مقالات

سیره نبوی در رفتار عادلانه با زنان اسیرشده در جنگ

فقه اسلام، یک فقه پویا و متکی بر عقلانیت است. خردورزی و اندیشه جزو لاینفک اسلام است. به این مثال دقت کنیم؛ بی‌دلیل سیلی به صورت کسی زدن، زشت است. اما اگر کسی به شما سیلی زد، شما نیز حق دارید که به او سیلی بزنید. چاقوکشی عملی زشت است، اما اگر کسی به شما آسیب زد یا قصد دارد با چاقو به شما آسیب بزند، شما هم حق دارید به صورت متقابل از خود دفاع کنید. گرفتن اموال دیگران به زور، عملی زشت است. اما اگر کسی با توسل به خشونت اموال شما را دزدید، و با زبان خوش یا از طریق قانون حاضر به پس دادن نشد، شما هم حق دارید به زور از اموال او به مقدار حق خود بستانید. هرچند اگر ببخشید بهتر است، اما دادنِ پاسخی متقابل، حق شماست. این منطق قرآن است: «وَ جَزاءُ سَیِّئَهٍ سَیِّئَهٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمینَ [الشورى/ ۴۰] و جزاى بَدى، بدى به همان میزان است. پس هر که ببخشد و نیکوکارى کند، پاداش او با خداست. به راستى او ستمگران را دوست نمى‏‌دارد».

با مطالعه تاریخ درمی‌یابیم که اقوام عرب هنگام جنگ حتی با خویشانِ خود، به جان و مال و ناموس یکدیگر رحم نمی‌کردند.[۱] این بی‌رحمی‌ها و توحش‌ مستکبرین و گردن‌کشان عرب، در مقابل مسلمانان بیشتر و شدیدتر بود. نمونه‌های فراوانی از شکنجه‌ و تعرض به جان و نوامیس مسلمین در منابع تاریخی ثبت است. ۱۳ سال حضور حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) در مکه با رنج و سختی همراه بود. وقتی پیامبر به مدینه مهاجرت کردند، این آزار و اذیت‌ها و مصادره اموال مسلمین توسط بت‌پرستان شدت گرفت. عرصه بر مسلمین تنگ شده بود. در سال دوم هجری، جنگ‌ و درگیری نظامی میان مسلمین و بت‌پرستان آغاز شد. در چنین وضعیت دشواری، آیا مسلمین حق نداشتند به رفتارهای بت‌پرستان پاسخی متقابل دهند؟ مشت در مقابل مشت، شمشیر در مقابل شمشیر، مال در مقابل مال، ناموس در برابر ناموس و در نهایت، جان در برابر جان… مسلمانان این حق را داشتند. برخی افراد، رفتارهای پیامبر در برخورد با مستکبرین عرب را خشونت‌آمیز می‌دانند. در حالیکه پیامبر آغازگر خشونت‌ها نبود. ایشان پاسخی متقابل و متناسب به دشمنان می‌دادند. در ثانی پیش از آغاز جنگ، دشمن خود را به صلح و پذیرش اسلام، برادری و برابری دعوت می‌کردند، تا مبادا کسی به ناحق آسیب ببیند. ثالثاً بسیاری از دشمنان خود را می‌بخشیدند. چه اینکه هدف ایشان هدایت انسان بود، نه هلاک کردن مردمان. بخشش و محبت پیامبر اکرم نسبت به دشمنان، بیش از خشونت ایشان بود. اگر ایشان با علمی که از جانب خدا داشتند، درمی‌یافتند که اسیران بی‌گناه هستند (یا به زور مشرکین در جنگ آمده اند) یا از کرده خود پشیمان اند، آنان را آزاد می‌کردند. قرآن همین سیره پیامبر را دلیلی بر گرایش بسیاری از مردم به اسلام می‌داند: «فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ.[آل‌عمران/۱۵۹] پس به [برکتِ‏] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مى‌‏شدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کار[ها] با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست مى‏‌دارد.» در ادامه به مواردی از عفو و بخشش‌های پیامبر اشاره می‌کنیم.

در جنگ بدر، وقتی مشرکین از مسلمانان شکست خوردند، عدۀ بسیاری از بت‌پرستان اسیر شدند. پیامبر اکرم شرط کردند که هر بت‌پرستی که سواد دارد، اگر به ۱۰ مسلمان خواندن و نوشتن بیاموزد، آزاد می‌شود.[۲] یهودیان بنی‌قنیقاع و بنی‌نضیر پس از ایجاد فتنه و توطئه علیه پیامبر، به اسارت مسلمین درآمدند. اما پیامبر دستور آزادی آنان را صادر کرد ولی آنان را از مدینه اخراج نمود.[۳] در جنگ بنی‌المصطلق، زنی به نام جویریه بنت حارث اسیر شد. حضرت علی (علیه السلام) درباره این زن با پیامبر سخن گفت و از شخصیت او تمجید کرد. پیامبر نیز به جویریه اختیار داد که نزد مسلمین بماند یا نزد قبیله‌اش بازگردد. اما جویریه در همین مدت اندک دلباختۀ شخصیت و تعالی معنوی پیامبر شده بود، پس نزد پیامبر ماند. حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نیز او را آزاد کرد و پس از مدتی با یکدیگر ازدواج کردند. پس از این ازدواج، مسلمانان نیز سایر اسیران خاندان جویریه را آزاد کردند.[۴] در فتح مکه نیز برخی از مسلمانان فریاد می‌زدند: «الیوم یوم الملحمه الیوم تسبی الحرمه» یعنی امروز روز انتقام و خونریزی است. امروز روزی است که کودکان و زنان مشرکین را به بردگی و کنیزی می‌گیریم». در این هنگام پیامبر ندا سر دادند و خطاب به مسلمین گفتند: «الیوم یوم المرحمه [۵] امروز روز عفو و بخشش است.» پس تنها چند نفر انگشت شمار از مردان مکه به جرم توطئه گری کشته شدند، و زنان و کودکان و سایر مردان همگی به دستور پیامبر آزاد شدند.

همچنین مشرکین قبیلۀ هوازِن به قدری در جهل و کینه غرق بودند که برای نابودی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) هم قسم شدند، پس وقتی برای جنگ حرکت کردند، زنان و کودکان خود را نیز به همراه خود به میدان آوردند (یعنی خواستند با همۀ دار و ندارشان در مقابل اسلام بایستند). اما جنگ به سود مسلمین تمام شد. زنان و کودکان نیز به اسارت مسلمین درآمدند.[۶] بزرگان هوازن نزد پیامبر آمدند و طلب عفو کردند. پیامبر نیز آنان را بخشید و از مسلمانان خواست تا همگی اسیران جنگی(مردان، زنان و کودکان اسیر) این قبیله را ببخشند. اما برخی از مسلمین زبان به اعتراض گشودند که یا رسول الله ! این بت‌پرستان قبیله هوازن، زنان ما را به کنیزی گرفته بودند. اکنون نوبت ماست که مقابله به مثل کنیم. اما گفتگوهایی میان پیامبر و اینان صورت گرفت و در نهایت همگی راضی شدند که اسیران (که زنان و کودکان هم میانشان بودند) را آزاد کنند. پس مسلمانان همصدا با پیامبر، اسرای هوازن را بخشیدند.[۷] برخی منابع تاریخی گویای این هستند که پیش از آزاد شدنِ اسیران، برخی از مسلمانان با چند تن از زنانِ اسیرشده همبستر شدند. لیکن همانگونه که گفته شد، چون قبیلۀ هوازن خود با مسلمین چنین کاری کرده بودند، پس مقابله به مثلِ مسلمان علیه این قبیله ایرادی ندارد. همانگونه که در مقدمه این بحث گفته شد. دیگر شاهدی که می‌توان از سیره‌ی رسول خدا بیان نمود، رفتار پیامبر با سفانه دختر حاتم طایی بود. وقتی قبیله‌ی طیّ از مسلمین شکست خوردند، برخی از آنان به شام گریختند و برخی نیز اسیر شدند. در میان اسیران دختر حاتم طایی هم حضور داشت. پیامبر او را آزاد کرد (چون به بی‌گناهی و شخصیت او آگاه بود). سفانه چون بخشش پیامبر را دید، ایشان را سپاس بسیار کرد و نزد برادر خود -که مشرک بود- بازگشت و برای آنان از کرامات و عظمت شخصیت رسول خدا سخن گفت. عدی بن حاتم (پسر حاتم طایی و برادر سفانه) که تا آن زمان مشرک بود، نزد رسول خدا آمد و از سادگی زندگانی پیامبر متعجب گردید و مسلمان شد.[۸] در منابع تاریخی چنین آمده است که عدی بن حاتم پس از پیامبر در رکاب امیرالمومنین علی (علیه السلام) بود و در جنگ‌ها یک چشم خود را در راه دفاع از ایشان از دست داد.

در مجموع، درباره سیره رسول خدا می‌توان گفت که چون دشمنانِ اسلام، به جان و مال و ناموس یکدیگر رحم نمی‌کردند و از سویی همواره در پی آزار و شکنجه مسلمین بودند، پیامبر و پیروان ایشان نیز رفتاری مشابه و پاسخی متقابل به مشرکین می‌دادند (مشت در مقابل مشت، سیلی در مقابل سیلی، شمشیر در مقابل شمشیر). هرچند عفو و بخشش پیامبر بیش از خشونت ایشان بود. اکنون نیز ملت‌های دنیا پیمان منع برده‌داری را امضا کرده‌اند. یعنی همگان متعهد شده اند که اسیران و دیگر مردمان را به بردگی نگیرند. ملت‌های مسلمان نیز این پیمان را امضا کرده اند، لذا ما (پیروان قرآن و عترت) نیز دیگر به چنین کاری دست نمی‌زنیم، چون خدای ما در قرآن، سوره توبه، آیه ۴ می‌فرماید که به پیمان‌های خود حتی با مشرکین و کفار هم پایبند باشید. علاوه بر این، در قرآن و سنت، مسلمین بارها و بارها به خوشرفتاری با بردگان و آزاد نمودن آنان تشویق شده اند (احکام مربوط به خوشرفتاری بردگان و دادن حقوق به آنان بر اهل پژوهش روشن است).[۹] قرآن حتی برای دختران مشرک دل می‌سوزاند و از اینکه به دست پدران وحشی و نامسلمان خود زنده به گور می‌شدند، فریاد سر می‌دهد. «وَ إِذَا الْمَوْءُدَهُ سُئلَتْ بِأَىّ‏ِ ذَنبٍ قُتِلَت‏ [التکویر/ ۸-۹] هنگامی که از آن دخترک زنده به گور شده سؤال شود که به کدامین گناه کشته شده است؟»

قابل توجه اینجاست که اسلام، کشتن زنان به اسارت درآمده را ممنوع کرده است، لیکن تعیین تکلیف آنان را بر عهده پیامبر یا امام معصوم قرار داد. چه اینکه آنان (پیامبر و امامان معصومین) هم عاقل ترین افراد هستند و هم معصوم هستند. و لذا ایشان با سنجیدن اوضاع، زنانِ به اسارت درآمده را آزاد می‌کنند (مانند مواردی که ذکر شد)، یا آنان را در جامعه اسلامی نگه می‌دارند، تا هم تربیت اسلامی شوند، و هم بی‌سرپرست نمانند. گفتنی است که زنانِ اسیر شده اگر در جامعه تحت سرپرستی مردان قرار بگیرند، در حکم همسرِ آن مرد خواهند بود، و حق و حقوق فردی و اجتماعی مخصوص به خود را خواهند داشت. و در صورتی که فرزندی از سرپرست خود به دنیا بیاورند، تحت عنوان فقهی «امّ ولد»، همسر رسمی سرپرست خود خواهند شد و از حق و حقوق کامل اجتماعی برخوردار خواهند شد.(بنگرید به کتب فقهی، ذیل باب مربوط به اماء و امهات الأولاد).

از سویی امروزه که غرب، داعیۀ حقوق بشر، آزادی و دموکراسی دارد، لیکن می‌بینیم که در ده سال گذشته، میلیون‌ها نفر از مردم بی‌گناه عراق و افغانستان و… را قتل‌عام می‌کند، میلیون‌ها زخمی و آواره برجای‌ می‌گذارد، به زنان بسیاری تعرض می‌کند و همۀ این‌ها را با ادعای انسانیت انجام می‌دهد. صِرب‌ها در جنگ بوسنی (بین سال‌های ۱۹۹۲-۱۹۹۵)، به بیش از ۵۰ الی ۶۰ هزار زن مسلمان تجاوز کردند و آنان را ربودند، در حالیکه امریکا و سازمان ملل سکوت اختیار کرده بودند.[۱۰] این وضعیت امروز بشر و قوانین جاری دنیای کنونی است که مدعیان انسانیت و حقوق بشر به اجرا درآورده‌اند. حال پیروان مکتب فاسد و حیوان‌ساز غربی، چگونه به سیره پیامبر خاتم ایراد می‌گیرند؟ در حالیکه در سنت ایشان هرگونه تجاوزگری ممنوع و مستوجب خشم خداست: «وَقَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبِّ الْمُعْتَدِینَ.[بقره/۱۹۰] و در راه خدا، با کسانى که با شما مى‏‌جنگند، بجنگید، ولى‏ از حد نگذرید، زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمى‏‌دارد».

 

پی‌نوشت:

[۱]. الدکتور جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد: مکتبه النهضه، ۱۹۷۶. ج ۵ ص ۴۰۳؛ ج ۵ ص ۴۶۷؛ ج ۷ ص ۴۵۶؛ ج ۵ ص ۱۳۶ و…

[۲]. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت: دار احیاء الکتب العربیه، ۱۹۵۸. ج ۱۴ ص ۱۸۴.

[۳]. محمد بن عمر الواقدی، المغازی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۸۸. ج ۱ ص ۱۷۷-۳۷۴

[۴]. شیخ مفید، الارشاد، قم: مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، دار المفید، ج ۱ ص ۱۱۸

ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۳۹. ج ۱ ص ۱۵۹.

[۵]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم: نشر کتابخانه ایت الله مرعشی نجفی، ۱۳۶۲. ج ۱۷ ص ۲۷۲.

[۶]. تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۷۵. ج ۳ ص ۱۱۹۷ به بعد…

ابن اثیر الجزری، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ترجمه عباس خلیلی و ابوالقاسم حالت، تهران: مؤسسه مطبوعات علمی، ۱۳۷۱. ج ۷ ص ۳۱۱ به بعد…

[۷]. محمد بن عمر الواقدی، المغازی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۸۸. ج ۳ ص ۹۵۱-۹۵۳

[۸]. ابن حجر العسقلانی الشافعی، الإصابه فی تمییز الصحابه، بیروت: دار الجیل، ۱۹۹۱. ج ۷ ص ۷۰۱.

ابن اثیر الجزری، همان، ج ۷ ص ۳۴۶

[۹]. بنگرید به «پاسخ مرحوم زرین‌کوب، به جریان های زرتشتی‌ و باستانگرا درباره برده‌ داری در اسلام».

[۱۰]. خبر و تفسیر برون‌مرزی صداوسیما، تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۳. کد خبر: ۶۱۱۵۸،

جهان‌نیوز، ۴ مهر ۱۳۸۹، کد خبر: ۱۳۶۰۹۱؛ خبرگزاری عصر ایران، ۳۰ فروردین ۱۳۸۹، کد خبر: ۱۰۹۴۳۷.

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن