یادداشت

استعمار و عرفان‌سازی و ترویج صوفی‌گری

طبق شواهد و قراینی که وجود دارد، مؤسسان مذاهب و فرقه‌های جعلی، یکی از بهترین ابزارها در دست استعمارگران برای نیل به مقاصد شومشان هستند. اگر تاریخ قرون معاصر جهان و تاریخ سده‌های اخیر ایران را مطالعه کنیم و پیدایش مذاهب و فرقه‌های مختلف را مورد بررسی و کاوش قرار دهیم، می‌توانیم دست قدرت‌های استعماری را در پشت صحنه سیاسی این فرقه‌ها ببینیم.
به عنوان نمونه از این شواهد تاریخی می‌توانیم به چهره‌ای به نام “کینیاز دالگورکی” اشاره کنیم. این شاهزاده روسی که در زمان قاجار در ایران زندگی می‌کرد از طرف دولت پادشاهی تزاری مأموریت داشت تا دست به ساختن فرقه‌های مذهبی بزند و از این طریق بین مردم اختلاف بیفکند و از قدرت و صولت اسلام و روحانیت در میان مردم بکاهد. او پس از ورود به ایران به ظاهر مسلمان شد و در سلک طلبگی درآمد و به تحصیل علوم دینی پرداخت.[۱] وی سال‌ها در حوزه‌های علمیه ایران و پس از آن در عراق، در درس‌های بزرگان و علمای متعددی شرکت کرد و در علوم دینی به مراتب و درجات بالایی دست یافت. از جمله اساتیدی که دالگورکی در درس وی شرکت می‌کرد “سید کاظم رشتی”[۲] بود. در همین درس بود که او مهره مناسبی را برای اهداف خویش پیدا کرد و با او طرح دوستی ریخت و بسیار گرم گرفت و روابط نزدیکی برقرار کرد. این فرد از شاگردان سید کاظم رشتی به نام “سید علی محمد شیرازی”[۳] بود که بعدها به “سید علی محمد باب” شهرت یافت. دالگورکی او ار مهره بسیار مناسبی برای مقاصد خود تشخیص داد و بیش از همه خود را به او نزدیک کرد. سید علی محمد اهل قلیان بود و او از این فرصت استفاده می‌کرد و گاهی بر آتش قلیان مقداری حشیش می‌گذاشت و درنتیجه حالت نئشگی به وی دست می‌داد. دالگورکی در عالم نئشگی مطالبی را به سید القا علی محمد القا می‌کرد. کم کم به سید علی محمد گفت که شما نماینده امام زمان(علیه السلام) هستید و من به شما و مقام بسیار والایتان واقفم و ایمان دارم! در اثر این القائات و تحت تاثیر مواد مخدر کم کم خود سید علی محمد هم این مطلب باورش شد و در همان عوایم نئشگی و حالت نیمه مستی حرف‌هایی زد و ادعاهایی مطرح کرد و سرانجام کارها و داستان او به پایه‌گاری فرقه “بابیت” و بهائیت” منجر شد. همین سید علی محمد باب رفقای دیگری نیز داشت که آن‌ها هم در درس سید کاظم رشتی شرکت می‌کردند و گرایش‌های صوفی‌مآبانه‌ای داشتند. آن‌ها نیز مذاهب دیگری، نظیر “شیخیه” را تاسیس کردند و در گوشه و کنار کسانی را به خود مشغول داشتند.
نظیر همین مسأله، تأسیس فرقه “اسماعیلیه” و “قادیانی”ها و ده‌ها مذهب و فرقه جعلی دیگر در هندوستان است که مؤسسان آن‌ها افرادی فریب خورده و آلت دست استعمار، به خصوص استعمار پیر انگلیس بوده‌اند.[۴] در هر صورت امروزه محل زندگی بسیاری از رؤسای این فرقه‌ها و مذاهب ساختگی در کشورهای اروپایی و آمریکاست و زندگی بسیار مجلل و مرفه و کاخ‌های آن‌چنانی دارند. پیروان فرقه “آقاخانی”(از فرقه‌های اسماعیلی هندوستان) هر ساله هم وزن رئیسشان یکی از جواهرات را به پیشگاه او تقدیم می‌دارند! گاهی طلا و گاهی جواهرات دیگر، حتی در یکی از سال‌ها هم وزنش الماس گذشتند.
در بسیاری از کشورهای آفریقایی، مراکز بهداشتی، مراکز آموزش و پرورش و نظایر آن‌ها در اختیار همین فرقه اسماعیلیه است که عمدتا از طرف انگلستان حمایت می‌شوند. اما هدف دولت‌های استعماری و انگلیس و آمریکا از این کار چیست؟ یکی از اهداف مهم و کلی در این مساله، ایجاد “اختلاف و تفرقه” است. دعواهای مختلف ترک و فارس، عرب و عجم، بروجردی و خرم‌آبادی و امثال آن‌ها همگی یک هدف مشترک را دنبال می‌کنند و آن، ایجاد اختلاف و شکستن وحدت یک امت، یک ملت، یک قوم، یک شهر و… است. در این میان یکی از بهترین اختلاف‌ها در جهت مقاصد شوم استعمارگران اختلاف مذهبی است که نمونه بارز آن اختلاف شیعه و سنی است. انگیزه دومی که استعمارگران از دین‌سازی و ترویج مذاهب و فرقه‌های جعلی دنبال می‌کردند، مقابله با مارکسیسم بود. می‌دانیم که تا اوایل دهه نود میلادی و طی تقریبا هفتاد سال، دنیا شاهد رویارویی دو ابرقدرت بزرگ شرق و غرب و اردوگاه مارکسیسم و کمونیسم از یک سو و کاپیتالیسم و سرمایه‌داری از سوی دیگر بود. دولت‌های غربی و در رأس آن‌ها آمریکا که عمدتا در اردوگاه کاپیتالیسم قرار می‌‎گرفتند، دشمن شماره یک خود را مارکسیسم می‌‎دیدند و با تمام توان به مقابله با آن برخاسته بودند. مارکسیسم شعار “دین افیون توده‎ها” را سر می‌داد و به شدت با هر نوع دین و مذهب مخالف بود. از این رو ترویج بی‌دینی و نفی مذهب در نهایت به نفع مارکسیسم و به ضرر آمریکا و اردوگاه سرمایه‌داری بود. روی آوردن جوامع به دین، مانعی محکم در راه نفوذ و گسترش مارکسیسم محسوب می‌شد. به همین دلیل دولت‌های غربی و در راس آن‌ها آمریکا و انگلیس، برای حفظ منافع خود و برای آن‌که سدی در برابر نفوذ و گسترش اتحاد جماهیر شوروی سابق و اردوگاه سرمایه‌داری ایجاد کنند، به تبلیغ و ترویج ادیان مختلف دامن می‌زد. برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم کافی بود که نام دین در میان باشد و نوع دین چندان اهمیتی نداشت. البته سعی بر این بود -و مراقب بودند- که دینی باشد که ضرری به برای آمریکا نداشته باشد. همان چیزی که امام خمینی(ره) از آن به “اسلام آمریکایی” تعبیر می‌کردند و نمونه بارز آن را می‌توان اسلام سازشکار در برخی از کشورهای عربی دانست.
بر این اساس تاسیس و اختراع مذاهب و فرقه‌های دینی مختلف، در واقع ابزاری برای مقابله با ابرقدرت شوروی و کمونیسم محسوب می‌شد و عامل دومی بود که باعث می‌گردید دولت‌های استعماری غربی به این کار دامن بزنند، البته پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اضمحلال اردوگاه کمونیسم، این عامل در حال حاضر خود به خود منتفی است، ولی نباید نقش بسزای آن را طی بیش از هفتاد سال از یاد برد. این در حالی است که عامل اول(ایجاد اختلاف) بیش از صدها سال است که وجود داشته و هم‌چنان نیز وجود دارد. در این میان هدف سومی نیز برای دین سازی و جعل فرقه‎ها و مذاهب جدید وجود دارد. پیدایش انقلاب اسلامی ایران و برخی دیگر از حرکت‌های دهه‌های اخیر در جهان اسلام، امریکا و دولت‌های غربی را متوجه این نکته ساخت که اسلام می‌تواند تهدیدی بسیار جدی و به مراتب خطرناک‌تر از کمونیسم برای آن‌ها باشد. از این رو جامعه‌شناسان و سایر دانشمندان و نظریه‌پردازان خود را بسیج کردند تا راه چاره‌ای برای این مساله پیدا کنند. این ملاحظه را از یاد نبریم که نفی دین و مبارزه با اصل اسلام از آن‌جا که زمینه را برای پیشرفت و نفوذ کمونیسم مهیا می‌کرد، راه‌کاری نبود که دولت‌های غربی و آمریکا بخواهند و بتوانند آن را انتخاب کنند.
چاره‌ای که بدین منظور اندیشیده شد این بود که حس عرفانی و دینی مردم را به صورت بدلی و به وسیله اسلامی دست‌کاری شده ارضا کنند، اسلامی که فرد، تمام حواسش به ارتباط فردی‌اش با خدا باشد وهیچ رنگ سیاسی و وارد شدن به مسائل اجتماعی نداشته باشد. بهترین راه برای این کار ترویج گرایش‌های صوفیانه بود. گرایش‌هایی که به افراد تلقین می‌کرد که شما باید به فکر تکامل معنوی خود باشید، ذهنتان را به امور دنیایی مشغول نکنید و کاری به مسائل سیاسی نداشته باشید و اگر هم احیانا پیشرفت کارتان در گرو سازش با قدرت‌ها و دولت‌ها و صاحبان زر و زور بود، این کار را انجام دهید! از سال ۱۳۴۲ شمسی به بعد، رژیم گذشته به ترویج تصوف و بنا کردن خانقاه‌هایی با شکوه و احیای فرقه‌ها و مذاهب باطل و تشکیلات متعدد فراماسونری اهتمام نمود و کمک‌های مالی فراوانی در اختیار آن‌ها قرار داد. بین اسلام تحول‌آفرین و حرکت بخش و نفی کلی اسلام و گرایش‌های عرفانی، راه سومی را مبنی بر ترویج دین‌ها و عرفان‌های انحرافی انتخاب کردند. این مسیر انحرافی می‌بایست مسیری باشد که حرکت اجتماعی و هشیاری و آگاهی سیاسی در آن وجود نداشته باشد.
در این دین و عرفان بدلی، جماعت روحانی، افرادی سطحی و قشری معرفی می‌شوند که بویی از عرفان و مسائل عرفانی که روح دین است، نبرده‌اند و تنها به مشتی واجب و مستحب و احکامی که قشر و پوسته دین هستند مشغولند و دل‌خوش کرده‌اند. بدین ترتیب یکی دیگر از ارکان مهم این عرفان بدلی، علاوه بر جدایی مردم و افراد از سیاست و مسائل اجتماعی، فاصله انداختن بین مردم و روحانیت است؛ چرا که روحانیت با هدایت‌ها و روشن‌گری‌های خود می‌تواند برای قدرت‌های استعماری و منافع آنان بسیار خطرناک باشد. امروزه استعمارگران “تصوف” را در واقع به انگیزه مبارزه با اسلام علم کرده‌اند و به نام اسلام و عرفان درصدد برکندن ریشه اسلام و عرفان حقیقی‌اند. متاسفانه باید اعتراف کنیم که عده‌ای افراد ساده‌لوح نیز فریب این دغل‌بازان را خورده و در دام این عرفان‌ها و اسلام‌های جعلی و انحرافی گرفتار شده‌اند.
پی‌نوشت:
[۱]. خاطرات پرنس دالگورکی، کتابفروشی حافظ، سید ابوالقاسم مرعشی، صص ۳۰ تا ۳۵
[۲]. سید کاظم رشتی بن سید قاسم بن سید حبیب از سادات حسینی مدینه، زبده ترین شاگرد شیخ احمد احسائی بود که پس از مرگ شیخ رهبری شیخیه را برعهده گرفت  .
او در سال ١٢١٢ هجری در رشت متولد شد و در حدود شانزده سالگی به تلمذ نزد شیخ احمد احسائی آمده و تا آخر عمر استاد به جز اوقاتی که حسب الامر ایشان به بعضی شهرها مسافرت می‌نمود در خدمت وی بود [فهرست ابوالقاسم خان کرمانی، چاپخانه سعادت، کرمان، ص ۱۴۶].
[۳]. رجوع شود به مقاله‌ای با عنوان “زندگی نامه علی محمد باب (link is external)”
[۴]. رجوع شود به مقاله‌ای با عنوان “نقش استعمار در پیدایش و گسترش فرقه قادیانی (link is external)”
برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع شود به کتاب در کوچه‌های آفتاب جستاری در عرفان اسلامی، تالیف علامه محمدتقی مصباح یزدی
منبع: http://www.adyannet.com/

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن