مقالات

عرفان متعالی و لطافت قریحه در اوستا؟!!

به تازگی در برخی سایت‌های زنجیره‌ای شاهد تلاشی غیرمتعهدانه برای «لطیف» و «متعالی» نشان دادن سروده‌های اوستایی هستیم. این افراد معمولاً وجود هرگونه خشونت در دین زرتشتی را انکار کرده و این آیین را دین مهر و تعالی می‌نامند! همگان نیک می‌دانند که نیایش‌ها و سروده‌های عرفانی در هر فرهنگ و آیینی نشان‌گر عمق اندیشه و طراوت روان سرایندگان و فرهیختگان هر ملت است. اما به راستی سطح فرهنگی و عرفانی سروده‌های اوستایی در چه حد است؟ این سروده‌ها عشق و طراوت معنوی را به بشر می‌نمایاند یا غیر آن را …؟ با نگاهی به اوستا پاسخ این پرسش را در می‌یابیم. لیکن قبل از هر چیز باید گفت که یشت‌های اوستا به گواهی اوستاپژوهان و ایران‌شناسان، سروده هایی هستند در تجلیل ایزدان و بزرگ‌داشتِ نیکی‌ها.[۱] یشت‌ها اشعاری موزون بودند که در گذر زمان، وزن آنان اندکی دچار تغییر شد. گرچه هنوز هم موزون هستند لیکن در گذشته به گونه‌ای منظم‌تر و به صورت هشت سیلابی، ده سیلابی و دوازده سیلابی بود.[۲] به هر روی در «شعر بودن» یشت‌ها تردیدی نیست.[۳]

اکنون نگاهی به اوج لطافت و زیبایی‌های عرفانی دین زرتشتی می اندازیم: مهریَشتِ اوستا، بند سی و ششم به بعد، در ستایش ایزد مِهر: «آن که جنگ را برانگیزد. آن که جنگ را استواری بخشد. آن که در جنگ پایدار ماند و رده‌های دشمن را از هم بدرّد.» در ادمه می گوید: «اوست که می‌تواند دشمن را پریشان و هراسان کند. اوست که سرهای مهردروجان را از تن‌هاشان فروافگند. سرهای مهردروجان (دشمنان) از تن‌هاشان جدا شود. خانه‌های هراس انگیز، ویران شود و از مردمان تهی ماند.»[۴] در ادامه‌ی ستایش ایزد مهر می‌گوید: «اگر مهر به زیانِ سپاهِ دشمنِ خونخوار… اسبان فراخ سم برانگیزد، آنگاه دست‌های مهردروجان را از پشت ببندد، چشم‌های آنان را برآورد، گوش‌های آنان را کر کند و استواری پاهای آنان را برگیرد، بدان سان که کسی را یارای پایداری نماند. چنین شود روزگار این سرزمین‌ها و این جنگاوران، اگر از مهر فراخ چراگاه روی برتابند.»[۵]

در ستایش ایزد بهرام می‌خوانیم: «آن که بهرامِ اهوره آفریده همچون گراز نرینه‌ی تیزچنگال و تیزدندان و تکاوری پیشاپیش او روان شود؛ که به یک زخم بکشد، گراز خشمگینی که بدو نزدیک نتواند شد، گراز دلیری با چهره ی خال خال، گرازی نیرومند، آهنین پا، آهنین چنگال، آهنین پی، آهنین دم، آهنین چانه، که در تاخت بر دشمن پیشی گیرد و سرشار از خشم، با دلیری مردانه، دشمن را در جنگ به خاک افگند… و مغز سر او و تیره ی پشت او را در هم شکند. بی درنگ همه را تکه تکه کند و استخوان‌ها و موها و مغز و خون مهردروج را در هم و برهم بر زمین فرو ریزد.»[۶]

اوج تواضع و فروتنی در برابر ایزدان را می توان در این جمله‌ی عارفانه مشاهده کرد که در «سروش یَشت هادختِ اوستا» آمده است: «همچون سگ چوپان که گرداگرد گله می‌گردد ما نیز پیرامون سروش پارسای اشون و پیروزمند می‌کردیم. این چنین ما سروش پاک پیروزمند را با اندیشه‌ی نیک، با گفتار نیک و با کردار نیک می‌ ستاییم.»[۷] در «ورهرام یشت» نیز ایزد بهرام همواره با عنوان کسی که دشنه و قمه به دست دارد، معرفی شده است.[۸] گرچه ممکن است برخی پاسخ دهند که این بخش اوستا، حماسی است، نه عرفانی! ما نیز در پاسخ می گوییم که به فرموده‌ی شادروان موبد جهانگیر اوشیدری (رئیس سابق انجمن موبدان) مهریشت، علاوه بر حماسی بودن، گفتاری دل‌کش و سرچشمه‌ی راستی و راست‌گویی است.[۹] روشن است که راستی، بنیان و از مبانی عرفان است! به این ترتیب، مهریشت و دیگر یشت‌های اوستا (که در ستایش ایزدان هستند) همگی نشان‌گر ویژگی‌های عقیدتی و عرفانی! – دین زرتشتی هستند.

به راستی کجای این سروده‌ها نشانگر لطافت و تعالی معنوی انسان است؟ شاید منظور این جاعلان تاریخ؛ همان توهین و ناسزاگویی‌های اَوِستا به معلولین و نابینایان و ناشنوایان است.[۱۰] شاید منظورشان به عقائد غلو آمیزِ اوستا درباره‌ی آتش باشد،[۱۱] و نیز شاید از قتل عام میلیونی انسان‌ها به دست زرتشت و گشتاسپ، به جرم «نپذیرفتن دین زرتشتی» چیزی نشنیده‌اند! [۱۲] لابد از تحقیر زنان و دختران، و اهریمنی پنداشتن ذاتِ زن در اوستا آگاه نیستند! [۱۳] و شاید نمی‌دانند که اوستا، کشتار مورچه‌ها و لاک‌پشت‌ها و… را کردار نیک شمرده و از زرتشتیان می‌خواهد که لانه‌های آنان را ویران کنند.[۱۴] چه بسا این افراد، راسیسم و باورهای نژادپرستانه‌ی اوستا را نمونه‌ی تعالی معنوی دانسته‌اند [۱۵] و یا وجود نقص در ذات اهورامزدا را نادیده گرفته اند.[۱۶] شاید هم نخواسته‌اند که دستور اوستا مبنی بر مجازات‌ کردنِ بی‌گناهان را ببینند.[۱۷] ممکن است از دستور اوستا، برای آویزان کردن پر مرغ به بدن، برای نجات از اهریمن [۱۸]، هم چنین از دستور اوستا به شستشوی بدن با ادرار انسان [۱۹] و ستایش گاو و تراشنده‌ی گاو در متن اوستا [۲۰] آگاهی ندارند. روشن است که شخصی چون انوشیروان، بر اساس همین عرفان اوستایی بسیاری از مردم بی‌گناه ایران را قتل‌عام کرد.[۲۱] چه این‌که گاتها نیز اصل خشونت، سرکوب و کشتار دیگران را موجّه و مشروع دانسته است.[۲۲] نکته‌پایانی این است که اوستا به شدت دستخوش تحریف و دروغ‌بافی‌های موبدان زرتشتی قرار گرفته است [۲۳] و بر اساس اسناد و اعترافات می‌توان دریافت که اوستا (و حتی گاتها) را دشمنان سرسخت زرتشت نوشته‌اند! [۲۴] حال باید از کسانی که مردم را به سوی عرفان اوستایی فرامی‌خوانند، پرسید که آیا دیگران را به پذیرش و پیروی از گفتار اهریمن دعوت می‌کنید؟؟؟

پی‌نوشت :

[۱]. سرپرسى سایکس، تاریخ ایران، ترجمه: سید محمد تقى فخر داعى گیلانى‏، ناشر: افسون‏، تهران، چاپ هفتم‏، ج‏۱ ، ص۱۳۹

[۲]. ابراهیم پورداود، گاتها کهن ترین بخش اوستا، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۷۸، ص ۷۷ – ۷۸

[۳]. آبتین ساسانفر، گاتاها سروده‌های زرتشت، انتشارات بهجت، تهران ۱۳۹۰، ص ۴۷

[۴]. اوستا، به ترجمه و پژوهش دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران ۱۳۹۱، ج۱ ، ص۳۶۲

[۵]. همان، ج۱ ، ص۳۶۵

[۶]. همان، ج۱ ، ص۳۷۰ ؛ و نیز بنگرید به :

Mihr Yasht (Hymn to  Mithra), Translated by James Darmesteter, From Sacred Books of the East, American Edition, 1898

[۷]. اوستا، به ترجمه و پژوهش دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران ۱۳۹۱، ج۱، ص۳۹۱

[۸]. خرده اوستا، به ترجمه و شرح موبد اردشیر آذرگشسب، تهران ۱۳۵۴، ص ۱۲۲

[۹]. شادروان موبد جهانگیر اوشیدری، دانشنامه ی مزدیسنا، نشر مرکز، تهران، چاپ پنجم ۱۳۸۹، ص ۴۴۴ – ۴۴۵

[۱۰]. نگاه کنید به مقاله «توهین دین زرتشتی به معلولین»

[۱۱]. نگاه کنید به مقاله «جایگاه آتش در دین زرتشتی»

[۱۲]. نگاه کنید به مقاله «نقد و بررسی یادگار زریران» و اسنادی که از اوستا ارائه شده است.

[۱۳]. نگاه کنید به مقاله «برتری پسر بر دختر در دین زرتشتی»

[۱۴]. نگاه کنید به مقاله «تحریب لانه ی مورچه ها ، نمونه ای از کردار نیک»

[۱۵]. نگاه کنید به مقاله «نژادپرستی و پندار نیک!»

[۱۶]. نگاه کنید به مقاله «ضعف و نقص در ذات اهورامزدا ؟»

[۱۷]. نگاه کنید به مقاله «مجازات بی گناهان بنا بر متن اوستا»

[۱۸]. نگاه کنید به مقاله «دستور اوستا برای نجات از اهریمن ؛ آویزان کردن پر مرغ به بدن …»

[۱۹]. نگاه کنید به مقاله «شستشوی بدن با ادرار انسان در دین زرتشتی»

[۲۰]. نگاه کنید به مقاله «نگاهی به روابط زرتشت و شاگردان ارمیای نبی» و «گئوش اوروان و زرتشت ، نمادی از فلسفه ی مزدیسنا»

[۲۱]. نگاه کنید به مقاله «منشأ جنایات انوشیروان»

[۲۲]. نگاه کنید به مقاله «دستور گاتها به خشونت ورزی»

[۲۳]. نگاه کنید به مقاله «رهبران زرتشتی و تحریف عمدی اوستا»

[۲۴]. نگاه کنید به مقاله «نقدی بر کتابت گاتها ؛ وقتی اهریمن سخنان اهورامزدا را نوشت!»

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن