مقالات

گزارشي از فعاليت‌هاي يك فرقه خطرناك و انحرافي در كشور

فرقه TSM تحت عنوان Technical Self Meditation يكي از محافل و جلسات به‌اصطلاح عرفاني است كه با جذب هزاران نفر از وضعيت روحي، رواني و نيز مسايل شخصي افراد سوءاستفاده و اهدافي را دنبال مي‌نمايد كه در ادامه به بيان جزئياتي در اين باره پرداخته مي‌شود.

به گزارش سرويس “فضاي مجازي ” خبرگزاري فارس، پيچيدگي‌هاي زندگي در جوامع امروزي و شهرهاي بزرگ همراه با شلوغي‌ها، جنون سرعت و مسابقه‌هاي مجازي افراد بشري به سوي مصرف‌گرايي بيش از حد و مسايلي از اين دست و نيز دور شدن مردم شهرها از زندگي طبيعي و به دنبال آن ايجاد فشارهاي روحي و رواني، دور شدن از معنويت، افزايش مادي گرايي، فرصت‌طلبي و فراموشي ارزش‌ها و كرامات اخلاقي، باعث ايجاد نوعي خلاء و تشنگي مردم نسبت به مسايل معنوي و متافيزيكي شده است.

از اين رو ايجاد هرگونه روزنه‌اي تحت عنوان كلاس معنوي، آرامش روحي و رواني تفكر و خوشناسي، به شدت موجب جذب افراد به ويژه صدمه‌ديدگان از وضعيت روزافزون مشكلات زندگي شهري و تمدن به اصطلاح پيشرفته صنعتي گرديده است.

فرقه TSM تحت عنوان Technical Self Meditation يكي از اين نوع محافل و جلسات است كه با جذب هزاران نفر از وضعيت روحي، رواني و نيز مسايل شخصي افراد سوءاستفاده و اهدافي را دنبال مي‌نمايد كه درادامه به بيان جزئياتي در اين باره پرداخته مي‌شود.

رهبر معنوي اين فرقه در ايران خانم “نوشين . غ ” مي‌باشد؛ وي بالاي 50 سال سن دارد و آرشيتكت مي‌باشد و به لحاظ روحي وضعيت نابساماني دارد.

نوشين قبلاً عضو فرقه آمريكايي اكنكار بوده و در حقيقت يك اكيست مي‌باشد و آموزش‌هاي اين فرقه را توسط فردي به نام “اهرپور ” (فوت شده) گذرانده است. كلاس‌هايي را هم نزد ” ف.ه ” در مؤسسه “ب ” گذرانده و چند جلسه‌اي هم به كلاس‌هاي ايليا رام‌ا… رفته است. او آموزش‌هاي TSM را در آمريكا و نزد استاد اين فرقه طي كرده است.

*تاريخچه مكتب TSM

برابر سوابق موجود، مكتب TSM توسط فردي به نام جمشيدرضا حاجي اشرفي ايراني‌الاصل مقيم آمريكا از حدوداً سال 1370 پايه‌گذاري و تشكيل شده است.  TSM كه در حقيقت دنباله (t.m(technical meditation مي‌باشد با ايجاد تغييراتي به ويژه اضافه كردن كلمه self (خود) به قبل از كلمه مديتيشن، مفهومي جديد با پرداختن و تأكيد بيشتر به ” خود ” فرد و به سوي ” ما ” شدن افراد شكل گرفته است.

جمشيد اشرفي با استفاده از عنوان “استاد اعظم ” اين فرقه اقدام به آموزش افراد مختلف از مليت‌هاي گوناگون و به ويژه ايراني كرده و با القاء تفكرات و آموزه‌هاي انحرافي خود، افرادي را به عنوان “استاد ” انتخاب و در ديگر كشورها مخصوصاً ايران، مأمور به ايجاد كلاس، ترويج عقايد و توسعه شبكه مريدان كرده است.

*بنيانگذار TSM

همانگونه كه اشاره شد، جمشيدرضا حاجي‌اشرفي 53 ساله كه تا سال 1368 در ايران اقامت داشته به علت ناسازگاري با انقلاب و يا مأموريت خاص ايران را ترك و سپس ساكن و مقيم كشور آمريكا شده است. اما ارتباط خود را با برخي افراد و نماينده‌هاي خود در ايران حفظ و از همان ابتداي خروج از كشور كلاس‌هاي TSM را در ايران راه‌اندازي كرده است.

وي با نوشتن مقالاتي در نشريه jewish world (دنياي يهود، چاپ آمريكا) ابتدا خود را به عنوان فردي صاحب نظر مطرح و به دنبال آن با طرح ايده جديد TSM خود را در رأس اين مكتب قرار مي‌دهد.

همچنين با ضبط فيلم و نوار از بيانات انحرافي خود و با ساختن ظاهري معنوي‌گرا و راهب‌گونه، شخصيتي دوست‌داشتني، مهربان و روحاني از خود در ذهن مخاطبان و به اصطلاح رهروان ايجاد كرده تا حدي كه هنگام ديدن تصوير و يا شنيدن صداي وي، اشك شوق ريخته و عاشقانه خواستار ديدار و زيارت وي شده‌اند!

بنابر اظهارات يكي از رهروان كه با شوق زياد جهت ديدار اشرفي به آمريكا رفته و در منزل وي ساكن شده، با ديدن وضعيت ظاهري و اخلاقي او از جمله شرب‌خمر، ارتباط با زني يهودي و عدم رعايت مسايل اخلاقي، ماهيت استاد اعظم در نظر وي شكسته و با ناراحتي فراوان به ايران باز مي‌گردد كه همين موضوع باعث خروج تعدادي از شاگردان قديمي از (حلقه اول) TSM ايران مي‌شود.

*تعاريف و مباني

اين فرقه با بهره‌گيري از روش‌هاي مديتيشن (مراقبه از خود) و تفكر و تمرين باعث ايجاد تمركز افراد در افكار خود شده و با بيان اصولي از بوديسم (آئين بودا و برخي مكاتب ديگر مانند هندو و زرتشت) براي خود فلسفه‌هايي از انسان و جهان ساخته است. ـ TSM اعتقاد دارد خدا در درون افراد است، خدا همان عشق است و با زندگي در عشق و سير در درون خود، مي‌توان به نور، سپيدي، عشق و خدا رسيد! شعارهايشان نيز در اين رابطه اين گونه است:

ـ love is god عشق خدا است!

ـ live in love زندگي كن در عشق!

ـ I love my self من عاشق خودم هستم!

و همچنين شعارهايي مانند:

ـ تنها فقط يك ايمان است، ايمان به عشق

ـ تنها فقط يك زبان است، زبان قلب

ـ تنها فقط يك قانون است، قانون كارما

ـ تنها فقط يك خدا است، او درون تو است

بيانگر اعتقادات اين فرقه است.

ـ بنا به بيانات استاد اشرفي، اين فرقه معتقد به تناسخ ارواح، كارما و دوره دارما مي‌باشد.

ـ زندگي و مرگ را توإم با رنج دانسته و سعي مي‌كند بر اساس اعتقاد به كارما و قانون عمل و عكس‌العمل، افراد را ترغيب به رفتن به سوي زيبايي‌ها براي بهتر شدن حوزه بعدي زندگي (تناسخ روح در كالبد بعدي) نمايد.

ـ TSM عبادت را تونلي به سوي نور دانسته كه مديتيش عمق اين تونل بوده و نماز تنها دروازه آن مي‌باشد.

ـ اعتقاد به پيوند معنوي دارند و ازدواج افراد را تنها در قالب اعضاء Tsm قبول داشته و براي كساني كه قبلاً هم ازدواج كرده‌اند، مراسم پيوند معنوي برگزار مي‌نمايند كه در واقع اين پيوند، پيوندي است بين چاكراهاي زوج معنوي.

ـ فرزندان افراد Tsm را غسل تعميد، مي‌دهد.

ـ اعتقاد به چاكراهاي هفتگانه داشته و در طول آموزش‌هاي خود مدعي باز شدن چاكراها و رسيدن افراد به رتبه‌هاي مربوطه مي‌باشند.

ـ از عود و پودر مقدس و برخي سمبل‌هاي هندو و بودايي استفاده مي‌نمايند.

ـ استفاده از علائمي مانند گل نيلوفر (سمبل بوديسم، ساي‌بابا، معبد بهائيان در هند) از ديگر شاخصه‌هاي TSM مي‌باشد. كه در واقع تك شمع در مكتب ساي‌بابا تبديل به دو شمع در مكتب TSM شده و منظور آن هم درون و هم بيرون افراد اين مكتب مي‌باشد.

ـ لباس سفيد و لفظ سفيد و لفظ سفيدپوشان براي رهروان نيز نشانه ديگري از TSM است كه از مكاتب ديگر گرفته شده است به طوري كه تمامي افراد در محل خاصي از مؤسسه لباس‌هاي سفيد خود را عوض كرده و سپيدپوش مي‌شوند.

ـ استفاده از شمعدان شباهت‌هايي را در TSM به شمعدان‌هاي مسيحيان و نيز يهوديان ايجاد كرده است.

ـ استفاده از علائم و نشانه‌هاي ديگر اديان مانند صليب (مسيحيت)، هلتال ماه و ستاره (اسلام)، ستاره داود (يهوديت) و… بيانگر تفكر فرامذهبي و همچون ادعاهاي ديگر مدعيان عرفان‌هاي دروغين و نيز بهائيت “دين كل ” بوده كه خود را بسيار بالاتر از اديان دانسته و آنها را بسيار كوچك مي‌دانند.

ـ استفاده از آرم درخت Tsm بر روي لباس‌ها به صورت نشان.

*تشكيلات و سازماندهي

فرقه TSM در حقيقت يك تشكيلات سازماندهي شده‌اي است كه همواره در حال كادرسازي و گسترش شاخه‌هاي خود مي‌باشد. نشانه اصلي آن سمبل “درخت ” است كه همواره از آن استفاده كرد، ريشه را استاد اعظم يعني جمشيد اشرفي، تنه درخت را نوشين . غ ، سرشاخه‌هاي اصلي را مشايخ (همسر نوشين) و كليه افراد را شاخه‌هاي متعدد ” درخت TSM ” بيان كرده‌اند. ليكن برابر آخرين موارد به دست آمده تشكيلات TSM به شرح ذيل مي‌باشد:

الف) مركزيت، شامل خود استاد اشرفي و سرور حسيني (رستگار)، مستقر در آمريكا.

ب) شاخه NY (نيويورك)، به سرپررستي ايزاك (اسحاق يهودي)

ج)شاخه كانادا: در حال راه‌اندازي توسط نوشين . غ (وي اقامت دائم كانادا را به تازگي دريافت كرده)

د) شاخه تهران: به سرپرستي نوشين . غ (استاد راهبر)

ـ با توجه به عزيمت برخي از شاگردان قديمي به ديگر كشورها از جمله كشورهاي اروپايي، استاد اشرفي يادشدگان را ترغيب به راه‌اندازي كلاس و در حقيقت ايجاد شاخه‌هاي ديگر نموده است.

ـ برخي از شاگردان ايراني كه به آمريكا رفته‌اند، جذب شاخه ny شده‌اند.

ـ گفته مي‌شود اشرفي قصد دارد به كشور پاناما عزيمت نمايد. (قابل توجه اينكه يكي از مراكز شش‌گانه مهم بهائيت ” مشرق‌الاذكار پاناما ” مي‌باشد.

ـ (نوشين.غ) تلاش‌هايي در جهت گسترش شاخه‌ها در شهرهاي كرمان و… داشته است.

ـ شاخه تهران طي چند سال گذشته موفق به جذب صدها نفر شده و استاد اشرفي گفته است اگر تعداد شاگردان اين كلاس به پنج هزار نفر برسد، من به ايران خواهم آمد!

ـ همچنين افراد با حضور در مكتب TSM پس از گذراندن كلاس‌هاي پايه‌اي و پيشرفته و شركت در مراسم، اردوها و جلسات گوناگون به ترتيب به رتبه‌هاي ذيل رسيده و شال‌هاي رنگين دريافت مي‌كنند:

رهرو رهسپار ياور هشيار (آگاه)

**انحرافات فكري و عقيدتي

*تناسخ ارواح

مكتب خودخوانده TSM، معتقد به تناسخ روح و انتقال آن از كالبدي به كالبد ديگر بوده و اين مطلب را در طول دوره‌هاي درسي به ويژه ادونس (پيشرفته) 2 بيان مي‌نمايد. بر اين اساس موضوع “كارما ” را توضيح داده و معتقد است چنانچه فردي در يك كالبد عمل خوبي داشته در دوره بعدي زندگي در كالبدي بالاتر و بهتر قرار گرفته و بالعكس چنانچه اعمال خلافي داشته باشد در دوره بعدي به كالبدي پايين‌تر و پست‌تر تعلق خواهد گرفت.

در اين خصوص نمونه‌هايي مانند اينكه برخورد شاگردان در حوزه‌هاي قبلي در چه كالبدهايي مواردي مشاهده گرديده كه مردي را در دوره قبلي، زن، آدم پست و يا بودايي معرفي كرده‌اند. ـ با اين وصف كليه اعتقادات اسلامي، مبني بر عالم برزخ، سؤال و جواب الهي، مجازات و پاداشي در قيامت، شفاعت و… را منتفي مي‌نمايند.

*عبادت

TSM اصل عبادت را مديتيشن مي‌داند. عبادت را تونلي به سوي نور دانسته و عمق را مديتيشن مي‌داند. در سؤال يكي از رهرواني كه نماز را كنار گذاشته و تنها مديتيشن مي‌نمايد. استاد اشرفي مي‌گويد: نماز دروازه و يا راهروي يك تونل، ولي مديتيشن عمق و ژرفاي اين تونل است. لذا رهروان ايشان با رسيدن به عمق و ژرفاي عبادت ديگر به نماز و دروازه آن نيازي احساس نمي‌نمايند.

ـ مديتيشن در لغت به معناي تفكر و عبادت مي‌باشد، در عرفان‌هاي هندي و غربي آن را راه عبادت دانسته و رهروان را ملزم به آن مي‌دانند، لذا در TSM كه معناي آن ” فن خودانديشي و مراقبه ” مي‌باشد در اين معنا ” فن خودعبادي ” و در حقيقت مكتب ” خودخدايي ” به شمار رفته و مانند بسياري از مكاتب هند و…، راه رسيدن به خدا را تنها از طريق تفكر دروني و رسيدن به خدايي كه در وجود انسان است مي‌دانند. شعار ايشان در اين خصوص گذشت از ” من ” و رسيدن به ” ما ” مي‌باشد.

ـ در اين تشابهات، عرفان اسلامي و اصل ” وحدت و كثرت ” وجود داردف لكن به گونه‌اي انحرافي، شريعت و نبوت و امامت را كنار گذاشته و بدون هر گونه پايه و اساس و يا برهاني راه اتصال را تنها از درون هر فرد با خدا دانسته و در نتيجه هر گونه برداشت،

نظريه و يا حكم را بر اساس برداشت فرد خواهد دانست. اين همان چيزي است كه افرادي مانند بهاءالله ابتدا خود را باب سپس امام زمان بعد پيامبر و مدعي آوردن احكام و كتاب جديد و سپس خدا خواندند!!

*ازدواج با پيوند معنوي

بموضوع پيوند معنوي همواره مورد توجه مكاتب و فرقه‌هاي عرفاني بوده، برخي آن را مجاز و برخي غيرمجاز و يا محدود كرده‌اند. نكته حائز اهميت اين است كه TSM ازدواج را تنها در قالب افراد TSM دانسته و براي همه افراد حتي كساني كه قبلاً ازدواج كرده‌اند مجدداً مراسم پيوند معنوي برگزار مي‌كنند. آداب و رسوم TSM در ازدواج مانند هندوها بوده از تاج‌هاي گل براي عروس و داماد استفاده مي‌نمايند. مهريه را جايز ندانسته و با شستن پاهاي عروس و داماد و انداختن شال‌هاي متعدد رنگيني (كه هر رنگ متعلق به يك چاكرا مي‌باشد) بر گردنشان پيوند بين

آنها برقرار نموده در اين هنگام زنگوله‌اي را براي باز شدن ( “چاكراها ” به صدا درمي‌آورند!!) در ادامه تمامي حاضران صداي آئوم در مي‌آورند كه اين صدا متعلق به طبقه‌اي خاص در فرقه اكنكار مي‌باشد. همچنين سندي براي ازدواج و يا امضاء طرفين صادر نموده و از ديدگاه خود رسميت مي‌بخشند.

نكته مهم اين است كه پيوندي كه بر اساس حكم الهي نبوده و بوسيله استاد TSM ايجاد شده، فقط قابل فسخ نيز از سوي استاد خواهد بود و پر واضح است كه چه فسادهايي در اين موضوع مستتر مي‌باشد.

*غسل تعميد

غسل تعميد كه همواره مورد تأكيد مسيحيان و نيز فرقه‌هاي هند و… مي‌باشد. جزء احكام TSM گنجانده شده است! استاد اشرفي در پاسخ به نامه يكي از شاگردانش بيان مي‌دارد كه فرزند حاصل از پيوند معنوي TSM، غسل تعميد خواهد شد. از آنجائيكه از پيوندهاي صورت گرفته شده هنوز فرزندي حاصل نشده است لذا اين حكم (غسل تعميد) تابحال اجرا نشده است.

