مقالات

در آمدی به آیین مغان

در آمدی به آیین مغان

سیدحسن رحمانی/ کارشناسی ارشد ادیان شرق

 

اشاره

شواهدی زیادی درباره عقائد آریائیان قبل از زرتشت وجود ندارد. اما معدود شواهدی که  وجود دارد تا حدودی می­توان اطلاعاتی ازعقائد آنان بدست آورد. از جمله این شواهد، آثار آریائیان هندوئی مثل ریگ وده می­باشد، چه، آریائیان ایران و هند از یک نژاد هستند. و مشابهت­هائی درباره افکار و عقائد آنان یافت می­شود. همچنین در منابع تاریخی نیز می­توان شواهدی برعقائد آریائی­های قبل از زرتشت از جمله طبیعت پرستی یافت. از طرفی دیگر، شواهد حاکی از این است که آئین مغان در منطقه ایران قبل از زرتشت ریشه در عقائد آریائی دارد. در این مقاله کوتاه با این آیین آشنا خواهید شد.

 

سیدحسن رحمانی/ کارشناسی ارشد ادیان شرق

واژه شناسی

واژه “مغ” در زبان قدیم ایران به معناى خادم،[۱] غیب­گو، و جادوگر بوده است که جمع آن “مغان” است. هم چنین به روحانیون و متولیان امور دینی پیروان آئین­های مختلف، “مغ” اطلاق می­شده است.[۲] که در طول تاریخ فراز و نشیب­هائی را پشت سر گذاشته است. درباره خاستگاه مغان، جایگاه و افکار آنها نیز، نظرات مختلقی وجود دارد.

شواهدی درباره آئین مغان وجود دارد که براساس آن نمی­­توان نظر واحدی را در یافته‌های پژوهشگران پیدا نمود. اما همین نظرات و شواهد می­تواند ما را به مقصود نزدیک سازد.

آنچه باعث گردیده تا دین شناسان در باب مغان نظرات مختلفی ارائه دهند، گزارش­های برجای مانده از مورخان یونان باستان، هرودت،[۳] پلوتارخ،[۴]استرابو،[۵]ودیگر دانشمندان در این زمینه است. و همچنین، نکاتی که جسته گریخته در باب مغان در متون کهن ایرانی، فارسی باستان، آورده شده است. که براساس شواهد موجود، پژوهشگران درباره مغان چندین نظریه را مطرح نموده­اند. برخی منشا مغان را غیر آریائی می پندارند، برخی آنها را آریایی می­خوانند، و برخی دیگر نیز، با احتیاط از کنار این جماعت می­گذرند و ترجیح می­دهند درباره نقش و جایگاه این طایفه در سلسله پادشاهان سخن بگویند. در اینجا برخی از آراء درباره تاریخ، عقائد، جایگاه و رسالت مغان را به اختصار ذکر می­کنیم.

در اغلب  منابع و شواهد موجود، مغ به معنای روحانی و کاهن بکار رفته است. برخی اعتقاد دارند این گروه در طول تاریخ، یعنی از دوران باستان تا امروز، روحانیونی بوده‌اند که سرپرستی امور دینی پیروان در هر آئین و مذهب را بر عهده دارند.[۶] هم چنین برخی از پژوهشگران معتقدند که از قرن ششم ق.م. مغان به عنوان طائفه­ای از آموزگاران تعلیم و تربیت دینی، روحانیون، وخوابگزاران مشهور بوده­اند.[۷]

گروهی دیگر معتقدند که مغان یک گروه از بومیان غیر آریائی قبل از مادها[۸] در ایران ساکن بوده­اند.[۹] برخی دیگر با تردید به آئین مغان، خاستگاه و جایگاه آنان نگریسته­اند.[۱۰] اما بر اساس یافته­ها آنچه که مورد اتفاق عموم پژوهشگران بوده این است که بر طبق  تصاویر و نقوش، به جا مانده از آنها، مغان قومی بودند، دارای پیشینه تاریخی که پیش از آمدن زرتشت در غرب ایران می­زیسته­اند وبا اقوام آریائی ارتباط داشته‌‌اند، و یک گروه از شش طائفه مادها می­باشند.[۱۱] معتقدند که این طائفه در دستگاه حکومت مادها نفوذ کرده؛ واین گروه از زمان مادها به بعد مغان یا مجوسان می­خواندند.

اعتقادات پیروان

شواهد بدست آمده نشان می‌دهد عقائد، جایگاه، و وظائفی را برای مغان ذکر نموده­اند، که مهم­ترین شاخصه آنان کهانت، پیشگوئی، و همچنین می­توان به پزشکی، سیاست، نجوم و ستاره­شناسی، مراسم قربانی، آتش مقدس (اتربان در اوستا)، و تابوهای فراوان در آداب تطهیر، رعایت قوانین بسیار سخت و طاقت­فرسا، در انزوای مطلق از خانواده و طائفه خود، پرستش مجموعه­ای از خدایان آریائی، اعتقاد به رب­النوع های شر و نیروهای ترس­آور، در اشکال و صور تخیلی وغیره؛ اشاره نمود.[۱۲]

به نظر می­رسد مغان در دوران باستان مورد بحث و نقد بوده­اند و اغلب به خوبی و نیکی از آنها یاد نشده است.[۱۳] سرپرستی امور دینی و کهانت، که جایگاه نسبتاً مناسبی  در دوران باستان داشته، از مهم­ترین وظائف آنها بوده است که مقام و منصب کهانت نیز از طریق توارث (پدر به پسر) به یکدیگر منتقل می­شده است. اما در دوران هخامنشیان نسبت به دوران باستان، با توجه به شرائط زمانی و مکانی، جایگاه و رسالت والائی پیدا نموده و در برابر پیروان و مردم مورد احترام بوده­اند. نقش مهم آنها در امور دینی و سیاسی انکار ناپذیر است، چه حضور در مراسم­های سیاسی و تاجگذاری پادشاهان به همراه طبقه لشکری خود گواه براین مطلب است. هم چنین؛ در دوره برخی از حاکمان هخامنشی وظائف و جایگاه آنان برای مردم به خوبی مشهود بوده و به عنوان طبقه روحانی شناخته می­شدند. در این دوره کورش از مغان حمایت کرده، به عنوان مشاور در امور سیاسی و دینی از آنان کمک می­جسته و معتقد بود که تنها مغان از خواست و اراده خدایان آگاهند و خدایان می­توانند بر آنها ظاهر و متجلی گردند.[۱۴] پس از سلسله‌ی هخامنشیان تا دوران اشکانیان و دیگر پادشاهان از جمله ساسانیان؛ جایگاه و رسالت مغان رشد و یا تنزل، نموده است.[۱۵] مغان در این دوره نیز وظائف مغی خود یعنی سرپرستی امور دینی در قالب سیاسی را دنبال می­کرده­اند.[۱۶] شاید به این علت بوده که مغان به ناچار تابع شرائط سیاسی حاکمان قرار گرفته­اند، و شواهد نیز بیانگر برخی قیام­ها و مقاومت­ مغان در برابر برخی حاکمان بوده است.

نتیجه اینکه به احتمال زیاد، خاستگاه آئین مغان برگرفته از سلسله پادشاهان مادها است، که در فرهنگ دینی و سیاسی آنان نفوذ کردند و اعتبار خوبی در بین طبقات مختلف مردم و دولت پیدا کرده‌اند؛ و در امر کهانت، پیشگوئی، سرپرستی امور دینی شهره بودند. در دوره هخامنشیان و سلسله‌های  دیگر پادشاهان نیز رشد و یا تنزلی داشته­اند. و امروزه مغان طبقه­ای از کاهنان و روحانیونی هستند، که متولی امور دینی پیروان را بر عهده دارند.

پی افزودها:

[۱] . توفیقی،  حسین، آشنائی با ادیان بزرگ، ص ۶۱

[۲] . مغان در تاریخ باستان، هایده معیری، پژوهشگاه علوم انسانی، ۱۳۸۱ ص ۲۷-۲۴

.[۳] دین ایرانی بر پایه متن­های معتبر یونانی، امید بنونیست، ترجمه بهمن سرکاراتی، ص ۱۷، نشر قطره،۱۳۸۳

[۴]. همان، ص ۴۷٫

[۵] همان ، ص ۳۲

[۶] . مغان در تاریخ باستان، هایده معیری، پژوهشگاه علوم انسانی، ۱۳۸۱ص ۲۶

مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان جلد اول ص،- ۲۴-۲۷

[۷] . مغان در تاریخ باستان، هایده معیری، پژوهشگاه علوم انسانی، ۱۳۸۱ص ص ۴۴

[۸] . همچنان‌ که‌ در تاریخ‌ ماد، دو دوره‌ی‌ متفاوت‌ – پیش‌ از پادشاهی‌ بزرگ‌ ماد و بعد از آن‌ – وجود دارد، تاریخ‌ و فرهنگ‌ ماد را نیز می‌توان‌ به‌ دو دوره‌ تقسیم‌ کرد: ۱-دوران‌ متقدم‌ ماد و پیش‌ از استقرار سلطه‌ کیش‌ مغان‌ ۲- دوره‌‌ پس‌ از سلطه‌ آن‌ طبقه‌.

[۹] . توفیقی، حسین، آشنائی با ادیان بزرگ، ص ۶۱٫

[۱۰]. کتاب مغان وندیداد، ص ۵۴رضی، هاشم، هم چنین؛ ، قول ریچارد فری و دیگران)

[۱۱] . ادیان آسیا، فرید هلم هاردی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، ص ۶۵، دفتر نشر فرهنگ، ۱۳۸۵-هرودوت کتاب اول، بند۱۰۱، ص ۱۳۳ به نقل ازکتاب مغان در تاریخ باستان، هایده معیری، پژوهشگاه علوم انسانی، ۱۳۸۱

[۱۲] . هاشم رضی، آئین مغان پژوهشی درباره دین­های ایرانی – و کتاب مغان وندیداد ص ۵۴ میترائیسم،

[۱۳] . کتاب مغان وندیداد، ص ۵۴رضی، هاشم،

[۱۴] . مغان در تاریخ باستان، ص ۲۴، هایده معیری، پژوهشگاه علوم انسانی، ۱۳۸۱

میترائیسم، هاشم رضی

[۱۵] . کتاب مغان وندیداد، ص ۵۵، رضی، هاشم

[۱۶] . حسینی دشتی، سید مصطفی، دائره­المعارف جامع اسلامی، ج ۵ . فرهنگ فارسی معین

 

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن