معروف کرخی کیست و چرا فرقههای شیعی مذهب صوفیه، او را سرسلسله خود میدانند؟
گویند که شماره طرائق صوفیه بالغ بر دویست طریقه می شود و هر دسته ای از آنان نیز شامل شاخه مستقلی می گردد.بعضی از این سلسله ها به وسیله «معروف کرخی» سلسله خود را به امام رضا ـ علیه السلام ـ میرسانند.
معروف کرخی نزد صوفیان چنان که معروف است، دربان امام رضا ـ علیه السلام ـ بوده که از آن حضرت فیض و تعلیم طریقت و منصب شیخ المشایخی یافته و از جانب امام اجازه یافته که طریقه رضویه، علویه و مصطفویه را که عبارت از عبادت و تزکیه و تصفیه نفس میباشد، به طالبان صادق العقیده و پیروان ائمه برساند.[۱] از این سلسله، چهارده سلسه دیگر به وجود آمدهاند که عبارتند از سلسله های: سهروردی، مولویه، نور بخشیه، صفویه، نعمت اللهیه، ذهبیه، کبرویه، اغتشاشیه، بکتاشیه، رفاعیه، نقشبندیه، جمالیه، قونویه و قدریّه و بالاخره سلسله «پیر حاجاتیه». برخی از این سلسله ها به نامهای دیگری نیز معروفند.[۲] الفت اصفهانی، صوفی معاصر میگوید: «حضرت رضا ـ علیه السلام ـ طریقت را به معروف کرخی تسلیم کرد و او را بدان اختصاص داد و از اینرو، طریقت از امامت جدا شد و شریعت و علم دین، نزد امامان باقی ماند که آغاز آن از حضرت امام محمد تقی الجواد ـ علیه السلام ـ است که امامت را در سال ۲۰۳ هجری از امام رضا ـ علیه السلام ـ پدر بزرگوار خود دریافت کرده است.»[۳] به نوشته دکتر شیبی: صوفیه معروف کرخی را آخرین صوفی که به امامان اتصال داشته است، میدانند. از اتصال متصوفه به ائمه ـ علیهم السلام ـ پس از حضرت رضا(ع) خبری دیده نشده است.
بدین ترتیب، نویسندگان صوفیه «معروف کرخی»، را تا آخر زندگیاش ملازم و دربان حضرت رضا ـ علیه السلام ـ نوشتهاند، بلکه مرگ او را در برابر در خانه آن امام میدانند و میگویند که به واسطه ازدحام شیعه بر در خانه، دندههای او شکسته شد.[۴] بنابراین، مشهورترین و پر آوازهترین سلسلهای که ادعای تشیع و اتصال به امامان اهل بیت دارند، همین سلسله «معروفیه» هستند که به وسیله معروف کرخی سلسله خود را به امام رضا نسبت میدهند؛ ولی این ادعا کاملا واهی و بیدلیل است زیرا:
۱ـ به موجب روایاتی که از امام رضا ـ علیه السلام ـ نقل شده، آن حضرت نیز همانند سایر ائمه اطهار مخالف تصوف و صوفی گری بوده است. از جمله بسیاری از ثقات علمای شیعه به سند صحیح از بزنطی و اسماعیل بن بزیع[۵] از امام رضا ـ علیه السلام ـ روایت کرده اند که فرموده: «من ذکر عنده الصوفیه و لم ینکر هم بلسانه و قلبه فلیس منا ومن انکرهم فکانّما جاهد الکفار بین یدی رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ »[۶] هر کس نزد او نام صوفیه ذکر شود و به زبان و قلب خود آنان را انکار نکند، از ما نیست. هر کس صوفیه را انکار کند، مانند کسی است که با کفار در حضور رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ جهاد کرده است.
از این روایت استفاده می شود که هر کس مخالف صوفیه نباشد، شیعه اهلبیت نیست. از امام رضا ـ علیه السلام ـ غیر از این حدیث، چند حدیث دیگر نیز در طعن صوفیه نقل شده است. با این وجود، صوفیها میگویند که معروف کرخی دربان آن حضرت و صوفی بوده است.
۲ـ این افسانه ساختگی است و هیچ اساسی جز همان نوشتههای صوفیه ندارد، زیرا امام رضا ـ علیه السلام ـ در طول زندگی خود وارد بغداد نشده و تا سال ۲۰۰ هجری در مدینه امامت داشته و در همان سال به درخواست مأمون از مدینه راهی خراسان شدهاست و طبق گواهی تاریخ، حرکت آن حضرت به ایران از مسیر بغداد نبوده است. از طرفی طبق آنچه صوفیه متذکر شده اند، معروف کرخی نیز تا آخر عمر از بغداد خارج نشده و در فاصله سال ۲۰۰ تا ۲۰۱ هجری در همانجا فوت کرده است.[۷] بنابراین، «معروف» در حال حیات حضرت رضا ـ علیه السلام ـ فوت کرده است. زیرا وفات امام رضا ـ علیه السلام ـ به سال ۲۰۳ هجری میباشد. و به قول خود صوفیه چون در یک زمان دو قطب نمی تواند جمع شود، پس در زمان حضرت رضا ـ علیه السلام ـ ، معروف اصلاً حق نداشته خود را مرشد بداند، با این وجود صوفیه فرقه خود را به او میرسانند! اگر بگویند که معروف بعد از امام قطب شده، جواب آن است که بعد از امام معروف زنده نبود تا قطب شود.[۸] ۳ـ مسأله دربانی معروف هم، جنبه ساختگی دارد، این که گفته اند معروف در کودکی به دست حضرت رضا ـ علیه السلام ـ اسلام آورد و از همان زمان به منصب دربانی در آمد، بسیار بعید به نظر میرسد؛ زیرا بر فرض محال اگر حضرت رضا ـ علیه السلام ـ ، در مسیر حرکت به سوی ایران به بغداد تشریف برده باشند، حضرت در آن شهر بیش از یک روز نمی تواند توقف کرده باشد و اگر این دربانی در مدینه بوده، هیچ کس از صوفیه به آن اشاره نکرده که معروف کرخی به مدینه رفته است. و دربانی او در خراسان نیز غیر معقول است، زیرا معروف کرخی قبل از آن فوت نموده بود.
۴ـ اگر دربانی معروف راست بود، می بایست علمای شیعه آن را در کتب رجال خود ثبت می نمودند، در حالی که در هیچ کدام از کتب رجال و تواریخ که به شرح حال اصحاب، خواص، خدّام و موالی ائمه اطهار پرداخته و ولادت هر یک از مشاهیر و مجاهیل و ثقات و ممدوحین و مذمومین ایشان را نگاشته اند، اصلاً متعرض شرح حال معروف کرخی نشدهاند و ابداً نامی از او نبرده اند. اینک میتوان گفت: سمت دربانی او نسبت به حضرت رضا ـ علیه السلام ـ از آن دروغهای شاخدار صوفیانه است.
۵ـ شیخ عطار میگوید: معروف ترسایی بود که به دست علی بن موسی الرضا ـ علیه السلام ـ مسلمان شده بود و آنگاه نزد «داوود طایی»[۹] رفته و ریاضت بسیار کشیده[۱۰] و داوود از تلامذه ابو حنیفه بود.[۱۱] و نیز نقل کرده که چون معروف وفات کرد، جهودان و ترسایان و مؤمنان هر سه طایفه بر جنازه او دعوا کردند که از ماست، و جنازه او را ما بر میداریم.[۱۲] ناگفته نماند که در دعوای مذکور، شهادتی هست بر آن که معروف لامذهب بوده و به مقتضای «الصوفی لا مذهب له» عمل میکرده که کفار و مسلمین او را از خودشان میشمردهاند و اگر او مسلمان صحیح العقیدهای بود، هرگز کفار او را از خودشان نمی شمردند.
البته، متأخرین صوفیه در ایران، چون دیدند، ایرانیان شیعه شدند، برای این که بتوانند در کنار شیعیان به حیات خود ادامه دهد و از فرهنگ غنی و زنده آیین تشیع تغذیه کنند، ادعای شیعه گری نمودند. برای گول زدن شیعه ها سلسله خود را به واسطه معروف کرخی به حضرت رضا ـ علیه السلام ـ اتصال دادند.
پی نوشت ها:
[۱] . طرائق الحقایق، ج ۲، ص۱۳۵ ـ ۱۳۳٫
[۲] . دائره المعارف شیعه، ج ۴، ص۴۱۸٫
[۳] . همبستگی میان تشیع و تصوف، ترجمه شهابی، ص ۲۳۱٫
[۴] . طبقات الصوفیه، ص ۸۵، رهبران طریقت، ص ۱۳۰٫
[۵] . بزنطی و ابن بزیع هر دو از بزرگان شیعه و از خواص امام رضا ـ علیه السلام ـ بودهاند. به کتب رجال مراجعه شود.
[۶] . سفینه البحار، ج ۲، ص۵۷، شرح نهج البلاغه خوئی، ج ۴، ص۳۰۴٫
[۷] . از کوی صوفیان تا حضور عارفان، ص ۲۶۹٫
[۸] . حقیقه العرفان، ص ۸۵٫
[۹] . داود طایی، ناصبی و دشمن اهل بیت بود.
[۱۰] . تذکره الاولیاء، ج ۱ ، ص ۲۶۹٫
[۱۱] . همان، ص۲۰۶٫
[۱۲] . همان، ص ۲۷۳٫
منبع: https://www.andisheqom.com