سوء استفاده عطار از نام امام صادق(ع) در تذکره الاولیاء
عطار نیشابوری در کتاب تذکره الاولیاء، شرح عدهای از اشخاص و بزرگان را آورده و کرامات و سخنانی را نیز دربارهی آنان ذکر کرده است. اما مطلب مهم و قابل ذکری که در بین این اسامی بهچشم میخورد این است که اکثر افراد و شخصیتهای ذکر شده در این کتاب، از اولیاء، مشایخ و سران تصوف هستند، که عطار با نقل فضایل و کرامات خیالی دربارهی این افراد، در واقع خواسته است مقام و رتبهی آنان را تا حد امام معصوم بالا ببرد تا با فریفتن مردم، مقام ولایت را برای صوفیان اثبات کند. ممکن است برای عدهای این سؤال پیش بیاید که چگونه میتوان عطار را مخالف ائمهی معصومن (علیهمالسلام) قرار داد در حالی که در بین این افراد، شرح حال بزرگانی از شیعه، همچون امام صادق (علیهالسلام) و اویس قرنی نیز ذکر شده است.
برای پاسخ به این سؤال دو جواب داده میشود یکی نقضی و دیگری حلّی.
جواب نقضی: اینکه بگوییم عطار در کتاب خود، از امام صادق (علیهالسلام) نام برده و فضایلی دربارهی او نقل کرده، پس دلیل بر ارادت و اطاعت عطار بر حضرت خواهد بود، دلیلی کاملا سست و بیاساس است، چنانچه بسیاری از بزرگان و شخصیتهای مشهور از اهلسنت و مسیحیت و دیگر ادیان و مذاهب، همچون ابن ابی الحدید، جرج جرداق و دیگران، فضایلی را از ائمهی معصومین (علیهمالسلام) ذکر کردهاند و حتی کتابهایی در این زمینه نوشتهاند که نشان از محبت آنان به اهلبیت بود، اما نسبت به جایگاه والای ائمه و اطاعت محض از آنان، عقیدهای سست داشتند، حال با این اوصاف آیا میتوان این افراد را مطیع امامان و از پیروان واقعی آنان دانست؟!
اما جواب حلی: دربارهی ذکر نام امام صادق (علیهالسلام) و شرح فضایل وی در ابتدای کتاب تذکره، نکاتی قابل ذکر است؛
۱- معرفی حضرت بهعنوان یکی از مشایخ صوفیه
عطار نیشابوری با آوردن نام امام ششم در اول کتاب، به نوعی خواسته حضرت را بهعنوان یکی از مشایخ و سرسلسلهی صوفیان معرفی کند و اینچنین شیعیان و عوام را فریب داده تا گمان کنند فرقه صوفیه نیز امامان معصوم (علیهمالسلام) را قبول داشته و از آنان اطاعت میکنند. در حالی که این صوفیان در زمان امام صادق (علیهالسلام) اصلا مطیع حضرت نبوده و اعمالی انحرافی، غیر آنچه اسلام سفارش کرده، انجام داده و در جامعه رواج میدادند. در واقع یکی از انحرافات و بدعتهایی که در زمان امام صادق (علیهالسلام) در میان مسلمانان پیدا شد، مسئله تصوف و صوفیگری است. مورخان و حتی نویسندگان خود صوفیه نیز نوشتهاند: «تا آن زمان نامی از تصوف و صوفیگری نبود و کسانی که به دین بسیار علاقه نشان میدادند، عُبّاد و زُهّاد خوانده میشدند، تا اینکه در زمان امام صادق (علیهالسلام) اسم صوفی و طریقهی تصوف پیدا شد و عدهای از خواص اهل سنّت، نام صوفی را بر خود نهادند و نخستین کسانی که وی را صوفی خواندند، ابوهاشم کوفی بود و پیش از وی کسی را به این نام نخوانده بودند.»[ جامی، نفحاتالانس، ص ۳۱]
۲- جعل احادیث
در فضایل و روایاتی که عطار در شأن حضرت جعفربن محمد (علیهالسلام) نقل کرده یکسری احادیث مجعول بهچشم میخورد که اصلا در کتب روایی، چنین سخنی از حضرت نقل نشده است. مانند این قول امام (علیهالسلام) در تذکره: «الهام از اوصاف مقبولان است و استدلال ساختن که بىالهام بود، از علامت راندگان است»[تذکره، ج۱، ص۱۴] و یا این قول حضرت (علیهالسلام): «سرّ معاینه مرا آنگاه مسلّم شد، که رقم دیوانگى بر من کشیدند»[همان، ص۱۴]
۳- انکار معصومیت امام صادق(علیهالسلام)
در تذکره الاولیاء آمده که: « نقل است امام با موالى خود روزى نشسته بود، ایشان را گفت: «بیایید تا بیعت کنیم و عهد بندیم که هر که از میان ما در قیامت رستگارى یابد، همه را شفاعت کند» ایشان گفتند: «یا ابن رسول اللّه! تو را به شفاعت ما چه حاجت؟ که جدّ تو شفیع جمله خلایق است» امام صادق گفت: «من بدین افعال خود شرم دارم که به قیامت در روى جدّ خود نگرم»[همان، ص۱۲] از این روایت علاوه بر جعلی بودن حدیث، اینگونه استنباط میشود که عطار با وجود تکریم فراوانی که برای امام جعفر صادق (علیهالسلام) قائل است، وی را معصوم نمیداند.
۴- راویان صوفی و مخالف امام صادق (علیهالسلام)
نکتهی دیگر در رابطه با فضایل و احادیثی که از امام صادق (علیهالسلام) در تذکره نقل شده، این است که راویان این احادیث، مخالف مذهب امام هستند، که از اهل سنت و از صوفیان بهنام در آن دوره بودند. بهعبارتی از اصحاب مشهور امام صادق (علیهالسلام) همچون زراره بن اعین، جمیل بن دراج، محمد بن مسلم طائفى، هشام بن حکم، هشام بن سالم و ابوبصیر هیچ اشارهای نشده است. موقعیت امام صادق (علیهالسلام) از لحاظ زهد و تقوا و علم و کمال طوری بود که صوفیان ریاکار، خود را ناچار میدیدند برای تحکیم موقعیت خود و فریب مردم به محضر امام صادق (علیهالسلام) رفت و آمد داشته باشند. گزارشها و روایاتی حاکی از اعتراض سران صوفیه چون سفیان ثوری و عباد مصری به امام صادق (علیهالسلام) وجود دارد که همگی نشانگر این است که عمدهی اندیشه صوفیه در آن دوره، اعتقاد به زهد افراطی، دنیاگریزی و عدم تلاش برای کسب روزی بوده است، مانند جریان اعتراض سفیان ثوری به لباس حضرت که در تذکره ناقص آمده است. در این روایت سفیان ثوری بعد از اینکه از جواب حضرت درمانده میشود دوستان خود را نزد حضرت میآورد که امام صادق (علیهالسلام) به سفیان و طرفداران وی فرمودند: «از این راه ناصواب دست بردارید و خود را به آداب واقعی اسلام تربیت کنید از آنچه خدا امر و نهی کرده تجاوز نکنید و از پیش خود دستور نتراشید و در مسائلی که نمیدانید، مداخله نکنید، علم آن مسائل را از اهلش بخواهید، در صدد باشید که ناسخ را از منسوخ و محکم را از متشابه و حلال را از حرام باز شناسید این برای شما بهتر و آسانتر و از نادانی دورتر است، جهالت را رها کنید که طرفدار جهالت زیاد است به خلاف دانش که طرفدار کمی دارد، خداوند فرمود بالاتر از هر صاحب دانشی دانشمندی است.» [فروع کافی، ج ۵ صص ۶۵ـ ۷۱]
۵- مبارزه امام صادق (علیهالسلام) با صوفیان
در روایتهای مختلفی مانند روایت بالا، امام صادق (علیهالسلام) کاملا با اندیشه و عقاید صوفیان مبارزه کرده و به مردم توصیه میفرمودند که علاوه بر مبارزه علیه آنان، کوچکترین تمایلی نیز به آنان نشان ندهند، اما با این حال صوفیهای نسلهای بعد، برای جلب عوام، سلسله ارشاد خود را به امامان شیعه نیز نسبت داده و برخی از امامان را جزء مشایخ طریقت شمردهاند، که این شیوه را عطار نیشابوری نیز در کتاب تذکره بهکار بسته است. بنابراین ذکر امام صادق (علیهالسلام) در این کتاب، بههیچ وجه نمیتواند تأیید این کتاب و نویسنده آن باشد.
پینوشت:
فرید الدین عطار نیشابورى، تذکره الأولیاء، رینولد آلین نیکلسون، نشر لیدن، چاپ اول، ۱۹۰۵ م، ج۱، ص۱۱٫
جامی، عبدالرحمن بن احمد، نفحات الانس، بهتصحیح مهدی توحیدیپور، تهران، نشر سعدی، ۱۳۶۶ش، ص۳۱٫
کلینی، محمد بن یعقوب، فروع کافی، قم، انتشارات قدس، ۱۳۸۸ش، ج۵، صص۶۵-۷۱٫
منبع: http://www.adyannet.com