معروف کرخی کیست؟
عده ای از شیفتگان عرفان صوفیانه در صدد اثبات پیوند تصوف با تشیع بر آمده و در این مسیر سخن از صوفی ای به نام معروف کرخی می گویند که به ادعای اینان دربان امام رضا علیه السلام بوده است. مرحوم آیت الله سید محمد حسین طهرانی در کتاب امام شناسی (ج ۱۶ ص ۸۳) می نویسد: «ما با عدم ذکر معروف (کرخی) و راه و روش وى، خود را از تصوّف حقّ و پیروى از ولایت باطنیّه حضرت امام على بن موسى الرّضا علیه السّلام بر کنار داشتهایم. فیا للاسَف بهذا الخسران المبین و الهلاک العظیم» . مقاله زیر به بررسی میزان صحت این ادعا پرداخته است.
گویند که شماره طرائق صوفیه بالغ بر دویست طریقه میشود و هر دستهای از آنان نیز شامل شاخه مستقلی میگردد؛ ولی اصول دستههای تصوف از ۲۵ دسته تجاوز نمیکند که سلسله شیوخ آنها در نهایت (به ادعای آنها) به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله منتهی می¬شودـ از این راه برای خود مشروعیت کسب میکنند ـ میگویند در بین این ۲۵ فرقه هم، دو سه فرقه شیعه میباشند و بقیه همگی سنی مذهب هستند.
بعضی از این سلسله ها که مدعی تشیع هستند، به وسیله «معروف کرخی» سلسله خود را به امام رضا ـ علیه السلام ـ میرسانند. این سلسله از سلاسل «نوریه، رضویه، علویه، ذهبیه و مصطفویه» است که آن را «ام السلاسل» تصوف نام نهاده اند.
معروف کرخی نزد صوفیان چنان که معروف است، دربان امام رضا ـ علیه السلام ـ بوده که از آن حضرت فیض و تعلیم طریقت و منصب شیخ المشایخی یافته و از جانب امام اجازه یافته که طریقه رضویه، علویه و مصطفویه را که عبارت از عبادت و تزکیه و تصفیه نفس میباشد، به طالبان صادق العقیده و پیروان ائمه برساند.۱
از این سلسله، چهارده سلسه دیگر به وجود آمده اند که عبارتند از سلسله های: سهروردی، مولویه، نور بخشیه، صفویه، نعمت اللهیه، ذهبیه، کبرویه، اغتشاشیه، بکتاشیه، رفاعیه، نقشبندیه، جمالیه، قونویه و قدریّه و بالاخره سلسله «پیر حاجاتیه». برخی از این سلسله ها به نام های دیگری نیز معروفند.۲
الفت اصفهانی، صوفی معاصر میگوید: «حضرت رضا ـ علیه السلام ـ طریقت را به معروف کرخی تسلیم کرد و او را بدان اختصاص داد و از اینرو، طریقت از امامت جدا شد و شریعت و علم دین، نزد امامان باقی ماند که آغاز آن از حضرت امام محمد تقی الجواد ـ علیه السلام ـ است که امامت را در سال ۲۰۳ هجری از امام رضا ـ علیه السلام ـ پدر بزرگوار خود دریافت کرده است.» ۳
به نوشته دکتر شیبی: معروف کرخی را آخرین صوفی که به امامان اتصال داشته است، میدانند. از اتصال متصوفه به ائمه ـ علیهم السلام ـ پس از حضرت خبری دیده نشده است، بلکه از امام دهم، حضرت امام علی النقی ـ علیه السلام ـ نقل شده است که آن حضرت دشمن صوفیان بود. از آن امام روایت شده است که فرمود: «همه صوفیان از مخالفین ما هستند.»۴
بدین ترتیب، نویسندگان صوفیه «معروف کرخی»، را تا آخر زندگیاش ملازم و دربان حضرت رضا ـ علیه السلام ـ نوشتهاند، بلکه مرگ او را در برابر در خانه آن امام میدانند و میگویند که به واسطه ازدحام شیعه بر در خانه، دنده های او شکسته شد.۵
بنابراین، مشهورترین و پر آوازه ترین سلسلهای که ادعای تشیع و اتصال به امامان اهل بیت دارند، همین سلسله «معروفیه» هستند که به وسیله معروف کرخی سلسله خود را به امام رضا نسبت میدهند؛ ولی این ادعا کاملاً واهی و بی دلیل است زیرا:
۱٫ به موجب روایاتی که از امام رضا ـ علیه السلام ـ نقل شده، آن حضرت نیز همانند سایر ائمه اطهار علیهم السلام مخالف تصوف و صوفی گری بوده است. از جمله بسیاری از ثقات علمای شیعه به سند صحیح از بزنطی و اسماعیل بن بزیع۶ از امام رضا ـ علیه السلام ـ روایت کرده اند که فرمود: «من ذکر عنده الصوفیه و لم ینکرهم بلسانه و قلبه فلیس منا ومن انکرهم فکانّما جاهد الکفار بین یدی رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ۷٫ هر کس نزد او نام صوفیه ذکر شود و به زبان و قلب خود آنان را انکار نکند، از ما نیست. هر کس صوفیه را انکار کند، مانند کسی است که با کفار در حضور رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ جهاد کرده است.
از این روایت استفاده میشود که هر کس مخالف صوفیه نباشد، شیعه اهل بیت علیهم السلام نیست. از امام رضا ـ علیه السلام ـ غیر از این حدیث، چند حدیث دیگر نیز در طعن صوفیه نقل شده است. با این وجود، صوفیها میگویند که معروف کرخی دربان آن حضرت و صوفی بوده است.
۲٫ این افسانه ساختگی است و هیچ اساسی جز همان نوشته های صوفیه ندارد، زیرا امام رضا ـ علیه السلام ـ در طول زندگی خود وارد بغداد نشده و تا سال ۲۰۰ هجری در مدینه امامت داشته و در همان سال به درخواست مأمون از مدینه راهی خراسان شدهاست و طبق گواهی تاریخ، حرکت آن حضرت به ایران از مسیر بغداد نبوده است. از طرفی طبق آنچه صوفیه متذکر شدهاند، معروف کرخی نیز تا آخر عمر از بغداد خارج نشده و در فاصله سال ۲۰۰ تا ۲۰۱ هجری در همانجا فوت کردهاست. ۸
بنابراین، «معروف» در حال حیات حضرت رضا ـ علیه السلام ـ فوت کرده است. زیرا وفات امام رضا ـ علیه السلام ـ به سال ۲۰۳ هجری میباشد. و به قول خود صوفیه، چون در یک زمان دو قطب نمی تواند جمع شود، پس در زمان حضرت رضا ـ علیه السلام ـ ، معروف اصلاً حق نداشته خود را مرشد بداند، با این وجود صوفیه فرقه خود را به او میرسانند! اگر بگویند که معروف بعد از امام قطب شده، جواب آن است که بعد از امام معروف زنده نبود تا قطب شود. ۹
۳٫ مسأله دربانی معروف هم، جنبه ساختگی دارد، این که گفته اند معروف در کودکی به دست حضرت رضا ـ علیه السلام ـ اسلام آورد و از همان زمان به منصب دربانی در آمد، بسیار بعید به نظر میرسد؛ زیرا بر فرض محال، اگر حضرت رضا ـ علیه السلام ـ در مسیر حرکت به سوی ایران به بغداد تشریف برده باشند، حضرت در آن شهر بیش از یک روز نمی تواند توقف کرده باشد و اگر این دربانی در مدینه بوده، هیچ کس از صوفیه به آن اشاره نکرده که معروف کرخی به مدینه رفته است. و دربانی او در خراسان نیز غیر معقول است، زیرا معروف کرخی قبل از آن فوت کرده بود.
۴٫ اگر دربانی معروف راست بود، میبایست علمای شیعه آن را در کتب رجال خود ثبت می نمودند، در حالی که در هیچ کدام از کتب رجال و تواریخ که به شرح حال اصحاب، خواص، خدّام و موالی ائمه اطهار پرداخته و ولادت هر یک از مشاهیر و مجاهیل و ثقات و ممدوحین و مذمومین ایشان را نگاشته اند، اصلاً متعرض شرح حال معروف کرخی نشده اند و ابداً نامی از او نبرده اند. اینک میتوان گفت: سمت دربانی او نسبت به حضرت رضا ـ علیه السلام ـ از آن دروغهای شاخدار صوفیانه است.
۵٫ شیخ عطار میگوید: معروف ترسایی بود که به دست علی بن موسی الرضا ـ علیه السلام ـ مسلمان شده بود و آنگاه نزد داوود طایی۱۰ رفته و ریاضت بسیار کشیده۱۱ و داوود از تلامذه ابو حنیفه بود.۱۲ و نیز نقل کرده که چون معروف وفات کرد، جهودان و ترسایان و مؤمنان هر سه طایفه بر جنازه او دعوا کردند که از ماست، و جنازه او را ما بر میداریم.۱۳
ناگفته نماند که در دعوای مذکور، شهادتی هست بر آن که معروف لامذهب بوده و به مقتضای «الصوفی لا مذهب له» عمل میکرده که کفار و مسلمین او را از خودشان میشمرده اند و اگر او مسلمان صحیح العقیده ای بود، هرگز کفار او را از خودشان نمی شمردند. البته، متأخرین صوفیه در ایران، چون دیدند، ایرانیان شیعه شدند، برای این که بتوانند در کنار شیعیان به حیات خود ادامه دهند و از فرهنگ غنی و زنده آیین تشیع تغذیه کنند، ادعای شیعه گری نمودند و برای فریب شیعیان، سلسله خود را به واسطه معروف کرخی به حضرت رضا ـ علیه السلام ـ اتصال دادند.
________________________________________
پی نوشتها:
۱٫ طرائق الحقایق، ج ۲، ص۱۳۵ ـ ۱۳۳۰
۲٫ دائره المعارف شیعه، ج ۴، ص۴۱۸٫
۳٫ همبستگی میان تشیع و تصوف، ترجمه شهابی، ص ۲۳۱٫
۴٫ الصله بین التصوف و التشیع، ص ۲۲۵٫
۵٫ طبقات الصوفیه، ص ۸۵، رهبران طریقت، ص ۱۳۰٫
۶٫ بزنطی و ابن بزیع هر دو از بزرگان شیعه و از خواص امام رضا ـ علیه السلام ـ بودهاند. به کتب رجال مراجعه شود.
۷٫ سفینه البحار، ج ۲، ص۵۷، شرح نهج البلاغه خوئی، ج ۴، ص۳۰۴٫
۸٫ از کوی صوفیان تا حضور عارفان، ص ۲۶۹٫
۹٫ حقیقه العرفان، ص ۸۵٫
۱۰٫ داود طایی، ناصبی و دشمن اهل بیت علیهم السلام بود.
۱۱٫ تذکره الاولیاء، ج ۱ ، ص ۲۶۹٫
۱۲٫ همان، ص۲۰۶٫
۱۳٫ همان، ص ۲۷۳
منبع http://www.adyannet.com: