كه پادشاه عربستان وهابي

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #494
    adyanuniv
    سرپرست کل

     

    آيا درست است كه پادشاه عربستان وهابي است ؟

     

    خاندان سعود كه قدرت را در عربستان در اختيار دارند پيرو آيين وهابيت هستند . ونقش اساسى در ترويج و گسترش اين آيين داشته اند . براى روشن شدن نقش خاندان سعود در شكل گيرى و گسترش وهابيت به روند شكل گيرى آيين وهابيت به اختصار اشاره مى كنيم آيين وهابيت ، به ظاهر زاييده انديشه « محمدبن عبدالوهاب » نجدى است ولى ريشه هاى آن مربوط به احمد بن عبد الحكيم معروف به اين تيميه است و نگاشته هاى او بنيادهاى اعتقادى وهابيان را تشكيل مى دهد . زمانى كه « ابن تيميه » آرا و عقائد خود را درباره زيارت قبر پيامبر ( ص ) و مسافرت براى آن آشكار ساخت و آن را حرام دانست از طرف علما و دانشمندان اهل سنت مصر و شام ، مورد نقد قرار گرفت و افزون بر مخالفت قضات چهارگانه اهل سنت ، سران آنان در مصر و شام به تفسيق او پرداخته و او را فردى منحرف معرفى كردند . « ذهبى » دوست معاصر « ابن تيميه » ، در نامه دوستانه اى او را در اشاعه و گسترش فساد ، همتاى حجّاج خواند . ( تكمله السيف الصيقل ، ص 190 ) به نقل از جعفر سبحانى ، پرسشها و پاسخها ، تهران : موسسه سيد الشهدا ، 1369 ، ص 268 ) غائله ابن تيميه با مرگ او فروكش كرد . شاگرد معروف او « ابن القيم » ، به ترويج آراى استاد پرداخت ولى چندان نتيجه نگرفت . و با مرگ او ، مكتب استادش به دست فراموشى سپرده شد .

    در اواسط قرن دوازدهم هجرى بار ديگر انديشه هاى « ابن تيميه » به وسيله شخصى به نام « محمد » فرزند « عبدالوهاب » در سرزمين « نجد » احيا شد .

    پدر « عبدالوهاب » با عقايد فرزند خود مخالف بود از اين رو ، تا پدر در قيد حيات بود ، وى از اظهار آنها خوددارى مى كرد . و با مرگ پدرش او عرصه را براى نشر عقايد خود مناسب ديد لذا با همكارى امير شهر « عُيَيْنَه » به نام « عثمان بن حمد » ، به نشر آنها پرداخت . چيزى نگذشت كه « عثمان » از طرف امير « احساء » ، مورد توبيخ قرار گرفت . او نيز ناچار شد عذر « شيخ » را بخواهد و او را از « شهر » بيرون كند .

    « شيخ محمد » در سال 1160 ه . ق از شهر « عيينه » بيرون رفت و رهسپار « درعيه » شد . در آن زمان رياست شهر با « محمدبن سعود » ، ( جد آل سعود ) بود سرانجام ميان آن دو ، ارتباط برقرار شد . امير شهر ، به او وعده پشتيبانى داد و او نيز به امير ، نويد قدرت و غلبه بر بلاد داد .

    شيخ دعوت خود را تحت عنوان « توحيد » و مبارزه با شرك آغاز كرد و ديگران – به جز خود و پيروان مكتبش – را مشرك معرفى كرد . حملات او به اطراف و اكناف نجد ، آغاز گرديد . كه با نبردهاى خونين بر سواحل خليج فارس و تمامى منطقه حجاز تسلط يافتند . در سال 1216 ه . ق « امير سعود » وهّابى ، سپاهى مركب از بيست هزار مرد جنگى تجهيز كرد و به شهر كربلا حمله ور شد . كربلا در اين ايام در نهايت شهرت و عظمت بود و زائران ايرانى و ترك و عرب بدان ، روى مى آوردند . سعود پس از محاصره شهر ، سرانجام وارد آن گرديد و كشتار سختى از مدافعان و ساكنان آن نمود .

    سپاه « وهابى » چنان رسوائى در شهر كربلا به بار آورد كه به وصف نمى گنجد . پنج هزار تن يا بيشتر ( تا بيست هزار هم نوشته اند ) را به قتل رسانيدند . پس از آنكه « امير سعود » از كارهاى جنگى فراغت يافت ، به طرف خزينه هاى حرم امام حسين ( ع ) متوجه شد . اين خزاين ، از اموال فراوان و اشياء نفيسى انباشته بود ، وى هر چه در آنجا يافت ، برداشت و به غارت برد ! !

    « وهابيان » در مدت متجاوز از دوازده سال ، گاه و بى گاه به شهر كربلا و اطراف آن ، مى گفتند و نيز به شهر « نجف » حمله برده و آنجا را غارت مى كردند . نخستين حمله در سال 1216 ه . ق بود . اين هجوم در روز « عيد غدير » آن سال انجام گرفت .

    حملات وهابيان به جدّه ، مكه ، مدينه ، سوريه و عراق ، بيش از آن است كه در اينجا بيان گردد . پيوسته جنگ هاى خونين بين حكومت عثمانى از طريق امراى مصر و وهابيان وجود داشت . گاهى بر اثر ضعف دولت عثمانى ، وهابيان بر طائف ، مكه و مدينه دست يافته و آثار و مشاهد اسلامى را ويران مى كردند و اموال را به غارت مى بردند . سرانجام از آنجا به نجد طرد مى شدند و عثمانى ها تسلط خود را بر اين مناطق با گماشتن خاندان « شريف » بر رياست حرمين حفظ مى كردند .

    در جنگ جهانى اول با اشغال شام و اردن و عراق از طريق دولت هاى بزرگ ( مانند بريتانيا و فرانسه ) ، وحدت كشورهاى عربى از هم گسست و هر نقطه اى از اين بلاد ، به اميرى سپرده شد .

    بلاد نجد ، به آل سعود – كه بزرگ آنها در آن روز « عبدالعزيزبن سعود » ( پدر شاه فهد ) بود – واگذار گرديد . اين مسأله به جهت همكارى نزديك وى با بريتانيا ، در شكستن قدرت دولت عثمانى بود . اين واگذارى ، تحت شرايطى استعمارى انجام گرفت كه در تاريخ مذكور است .

    بعدها مصالح بريتانيا و جهان استعمار ، ايجاب كرد كه بر قلمرو قدرت وهابيان ، افزوده شود و حرمين شريفين و منطقه حجاز ، در اختيار آل سعود قرار گيرد . از اين رو ، با برنامه ريزى خاصى – كه بريتانيا در آن دست داشت – در سال 1344 ه . ق وهابيان ، حرمين شريفين را پس از يك جنگ خونين تصرف كردند و تنها در طائف دوهزار تن از عالمان بزرگان و زنان و مردان را كشتند به گونه اى كه خود « عبدالعزيز » بر اين جنايت اعتراف كرد ! در نتيجه ، به حكومت خاندان « شرفا » در اين سرزمين خاتمه داده شد و اين دو منطقه وسيع اسلامى – به ضميمه نجد و حجاز – به نام « سعودى » در دفاتر دولت هاى بزرگ استعمارى ، ثبت شد . نام « نجد » و « حجاز » منسوخ گرديد و عبدالعزيز خود را در سال 1350 ه . ق ( 1310 ه . ش ) شاه دو منطقه خواند و كشور به نام « مملكت عربى سعودى » – نه اسلامى – نام گذارى شد . وى تا سال 1334 ه . ش زمام امور را به دست داشت و پس از درگذشت او فرزندان وى به نام هاى : سعود ، فيصل ، خالد ، فهد ، عبداللَّه حاكمان اين سرزمين بوده و هستند . ( جعفر سبحانى ، پرسشها وپاسخها ، ص 267 – 271 ) براى اطلاع بيشتر . ك به : فرهنگ جامع سياسى ، محمود طلوعى ، تهران : علم ، ص 40 و ص 614 تا 617 )

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
دکمه بازگشت به بالا
بستن