***انحرافات اخلاقي

*خودشيفتگي

يكي از خصوصيات رهروان TSM خودشيفتگي است. از آنجا كه TSMسعي دارد با شناساندن ارزش‌هاي نايافته دروني افراد، آنان را از بحران‌هاي روحي خارج كرده و بر اوضاع زندگي مسلط گرداند، با زياده‌روي در اين امر، موجب شده افراد بيش از حد شيفته خود گشته و در اين راه تنها خود را ببينند. برخلاف اينكه براي رسيدن به ” ما ” مي‌بايست از “من ” بگذرند ولي در عمل، عكس اين قضيه اتفاق افتاده است. به ويژه اين مسئله براي نزديكان و اطرافيان رهروان Tsm بسيار بغرنج و مشكل‌ساز شده است.

*گسست پيوندهاي خانوادگي

تعاليم افراطي و غلط TSM باعث دوري برخي از افراد از نزديكان و دوستانشان شده است. تعدادي از شاگردان اين مكتب ضمن اعلام شكايت در اين خصوص بيان داشته‌اند، تعاليم TSM بين همسران اختلاف ايجاد كرده و حتي همسراني كه هر دو رهرو TSM بودند، از يكديگر جدا شده و يا در آستانه طلاق مي‌باشند. علت اين مسئله از يك سو، بحث افراد در پرداختن به خود و ايجاد يك نوع خودشيفتگي و از سوي ديگر روابط غلط بين زنان و مردان در كلاس‌ها و جلسات TSM بوده است. هنگامي كه در يكي از كلاس‌هاي پيشرفته TSM افراد بايد مقابل يكديگر نشسته و در صورت و چشمان نامحرم نگريسته و مرتباً بيان كنند، تو را دوست دارم، عاشق تو هستم و اين مسئله بارها تكرار شده و همسران شاهد يكديگر و خود نيز مجري چنين رفتاري بوده‌اند. مسايلي ديگر همچون اعتراف به گناهان، نقاشي بدن برهنه خود، نقش زن فاحشه و يا مرد هرزه را بازي كردن، مراسم تشييع جنازه و حمل بدن زن از سوي افراد، از ديگر عوامل سست شدن پيوند خانواده‌ها در TSM مي‌باشد.

*روابط نامحرمان

فرقه TSM با بيان اينكه هر فردي بايد بتواند عاشق ديگران باشد و اين موضوع را به وضوح و با صداي بلند بيان نمايد، افراط را از حد گذرانده و اين عشق را به نامحرمان نيز سرايت داده است. همانگونه كه اشاره شد در بسياري از كلاس‌ها و جلسات TSM زن و مرد بايد ديگر رهروان را در آغوش كشيده و به ايشان بگويند دوستشان دارند، عاشقشان هستند و…. استاد شاخه تهران نيز خود را مادر همه رهروان خوانده و همه مردان را به آغوش كشيده و ابراز علاقه نموده است. در هنگام خواندن سرود زن و مرد نامحرم دست يكديگر را گرفته و آواز خوانده تا به شور و شوق، رسند. در مراسم تمرين مردن، زير بدن رهرو را ديگر نامحرمان گرفته و او را به دوش خود حمل نموده و بدن وي را لمس مي‌نمايند.

در اردوها حجاب را رعايت نكرده، ارتباط صميمي داشته و به كنار دريا نيز مي‌رفته‌اند و در هر صورت در Tsm چيزي به عنوان حجاب و محرم و نامحرمي وجود ندارد.

**انحرافات سياسي

*انزواي سياسي در افراد

TSM قبل از هر چيز با كشاندن افراد عضو به درون‌گرايي و انزوا و خودپردازي افراطي، نوعي انزواگرايي به ويژه در مسايل سياسي و پيراموني افراد ايجاد نموده است. لكن با تخريب مباني اعتقادي آنان و سپس ايجاد مباني انحرافي خود، نوعي بينش جديد و دلخواه سياسي در آنان به وجود آورده است بطور مثال با دور شدن از اعتقادات عميق اسلامي و احكام الهي، مسايلي چون جهاد و مبارزه با بي‌عدالتي و استكبار، شركت در مراسم سياسي‌ـ عبادي در سطح اجتماع از يك طرف و از طرف ديگر ايجاد بناهايي چون گرفتاري افراد در كالبد بعدي به لحاظ اعمال هر دوره و نبودن بهشت و جهنم و عقاب و ثواب، لزوم درون‌پردازي، رسيدن به عشق، دوري از درگيري و بالاخره لزوم تحقق درد و رنج زندگي (شبيه نظرات بودا) و ديگر مسايل باعث دوري افراد از سيستم حاكميا و عدم شركت در مسايل سياسي مي‌گردد.

*يارگيري و ايجاد شعبات

فرقه TSM با گسترش فعاليت‌هاي خود، سعي بر يارگيري به ويژه در ميان افراد دلخواه داشته است. توجه به افراد متمكن مالي، متخصص در مسايل فني به ويژه روان‌شناسي و با بهاء دادن به افرادي خاص، سعي در ايجاد شعبات متعدد در شهرها و كشورهاي مختلف داشته كه نشان از نوعي فعاليت سيستمي و تشكيلاتي TSM است و با رشد خزنده، خواهان تشكيل شجره‌اي تنومند در بدنة تشكيلاتي خود مي‌باشند.

بيان اينكه اگر استاد اشرفي پنج هزار رهرو داشته باشد به ايران خواهد آمد بسيار قابل تأمل و گوياي همين مسئله مي‌باشد. چرا اشرافي به دنبال ايجاد فرقه‌اي با بدنه‌اي به اين وسعت مي‌باشد!؟

ايجاد نوعي رهبري كاريزماتيك با حيله‌گري و سوءاستفاده از مسايل شخصي افراد و معركه‌گيري از سوي استاد اشرفي به نحوي كه گويا مسايل شخصي افراد مي‌بيند آن هم از آن فاصله دور يعني آمريكا!! و نيز ايجاد نوعي شخصيت مافوق‌الطبيعه‌اي در ذهن رهروان گمراه و نادان خود و ديگر مواردي در اين خصوص، رهروان را تبديل به سربازان مطيع و گوش به فرمان استاد اشرفي و تشكيلات TSM نموده و طبعاً در هنگام واگذاري هر گونه مأموريت و يا ابلاغ هر گونه فرماني يا دستوري آنان را به سوي هدف مورد نظر خود هدايت خواهد كرد.

*ارتباط با افراد يهودي

ارتباط استاد اشرفي با افراد يهودي نيز يكي از موارد بسيار قابل توجه دربارة TSM مي‌باشد. همانگونه كه بيان شد، مركزيت TSM در كشور آمريكا بوده و توسط استاد اشرفي اداره شده و يكي از شاخه‌هاي مهم آن نيز شاخة نيويورك است. برابر بررسي‌هاي انجام شده، نفر دوم در آمريكا پاسخگوي ايميل‌هاي شخصي استاد اشرفي در غياب وي به رهروان مي‌باشد. خانم سرور حسيني (رستگار) فرد ايراني‌الاصل يهودي مقيم آمريكا و دوست صميمي وي بوده كه هر روز در منزل او حضور به هم مي‌رساند. فرد مورد اشاره در مواردي به ايران آمده و به همراه خواهر استاد اشرفي در كلاس‌هاي TSM حضور يافته و گويي به عنوان ارزيابي و بررسي‌كننده جلسات از آنجا ديدن كرده است. همچنين يكي از افراد مؤثر و ظاهراً مسئول شاخة نيويورك فردي به نام ايزاك (اسحاق) يهودي است كه استاد اشرفي وي را خيلي قبول داشته و در مواردي از وي نام برده است. ارتباط تشكلات منحرف، مانند بهائيت، فراماسونري، وهابيت و… با تشكيلات صهيونيستي اسرائيل و يهود نكتة قابل توجهي است كه در TSM شواهد آن ديده مي‌شود.

*پايگاه اصلي در آمريكا

اصل حضور و تأسيس مركزيت TSM در آمريكا نيز مسئله‌اي قابل توجه است. با توجه به دشمني‌هاي ديرينة حكومت آمريكا با انقلاب اسلامي ايران و بهره‌گيري از راه‌ها و حربه‌هاي گوناگون بر عليه نظام و جمهوري اسلامي شكل‌گيري و هدايت مركزي TSM از داخل آمريكا امري مهم است چرا كه به راحتي توانسته با هزاران نفر در ايران ارتباط گرفته، با تك‌تك آنان گفتگوهاي اينترنتي و يا ايميلي داشته، آنان را ارزيابي، جذب و هدايت نمايد. مسلماً حكومت آمريكا و سرويس‌هاي اطلاعاتي آن بر اينگونه ارتباطات نظارت داشته و به احتمال زياد از آن بهره‌جويي مي‌نمايند.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن