مقالات

عبور فاتحین ایران از فرات، با حمایت جمعی از ایرانیان

درباره‌ی فتح ایران به دست سپاه مسلمین، حقایقی بس شگرفت و قابل توجه وجود دارد که متأسفانه جریانات باستانگرا علاقه‌ای به روشن شدن این حقایق ندارند. واقعیت امر این است که موبدان زرتشتی به همراهی پادشاهان حکومت ساسانی، چنان عرصه را بر مردمان ایرانی سخت کرده بودند، که تحمل آن برای اکثریت ملت غیرممکن بود. موبدان زرتشتی در حکومت ساسانیان دست به فساد و تباهی گشوده بودند، این امر موجب تضعیف حکومت شده بود. نارضایتی و نفرت و بیزاری از شاهان ستمگر و موبدان فاسد در میان مردم ایرانِ عصر ساسانی موج می‌زد[۱].

«دستگاه دین و دولت با آن هرج و مرجِ خون‌آلود و آن جور و بیداد شگفت انگیز که در پایان عهد ساسانیان وجود داشت، دیگر چنان از هم گسیخته بود که هیچ امکان دوام و بقا نداشت» و «مردم که از جور فرمانروایان و فساد روحانیان به ستوه بودند، آیین تازه را نوید و بشارتی یافتند و از این رو بسا که به پیشواز آن می‌رفتند»[۲]. «در همان هنگام که اهریمن نفاق و شقاق کشور ساسانیان را به ورطه‌ی مرگ و نیستی می‌کشانید، سروش خدایی بیابان نوَردان عرب را از جاده کفر و نفاق به راه هدایت و نجات می‌خواند»[۳].

جالب است بدانیم که بر اساس منابع متعدد تاریخی، در آغازین درگیری‌های میان سپاه عرب و حکومت ساسانیان، ایرانیان به سپاه عرب کمک کردند تا از رود فرات بگذرند. از آنجایی که در عصر ساسانی، دجله و فرات جزو خاک ایران محسوب می‌شدند، و سپاه عرب توان عبور از رود پرآب و خروشان فرات را نداشتند. از همین روی، پسفرّخ (بسفروخ) مرزبان ایرانی، به همراهی دهقانان ایرانیِ شهر انبار، به درخواست فرمانده سپاه عرب، پلی بر روی فرات ساختند و همین امر سبب شد تا جنگجویان عرب بتوانند بخش‌های زیادی از سرزمین‌های ایرانی را به راحتی فتح کنند. گزارشات متون کلاسیک تاریخی از جمله ابو حنیفه دینورى (تاریخ نگار ایرانی متوفای ۲۸۳ هجری) در «اخبار الطوال» و یاقوت الحموى (متوفای ۶۲۶ هجری)، مؤید این امر است[۴].

در همین باب، مرحوم استاد عبدالحسین زرینکوب در کتاب «دو قرن سکوت» می‌گوید: «مردم که از جور فرمانروایان و فساد موبدان به ستوه بودند، آیین تازه را نوید و بشارتی یافتند و از این رو بسا که به پیشواز آن می‌رفتند. چنانکه در کنار فرات یک جا گروهی از دهقانان، جسر -پل- ساختند تا سپاه ابوعبیده به خاک ایران بتازد»[۵].

پی‌نوشت:

[۱]. عبدالحسین زرینکوب، دو قرن سکوت، تهران: انتشارات سخن، ۱۳۸۱. ص ۵۴-۵۵-۲۷۲-۲۸۲-۲۸۳

[۲]. عبدالحسین زرینکوب، همان، ص ۸۲

[۳]. عبدالحسین زرینکوب، همان، ص ۵۹

[۴]. ابوحنیفه دینورى، اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران: نشر نى، ۱۳۷۱. ص ۱۴۸-۱۴۷

یاقوت الحَمَوى، معجم ‏البلدان، بیروت: دار صادر، ۱۹۹۵. ج‏ ۱ ص ۴۵۷

[۵]. عبدالحسین زرینکوب، همان، ص ۸۲

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن