مقالات

انوشیروان با هندوستان چه کرد؟

رفتار انوشیروان دادگر! پادشاه ساسانی با ملت های همسایه همواره به نحوی خشن و تحقیرآمیز بود. نه تنها در رابطه با همسایگان، بلکه مواجهه ی انوشیروان با نهضت های مردمی ایران زمین نیز بسیار سخت و سرکوب گرانه بود. قتل عام مردم گیلان، قتل عام مردم بلوچستان، شکنجه و اعدام دوستان به صرف توهّم و تردید، صدور حکم اعدام به خاطر ارائه ی دیدگاهی معقول و … که البته روشن است ملاک رفتارهای خشونت آمیز انوشیروان، آموزه های گاتها [۱] و شخص زرتشت [۲] بود. گذشته از همه موارد، حمله انوشیروان به هندوستان و غارت آن سرزمین هم جالب توجه است. در تاریخ طبری آمده است که انوشیروان به همراه یکى از سرداران یمنی، سپاهى سوى یمن فرستاد و دستور داد تا هر چه سیاه پوست در آنجاست بکشتند. پس از تسلط بر یمن، یکى از سرداران خویش را با سپاهى فراوان سوى جزیره سرندیب هندوستان فرستاد که سرزمینی پر از جواهرات بود. با پادشاه آن ناحیه پیکار کردند و او را کشتند و آن سرزمین را به تصرف خود درآوردند و مال و جواهر بسیار به غنیمت گرفتند. [۳] ابوعلی بلعمی ، تاریخ نگار ایرانی قرن چهارم هجری در تاریخ مشهور خود، پس از ذکر تازش انوشیروان به سرزمین شام و خراب کردن آنجا می گوید :
پس نوشیروان را آرزو آمد که زمین هندوستان لختى او را بود، و آن زمین سرندیب است که ملوک هندوستان آنجا نشینند. سپاهى بسیار بیرون کرد با سرهنگى بزرگ و بفرستاد. سپاه برفت تا سراندیب و چون به عمان رسید از آنجا بفرمود که به راه دریا بشوید و با ملک هندوستان حرب کنید. ملک هندوستان به نوشروان نامه کرد و رسول فرستاد و از وى صلح خواست، و آن شهرها از هندوستان که به نزدیک عمان است و به ایّام بهرام گور او را بوده بود، آن شهرها همه به نوشروان داد، و نوشروان سپاه از هندوستان بازگردانید، و با خاقان ترک نیز صلح کرده بود و دختر او را به زنى کرده، و هرمز پسرش از آن دختر خاقان بود.[۴] ناصرالدین بیضاوی، مورّخ ایرانی در قرن هفتم هجری تأیید می کند که انوشیروان، پس از نابود کردن هیتالیان، به سمت هندوستان و چین رفت و با گرفتن مال و ثروت فراوان از آنجا بازگشت. [۵] ابن اثیر جزری در « الکامل فی التاریخ » می گوید :
انوشیروان پس از چیرگى بر شهرهاى یمن به سرندیب پرداخت که از شهرهاى هندوستان است و سرزمین گوهر مى‏باشد. شاهنشاه ساسانى یکى از سرداران خویش را با لشکرى انبوه به سر ندیب فرستاد. او در جنگى که با پادشاه سر ندیب کرد، پیروزى یافت و آن سرزمین را مسخر ساخت و گنجینه‏اى سرشار از گوهرهاى بسیار و کالاهاى گرانبهاى دیگر از آن جا براى انوشیروان برد.[۶] در شاهنامه فردوسی نیز چنین آمده است که پس از لشکرکشی انوشیروان به سرزمین الانان (اللانیان)، به هند نیز لشکرکشی کرد:
وزان جایگـــه شاه لشکــر براند
به هندوستان رفت و چندی بماند
به فرمان همه پیش او آمدند
به جان هرکسی چاره جو آمدند
ز دریای هندوستان تا دو میل
درم بود با هدیه و اسپ و پیل [۷] پس از اینکه انوشیروان از مردم هندوستان غنیمت های بسیاری گرفت، به او گزارش دادند که بلوچ ها و گیلانی ها سرکشی کردند. انوشیروان از شنیدن این خبر خشمگین شد. و جالب است که در هنگام رجزخوانی چنین گفت:
به ایرانیان گفت الانان و هند
شد از بیم شمشیر ما چون پرند
بسنده نباشیم با شهر خویش
همی شیر جوییم پیچان زمیش
آری ؛ هندیان از ترس جانشان آنچه داشتند و نداشتند به انوشیروان دادگر تقدیم نمودند. «به جان هرکسی چاره جو آمدند… » و دادگر باستان نیز  چنین گفت که اللانیان و هندیان از ترس شمشیر ما همچون پرند گشتند !!! [‏۸] دیگر دلیل علمی و باستان شناسی که می تواند گواهی بر تسلط انوشیروان بر هندوستان باشد، وجود سکه‏ هاى خسرو انوشیروان در نواحی شمال غربی هندوستان است. [۹]

پی‌نوشت :
[۱]. بنگرید به مقاله «جنایات اشونان زرتشتی در تازش به ترکستان»
[۲]. نگاه کنید به مقاله «خشونت در گاتها، بر اساس ترجمه موبد رستم شهزادی»
[۳]. محمد بن جریر طبری ، تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبری) ، ترجمه ابو القاسم پاینده‏ ، انتشارات اساطیر ، تهران‏ چاپ پنجم ۱۳۷۵ ، ج ‏۲ ص ۷۰۵
[۴]. ابوعلی بلعمی ، تاریخنامه طبری ( مشهور به تاریخ بلعمی ) ، انتشارات سروش ، تهران ،‏ چاپ دوم ۱۳۷۸ ، ج ۲ ص ۷۳۷
[۵]. ناصر الدین بیضاوى ، نظام التواریخ‏ ، ناشر: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار ، تهران‏ ، چاپ اول ۱۳۸۲ ، ص ۴۸
[۶].  ابن اثیر جزرى ، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران / ترجمه‏ عباس خلیلى، ابو القاسم حالت‏، ناشر: مؤسسه مطبوعات علمى‏، تهران‏ ۱۳۷۱ ، ج ۵ ص ۶۹
[۷]. شاهنامه فردوسی ، ناشر : مؤسسه نور ، تهران ، بر اساس نسخه چاپ مسکو ، صفحه ۱۰۴۶ ، در فهرست : “سزا دادن کسرى الانان و بلوچیان و گیلانیان را” از بیت ۳۷۸۹۸ به بعد…
[۸]. میترا مهرآبادی، شاهنامه کامل فردوسی به نثر پارسی، انتشارات روزگار، تهران، ج ۳ ص ۲۵۲
[۹]. آرتور کرستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه ی رشید یاسمى‏، ناشر: دنیاى کتاب‏، تهران، چاپ ششم ۱۳۶۸، ص ۵۸۳

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن