تأیید مطلق بردهداری در دین زرتشتی
مسئله بردهداری و جوانب آن، از مواردی است که معمولاً مورد بحث و تبادل نظر قرار میگیرد. از سویی زرتشتیان و باستانگرایان مدعی هستند که در دین زرتشتی، برده داری وجود نداشت. این نوشتار با ارائه اسناد نشان خواهد داد که بردهداری در جامعه زرتشتی، کاملاً امری مرسوم بود.
بر اساس منابع دینی :
زرتشت به گواه تاریخ پژوهان مربوط به عصر ودایی بوده[۱] و برده داری در آن عصر وجود داشت. با این وجود در هیچ جای اوستا (حتی متن گاتها و…) برده داری نفی نشده است. حتی یک سخن که نشانگر رفتار انسانی با بردگان باشد هم از سوی زرتشت گفته نشده است. با توجه به رواج این مسئله در آن دوران، و سکوت زرتشت در برابر آن، میتوان نتیجه گرفت که زرتشت این مسئله را تأیید کرده و کوچکترین مبارزه ای با آن نکرد. حتی مواردی را در اوستا و دیگر متون دینی زرتشتی، میبینیم که نشان میدهد زرتشت و جانشینانش نه تنها در برابر برده داری سکوت کردند، بلکه آن را تأیید و رواج هم میدادند. بر پایۀ نَسکهای دینی، آنان خرید و فروش انسانها را همانند خرید و فروش گاو و گوسفند میدانستند. برای نمونه در اوستا، وندیداد، فرگرد ۴، بند ۹ آمده است که زرتشت پرسید: «ای آفرینندۀ جهان، ای مقدس بگو بدانم هرگاه شخص از انجام پیمان به ارزش یک انسان تخلف نماید کدام اشخاص گرفتار وی خواهند بود ؟ اهورامزدا پاسخ داد خویشان نزدیک وی در مدت ۹۰۰ سال گرفتار گناه وی خواهند ماند».[۲] باید دانست که در اینجا منظور به گونهی آشکار همان خرید و فروش انسان است. چون در بند ۷ و ۸ از معاملات و پیمانهای تجاری سخن میگوید و مجازات برهم زدن معامله گاو و گوسفند را بیان میکند (که مجازاتش گرفتار شدن نزدیکان و خویشان تخلف کننده به مدت ۸۰۰ سال است)، در بند ۹ نیز مجازات برهم زدن معامله به ارزش یک انسان را بیان میکند (که بیان شد) و در بند ۱۰ نیز دربارۀ معامله و پیمان تجاری درباره زمین کشاورزی (که تخلف از این معامله ۱۰۰۰ سال گرفتاری برای نزدیکان تخلف کننده را در پی دارد) سخن میگوید.[۳] البته دکتر دوستخواه ، همین مسئله را به عنوان مردم- پیمان و با همین شرایط ، یعنی خرید و فروش انسان همانند گوسفند و گاو و زمین بیان میدارند.[۴] حتی در اوستا، آبان یشت، بند ۳۳-۳۵ آمده است: «فریدون پسر آبتین از خاندان توانا در سرزمین چهار گوشه ورنا، صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند او را پیشکش آورد… و از وی خواستار شد: ای اردویسور آناهیتا، ای نیک، ای تواناترین، مرا این کامیابی ارزانی دار که من بر اژیدهاک پیروز شوم و هر دو همسرش سنگهوک و ارنوک را که برازنده نگاهداری خاندان و شایسته زایش و افزایش دودمان اند، از وی بربایم. اردویسور آناهیتا او را کامیابی بخشید.»[۵] (دزدیدن زنان مردم برای کار کشیدن و بهرهگیری جنسی).
همچنین در دین زرتشتی کتک زدن برده ای که همچون گاو بخوابد و کار نکند مجاز دانسته شده است. بر پایه ی متن زرتشتی روایت پهلوی اگر برده ای از انجام دستورات مالک خود سرپیچی کند ، او را باید زد تا فرمانبردار شود. اگر باز هم کار نکند، مرگارزان (سزاوار اعدام) است.[۶] در قوانین مدنی زرتشتیان در عصر ساسانیان، نیز آمده است که بردگان و کنیزان، قابل خرید، فروش، اجاره و گروگذاری هستند.[۷] حتی اگر مالک، برده ای را به کسی دیگر کرایه دهد، مزد کار برده به مالک میرسد، نه به برده.[۸]هرچند موبد رستم شهزادی تلاش کرده است که بردهداری و کنیزداری در عصر ساسانیان را بیارتباط با اوستا معرفی کند، لیکن ما نشان دادیم که این مسئله (خرید و فروش و بهرهگیری از بردگان و کنیزان) در اوستا نیز آمده است.
در کتاب مادیان هزاردادستان، نوشته فرخ مرد بهرامان، به دفعات مواردی از مشروعیت بردهداری در دین زرتشتی بیان شده است. این کتاب که در روزگار خسروپرویز نوشته شده است،[۹] اصل وجود بردگان در عصر ساسانی را تأیید میکند و احکام مربوط به آن را تبیین میکند.[۱۰] همچنین از خرید و فروش بردگان سخن میگوید.[۱۱] و میگوید که پدر حق دارد در شرایطی، فرزند خود را به عنوان برده قرار دهد.[۱۲] حتی آمده است که اگر کسی کنیز حامله را بفروشد، آن فرزند نیز مِلک مالک جدید محسوب میشود.[۱۳]
منابع تاریخی و باستانی
با نگاه کردن به نسکها و کتیبههای باستانی درمییابیم که برده داری در جامعۀ زرتشتی کاملاً رواج داشت. موبدان و هیربدان و دیگر پیشوایان دین زرتشتی، هیچگاه مخالفتی با این مسئله نداشتند. در حالیکه آنان در برهه ای دراز (مخصوصاً در دوره ساسانیان )، در قدرت کامل به سر می بردند که همین نشانگر این است که دین زرتشتی برده داری را تأیید میکرد. ما در این بخش، از تاریخ نگاران و باستان شناسان غربی، شرقی و ایرانی استفاده میکنیم .
زمان زندگی زرتشت روشن نیست. در هر صورت پیدایش زرتشت و عقائد وی مرتبط با عصر ودایی است. که در آن دوره بنا به گفتۀ پژوهشگران، برده داری کاملاً رایج بود. شادروان استاد مرتضی راوندی در مورد این دوره از تاریخ ایران (عصر ودایی) میگوید: «در زمینهاى اختصاصى امرا عده اى کارگر برده مشغول کار بودند. علاوه براین، روستاییان مجبور بودند برحسب دستور امرا، براى ایجاد جادهها، قنوات، پلها و استحکامات، بیگارى کنند».[۱۴] ایشان در ادامه زمان این دوره -عصر ودایی- را از مبدأ تاریخ هند و ایران تا هزار سال قبل از میلاد و حتی ۸۰۰ سال قبل از میلاد میدانند و تصریح میکنند که زرتشت مربوط به عصر ودایی -اختلاط اقوام هند و ایرانی- است.
در دوره حکومت ساسانیانی، هم جامعه زرتشتی بود و هم حکومت، وهم قوانین جاری در کشور بر اساس فقه زرتشتی بود. و به روشنی می بینیم که برده داری امری کاملاً رایج شمرده میشد. پیشوایان زرتشتی نیز خود مروّج برده داری بودند. مرحوم استاد مرتضی راوندی میگوید: «درباره وجود برده دارى در جامعه ساسانى، خواه از منابع ایرانى (و از آن جمله و به ویژه از روى مجموعه قوانین موسوم به ماتیکان هزار داتستان که در آن حتى بخشى به قواعد برده دارى اختصاص دارد) و خواه از منابع خارجى هم عصر، مىتوان اطلاعات بسیارى به دست آورد؛ بهاى متوسط یک برده پانصد درهم بود و خواجه مىتوانست برده را به گرو بدهد یا نذر آتشکده کند. امکان معامله با بردگان در فقه زرتشتى تصریح شده است.»[۱۵] ایشان میافزایند: «پروکوپیوس از مردم کیساریه در کتاب خود موسوم به جنگ با ایران نقل مىکند که کوات (قباد) ساسانى به سربازان خود دستور داد که در صورت فتح از کشتن اهالى خوددارى کنند ولى غارت آبادیها و اسیر کردن و به غلامى گرفتن اهالى را مجاز شمرد. مهرنرسى وزیر معروف بهرام پنجم و یزدگرد دوم ساسانى لقب هزار بندک داشت، لذا روشن است که داشتن بردگان بسیار از علایم شکوه و احتشام بود».[۱۶]
یان ریپکا در مورد یکی از نوشتههای باستانی عصر ساسانی میگوید: «… از این اثر فقط قطعاتى به جاى مانده و قدمت آن، محققا، به دوره ساسانى مىرسد. قطعات آن در سال ۱۹۰۱ در بمبئى منتشر گشت و معلوم شد که کتاب حقوق ساسانیان به نام ماتیکان هزار داتستان است. در اروپا، بارتلومه کتاب را بررسى و به روشن شدن مندرجاتش بسیار کمک کرد…» ایشان در ادامه میگویند: «مرد مستمند خواسته اى نداشت که بتواند زنى براى خود بخرد. زن و برده (انشهریک) جزء اموال شمرده مىشدند. چنانچه در خانواده اى چندین زن زندگى مى کردند، یکى از آنان کدبانوى خانه و داراى امتیازاتى بود.»[۱۷]
ادوین گرانتوسکی (و تیم تحقیاتی وی) از بزرگترین باستان شناسان قرن گذشته در کتاب تاریخ ایران، درباره دوره ساسانی میگوید: «در سده هاى سوم – چهارم میلادى هنوز روابط نظام برده دارى سخت رواج داشت. منابع یونانى و دیگران غالبا یادآورى کرده اند که لشکریان ایران دهها هزار تن از مردم سوریه، ارمنستان و دیگران را به بردگى گرفته اند. در کنار اسیران جنگى دهقانان ایرانى که به پرداخت مالیات توانا نبودند، به عنوان برده دیده مىشدند. بردگان در املاک اشراف (داستراکت) کار مىکردند، اینها قابل خرید و فروش بودند.»[۱۸] و ایشان میگویند : « در ایران مانند روم، ارتش دائمى وجود نداشت، چریکهاى سوار پس از به دست آوردن غنائم جنگى و بردگان اسیر کوشش داشتند بیدرنگ به خانههایشان برگردند.»[۱۹]
ابن مسکویه از تاریخ نویسان ایرانی قرن پنجم هجری درباره سپاهیان ساسانی در یورش به روم میگوید: «هراکلیوس چون ویرانى روم را بدید که سپاهیان پارسى پدید کردند و سپاه روم را بکشتند و زن و فرزندشان را به بردگى بردند و خواسته و دارایىشان را چپاول کردند، به درگاه یزدان بنالید و نماز و نیایش بسیار کرد.»[۲۰]
در شاهنامه فردوسی نیز بسیار دیده می شود که از وجود بردگان و کنیزان در دربار پادشاهان، به ویژه پادشاهان ساسانی سخن میگوید. همان گونه که گفته شد این بردگان همگی قابل خرید و فروش و همچون چارپایان در ردیف اموال مالک خود بودند . برای مثال؛ اندرز کردن کى خسرو به ایرانیان :
همان بدره و برده و چارپای * بر اندیشم آرم شمارش بجاى
فرستادن کى خسرو بندیان را با گنج نزد کاوس :
دگر بردگان مهتران را سپرد * به ایوان ببرد از بزرگـــان و خرد
در داد و فرهنگ نوشینروان :
بهشتى بد آراســـته بارگاه * زبس برده و بدره و بار خــــواه
گفتار اندر بزرگى خسرو پرویز :
بمشکوى زرّین ده و دو هزار * کنیزک بکــــــــــــردار خرّم بهار
سپردن یزدگرد، پسرش بهرام را به منذر و نعمان و پرورش کردن او را :
بیاورد رومى کنیـــــزک چهل * همـــــه از در کـــــام و آرام دل
آرتور کرستین سن درمورد نحوه برخورد با اسیران جنگی می گوید: «معمولا دست اسیران جنگى را بر پشت بسته و آنها را به عنوان غلامى مىفروختند، یا به نواحى کم جمعیت کشور براى آبادانى و کشت و زرع می فرستادند.»[۲۱] آرتور کرستین سن در مورد روحانیون زرتشتی و قدرت آنان در زمان ساسانی مینویسد: «در میان صاحبان مراتب آن زمان، کسى که از حیث قدرت و اقتدار رتبه اول را داشت، وزرگ فرمذار مهرنرسه پسر وزرگ بوده، که لقب و عنوان هزار بندگ (صاحب هزار برده) داشت. نسب او به خانواده سپندیاذ میرسید، که یکى از هفت خاندان ممتاز بود.»[۲۲] وی همچنین درمورد اشراف دینی و سیاسی ساسانی میگوید: «آمیانوس گوید اشراف مزبور خود را صاحب اختیار جان غلامان و رعایا مىدانستند. وضع رعایا در برابر اشراف ملاک به هیچ وجه با احوال غلامان تفاوتى نداشت.»[۲۳]
در شاهنامه فردوسی هم آمده است که اسفندیار فرزند گشتاسپ شاه پس از حمله به ترکستان چنین کرد :
همه گنـج ارجاسـپ در باز کــرد * بکپّــان درم سـختــن آغــــاز کرد
هزار اشتــــر از گنج دینار شــاه * چو سیصد ز دیبا و تخــت و کـلاه
صد از مشـک و ز عنبر و گوهران * صـد از تاج و ز نامـــــدار افسـران
از افگندنیـهاى دیبـــا هـــــزار * بفـرمـود تا برنهـادنــد بــار
چو سیصــد شتر جامه چیـنیان * ز منســــــوج و زربفـت و ز پرنیان
عمارى بسیـچید و دیبا جلیــــل * کنـیزک ببـردند چینــــى دو خیــل
برخ چون بهـار و ببالا چو ســـرو * میان ها چو غرو و برفتـــــن تـذرو
ابا خواهــــــران یل اسفــــنـدیار * برفـــتنــد بت روى صـــــد نامـــدار
ز پوشیده رویان ارجاسـپ پنــج * ببـــردند با مویـه و درد و رنــــــــج
دو خواهر دو دختر یکـى مادرش * پر از درد و با سوک و خسته برش[۲۴]
همانگونه که واضح است اسفندیار پس از حمله به ترکستان علاوه بر به غنیمت گرفتن گنجینههای ارجاسب، دو گروه کنیز هم به همراه خود به بلخ می آورد و علاوه بر این، خواهران و دختران و مادر ارجاسب را نیز به غنیمت می گیرد و روشن است که هم اسفندیار و هم گشتاسپ هر دو بنا بر گفته شاهنامه از نخستین زرتشتیان و مبلّغان دین زرتشتی بودند.[۲۵] شخص گشتاسپ نیز بارها در گاتها و … به عنوان انسانی دیندار و معتقد به آیین زرتشتی توسط زرتشت و دیگر پیشوایان زرتشتی ستوده شده است.
گذشته از این موارد، برخلاف تبلیغات دروغین جریان باستانگرا، بردهداری در عصر هخامنشیان (هم در عصر کورش و هم پس از او) کاملاً مرسوم بود. بر اساس اسناد زرتشتی و غیرزرتشتی ثابت است که جامعه و آیین زرتشتی، فی نفسه جامعهای مبتنی بر نظام بستۀ طبقاتی و بردهداری بود.[۲۶]
پینوشت:
[۱]. پورداود، ابراهیم، گاتها کهن ترین بخش اوستا، تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۷۸. ص ۶۵. [۲]. جیمز دارمستتر، وندیداد اَوستا، ترجمه موسی جوان، تهران: ناشر دنیای کتاب، ۱۳۸۴. ص۱۰۰-۱۰۱. [۳]. بنگرید به:The Zend Avesta, The Vendidad, Translated by James Darmesteter, from Sacred Books of the East (Vol. IV), Translate in English by Various Oriental Scholars, Oxford, Clarendon Press, 1880, pp 37.
[۴]. اوستا، ترجمه دکتر دوستخواه، تهران: انتشارات مروارید، ۱۳۹۱. نسخه انجمن زرتشتیان آلمان، ج ۲، ص ۶۸۹ [۵]. اوستا، همان، ج ۱، ص ۳۰۳- ۳۰۴ [۶]. روایت پهلوی، ترجمه مهشید میرفخرایی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۹۰، ص ۲۸۸ (پژوهشهای ایرانی). [۷]. موبد شهزادی، رستم (۱۳۸۶)، قانون مدنی زرتشتیان در عصر ساسانیان، تهران: انتشارات فروهر، ص ۶۵-۶۷. [۸]. موبد رستم شهزادی، همان، ص ۶۶، فصل ۲۱، بند ۱۳. [۹]. موبد جهانگیر اوشیدری، دانشنامه مزدیسنا، تهران: نشر مرکز، ۱۳۸۹. ص ۳۶۶. [۱۰]. فرخمرد بهرامان، مادیان هزارداستان، ترجمه سعید عریان، تهران، تهران: انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۹۱. ص ۶۹-۳۶۳-۳۶۴-۳۸۷-۳۵۷-۳۵۰ [۱۱]. فرخمرد بهرامان، همان، ص ۳۶۸ [۱۲]. فرخمرد بهرامان، همان، ص ۱۷۴. [۱۳]. فرخمرد بهرامان، همان، ص ۱۹۶. [۱۴]. مرتضی راوندی، تاریخ اجتماعى ایران، تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۸۲، ج ۱، ص ۴۴۵ [۱۵]. مرتضی راوندی، همان، ج ۱، ص ۷۷۱. [۱۶]. مرتضی راوندی، همان، ج ۱، ص ۷۷۱. [۱۷]. یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه، ترجمه عیسى شهابى، تهران: انتشارات علمى و فرهنگى، ص ۸۱ [۱۸]. ادوین گرانتوسکى، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ترجمه کی خسرو کشاورزی، تهران: انتشارات پویش، ص ۱۵۸. [۱۹]. همان، ص ۱۶۳. [۲۰]. ابن مسکویه، تجارب الامم، ترجمه: ابو القاسم امامى و على منزوى، تهران: سروش، ج ۱، ص ۱۹۵. [۲۱]. آرتور کرستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه: رشید یاسمى، تهران: نشر دنیاى کتاب، ۱۳۶۸. ص ۳۰۴ [۲۲]. همان، صفحه ۳۷۷ [۲۳]. همان، صفحه ۴۳۰ [۲۴]. شاهنامه فردوسی، بر اساس نسخه مسکو، ناشر: مؤسسه نور، تهران، صفحه ۷۱۰، بخش ” بازگشتن اسفندیار نزد گشتاسپ ” [۲۵]. همان، صفحه ۶۶۹، بخش ” فرستادن گشتاسپ اسفندیار را به همه کشور و کیش به گرفتن ایشان از او ” [۲۶]. بنگرید به «نظام طبقاتی و ترویج بردهداری در ایران باستان»، «بردهداری در عصر هخامنشیان» و «پاسخ مرحوم زرینکوب، به جریان های زرتشتی و باستانگرا درباره برده داری در اسلام».