devil Worship: Exposing Satan’s
5. Satanis: The Devil’s Mass (1970)
6. Angeli bianchi… angeli neri (1970)
كليساي شيطان
آنتوان لاوي در روز شنبه 30 آوريل 1966 تاسيس فرقه سيطنيسم (Satanism) و كليساي شيطان را اعلام نمود. وي ابتدا خانه خود در سانفرانسيسكو را به عنوان كليساي شيطان قرار داد. لاوي نماي بيروني خانه اش را به رنگ سياه در آورده بود و همين باعث شد كه بعدها شيطان گرايان از اين خانه با عنوان” خانه سياه”[39] ياد كنند. هركدام از اتاق هاي خانه سياه با رنگي خاص و ظاهري متفاوت طراحي شده بود. يكي از اين اتاق ها كه به نام “اتاق سياه” خوانده مي شد و آئين هاي شيطان گرايي در آن انجام مي گرفت،با پرده هاي سياه رنگي مستور شده بود و به ادعاي مسئولان كليساي شيطان هيچ گاه نور خورشيد در آن تابيده نشد. بر ديوار ساير اتاق ها نيز نقوش عجيب و غريبي از جمله بز بافومت (نماد شيطان) را مي توان يافت.نگهداري يك شير آفريقايي در اين خانه،بر غير عادي بودن آن مي افزود. در همين مكان بود كه در سال 1967 لاوي غسل تعميد شيطاني دخترش زينا را انجام داد، و اولين مراسم ازدواج و تشييع جنازه به سبك فرقه شيطان گرايي را نيز در آن برگزار نمود.در سال 1986 ديان هگارتي (همسر دوم لاوي) به علت اختلاف شخصي با لاوي ،شكايتي عليه او در دادگاه محلي تنظيم نمود.دادگاه نيز در سال 1991 حكم سلب مالكيت لاوي از خانه سياه و انتقال آن به هگارتي را صادر نمود ،منتهي به لاوي اجازه داد كه تا زماني كه زنده است در آن خانه زندگي كند.
همان طور كه در بخش زندگينامه آنتوان لاوي اشاره شد، فرقه سيطنيسم و كليساي شيطان تا اواسط دهه هفتاد به واسطه ويژگي هايي كه داشت،اخبارش در تعداد قابل توجهي از رسانه هاي ملي و بعضا بين المللي كه در آمريكا منتشر مي شد، بازتاب يافت. بعد از مطرح شدن چندین باره این فرقه و فرقه های مشابه آن در خلال دهه های 60 و 70 میلادی در رسانه های آن زمان در آمریکا و برخی کشورهای غربی،در اوایل دهه 80 میلادی شاهد شکل گیری تاکتیک رسانه ای جدیدی در راستای مطرح نمودن جریانات و فرقه های موسوم به شیطان پرستی از طرف رسانه ها هستیم.
در این تاکتیک جدید رسانه ها و مطبوعات با مطرح نمودن اتهامات عجیب و غریب نسبت به برخی از این فرقه ها در اخبار منتشره خود، علاوه بر آن که دومرتبه آنان را به کانون توجه رسانه ها و افکار عمومی باز می گرداندند، باعث می شدند تا این فرقه ها به خاطر حق دفاعی که برای آنان به وجود می آمد در رسانه ها حاضر شده و علاوه بر رفع اتهامات خود اقدام به نشر آموزه های خود در این رسانه ها نیز بنمایند. برای نمونه می توان به حمله برخی رسانه های مشهور آمریکا در سال 1980 به فرقه سیطنیسم اشاره کرد که در آن با انتشار اخباري مبني بر شكل گيري يك توطئه جنايي در داخل كليساي شيطان این فرقه را به تیتر برخی روزنامه بازگرداندند. در راستاي مقابله با اين جريان كليساي شيطان برخي كشيشان خود[40] را براي رفع اتهام از اين فرقه در رسانه ها حاضر نمود. اين پشتیبانی غیر مستقیم رسانه ای با انتشار گزارشي رسمي از طرف “اف بي آي” مبني بر عدم صحت اين شايعات خاتمه يافت و در نهایت مهر تائیدی بر اقدامات و فعالیت های این فرقه زده شد.
كليساي شيطان در فاصله سال هاي 1980 تا 1990 با قوت بيشتري اقدام به انتشار آثاري در راستاي ترويج عقايد خود نمود. از شاخص ترين آن ها مي توان به مواردي همچون انتشار مجله “Cloven hoof”[41] ، چاپ كتاب “feral house” اثر “آدام پارفري”، فيلم مستند “Speak of Devil” كه پيرامون زندگي آنتوان لاوي ساخته شده بود و همچنين موسيقي هاي “بويد رايس” اشاره نمود.
بعد از مرگ آنتوان لاوي در سال 1997، همسر او به نام “بلانچ بارتون”[42] رهبري فرقه سيطنيسم و رياست كليساي شيطان را بر عهده گرفت. بارتون تلاش هاي زيادي براي بازخريد كليساي شيطان(خانه سياه) نمود و در دو بيانيه[43] در تاريخ هاي 15 ژوئن 1999 و 23 دسامبر 1999 از اعضاي كليسا خواست كه مبلغ 400 هزار دلار جهت اين كار فراهم نمايند. با همه ي اين تلاش ها اين امر هيچ گاه تحقق پيدا نكرد و در 17 اكتبر 2001 اين ساختمان خراب شد  و به جاي آن يك ساختمان دوبلكس ساخته شد.
“بلانچ بارتون” كه در ماه مي سال 2001 آقاي “پيتر گيلمور”[44] را به سمت كشيش اعظم كليساي شيطان منصوب كرده بود، در تاريخ 30 اوريل 2002 (مصادف با جشن والپورگيناخت)، همسر گيلمور به نام ” پگي نادراميا”[45] را به سمت كشيشه اعظم اين كليسا منصوب نمود. و درهمان تاريخ به علت تخريب كليساي شيطان (خانه سياه) و همچنين سكونت گيلمور و همسرش در نيويورك  تصميم به انتقال دفتر مركزي اين فرقه از سانفرانسيسكو به شهر نيويورك گرفت. [46] كليساي شيطان با راه اندازي سايت رسمي خود در اينترنت[47] جان تازه اي به فعاليت هاي تبليغي خود بخشيد.در راستاي فعاليت تبليغاتي در شبكه جهاني اينترنت ،ساير كشيشان اين فرقه نيز با ايجاد سايت،انجمن هاي گفتگو و فروشگاه هاي اينترنتي اقدام به انتشار افكار و فلسفه ي شيطان گرايي نموده و افراد زيادي را به به صورت مجازي با آموزه هاي اين فرقه آشنا نمودند.
در سال هاي اخير نيز هر از گاهي انتشار اخباري از جانب بعضي رسانه ها و خبرگزاري هاي مطرح دنيا پيرامون اين فرقه،باعث جلب توجه آن در افكار عمومي مي گردد.در ادامه به ذكر چند نمونه از اين اخبار بسنده مي نمائيم:
در سال 2004 خبرگزاري بي بي سي انگليس گزارش داد كه يك افسر نظامي به نام “Chris Cranmer” كه معتقد به فرقه شيطان گرايي آنتوان لاوي  و عضو كليساي شيطان مي باشد به عضويت نيروي دريايي سلطنتي بريتانيا درآمده است.
در 6 ژوئن 2006 (6/6/2006) همزمان با شروع اكران نسخه بازسازي شده ي فيلم “طالع نحس” در سينماهاي آمريكا،شبكه خبري CBS News در يكي از بخش هاي خبري خود ،اقدام به پخش گزارشي پيرامون مراسمي در يكي از آمفي تئاترهاي شهر لس آنجلس نمود، كه در آن رهبران كليساي شيطان با حضور بيش از 100 نفر از اعضاي اين كليسا،جشني به مناسبت چهمين سال شكل گيري فرقه سيطنيسم برگزار كرده بودند.
در دسامبر سال 2007 خبرگزاري آسوشتيدوپرس گزارش داد كه دو نوجوان ايميلي را به پيتر گيلمور ارسال كرده و در آن از تصميم خود جهت قرباني يك انسان براي شيطان خبر داده اند. گيلمور ايميل آن ها را براي اف بي آي فرستاد و با هماهنگي پليس محلي دو نوجوان دستگير شدند.
درجات و نحوه عضويت در كليساي شيطان
به طور كلي دو نوع عضويت در كليساي شيطان تعريف گرديده است:
1- عضويت عادي (Member)
2-عضويت فعال (Active Member)
عضويت عادي مستلزم طي مراحل خاصي نيست و مراتب مختلف ندارد،ولي عضويت فعال در اين كليسا داراي 5 مرتبه مي باشد كه هركدام از اين درجات داراي يك عنوان رسمي و يك عنوان تشريفاتي مي باشد. جهت عضويت فعال ،شخص متقاضي مي بايست علاوه بر تكميل فرم تقاضانامه و پرداخت مبلغ  200 دلار به عنوان حق عضويت ، به 40 پرسش با موضوعات مختلف نيز جواب بدهد.درصورت پذيرش عضويت فعال شخص از طرف مديريت كليساي شيطان براي وي يك كارت عضويت قرمز رنگ صادر مي شود.دستيابي به درجات بالاتر تنها با تائيد و پذيرش شوراي نه نفره[48] ،كه مديريت كليسا را برعهده دارد، امكان پذير است.
قبل از توضيح مراتب عضويت فعال بد نيست اين نكته را متذكر شويم كه  افرادي كه متقاضي عضويت فعال در  كليساي شيطان هستند، بايد طبق قوانين كشور خودشان بزرگسال محسوب شوند.[49]البته اين قانون در مورد فرزندان اعضاي كليسا استثنا مي شود كه آن ها عضو كليسا هستند و لي تا زمان سن بلوغشان بايد فلسفه كليسا را بياموزند.
درجه    عنوان رسمي    عنوان تشريفاتي
مرد    زن    مرد    زن
اول    عضوفعال
Active member    عضوفعال
Active member    كارآموز
apprentice    كارآموز
apprentice
دوم    برادركالدرون
brother cauldron    خواهر كالدرون
sister cauldron    جادوگر مرد
warlock    جادوگر زن
witch
سوم    كشيش (مرد) مندس
Priest of Mendes    كشيش (زن) مندس
Priestess of Mendes    جادوگر مرد
wizard    جادوگر زن
enchantress
چهارم    Magister Caverni
Magister Templi
Magister Magnus    Magister Caverni
Magister Templi
Magister Magnus    جادوگر مرد
sorcerer    جادوگر زن
sorceress
پنجم    Magister Satanas    Magister Satanas    مغ
Magus    مغ
Magus

جدول درجات مختلف اعضاي فعال كليساي شيطان

توضيحات:
درجه اول : هر فرد با تكميل مراحل عضويت فعال مي تواند به اين درجه دست يابد. شخصي كه به اين درجه مي رسد يك نشان بافومت مشكي با رنگ زمينه قرمز دريافت مي كند و رداي مذهبي او در مراسمات تماما  به رنگ مشكي بايد باشد.
درجه دوم: اين درجه از طرف شوراي نه نفره و هر شش ماه يكبار (در ماه آگوست يا فوريه) به كساني اعطا مي شود كه يادگيري خود در زمينه فهم دكترين كليساي شيطان را، طي آزمون ويژه اي كه از آن ها گرفته مي شود ،نشان دهند.اشخاص در اين درجه مي توانند به عنوان نمايندگي كليساي شيطان ،در يك منطقه كوچك ، يك گروه شيطان گرا را رهبري و مناسك مذهبي انجام دهند.اين گروه ها كه با عنوان “گروتو”[50] ناميده مي شوند و حتما بايد زير نظر كليساي شيطان تشكيل شوند و فعاليت نمايند. شخصي كه به درجه دوم دست پيدا مي كند،يك نشان بافومت مشكي با رنگ زمينه سفيد دريافت مي نمايد و رداي مذهبي او در مراسمات تماما به رنگ مشكي مي باشد.
درجه سوم: اين درجه از طرف شوراي نه نفره به افرادي از درجه دوم اعطا مي شود ،كه از نظر بسياري از مهارت ها همچون روابط اجتماعي قوي و…. مهارت هاي لازم را داشته باشند. اعضا در اين درجه مي توانند به عنوان نمايندگي كليساي شيطان ،گروه تشكيل داده و به نشر افكار و فلسفه شيطان گرايي در گروه خود و حتي در رسانه ها بپردازند.
درجه چهارم: اين درجه خود به سه درجه تقسيم مي شود، كه تقريبا معادل اين درجات در آئين مسيحيت به شرح زير مي باشد:
Magister Caverni = اسقف
Magister Templi = اسقف اعظم
Magister Magnus = كاردينال
شخصي كه به يكي از اين سه درجه دست پيدا مي كند،يك نشان پنتاگرام با رنگ زمينه مشكي دريافت مي نمايد و رداي مذهبي او در مراسمات به رنگ مشكي و با لبه دوزي آبي رنگ مي باشد.
درجه پنجم: شخص در اين درجه نشان پنتاگرام نقره اي رنگ كه هيچ زمينه اي ندارد دريافت مي نمايد و همچنين رداي مذهبي او در مراسمات به رنگ  مشكي با لبه دوزي قرمزرنگ مي باشد.[51] چند نكته پيرامون درجات كليساي شيطان:
1. انصراف از هر درجه به دوطريق ممكن است : الف) انصراف اختياري شخص ، ب) عزل شخص از طرف شوراي نه نفره
2. كليساي شيطان آمار رسمي از تعداد اعضاي كنوني خود ارائه نداده است.
3. به درجات 3 تا 5 عنوان Priesthood  و يا Reverend كه هردو  به معناي “كشيش” مي باشد، اطلاق مي شود.
4. معناي واژه “جادوگر” كه در عناوين تشريفاتي درجات دوم تا چهارم استفاده شده است ،از لحاظ مصداقي متفاوت بوده و در زبان انگليسي به نوع خاصي از جادوگران اطلاق مي شود.مثلا عنوان “Witch” غالبا به جادوگران پيرزن و عفريته مانندي  اطلاق مي شود ولي عنوان ” enchantress” به ساحرگان زن اطلاق مي شود كه بيشتر با جذابيت هاي جنسي خود افسونگري مي كند.
5. جزئيات دقيق از درجه هاي چهارم و پنجم در منابع منتشر شده از طرف كليساي شيطان شرح داده نمي شود.
6. به شخصي كه به درجه پنجم دست پيدا كند عنوان “دكتر” نيز اطلاق مي شود.[52] اگرچه اين عنوان تاكنون تنها براي شخص آنتوان لاوي به كار رفته و براي افراد ديگر استفاده نشده است.
7. بالاترين مقام در كليساي شيطان، كه رياست اين سازمان را برعهده دارد، با عنوان “(كشيش/كشيشه) اعظم”[53] خوانده مي شود.شخصي كه دراين جايگاه قرار مي گيرد، بايد درجه پنجم(Magister Satanas) و يا و يا درجه سوم از درجه چهارم(Magister Magnus) را كسب كرده باشد.در هر زمان تنها يك نفر مرد و يك نفر زن مي توانند اين عنوان را داشته باشند.در زير ليست افرادي كه از ابتداي تاسيس فرقه شيطان گرايي تاكنون اين درجات را دريافت نموده اند آورده شده است.
1966-1997  لاوي (كشيش اعظم)
1966-1984 هگارتي (كشيشه اعظم)
1997-2002 بارتون(كشيشه اعظم)
2001 تا كنون   گيلمور (كشيش اعظم)
2002 تاكنون   نادراميا (كشيشه اعظم)
افراد شاخص فرقه شيطان گرايي
به غير از آنتوان لاوي كه پايه گذار فرقه شيطان گرايي مي باشد،چهره هاي ديگري نيز در اداره و نشر تفكرات اين فرقه ايفاي نقش نموه اند.در اين بخش به معرفي اجمالي برخي ازاين افراد مي پردازیم.
1. ديان هگارتي[54] ديان هگارتي متولد 10 جولاي 1942 مي باشد.شايد علاقه ي او به امور جادوگري بود كه باعث شد در سال 1960 با آنتوان لاوي آشنا شود.آشنايي او با لاوي باعث شد كه همسر اول لاوي”كارول لنسينگ” از وي جدا شود.لاوي و هگارتي هيچ گاه با يكديگر ازدواج نكردند ولي با اين حال دومين دختر لاوي به نام “زينا لاوي” در سال 1963 از وي متولد شد.هنگامي كه آنتوان لاوي درسال 1966 فرقه شيطان گرايي را پايه گذاري كرد ،نام هگارتي به عنوان يكي از اعضاي هيئت موسس كليساي شطان ثبت شد و حدودا 20 سال به عنوان كشيشه اعظم[55] اين كليسا فعاليت  نمود.وي در ويراستاري سه كتاب اول آنتوان لاوي به او كمك كرد.در سال 1986 به علت اختلاف وي با لاوي ،كه احتمالا به خاطر دلبستگي لاوي به “بلانچ بارتون” بود،عليه وي دردادگاه شكايت كرد.دادگاه نيز در سال 1991 به عنوان مهريه ي اومالكيت لاوي از خانه سياه،كه در آن زمان به عنوان كليساي شيطان مورد استفاده قرار مي گرفت، را سلب و آن را به هگارتي منتقل كرد.منتهي به لاوي اجازه داده شد كه تا هنگامي كه زنده است در آن خانه زندگي نمايد.
2. بلانچ بارتون[56] بلانچ بارتون متولد 2 اكتبر 1959 در شهر سان دياگو  ايالت كاليفرنيا، تحصيلات خود را در رشته ادبيات و روزنامه نگاري در دانشگاه “ردلندز” گذراند.وي بعد از جدايي آنتوان لاوي از ديان هگارتي با او ازدواج كرد.بارتون پس از مرگ لاوي رياست كليساي شيطان را برعهده گرفت.در سال 2001 “پيتر گيلمور” را به عنوان كشيش اعظم كليساي شيطان منصوب كرد.در سال 2002 همسر گيلمور به نام “پگي نادراميا” را به عنوان كشيشه اعظم كليساي شيطان منصوب نمود و خودش كه تا قبل از آن به عنوان كشيشه اعظم بود،جايگاه نادراميا در گروه شوراي نه نفره را كه با عنوان “Magister Temple Rex” مشخص شده بود،بر عهده گرفت.تنها فرزند او، پسر آنتوان لاوي به نام”سيطن سركيس لاوي” است كه درسال 1993 متولد شد.
بلانچ بارتون مولف دو كتاب زير مي باشد:
1.زندگي اسرارآميز يك شيطان گرا(1990)[57] – پيرامون زندگينامه آنتوان لاوي
2. كليساي شيطان (1990)[58] – با موضوع تاريخچه كليساي شيطان و مذاهب شيطاني
3. پيتر گيلمور[59] “پيتر هوارد گيلمور” يك نويسنده و از اعضاي باسابقه ي كليساي شيطان مي باشد.وي متولد شهر نيويورك مي باشد وآن گونه كه خودش مي گويد: « در سن 13 سالگي، كتاب “انجيل شيطاني” آنتوان لاوي را به طور كامل خواندم و كليساي شيطان را به صورت يك انگيزه ي قوي فلسفي در زندگي خود يافت.»
او پس از عضويت در كليساي شيطان ،در زمان كوتاهي به درجات بالاي كليساي شيطان دست يافت و در سال 1989 به همراه همسرش “نادراميا” مجله شيطان گرايي “شعله سياه”[60] را منتشر نمود. در سال 1997 رهبري يك گروتو با عنوان “Manin Black” را  بر عهده گرفت.
خانم “بلانچ بارتون” كه پس از مرگ آنتوان لاوي رياست كليساي شيطان را برعهده گرفته بود ،در ماه مي  سال 2001 “پيتر گيلمور” را به عنوان “كشيش اعظم” كليساي  شيطان منصوب نمود و بدين ترتيب وي در بالاترين جايگاه مديريتي كليساي شيطان قرار گرفت.بعد از آن بود كه گيلمور به عنوان نماينده كليساي شيطان و فرقه سيطنيسم در رسانه ها حضور فعالي پيدا كرد.از ميان انبوه مصاحبه هايي كه وي با رسانه ها و مطبوعات مختلف داشته مي توان به مصاحبه با شبكه هاي BBC ،‌CBS،History channel، Sci-Fi Channelاشاره نمود.پيتر گيلمور هم اكنون مديريت سايت رسمي كليساي شيطان را بر عهده دارد و مقالات زيادي در اين سايت منتشر نموده است.
درجشن والپورگيناخت (31 آوريل) سال 2007 تعدادي از اين مقالات ،به همراه برخي از آئين ها و مراسمات شيطان گرايي را تحت عنوان “كتاب مقدس شيطاني”[61]منتشر نمود. مقالات وي در اين كتاب منحصر به ديدگاه هاي شيطان گرايي نيست، بلكه بعضا موضوعات سياسي و اجتماعي نيز در آن ها يافت مي شود.يكي ازمقالات او درباره فرقه سيطنيسم نيز در “دائره المعارف دين و طبيعت”[62] منتشر شده است.وي همچنين مقدمه اي بر يكي از نسخه هاي “انجيل شيطاني” آنتوان لاوي نوشته است. همچنين وي اخيرا دريكي از آلبوم هاي گروه Acheron (كه يكي از گرو هاي سبك دث متال مي باشد) با آن ها همكاري نموده است(البته نه به عنوان عوامل اجرايي).

4. پگي نادراميا[63] “پگي نادراميا”  از اعضاي باسابقه كليساي شيطان مي باشد.وي در سال 2002 توسط “بلانچ بارتون” به عنوان كشيشه اعظم كليساي شيطان منصوب شد.وي هم اكنون به عنوان ويراستار در برخي مجلات كار مي كند و علاوه بر آن درشركت انتشاراتي  “Hell’s Kitchen”(آشپزخانه جهنم)[64] مشغول فعاليت مي باشد.[65] نكته(1): افراد بسيار ديگري نيز كه غالبا درجات سوم به بعد را در كليساي شيطان به دست آورده اند،با راه اندازي گروه هاي مختلف و اجراي همايش هاي گوناگون و همچنين اداره سايت هاي اينترنتي مختلف، اقدام به ترويج تفكرات شيطان گرايي مي نمايند.
نكته(2): آنتوان لاوي داراي دو دختر به نام هاي “كارلا لاوي”، ‌”زينا لاوي” و يك پسر به نام “سيطن سركيس كرنكي لاوي” مي باشد، از اين ميان فقط پسر او در قالب عضو كليساي شيطان باقي مانده است و دو دختر او از عضويت خود در كليساي شيطان انصراف داده اند.”زينا” پس از مدتي به معبد ست پيوست و هم اكنون به همراه همسر خود “نيكلاس شرك”[66] به عنوان كشيش در آن جا فعاليت مي نمايند.
نگاهي به مباني فكري فرقه Satanism
توصيف و تحليل مباني فلسفي و ديدگاه هاي فرقه شيطان گرايي نيازمند مجالي بيش از حوصله ي اين نوشتار مي باشد.چراكه بيان ديدگاه هاي اين فرقه در زمينه هاي مختلف نيازمند بررسي جامع متون و منابع اين فرقه مي باشد،كه اين مهم هنوز به طور كامل صورت نپذيرفته است.فلذا در اين جا تنها اشاره اي به برخي از محورهاي اصلي آموزه هاي اين فرقه مي نمائيم وتشريح آموزه ها و توصيف آئين ها و مراسمات آن را به مجالي ديگر موكول مي نمائيم.
مهمترين مبناي فكري در اين شاخه ، كه نقش محوري در مباني فلسفي و عقيدتي اين فرقه دارد ، مبحث اصالت انسان يا همان اومانيسم مي باشد. شيطان گرايان به خلاف تصور عموم اصلا اعتقاد به موجودي به نام شيطان ندارند وآن را پرستش نمي نمايند.[67] .شیطان تنها نماد امیال و لذت‌طلبی نفساني انسان مي باشد و  در واقع آن چه  كه يك شيطان پرست مي پرستد نفس خودش مي باشد.پيرو همين نگرش اومانيستي است كه بزرگترين عيد ساليانه براي يك فرد شيطان گرا ،‌سالروز تولد خود اوست .[68] و همچنين در اجراي مراسمات و آئين هاي شيطان گرايي يك انسان را در قسمت محراب قرار داده و عبادات خود را به سمت او انجام مي دهند .[69] نگرش اومانيستي يكي از شاخص هاي برجسته و پر نفوذ رنسانس بود كه با توجه به متون باستاني يونان، انسان را درمركز تاملات خود قرار مي داد و بيشترين تلاش خود را صرف گريز از وضعيت حاكم در دوره قرون وسطي و نفوذ كليسايي قرار  داده بود.[70] اين نگرش در مقاطع مختلفي خصوصا قرون 17 و 18 ميلادي شكلي افراطي و راديكال به خود گرفت و درصدد حذف هرگونه انديشه ماوراي طبيعي ،‌وحياني و دين الوهي برآمد و انديشه ها و رويكردهاي ديني را به عنوان بزرگترين مانع جدي بر سر راه حاكميت خرد و ارزش هاي انساني قلمداد كرد.[71] اين مطلب را مي توان به صراحت در اولين بيانيه ي اومانيست ها كه درسال 1933 منتشر شد مشاهده نمود. دربند پنجم اين بيانيه مي خوانيم : “اومانيسم اعتقاد دارد،ماهيت جهان كه با علوم جديد روشن گرديده است ،هرگونه تعهد فراطبيعي يا آسماني را براي انسان غير قابل قبول مي نمايد” و در بند ششم اضافه مي كند كه ” ما معتقديم زمان خداپرستي،خداباوري، و انواع عقايد نو سپري شده است”[72] در اين جاست كه مي توان گفت آموزه ي ضد دين بودن[73] ،كه يكي ديگر از آموزه هاي اساسي شاخه سيطنيسم مي باشد، ريشه در انديشه محوري اين فرقه كه همان نگرش اومانيستي به عالم هستي است ،دارد .به خاطر غلبه دين مسيحيت در دنياي غرب، آموزه ي ضد دين بودن در فرقه سيطنيسم ،‌ نمود ضد مسيحيت[74] بودن به خود گرفته  و استفاده از الفاظي همچون (انجيل شيطاني) ، (كليساي شيطان) ،‌(مراسم عشاء سياه)[75] و نمادهايي همچون “صليب وارونه” و “صليب شكسته”‌ و … كه با تركيب كاراكتر هاي دين مسيحيت با عناوين شيطاني در صدد تخريب و توهين به دين مسيحيت است ،‌ محصول همين نگاه ضد مسيحي است كه در استخدام الفاظ،عناوين و نمادها در اين فرقه حاكم مي باشد و در اكثر آموزه هاي اين فرقه رنگ و بويي از اين تفكر ديده مي شود. دراين جا بد نيست اين نكته را متذكر شويم كه جريان سيطنيسم يك جريان صرفا ضد مسيحي نيست و نبايد آن را با جرياناتي كه بعضا درغرب فعال هستند و نگاه ضد مسيحي دارند ، اشتباه گرفت.بلكه اين فرقه نگرش ضد ديني دارد و به تناسب دين بومي هر منطقه رنگ و بوي مخالفت با آن را مي گيرد.كما اين كه وقتي اين فرقه در ممالك اسلامي وارد  شد، قالب ضد اسلامي به خود گرفته و استفاده از عناويني همچون “قرآن شيطان” (ترجمه انجيل شيطاني به فارسي) و نمادهايي همچون “وارونه نمودن اسامي مقدسي همچون الله،محمد،علي و ..” كه بعضا به صورت زيورآلات دربازار موجود مي باشد ،حاصل نگرش ضد دين بودن در جريان سيطنيسم مي باشد.
از آموزه هاي ديگر اين فرقه مي توان به اصالت دادن به لذات نفساني (خصوصا لذت هاي جنسي) در زندگي انسان و همچنين هرج و مرج طلبي [76] اشاره كرد ،كه منشاء اين آموزه ها را نيز مي توان درانديشه محوري حاكم بر اين جريان ،يعني نگرش اومانيستي به عالم هستي، جستجو كرد.فلذا بهترين اشكالاتي كه مي توان به اين جريان گرفت، همان ايراداتي است كه به مكتب اومانيسم وارد است.

________________________________________
[1] . Howard Stanton leve
[2] . Clyde Beatty
[3] .   The Satanic Bible/introduction
[4] . Carole Lansing
[5] . Karla LaVey
[6] . Diane Hegarty
[7] . Zeena Galatea LaVey
[8] . Blanche Barton
[9] . Satan Xerxes Carnacki LaVey
[10] . نويسنده كتاب The Devil’s Avenger پيرامون زندگينامه آنتوان لاوي
[11] . The Devil’s Avenger- نوشته بورتون ولف-1974
[12] . Black Art
[13] . در بين اين افراد مي توان به اشخاصي همچون: Michael Harner (استاد دانشگاه كاليفرنيا،كلمبيا،بركلي و موسس بنياد مطالعات شمنيسم) Forrest Ackerman (نويسنده داستان هاي علمي تخيلي) Fritz Leiber( نويسنده داستان هاي علمي تخيلي و وحشتناك) Kenneth Anger (فيلمساز و بازيگر)، Chester A. Arthur III (نوه رييس جمهور آمريكا) اشاره كرد.
[14] . Magic Circle
[15] . Black Mass
[16] . Knight Templar- متعلق به دوران قرون وسطي
[17] . Hell fire club- قرن 18 ميلادي
[18] . Hermetic Order of Golden Down- قرن 19 ميلادي
[19] . Walpurgisnacht- مهمترين فستيوال سالانه جادوگران
[20] . هم اكنون نيز كليه ي تاريخ ها در فرقه سيطنيسم با استفاده از سيستم عدد نگاري رومي و بر اساس اين مبداء درج مي گردد
[21] . جو روزنتال عكاس به نام آمريكايي است كه با عكسي كه از صحنه كوبيدن پرچم سربازان آمريكايي در خاك ژاپن منتشر كرد شهرت فراواني يافته است
[22] . Los Angeles Times
[23] . San Francisco Chronicle
[24] .Black pope
[25] . Anton Szandorr Lavey – a Biographical sketch زندگينامه آنتوان لاوي-نوشته پيتر گيلمور(كشيش اعظم كليساي شيطان)
[26] . از آن جمله مي توان به ديدار سال 1983 سناتور”جانكري”(رقيب انتخاباتي جرج بوش در سال 2004)از حزب دموكرات با آنتوان لاوي اشاره كرد.
[27] .Newsweek
[28] .TIME
[29] .Washington Post
[30] . Ray Laurent
[31] . بورتون ولف نويسنده كتاب” The Devil’s Avenger” پيرامون زندگي “آنتوان لاوي”
[32] . بخشي ازمقدمه بورتون ولف بر كتاب انجيل شيطاني آنتوان لاوي
[33] . بخش اول(Book of Satan) : شامل مطالبي نظري درباره شيطان و شيطان گرايي
بخش دوم(Book of Lucifer) :1. خدا، مرده یا زنده / 2. برخی شواهد عصر شیطانی جدید / 3. دوزخ وشيطان و اين كه چگونه روح خود را بفروشي / 4. عشق و نفرت / 5. روابط جنسی شیطانی / 6. همه خونخوارن، خون نمی‌مکند / 7. اختيار، نه اجبار / 8. انتخابی از قربانی بشر / 9. زندگی پس از مرگ از طريق تكامل نفس / 10. تعطیلات شيطاني / 11. مراسم عشاء سياه (Black Mass)
بخش سوم(Book of Belial) : شامل اصول نظری و تمرینات آئین پرستش شیطانی، جادوگری و روانشناسانه.
1. نظریه و تمرین جادوي شیطانی / 2. انواع سه گانه آئین پرستش شیطان (آئين جنسي،لطف،نابودي) / 3. انجمن مراسم جادو / 4. اجزای کاربردی در جادوي شیطانی / 5. آئین پرستش شیطانی
بخش چهارم(Book of Leviathan) : شامل برخي متون كاربردي در برخي مراسمات شيطاني
1. نيايش شيطان / 2. اسامی مقدّس / 3. نيايش در جهت افسون شهوت / 4. نيايش در جهت طلسم نابودی / 5. نيايش در جهت افسون مهر

[34] . The Compleat Witch, or, What to do When Virtue Fails
[35] . دختر دوم آنتوان لاوي
[36] . كشيشه اعظم كنوني كليساي شيطان
[37] . همسر سوم آنتوان لاوي
[38] . www.imdb.com
[39] . Black House
[40] . “پيتر گيلمور”،”پگي نادراميا”،”بويد رايس”،”آدام پارفري”،”ديابلوس ركس” و “كينگ دياموند” (موزيسين معروف)
[41] . اين مجله به عنوان نشريه رسمي كليساي شيطان،فقط تا سال 1989 منتشر مي شد و پس از آن پيترگيلمور اقدام به انتشار مجله “شعله سياه”(Black flame) نمود.
[42] . Blanche Barton
[43] . http://www.churchofsatan.com/Pages/BHouse.html
[44] . Peter Howard Gilmore
[45] . Peggy Nadramia
[46] . البته دفتر كليساي شيطان در نيويورك به صورت يك ساختمان حقيقي نيست،بلكه به صورت يك صندوق پستي با عنوان حقوقي “كليساي شيطان” است كه مكاتبات رسمي اين فرقه از اين طريق صورت مي گيرد.

Church of Satan,New York Contact,P.O. Box 499, Radio City Station,New York,NY 10101-0499, USA

[47] . www.churchofsatan.com
[48] . Council of Nine
[49] . اين سن طبق قانون كشور آمريكا و بسياري از كشورهاي دنيا ،18 سال تمام تعريف شده است.
[50] . Grotto كوچكترين واحد تشكيلاتي كليساي شيطان محسوب مي شود.
[51] . مجله Cloven hoof – شماره 4 – مارس 1972
[52] . The Secret Life of a Satanist-p.223
[53] . High (Priest/Priestess)
[54] . Diane Hegarty
[55] . High Priestess
[56] . Blanche Barton
[57] .The Secret Life of a Satanist
[58] . The Church of Satan
[59] . Peter Howard Gilmore
[60] . The Black Flame اين مجله به صورت سالانه و طي 16 شماره تا سال 2005 به چاپ مي رسيد ولي بعد از آن به صورت كتاب و بدون سيكل زماني معين منتشر مي شود.
[61] . The Satanic Scriptures
[62]. The Encyclopedia of Religion and Nature
[63] . Peggy Nadramia
[64] . امتياز چاپ و نشرغالب محصولات و كتاب هاي كليساي شيطان از جمله كتاب هاي آنتوان لاوي به نام اين شركت مي باشد.
[65] . مصاحبه نادراميا با سايت www.anglefire.com
[66] . Nikolas Shreck
[67] . به همين دليل است كه ترجمه صحيح واژه”Satanism” شيطان گرايي مي باشد، نه شيطان پرستي (Devil Worship)
[68] . Satanic Bible/religious holiday
[69] . The satanic Bilbe , devices used in a satanicritual,Altar
[70] . فرهنگ واژه ها/ص 41
[71] . همان/ص52
[72] . http://jjnet.com/archives/documents/humanist.htm
[73] . Anti Relegion
[74] . Anti Christ
[75] . Black Mass
[76] . Anarchism

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن