لعن
مناظره
در مسجد النبي، مفاتيح دستم بود، يک نفر از آنها که – مأمور بود و از جزئيات مطلع بود – آن را گرفت و زيارت عاشورا را آورده گفت: اوّل و دوم و سوم که لعن ميکنيد چه کساني هستند؟ گفتم: مگر لازم است بدانيم چه کساني هستند؟ گفت: چنانچه انسان کسي را نشناسد چگونه او را لعن ميکند؟ گفتم: اين مردم که پنج وقت نماز ميخوانند و مرتب ميگويند غير المغضوب عليهم و لا الضالين ترجمه: «نه آنهايي که مغضوبند ونه آنهايي که گمراهند.» آيا مغضوب عليهم و ضالّين را ميشناسند؟ فکري کرد و گفت: خير، اکثر آنها نميشناسند.
گفتم: کساني را که نميشناسند چگونه ميخواهند خدا آنان را از آنها قرار ندهد؟ گفت: در نماز دستور است که بخوانند هر چند معنا و مقصود از آن را ندانند. گفتم: اين هم زيارت است و دستور است که آن را بخوانند هر چند مقصود از آنان را ندانند.
گفت: در اين زيارت لعن بر معاويه نيز هست و او را که ميشناسيد، چرا او را لعن ميکنيد؟ مگر نميدانيد سبّ و لعن اصحاب رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم گناه و حرام است؟
گفتم: اوّلاً جنگ بااصحاب وخليفهرسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم گناهش بزرگتر از سبّ و لعن است و همه ميدانند که معاويه با علي بن ابيطالبعليه السلام که از صحابه و خليفه رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم بود جنگ کرد و اگر توانسته بود آن حضرت را کشته بود همان گونه که پسرش يزيد حسين بن عليعليهما السلام را شهيد کرد، ثانياً شيعه سبّ و لعن بر صحابه و بر شخص معاويه را از معاويه ياد گرفتهاند.
گفت: معاويه کجا و چه کسي را سبّ و لعن کرده که از او ياد گرفتهايد؟
گفتم: صحيح مسلم را قبول داري؟ گفت: بلي، گفتم: در صحيح مسلم است که معاويه از شخصي به نام سعد خواست که امير المؤمنين عليعليه السلام را سبّ کند و سعد گفت: من هرگز عليعليه السلام را سبّ نميکنم و اگر يکي از سه چيزي که رسولاللَّه صلي الله عليه وآله وسلم براي علي بن ابي طالبعليه السلام گفت براي من گفته بود ارزش و بهاي آن نزد من محبوبتر از شتر قرمز رنگ بود (شتر قرمز نزد اعراب اشرف اموال محسوب است) و آن سه چيز اين بود:
1 – رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم عازم سفر براي جنگ بود، عليعليه السلام را به عنوان خليفه خود تعيين کرد که بماند، عليعليه السلام گفت: يا رسولاللَّه صلي الله عليه وآله وسلم مرابا زنها و بچهها ميگذاري؟ رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: آيا خوشنود نميشوي که نسبت به من بمنزله هارون نسبت به موسيعليه السلام باشي جز اينکه بعد از من پيامبري نيست؟
2 – شنيدم رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم در جنگ خيبر فرمود: فردا پرچم جهاد را به دست مردي ميدهم که او خدا و رسول خدا را دوست ميدارد و خدا و رسول خدا نيز او را دوست دارند، روز بعد همه حاضرين گردن کشيديم که شايد يکي از ما باشيم ولي رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: عليعليه السلام را نزد من بياوريد، عليعليه السلام را آوردند در حالي که چشمش درد ميکرد، رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم آب دهان مبارکش را در چشمان او ريخت و پرچم را به او داد پس خداوند براي آن حضرت فتح و پيروزي نصيب کرد.
3 – وقتي آيه مبارکه قل تعالوا ندع أبناءَنا و ابناءَکم…. [1] نازل شد، رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را طلبيد و گفت خدايا اينها اهل من هستند. [2] .
نيز در همين کتاب است که مردي از آل مروان [به عنوان استاندار] منصوب شد، او از سهل بن سعد خواست که عليعليه السلام را سبّ کند، سهل از سبّ آن حضرت خودداري کرد، آن مرد به سهل گفت: اکنون که از سبّ عليعليه السلام خودداري ميکني پس بگو: «لَعَنَ اللَّهاباتراب» (العياذ باللَّه). [3] .
بعد از نقل اين روايات به آن مأمور گفتم: روايات به اين مضمون و مشابه يکديگر در صحيح مسلم و در همين باب موجود است که مقام و منزلت عليعليه السلام را نسبت به رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و جهاد عليعليه السلام را ثابت و بيان ميکند. و در اين دو روايت تصريح شده که معاويه و آل مروان اصرار داشتند بر سبّ و لعن اميرالمؤمنينعليه السلام، خليفه و صحابي رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم، پس اگر شيعه معاويه و آل مروان و امثال آنها را لعن و سبّ کند منشأ آن معاويه و آل مروان هستند که فتح باب نمودند.
بحث که به اينجا کشيد، مفاتيح را بست و گفت: ابوبکر افضل است يا عليعليه السلام؟
گفتم: اين مطلب را خداوند در قرآن بيان کرده است:
فَضَّل اللَّه المُجاهِدِينَ عَلَي القاعِدينَ اَجْراً عَظِيماً [4] .
خداوند مجاهدان را بر خانه نشينان به پاداشي بزرگ برتري بخشيده است.
و در آيهاي ديگر فرموده است:
يَرْفَعِ اللَّه الَّذينَ آمَنُوا مِنْکُم وَ الْذَين اُوتُوا العِلْمَ دَرَجاتٍ [5] .
خداوند رتبه و منزلت کساني از شما که ايمان آورده و کساني را که دانشمندند [بر حسب] درجات بلند گرداند.
و جهاد و مجاهد بودن عليعليه السلام و مقام علمي بي نظير عليعليه السلام بر همه آشکار و از بديهيات عالم اسلام است.
لذا بايد قبول کنيد که اين دو آيه شريفه افضل بودن عليعليه السلامرا بر ديگران ثابت ميکند.
بعلاوه در رواياتي که از صحيح مسلم نقل و اشاره کردم رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم، عليعليه السلام را بمنزله خودش دانسته و خداوند نيز در آيه مباهله همان گونه که در صحيح مسلم نقل شده عليعليه السلامرا نفس رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم قرار داده است و همان طور که رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم افضل از ديگران است عليعليه السلام هم که نفس و جان رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم ميباشد افضل است و در اشعار فارسي نيز آمده است.
علي زبعد محمدصلي الله عليه وآله وسلم زِ هر که هست به است
اگر تو مؤمن پاکي بکن بر اين اقرار
گفت: بلال و فلان نقل کردند که…، فوراً حرف او را قطع کردم و گفتم من ميگويم خدا و رسول اللَّهصلي الله عليه وآله وسلم چنين فرمودهاند، تو ميگويي بلال و فلان!!
ما «شيعيان» هرگز قرآن و فرموده رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم را رها نميکنيم و حرف فلان و فلان را بپذيريم – سپس گفتم: حجت بر تو تمام است و در پيشگاه خداوند هيچ عذري نداري والسَّلامُ عَلي مَن اتَّبَع الهُدي و از جا حرکت کردم و از يکديگر جدا شديم.
[2] اَمَرَ معاويةُ بن اَبي سُفْيانَ سَعْداً فقال: ما مَنَعَکَ ان تَسُبَّ اَباالتُراب؟ فقال: امَّا ما ذکرتُ ثلاثاً قالَهُنَّ له رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم، فَلَن اَسُبَّهُ.لاَن تکون لي واحِدَةٌ منهنّ اَحبَّ اِليَّ مِنْ حُمُر النَّعَمْ. [حُمُر النَّعَم: الجمال الحمر و هي عندهم اشرف الاموال: (اقرب الموارد)ماده نَعَم] سمعت رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم يقول له، خلَّفه في بعض مغازيه، فقال له عليّ: يا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم خلفتني مع النساء والصّبيان؟ فقال له رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم: «اَما تَرْضَي أن تکون منّي بمنزلةِ هارون من موسي الا اَنّه لا نبوّة بعدي» و سَمِعتُه يقول يوم خَيبَر: «لأعْطيّنَ الرّايةَ رَجُلاً يُحبُّ اللَّه و رَسولَهُ و يحبّهُ اللَّه و رسوله» قالَ: فتطاوَلنا لها. فقال: «اُدْعُوالي عَليّاً» فَأتِيَ به أرْمَدَ. فَبصَقَ في عينه و دَفَعَ الرّاية اليه، فَفَتَحَ اللَّه عليه. و لمَّا نَزَلَت هذِهِ الآيةُ: فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ (سوره آل عمران / 61) دَعا رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم عَلِيّاً و فاطِمَةَ و حَسَناً و حُسيناً فقال: اَللّهُمَّ هؤلاءِاَهْلِي» (صحيح مسلم، ص 1041، باب: من فضائل علي بن ابيطالب رضي اللَّه عنه، ح 2404.).
[3] صحيح مسلم، باب: من فضائل علي بن ابي طالب رضي اللَّهعنه، ص 1044، ح 2409.
[4] سوره نساء / 95.
[5] سوره مجادله / 11.