فراخوان؛ دعوت از باستانگرایان به مباهله
دعوت کفار و مشرکین به اسلام، مراتب و مراحلی دارد، که از حُسن رفتار و موعظه حَسَنه شروع شده تا فراتر از آن پیش میرود. در این میان، مباهله در اسلام جایگاهی مطمئن دارد، و به تجربه ثابت گشته که حق را از باطل متمایز میکند. مباهله در اسلام از این قرار است که پس از گفتگوى منطقى در بحث حقانیت اسلام (نبوت محمد رسول الله و على ولى الله)، اگر کافر مُجاب نشود و همچنان راه لجاجت را در پیش گیرد، طرفین میتوانند ملاعنه کنند (یکدیگر را لعن کنند که شخص دروغگو هر چه زودتر به عذاب سخت یا مرگ با ذلت دچار شود)، و این در فقه اسلام، مباهله نامیده میشود. آنگونه که در قرآن آمده است که پیامبر، مسیحیان نجران را (پس از گفتگوی منطقی و لجبازی مسیحیان) به مباهله دعوت کرد: «فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبینَ .[آل عمران/۶۱] پس هر که در این [باره] پس از دانشى که تو را [حاصل] آمده، با تو محاجه کند، بگو: «بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و ما جانهای خود (عزیزانمان) و شما نیز عزیزانِ خود را فرا خوانیم، سپس مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.» که پس از این دعوت، مسیحیان نجران با جمع کثیری از مردان و زنان و اشراف خود آمدند، ولى پیامبر، علی، فاطمه و حسنین (علیهم السلام) را (عزیزترین کَسان) را با خود آورد. مسیحیان نجران با دیدن این صحنه (و بنا بر آنچه پیشگویانشان گفته بودند) دچار هراس شدیدی گشته، از مباهله صرف نظر کردند. و خود میدانستند اگر به مباهله میآمدند، یقیناً عذاب برآنان نازل میشد. و موراد متعددی از اهل بیت وارد شده است که به شیعیان امر نمودند، در مقابل لجاجتهای دشمنان، (با شرایطی که دارد) مباهله کنید.[۱]
مباهله در فرهنگ ایرانی
در تاریخ ایران باستان نیز موارد متعددی از مباهله را سراغ داریم. برای مثال، اوستا در عصر ساسانی، با همین روش تأیید و اثبات شد! توضیح اینکه در آن دوره نسخههای مختلفی از اوستا توسط موبدان ارائه میشد. پس از اینکه شاهپور دوم ساسانی، دستور گردآوری اوستا را صادر کرد، مجمعی به ریاست آذرباد مهراسپندان تشکیل شد و اوستا را در ۲۱ بخش تألیف کردند. سپس برای اینکه حقانیت آن را اثبات کند (طبق مدعای زرتشتیان)، حاضر شد فلز گداخته بر روی سینهاش بریزند (اصطلاحاً وَرِ آتش)، تا اگر دروغ میگوید کشته شود! اما زنده ماند و لذا حقانیت اوستا ثابت شد.[۱] (هرچند میدانیم که این داستانها دروغ است و در حقیقت اوستا در عصر ساسانی با شمشیر شاهان و فریبکاری موبدان تصویب شد). همچنین در تاریخ ایران باستان، موارد بسیارى دیگر نیز سراغ داریم، که براى روشن شدن حقانیت، به افرادى آب گوگرد دار (غلیظ) مىخوراندند، تا اگر دروغگو است، بمیرد و اگر راستگو است، زنده بماند و مواردى مشابه این.[۳]
اکنون باستانگرایانِ ضدّ اسلام را به مباهله فرامیخوانم. که هر کس به شیوه خود مباهله کند، تا حق آشکار شود. اگر باستانگرایان توان مباهله به شیوه ایران باستان را ندارند، به آنان این فرصت را مىدهیم که به شیوه اسلامى، مباهله کنند.
پىنوشت:
[۱]. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، ۱۴۰۹ هجرى قمرى، ج ۷، ابواب الدعاء، باب ۵۶، ص ۱۳۴-۱۳۶ [۲]. آرتور کرستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمى، تهران: نشر دنیاى کتاب، ۱۳۶۸، ص ۲۰۷ [۳]. مرى بویس، زرتشتیان آداب و باورهاى دینى آنها، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۹۱، ص ۵۳-۱۴۹-۲۱۵؛ آرتور کرستین سن، همان، ص ۴۰۹-۴۱۰ ؛ موبد جهانگیر اوشیدرى، دانشنامه مزدیسنا، تهران: نشر مرکز، ۱۳۸۹، ص ۴۶۶.