چند همسری یا تک همسری کورش
مدتهاست که جریان باستانگرا سخنانی پیرامون تک همسری کورش منتشر میکنند. این نوشتار به بررسی این موضوع از دید عقل و تاریخ هرودوت (Herodotus) که از کهنترین منابع مکتوب در باب کورش و هخامنشیان است، میپردازد.
– به راستی آیا داشتنِ «تنها یک همسر» یا داشتن «چند همسر»، فی نفسه نشان برتری و «خوبی» یک انسان است؟ خیر. چه بسا افرادی فقط یک همسر داشته باشند، اما توان محبت به او را نداشته باشند و چه بسا در حق او ظلم کنند. چه بسیار مردانی که فقط یک همسر دارند، ولی برای مدتهای طولانی او را رها میکنند و به دنبال طغیانگریهای خود میروند. و حق همسری را به جا نمیآورند. پس داشتن یک همسر، لزوماً به معنی «خوب بودنِ انسان» نیست.
– چرا باستانگرایان اصرار دارند که کورش تنها یک همسر داشت؟ از این طریق میخواهند چه چیز را اثبات کنند؟ اگر داشتن چند همسر در آنِ واحد، رفتاری زشت است، پس چرا شاهان هخامنشی تعداد زیادی زنِ عقدی و غیرعقدی داشتند؟[۱] اگر داشتن چند همسر، زشت بود، پس چرا شاهان هخامنشی چنین میکردند؟ و اگر خوب بود، پس چرا باستانگرایان اصرار دارند که کورش از این «صفت خوب» دور بود؟!
– تاریخ هرودوت گویای این است که چند همسری امری کاملاً مرسوم و عادی میان پارسیها بود. [۲]
– هرودوت، از کاساندانا (Cassandane) دختر فرناسپ (Phrnaspe) به عنوان همسر کورش نام میبرد. [۳] اما این بدین معنا نیست که این زن تنها همسر کورش بوده باشد. هرودوت میگوید که در زبان عامه مردم، و بنا بر آنچه نقل میشود، کورش همسرانی دیگر از جمله همسری مصری نیز داشت. اما میگوید که داستانهایی که درباره آنها نقل میشود برای من پذیرفتنی نیست. [۴] شواهد نشان میدهد که داستانها و حکایاتی که میان همسران کورش رخ میداد برای هرودوت باورکردنی نبود، اما اصل اینکه کورش به رسم پارسیها چندین همسر داشت، به عقیده هرودوت پذیرفتنی است. چرا که وی (هرودوت) میگوید کورش در آخرین نبرد خود، به طمع دست یافتن به ملکه ماساگتها به سرزمین آنان تجاوز کرد. [۵] در این جنگ (که حاصل خوی کشورگشایی و تجاوزگری کورش بود)، بسیاری کشته شدند. کورش، کسی بود که به خاطر دست یافتن به یک «زن» حاضر شد بسیاری از انسانهای بیگناه را به کشتن دهد. چگونه است که عدهای امروزه بر تکهمسر بودن او اصرار دارند؟! و به راستی میخواهند چه چیز را اثبات کنند؟ وفاداری و انسانیت کورش را؟!
پینوشت:
[۱]. هینتس، والتر، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران، نشر ماهی، ۱۳۸۷، صفحه ۱۳۹ و ۱۴۰؛ ادی، سموئیل کندی، آئین شهریاری در شرق، ترجمه فریدون به درهای، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۱، ص ۱۳۶.[۲]. تاریخ هردوت، کتاب اول، بند ۱۳۵ _ همچنین بنگرید به: تاریخ هردوت، ترجمه هادی هدایتی، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۸۲. ج ۱ ص ۲۱۹
_ Herodotus, The Histories, Editor: John Gardner Wilkinson, Translator: George Rawlinson, Publisher: J. Murray, London, 1862. Book 1, Chapter 135
[۳]. تاریخ هردوت، کتاب دوم، بند یکم؛ تاریخ هردوت، ترجمه هادی هدایتی، همان، ج ۲، ص ۱۰۴
[۴]. تاریخ هرودوت، کتاب سوم، بند ۳، همچنین: تاریخ هردوت، ترجمه هادی هدایتی، همان، ج ۳، ص ۱۱۰ _ Herodotus, Ibid, Book 3, Chapter 3
[۵]. تاریخ هرودوت، کتاب اول، بند ۲۰۱-۲۱۴، همچنین: تاریخ هردوت، ترجمه هادی هدایتی، همان، ج۱، ص ۲۸۶-۲۷۶ (مخصوصاً بند ۲۰۵: ج ۱، ص ۲۷۹) _ Herodotus, Ibid, Book 1, Chapter 201-214