مقالات

دیدگاه موبد خورشیدیان درباره اعتبار گاتها

پرسش از موبد اردشیر خورشیدیان، رئیس انجمن موبدان تهران : « خیلی ها اعتقاد دارند که کتاب های قدیمی دینی و مذهبی در طول تاریخ از بین رفته است و پیشوایان دینی در طول تاریخ اصول دین را تحریف کرده اند و در کتاب اصلی دین های قدیم در طول تاریخ دست برده شده و بسیاری از آیات عوض شده یا دست خورده و امروز دیگر قابل اعتماد نیستند. آیا به عقیده ی شما این افراد درست می‌گویند ؟!»

پاسخ از موبد اردشیر خورشیدیان:

البته من در مورد همه ی کتاب های دینی و مذهبی موجود در جهان نمی توانم داوری کنم و قصد هم ندارم و به خود اجازه نمی دهم که خدای ناکرده به کسی یا گروهی توهین کنم یا کتابی که مورد قبول و پذیرش گروهی از مردم جهان است و آن را کتاب آسمانی خود می دانند، زیر سوال ببرم. ولی در مورد گاتاها کتاب آسمانی ما زرتشتیان که می دانم و تخصص من است، با کمال اطمینان و به طور صد در صد می گویم که این مورد که مطرح فرمودید، به هیچ وحه نمی تواند درست باشد و سخن آگاهان و دانایان نیست. بنا به دلائل زیر، کتاب آسمانی ما زرتشتیان، گاتاها تمام و کمال به جا مانده و ذره ای از آن از بین نرفته و تحریف نشده است.

پاسخ ما به موبد اردشیر خورشیدیان :

۱. بحث علمی و منصفانه پیرامون حجیّت کتاب های دینی به معنی توهین نیست.

۲. بسیاری از آگاهان و دانایان، حجیّت گاتها را رد کرده اند و مابقی آنان نیز دلیلی برای انتساب گاتها به زرتشت نیافتند و نگاهشان به گاتها صرفاً به عنوان یک متن کهن بوده و هست.

۳. مقالاتی ارائه شد که ثابت می کند که نه تنها صد در صد گاتها باقی نمانده ، بلکه اکثر گاتها در گذر زمان از بین رفته و حتی گاتها دچار اضافاتی هم شده است و از طرفی دلیلی برای انتساب گاتهای امروزی به زرتشت وجود ندارد. با این حال دلایل موبد گرامی بررسی می شود.

دلایل موبد اردشیر خورشیدیان بر اعتبار و حجیّت گاتها :

۱. شوربختانه بسیاری از پیروان تمام مذاهب جهان از جمله برخی از زرتشتیان، فکر می کنیم که تنها دین ما بر حق است، تنها کیش ما کامل است، هر کس که پیرو دین ما باشد در جهان پیروز است و خداوند یار و یاور اوست، و تنها پیروان پیامبر ما به بهشت میروند و سایر آدم های جهان دوزخی هستند و از این قبیل… در حالی که پیامبران، رسولان خدا بوده اند و همه ی آمده اند که آدم را به خدا نزدیک کنند، نه به خودشان به عبارت دیگر « پیامبر وسیله اند نه هدف ». و برای همین هم همه ی پیامبران خود را پیامبر یا رسول نامیده اند. پس از نظر دینداری هرکس که به اصول ادیان خدایی یعنی یکتاپرستی و پیامبری و جهان مینوی باور داشته باشد و اندیشه و گفتار و کردارش نیک باشد و راه راستی و پاکی را برگزیند و عادل باشد و در یک کلام کوشش کند به خدا نزدیک شود این فرد دین دار است و خدا او را دوست دارد و در بهشت برین جایش میدهد. شاعران ما نیز این حقیقت را درک کرده و فرموده اند که: «عبادت به جز خدمت خلق نیست». یا «مقصود کعبه و بتخانه بهانه» و یا «جنگ هفتاد دو دو ملت را عذر بنه – چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند» و غیره.

۲. بسیاری از پیروان مذاهب گوناگون کوشش میکنند که تنها با « دید خود » دنیا را دیده و بررسی کنند. و چون اغلب مخاطب آنها ، پیروان همان مذهب هستند و موضوعی را که به نظرشان می رسد، به طور یک طرفه مطرح میکنند و به بحث نمی گذارند، این گونه به نظر می رسد که هرچه می گویند یا می نویسند حقیقت محض است و به اصطلاح چون تنها به قاضی میروند ( یا قاضی طرفدار خود دارند ) پیروز بیرون می آیند.

پاسخ ما به دلایل اول و دوم موبد خورشیدیان:

روشن است که این دو سخن ایشان هیچ ارتباطی با « مصونیت گاتها از تحریف » و یا « اعتبار و حجّیت گاتها » ندارد. گرچه همین گفتار ایشان نیز جای بحث دارد ، هم در متن گاتها و هم در سایر بخش های اوستا خلاف این سخنان را مشاهده می کنیم که البته در حال حاضر خارج از حیطه ی بحث است. در مجموع به نظر می رسد که موبد گرانقدر تلاش کرده اند تا از حربه های تبلیغاتی خاص خود استفاده نمایند، به این صورت که با بیان سخنان بی ارتباط با موضوع و قرار دادن آن تحت شمارگان یک و دو در لیست دلایل، بر مخاطبین چنین القا کنند که دلایل ما زرتشتیان برای انتساب گاتها به زرتشت زیاد است.

۳. تمام بخش های اوستا به خاطر زبان و فرهنگ که بر آن حاکم است، کاملا از یکدیگر جدا پذیر است. مانند اینکه همین اکنون بیایید و مطالب کتاب آلمانی و انگلیسی و فرانسوی و ایتالیایی را با هم مخلوط کنید. درست است که این زبان ها همه ریشه ی لاتین که خود زیر مجموعه ی زبان سانسکریت است دارند، ولی هر زبان شناسی به راحتی میتواند آن ها را از یکدیگر تفکیک کند. از نظر مفاهیم هم بخش های اوستا با هم فرق دارد. مثلا شما بیایید و به طور عمدی اشعار حافظ و فردوسی و مولانا را در یک کتاب به طور مخلوط و درهم بنویسید و چنان تنظیم کنید که معنی خوب و درستی هم بدهد. حتی یک فرد ایرانی که با باورها و سبک اشعار این شعرا آشنا باشد میتواند به سادگی این اشعار را از هم جدا کند. چه برسد به شعر شناسان یا کارشناسان شعر پارسی که به صورت بسیار دقیق خواهند فهمید که این کتاب قلابی است و خواهند توانست نظام نکات تاریک را به شما توضیح دهند. هر شاعر یا نویسنده سبک و روشی دارد و از نظر کارشناسی مطالبی را باور دارد و می خواهد به مخاطب خود بیان کند و کسانی که با او آشنایی کارشناسی داشته باشند، میتوانند به سادگی بفهمند و نظریات او را جدا نمایند. در ضمن در گذر تاریخ بحث های مختلف اوستا همیشه از هم جدا بوده و در همه ی جای اوستا، گاتاها به عنوان پیام اشو زرتشت ستایش شده است. و روی همین اصول دانشمندان اوستاشناس با دلایل و برهانی قاطع که مورد پذیرش همه ی دانشمندان دین شناس است ، گاتاها را از بخش های دیگر اوستا و به ویژه یسنا که زبان فرهنگ آن بسیار نزدیک به گاتاها هست، جدا کرده و ثابت کرده اند که تمام مطالب گاتاها که از خود پیامبر میباشد؛ نه تنها دست نخورده، بلکه دقیق و کامل به جای مانده است.

پاسخ ما به دلیل سوم موبد خورشیدیان :

۱. اگر بخش های اوستا به خاطر زبان و فرهنگ حاکم بر آن از یکدیگر کاملاً جداپذیر است، پس چرا بزرگترین موبدان زرتشتی در گذر تاریخ نتوانستند تفاوت اهونور ( Ahunavar ) را با گاتهای امروزی را تشخیص دهند ؟ چگونه نتوانستند تفاوت هپتین هایتی ( Haptan Hayti ) ، ایریما ایشیو  ( Airyema ishyo ) ، ینگهه هاتام ( yenhe hatam ) ، ستئوت یسن ( staota yesny ) و … را با گاتهای اصلی تشخیص دهند؟ این متون صدها و هزاران سال جزو گاتها بود!

۲. بر اساس منابع تاریخی ، روشن است که بخش عظیمی از گاتها در گذر تاریخ از بین رفت. سخن موبد خورشیدیان چیزی از این مسئله نمی کاهد. یعنی سخن ایشان ارتباطی با کاسته شدن اکثر سروده ها و مفاد گاتها ندارد.

۳. چه بسا اصل گاتها سروده های یک گروه خاص در تاریخ و نزدیک به عصر زرتشت بوده باشد، همان گونه که امروزه بسیاری از اساتید اوستاشناس چنین معتقدند. در این صورت استدلال موبد خورشیدیان در رابطه با اختلاط اشعار و یا زبان های گوناگون، بی معنی خواهد بود. یعنی گروهی یا شخصی این سروده ها را سرودند. و دیگران هم فرضاً نتوانستند از آن تقلید و شبیه سازی نمایند. پس سخن ایشان ارتباطی به هدفشان از طرح این مسائل ندارد.

۴. گذشته از اینکه چه بسا کسی یا کسانی زبانی بیگانه را بیاموزند و به همان زبان و شبیه به ادیبان همان سرزمین متنی بسرایند و بنویسند و پس از مدتی به دلیل از بین رفتن زبان مذکور، تشخیص جزئیات ادبی زبانوران غیرممکن شود. همین مسئله در باره ی گاتها رخ داده است. اگر کسی یا کسانی اشعاری به گاتها افزوده باشند، این امر تا حد زیادی غیرقابل تشخیص است. چون امروزه اوستاشناسان در اصل ترجمه لغوی واژگان و عبارات گاتها دچار اختلاف نظر بسیار هستند، تا چه رسد به اختلاف در جزئیات ادبی.

۵. آنچه ایشان درباره ی اشعار به زبان پارسی گفتند نیز از همین قرار است. امروزه چون زبان پارسی کاربرد دارد، امکان تشخیص لحن ها و گویش ها و نوع ادبیات کاربران این زبان هم تا حدی ممکن است. اما اگر زبان پارسی از بین برود، دانشمندان در هزاران سال آینده چگونه تشخیص خواهند داد که فلان متن که معنی لغوی آن هم به درستی روشن نیست، یقیناً مربوط به فلان شخص است؟ در حالیکه در گاتها همواره زرتشت به صورت سوم شخص مفرد بیان شده است و همچنین هیچ متن مشخصی در جهان وجود ندارد که بتوان یقیناً آن را به زرتشت نسبت داد. زبان شناسان نیز از راه مقایسه متون احتمالی با متون یقینی می توانند از احتمالات به یقینیات برسند. در حالیکه امروزه هیچ متنی وجود ندارد که یقیناً منسوب به زرتشت باشد. پس نمی توان با استفاده از لحن و ادبیات و نوع گفتار، گاتها را به زرتشت نسبت داد چون لحن و نوع ادبیات گفتاری زرتشت بر هیچ کس روشن نیست! برخلاف دیوان حافظ یا سعدی که بسیاری از ابیاتش نسبتاً اختلافی در آن نیست و برخی دیگر احتمالی و ظنّی هستند. پس قیاس گاتها به متون شعری پارسی که امروزه وجود دارد قیاسی مع الفارق است .

۶. ایشان ستوده شدن گاتها توسط اوستا – در واقع نویسندگان اوستا – را دلیلی بر اعتبار گاتها گرفته اند! خوب اگر چنین است چرا ستوده شدن وندیداد توسط اوستا را دلیل بر اعتبار وندیداد نمی دانند ؟؟؟ ضمناً موبد کورش نیکنام، نویسندگان وندیداد که کاتبان اوستا هم بودند، را دروغگو و دشمن زرتشت می دانند. چگونه است که موبد خورشیدیان سخن نویسندگان اوستا را حجت خود قرار داده اند؟

۷. در سخن ایشان ، دلیلی برای انتساب گاتها به زرتشت وجود ندارد و صرفاً با کلمات بازی کرده اند و چند مورد قیاس مع الفارق نیز انجام داده اند. لیکن در پایان فرمودند دانشمندان اوستا شناس گواهی داده اند که گاتها سخنان خود پیامبر است! ما از ایشان می پرسیم منظورتان به کدام دانشمند است ؟؟؟ و بر اساس کدامین دلیل ؟؟؟ نکته قابل توجه این است که ما بر اساس دلایلی فراوان ثابت کردیم که گاتها شدیداً دچار زیاده و نقصان شده است و از طرفی هیچ دلیل علمی و عقلی برای انتساب گاتها به زرتشت وجود ندارد. همچنین دانشمندان اوستاشناس زیادی انتساب گاتها به زرتشت را رد کرده اند. و البته برخی نیز تنها و تنها به ادعای موبدان اکتفا نمودند و بیشتر وقت خود را به کشف معانی و ریشه های واژگان گاتها اختصاص دادند. امروزه اکثر قریب به اتفاق دانشمندان اوستاشناس ، گاتها را صرفاً به عنوان یک متن کهن خاوری در نظر دارند نه سخنان زرتشت. و باز هم تأکید می شود که برای انتساب گاتها به زرتشت هیچ دلیل علمی و عقلی تا به حال ارائه نگردیده است.

۸. اگر این دلیل قابل قبول باشد، ما هم می گوییم چون بخش های دیگر اوستا با گاتها متمایز و قابل تفکیک هستند، آن قسمت ها نیز معتبرند و باید پاسخگوی ایرادات آنها باشید.

۴. گاتاها با خطی نوشته شده که خط دین دبیره نامیده میشد، خطی که هنوز هم میتوان ادعا کرد که کاملترین خط جهان است. این خط چهل و چهار حرف دارد و زیر و بم آن مانند نت موسیقی ضرب دارد. به گونه ای که دیکته ندارد و هرچه میگویید، میتوانید با این خط به طور کامل و دقیق بنویسید، این خط به گونه ای گاتاها را تنظیم کرده که موبدی که امروز آیات گاتاها را تلاوت میکند، همان تلفظی را دارد که پیامبر داشته و این یکی از بهترین شگردهایی بوده که پدران دور اندیش ما به کار برده اند. خطی که مانند نت موسیقی است و هرکس در هر جای دنیا برحسب آن نت، آن موسیقی را بنوازد. همان آوایی از ساز بیرون می اید که منظور سازنده ی آن آهنگ بوده است.

پاسخ ما به دلیل چهارم موبد خورشیدیان :

۱. روشن است که « دین دبیره » یا همان خط نوشتاری اوستا ، کامل ترین خط جهان نیست. بلکه نواقص و ایراداتی دارد. و به فرض که سخن ایشان را قبول کنیم ، ایشان فرمودند کمتر کسی می توانسته تلفظ را عوض کند. پس یعنی اندکی کسانی بوده اند که بتوانند تلفظ عبارات آن را تغییر دهند!

۲. این سخن ایشان در مجموع دالّ بر « مصونیت گاتها از تحریف » و « اعتبار و حجیت گاتها » نیست. چه اینکه روشن است اگر گاتها سال ها پس از زرتشت و توسط گروهی یا شخصی سروده شده باشد، نوشته شدن آن پس از صدها و هزاران سال با یک خط خاص، به معنی تحریف نشدن یا اعتبار داشتن آن نیست. نوشته شدن اوستا با خط دین دبیره در عصر ساسانیان و در بهترین حالت در عصر اشکانیان رخ داد. پس تکلیف آن قبل از کتابت چیست؟ یعنی چه بسا گاتها از زمان سروده شدن تا مکتوب شدن مورد تحریف قرار گرفته باشد. و همچنین اصل سروده شدن آن توسط شخص زرتشت نامعلوم و بی دلیل مانده است. گذشته از اینکه موبد کورش نیکنام، مروّجین وندیداد که همان مکتوب کنندگان گاتها بودند را مغان مادی و دشمنان واقعی زرتشت نامید. پس نوشته شدن گاتها پس از صدها و هزاران سال آن هم توسط عده ای از دشمنان زرتشت نه تنها نشانه ی اعتبار گاتها نیست بلکه نشانه ای بر بی اعتباری این کتاب است.

۵. مطالب کتاب گاتاها بسیار کلی است که هدف آن انسان سازی یا دینی و وجدان ساز است. مطالبی که همیشه است و زمان و مکان بر روی آن تاثیر ندارد و نمی تواند جز به آنچه که منظور اشو زرتشت بوده، تفسیر و تعبیر گردد و در گاتاها به هیچ سنن و آداب ویژه ای هم اشاره نشده است یا از روش ویژه ی زندگی سخن نگفته است که در گذر زمان تغییر کند یا نیاز به تغییر آن باشد. گاتاها، حاوی چهار چوبی کلی و زندگی ساز است که همیشه مورد پذیرش بوده و هست و مطالبی نداشته که بخواهد آن را عوض کنند.

پاسخ ما به دلیل پنجم موبد خورشیدیان :

۱. آیا هر چیز که کلی است، مصون از تحریف است ؟ آیا هر چیز که کلّی و البته مبهم است منسوب به زرتشت است ؟؟؟ از کجا معلوم که همین کلیات از سوی کسانی دیگر نبوده باشد؟

۲. خاصیت کلّی بودن یک نوشته این است که زمان و مکان در مصادیق آن تغییر ایجاد می کنند و چه بسا در برهه ای دیگر از زمان دقیقاً خلاف منظور گوینده تعبیر گردد. چون کلّیات همواره با چندگانه پنداری مصداقی و حتی ابهام در معنا همراه است.

۳. گذشته ازاینکه بسیاری از بخش های گاتها به هیچ روی کلی نیست ! اگر به ترجمه های آکادمیک و دانش محور اوستاشناسانی چون پروفسور ژان کلنز ( Jean Kellens ) و پروفسور پرودز اکتور شروو ( Prods Oktor Skjaervo ) و … توجه کنیم، می فهمیم که بخش هایی فراوان از گاتها مربوط به نوع برخورد با گاو و کیفیت اجرای مراسم دینی است.

۶. درست است که اکنون در دانشگاه های بزرگ جهان بر حسب اصول زبان شناسی، به سادگی می توان گاتاها را درک و ترجمه نمایند، ولی در دوران کوروش و داریوش هم مردم ایران به این زبان سخن نمی گفتند و تاکنون هیچ کتبیه و هیچ کتاب دیگری به این زبان در دنیا کشف نشده است که ما بتوانیم به آن استناد کنیم یا کسی بتواند متنی به اشعار گاتاها بیافزاید.

پاسخ ما به دلیل ششم موبد خورشیدیان :

۱. ایشان به « اصول زبان شناسی در دانشگاه های بزرگ جهان » اشاره کردند، لیکن برای ما جای سؤال است که آیا ایشان و همفکرانشان حاضر هستند که به نتیجه ی ده ها سال پژوهش دانشمندانی چون ژان کلنز ( استاد اوستاشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه کلژ دو فرانس ) و پرودز اکتور شروو ( استاد زبان های باستانی ایرانی در دانشگاه هاروارد ایالات متحده ) و ده ها نفر دیگر توجه کنند؟ آیا حاضرند این اصول علمی زبان شناسی در نقد گاتها و نفی انتساب گاتها به زرتشت بپذیرند؟ آیا حاضرند ترجمه های واقعی و علمی گاتها را بر اساس همین اصول زبان شناسی بپذیرند ؟؟؟

۲. این سخن که در زمان هخامنشیان هیچ کس به گویش گاتهایی سخن نمی گفت، خود می تواند دلیلی باشد بر بی اعتباری گاتها. چگونه است که در زمان هخامنشیان عبارات و کلمات پرکاربرد که همگان آن را می فهمیدند، دستخوش تغییر و واژگونی لفظی شد؟ اما عبارات و سروده هایی سنگین و غیرقابل فهم سالم ماندند ؟؟؟ بهتر است بدانیم به گفته ی موبد فیروز آذرگشسب، واژه ی مزدا اهوره در زمان هخامنشیان به صورت هرمزد درآمد ! یعنی ذهن یک ملت نتوانست نام خداوند را به صورت درست حفظ کند، به راستی چگونه می توان باور داشت که سخنانی غیرقابل فهم و سنگین، بدون تغییر مانده باشد؟

۳. گذشته از اینکه ممکن است برخی از کاهنان ( به قول موبد کورش نیکنام ، مغان مادی ) زبان گاتهایی را در گذر زمان آموخته بوده باشند و به نسل های پس از خود یاد داده باشند و در گذر زمان، آنچه خواستند افزوده و کاسته باشند. و چون مردم آن زبان را نمی دانستند همه ی این امور از چشم ملت مخفی ماند…

۷. تا همین پنجاه سال پیش موبدی که میخواسته « نوزوت » شده و به مقام موبدی برسد، بایستی تمام گاتاها و حتی یسنا و بخش های بسیار زیادی از اوستا را از بر کند و با دقت و وسواس مطالب آن را یاد گرفته و به یاد بسپارد. چرا که می دانید بر اساس سنت، موبدان کار دیگری جز پاسداری از دین نداشته اند و مانند امروز نبوده که من که موبد زاده بوده، موبد شده و بتوانم به پیشه ای غیر از موبدی بپردازم و تمام عمر و زندگی خود را صرف نگهداری دین و ایمان خود و مردم می کرده اند و با حداقل زندگی مادی، کارشان از بامداد تا شام اوستا خوانی بوده و به گونه ای خودکار به تدریج بخش های اوستا از بر می شده است و با وجودی که ممکن بوده معنی این جملات را هم درک نکند، تمام آیات را اهورایی و مانتره می دانسته و تاریخ نشان می دهد که حتی روی تلفظ آن تعصب و وسواس زیادی داشته اند. چه برسد به این که به کسی اجازه دهند که در آن کتاب ها دست ببرند. تازه اگر هم می خواستند یا اگر حتی اکنون هم بخواهند نمی توانند مطالب کتاب گاتاها را عوض کنند یا جمله ای به آن بیفزایند، مثل فرانسوی زبانان که کتاب های آسمانی را به زبان عربی می خوانند یا پارسی زبانانی که کتاب انجیل یا توران را به زبان اصلی می خوانند و این زبان ها را نمی دانند. چه برسد به اینکه بخواهند به زبان عربی یا عبری یا لاتین چیزی به آن افزایند. به ویژه که گاتاها شعر است و هرگونه تغییری را کارشناسان به راحتی خواهند فهمید. حتی تا همین اواخر هم رسم بوده که هر موبد زاده ای می خواسته موبد شود، بایستی با خط خوش و با دقت بخش هایی از اوستا را به صورت کتابی بنویسد و به استاد خود پیشکش کند.

پاسخ ما به دلیل هفتم موبد خورشیدیان :

۱. اگر موبدان اوستا را حفظ می کردند، پس چرا حجم اوستا کم شده است؟ اوستا در عصر ساسانیان و حتی تا قرن سوم هجری، چهار برابر اوستای فعلی حجم داشت.[۱] و البته روشن است که موبدان زرتشتی اوستا را در قرن سوم هجری و قبل از آن تا حد زیادی سانسور کردند.

۲. به راستی اگر موبدان زرتشتی ، گاتها را حفظ می کردند، پس چرا بخش های از بخش های گاسانیک و ستئوت یسن ، امروزه در گاتها نیست؟ با اینکه جزو گاتها شمرده می شد. به راستی چرا گاتها تا این زیاد دچار زیاده و نقصان گردید؟؟؟

۳. به راستی اگر موبدان زرتشتی ، گاتها را حفظ می کردند، پس این اختلاف نسخه ها برای چیست؟ در ادامه درباره ی اختلاف نسخه های گاتها توضیحی ارائه خواهد شد.

۴. اگر تلاش موبدان در راه حفظ کردن اوستا معیار شماست، خوب موبدان نمازها و دیگر بخش های اوستا را هم حفظ می کردند. در حالیکه این بخش های همواره جزو گاتها شمرده می شد. پس چرا این بخشهای اوستا ( همچون ستئوت یسنیه ، هپتین هایتی ، اهون وئیریه و … ) امروزه جزو گاتها نیست؟

۵. ایشان فرمودند که چون عده ای زبان متن دینی را نمی دانند، نمی توانند آن را تحریف کنند. لیکن در پاسخ ایشان باید گفت که چه بسا عده ای در زمانی که آن زبان رایج بوده متن را تغییر دادند یا به آن افزودند و کاستند. یا حتی عده ای در گوشه و کنار با اهداف خاصی آن زبان را به نسل های بعد منتقل کرده، سپس دلخواسته های خود را افزده و یا کاسته باشند.

۶. دیگر دلیل ایشان بر اعتبار گاتها، حفظ کردن این متن توسط موبدان است. یعنی موبدان این را از اجدادشان به ارث بردند. گرچه پاسخ این دلیل غیر علمی در شماره دو از همین گفتار داده شد اما نکته ای اضافه می گردد و آن اینکه موبدان زرتشتی بسیاری از متون همچون وندیداد را از اجداشان به ارث بردند و در راه حفظ آن بسیار کوشیدند. و البته در طول هزاران سال به صراحت آن را از سوی اهورامزدا و زرتشت می دانستند. پس چرا امروزه حاضر به پذیرش وندیداد اوستا نیستید ؟ با اینکه این دلیل شما عیناً در باره ی وندیداد صدق می کند!

۷. روشن است که رفتار موبدان دلیلی علمی نیست. مانند اینکه برای حجیت و اعتبار تورات بگوییم حاخام ها چنین می گویند! گرچه می توان در مقام نقد، این مسائل را بررسی نمود لیکن ارزشی در استدلال علمی جهت اثبات اعتبار گاتها ندارند.

۸. ایشان در انتها فرمودند که هر گونه تغییری در متن را کارشناسان به راحتی می فهمند. و پاسخ ما به ایشان این است که اگر چنین است ، پس چرا سخن کارشناسان و اوستاشناسان بزرگی که به « زیاده و نقصان گاتها » و « عدم ارتباط گاتها با زرتشت » اذعان کرده اند را نمی پذیرید؟

۹. دیگر اینکه به موبد خورشیدیان عرض می کنیم ، شما از وضعیت موبدان در پنجاه سال پیش خبر دارید. از کجا می گویید هزار سال پیش و دوهزار سال و سه هزار سال پیش نیز همین شیوه را موبدان داشته اند؟ اثبات این ادعا غیر ممکن است. جالب آنکه نویسنده در چند سطر بعد، ضمن دلیل هشتم می نویسد: « … گاتاها که کتاب آسمانی ماست بین کتاب یسنا جا گرفت که پس از چند هزار سال، بوسیله اوستاشناسان از بقیه قسمت های یسنا شناخته شده و جدا گردید.»

۸. در تاریخ ثبت شده که، دو مجموعه کتاب اوستا یکی در کتابخانه ی تخت جمشید بوده که بر روی دوازه هزار پوست گاو نوشته شده بوده و به دستور اسکندر مقدونی گجستک در زمان آتش زدن تخت جمشید در آتش سوخته و دیگری کتاب اوستای واقع در گنج شاپیگان بوده که به دستور او به یونان برده شده است و از سرنوشت آن اطلاع دقیقی در دست نیست. این امر موجب شد که در دوره ی اشکانیان به دستور بلاش اول، که ایرانیان دوباره جان گرفته و سرنوشت خود را به دست گرفتند، کتاب های گوناگون دینی زرتشتیان که در آتشکده های متعدد موجود در سرزمین پهناور ایران و در منزل های بسیاری از موبدان و بهدینان زرتشتی وجود داشت؛ جمع آوری شود و به صورت کتابی با نام اوستا (که به معنی بنیان و اساس است) ثبت و نگهداری گردد و چنان گاتاها که کتاب آسمانی ماست بین کتاب یسنا جا گرفت که پس از چند هزار سال، به وسیله ی اوستا شناسان از بقیه ی قسمت های یسنا، شناخته شده و جدا گردید و این سیاست بلاش بسیار کارساز افتاد چرا که حدود دویست سال است که بخش های گوناگون اوستا را دقیقا بررسی کرده و کوشش کرده اند، زبان های گوناگون باستانی را بشناسند و ترجمه کنند و در اختیار مردم قرار دهند، که نخستین بار به وسیله دانشمندان فرانسوی و آلمانی و بعد بسیاری از اوستا شناسان جهان این کار انجام گرفته و بعدها توسط پارسیان هند و دانشمند بزرگ ایرانی، پور داوود و موبد فیروز آذرگشسپ و دیگران این کار بزرگ انجام گرفته است. بنابراین با پی بردن به این حقیت است که شما به کار سترگی که موبدان موبد بزرگ چون مهراسپندان در طول تاریخ کرده اند پی خواهید برد. این کارها موجب شد که حتی پس از یورش تازیان که به دستور برخی خلافا و سلاطین نادان، کتاب های ایرانیان را سال ها سوزانیدند و در آب ریختند، نتوانستند از بین روند و باز هم مانند گنجی که در گاو صندوقی بزرگ پناه بود و کسی از وجود آن خبر نداشت، تمام کتاب آسمانی و مقدس ما زرتشتیان لابلای کتاب و ادبیات اوستا پابرجا ماند و در اثر یورش بیگانگان از بین نرفت و اکنون اوستا شناسان می توانند با دقت بخش های گوناگون اوستا را از هم تشخیص و جدا و ترجمه و تفسیر نمایند و این امر براستی از شگفت انگیزترین داستان های ادبی و تاریخی مهم ایران و جهان است.

پاسخ ما به دلیل هشتم موبد خورشیدیان :

۱. سخن موبد خورشیدیان در بهترین حالت مربوط به زمان پس از اشکانیان است! اما قبل از اشکانیان چه؟ حتی قبل از هخامنشیان چه؟ چه بسا گاتها در آن دوره تحریف شده باشد.

۲. سخن ایشان سراسر تناقض گویی و همچنین دلیلی بر تحریف و بی اعتباری گاتهای امروزی است. نه اعتبار و حجیت آن. در اینجا نیز همانند سخنان گذشته هیچ دلیلی بر انتساب گاتها به زرتشت ارائه نشد. تناقضی که در کلام ایشان روشن است این است که در ابتدا ایشان فرمودند که اوستای اصیل بر روی دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود. این در حالی است که اوستای کنونی به هزار صفحه هم نمی رسد و البته با خط درشت و فاصله زیاد بین خطوط ، کمتر از پنجاه صفحه ی آن مربوط به گاتها است! جالب است که ایشان در انتها می فرمایند : تمام کتاب آسمانی و مقدس ما زرتشتیان لابلای کتاب و ادبیات اوستا پابرجا ماند !!! ایشان قرار گرفتن گاتها لابه لای یسنا را دلیلی بر اعتبار و مصونیت گاتها می شمارند! گویی یسنا محفظه ای محکم و دور از دستبرد همگان بوده است! پرسش ما از جناب موبد این است که آیا شما حاضرید یسنا را مصون از تحریف بدانید؟ آیا حاضرید آن را حجت دینی خود بدانید؟ در حالیکه روشن است قرار گرفتن گاتها در میان سروده هایی که برای شما حجت نیست، تنها و تنها هویت مستقل و مبنایی گاتاها را زیر سؤال می برد.

۳. تناقضی دیگر که در کلام موبد خورشیدیان روشن است، این است که ایشان از طرفی گاتها را حجت دینی خود در طول تاریخ معرفی نمودند – البته بدون ارائه دلیل – و از طرفی می گویند که گاتها دویست سال پیش توسط دانشمندان زبان شناس غربی از لا به لای یسنا بیرون کشیده شد! یعنی تا قبل از آن حتی موبدان زرتشتی هم تفاوتی بین گاتهای امروزی و دیگر بخش های اوستا قائل نبودند. ناگفته نماند که دانشمند باستان شناس – و سپس اوستا شناس تنها بر کهن بودن و در واقع قدیمی تر بودن گاتها نسبت به دیگر بخش های اوستا تأکید دارند نه انتساب یقینی آن به زرتشت.

۴. دلیل دیگر بر ناکارآمدی سخن ایشان، این است که گاتها عملاً تحریف شده است.

۹. درست است که در زمان پیشین صنعت چاپ نبوده ولی به این معنی نیست که در سرزمینی به پهناوری ایران تنها دو کتاب اوستا وجود داشته و یکی را در تخت جمشید و دیگری را در گنج شاپیگان نگهداری می نمودند و همه ی موبدان سرزمین پهناور ایران که کارشان موبدی بوده و بایستی برای گذران زندگی هم که شده اوستا را از بر کنند و بسرایند، مجبور باشند مرتب بین شیراز یا تبریز و محل زندگی خود رفت و آمد کرده تا به متون مذهبی دین خود دسترسی پیدا کنند؛ پر آشکار است که این چنین نبوده، این از دشمنان ماست که چنان در مردم القا کرده اند، که انگار در تمام ایران دو اوستا بیشتر نبوده، بلکه آشکار است که در سراسر ایران هزاران کتاب دست نویس اوستا وجود داشته و کمینه اگر نتوانیم بگوییم هر موبدی کتاب اوستای کامل جداگانه دستویس داشته، لا اقل می توانیم با اطمینان بگوییم که در آتشکده ی هر شهری از ایران کمینه یک کتاب اوستا از اول تا آخر وجود داشته است و بنابر این هیچ دشمنی هرچقدر هم پر نیرو و بی رحم باشد، نمی توانسته تمام کتاب های دینی را نه در کشور ما بلکه در هیچ کشوری از بین ببرد. بر اساس همین اصل است که از ایران باستان که همه جهانیان می دانند ابر قدرت زمان خود بوده است، هیچ کتاب علمی و فرهنگی و ادبی و تاریخی باقی نمانده، ولی اوستا که برای زرتشتیان مقدس بوده، نیکان با فرهنگ و موبدانمان در پستو ها و نهان خانه ها مخفی کرده اند و تا پای جان آن ها را نگاه داشته اند باقی مانده است.

پاسخ ما به دلیل نهم موبد خورشیدیان :

۱. این یکی از ادعاهای عجیب است که نیاز به توضیح ندارد. لیکن به راستی چگونه ممکن است صدها و هزاران نسخه ی کامل از دوازده هزار برگه در سراسر ایران وجود داشته باشد ؟ ایشان در دلیل شماره ۱۰ به این پرسش پاسخ منفی دادند! همچنین این سخن ایشان در تناقض با سخن شماره هشت است. مگر اینکه بگویند منظورشان از نسخه های اوستا در شماره ۹ ، نسخه های ناقص و تکه پاره هایی از اوستا است. که در این صورت باز هم عدم تحریف اوستا و حتی خود گاتها ثابت نمی شود.

۲. این سخن هم دلیلی برای انتساب گاتها به زرتشت نیست .

۳. این سخن ایشان در بهترین حالت می تواند دال بر تحریف نشدن گاتها از زمان هخامنشیان تا امروز باشد که البته در مقام عمل می بینیم که دلایل زیادی برای تحریف گاتها وجود دارد.

۱۰. در تاریخ آمده است که کتاب اوستای موجود در تخت جمشید و گنج شاپیگان بر دوازده هزار پوست کاو نوشته شده بوده است. بنا بر این کتاب به این بزرگی که طبیعتاً وزن بسیار سنگینی داشته است، کتابی نبوده که اساسا بتوان از آن برای مطالعات روزمره استفاده کرد. بلکه به عنوان گنجینه ای ارزشمند نگاهداری می شده است و جنبه ی کاربردی نداشته است.

پاسخ ما به دلیل دهم موبد خورشیدیان :

به راستی آیا این دلیلی بر اعتبار گاتها است ؟ آیا دلیلی بر انتساب گاتها به زرتشت است ؟!!

۱۱. با توجه به اینکه، همان گونه که گفتیم مجموعه کتاب های گوناگون مذهب ما که اوستا نامیده می شود، نشان می دهد و کتاب اوستا که به اندازه ی چندین برابر گاتاها، کتاب آسمانی ما حجم دارد، از روز نخست تا کنون موبدان می توانستند در هر زمان هر چه را که فکر می کرده اند برای مردم مفید است به صورت کتابی جداگانه بنویسند و به مردم ارائه نمایند و بیان کنند که این کار در گذر تاریخ بارها انجام شده و لازم نبوده که در گاتاها دست ببرند و آن را تحریف کنند. کما اینکه در بخش های اوستا، کاملا آشکار است و بیشتر هم گفتیم که زبان و فرهنگی که بر تمام اوستا هست یک کاسه نیست، و تنها و تنها زبان و فرهنگی که در کتاب آسمانی «گاتاها» وجود دارد، همسو و هم آهنگ و یک کاسه است.[۲]

پاسخ ما :

۱. چه دلیل محکمی ! بنابراین تحریف در هیچ کتاب دینی راه نیافته چون هرکه هرچه بخواهد می تواند در کتابی مستقل بنویسد .

۲. مطمئناً برخی برای منافع خود تلاش می کنند تا متون دینی را تغییر دهند. از آن بکاهند و بیفزایند. همانگونه که بر اساس دلایلی یقینی روشن است که گاتهای امروزی همان گاتهای اصیل نیست . بلکه تا حد بسیار زیادی دچار زیاده و نقصان گردیده و حتی اصل آن نیز قابل انتساب به زرتشت نیست. یعنی دلیلی وجود ندارد. یعنی سخن موبد خورشیدیان نه تنها در مقام تئوری ارزشی ندارد بلکه در مقام عمل ، دقیقاً خلاف آن ثابت است.

اختلاف نسخه در گاتها

مسئله بعدی در باره ی عدم وجود اختلاف نسخه در گاتها است که برخی از ناآگاهان آن را دلیلی بر عدم تحریف گاتها می دانند. در حالیکه برای هر پژوهشگری روشن است که در گاتها اختلاف نسخه های فراوانی وجود دارد. بیش از آنچه که بتوان شمارش کرد. زیاده و نقصان در گاتها باعث شده که اختلافات فراوانی بین نسخه های قدیمی و جدید پیش آید. به مواردی از این زیاده و نقصان اشاره کردیم. به هر روی به مواردی جزئی تر نیز اشاره می کنیم. برای نمونه در هات سی و دوم ، بند چهاردهم ، واژه ی ahoithoi که به گفته استاد پورداود در نسخه های گوناگون به صورت های گوناگونی نوشته و خوانده شده است. [۳] و در هات سی و سوم گاتها ، بند دهم واژه ی vispaw stoi به گونه ی دیگری نیز نوشته شده است که در تلفظ و املا تفاوت دارد . [۴] و در هات سی و سوم ، بند دوازدهم ، در نسخه های مختلف واژه ی feseratu به گونه ای دیگر با تغییر املاء و تلفظ نوشته شد . [۵] در هات سی و چهارم ، بند چهارم ، املای واژه asistem در نسخه های دیگر ، به گونه ای متفاوت نوشته شده است که در تلفظ فرق دارد. [۶] و در بند چهاردهم از هات سی و چهارم در نوشتن و تلفظ واژه یا واژگانی اختلاف نسخه وجود دارد. [۷] و در بند سوم از هات چهل و سوم ، در نوشتن و تلفظ واژه ی chichithwa در نسخه های مختلف به گونه های متفاوتی نوشته شده است. [۸] و در هات چهل و چهارم ، بند چهارم ، در نوشتن ، تلفظ و حتی معنی واژه ای اختلاف و اشتباهاتی وجود دارد . [۹] و در بند نهم از هات چهل و چهارم نیز در نوشتن واژه orvaxsant اختلاف هست.[۱۰] همچنین پاره ای از پژوهشگران زرتشتی و حتی خاورشناسان چنین اظهار نظر کرده اند که چون در هات بیست و نهم از رهبری زرتشت گفتگو می شود باید آن را نخستین بخش گاتاها دانست و بر همین اساس هات بیست و نهم را در صدر گاتها قرار داده اند نه هات بیست و هشتم را ! و البته برخی نیز با این نظر مخالف هستند. [۱۱] و همچنین پروفسور شوشتری در ترجمه ی گاتها ، هات بیست و نهم را آغاز گاتها قرار داد. [۱۲] همچنین دینشاه جی ایرانی از پژوهشگران زرتشتی هندوستان در نسخه ی پژوهشی گاتهای خود ، هات بیست و نهم را ابتدای گاتها قرار داده است. و هات بیست و هشتم را پس از آن قرار داده است.[۱۳] لیکن این اختلاف نظر موجب پیدا شدن اختلاف نسخه شده است.

پی‌نوشت :

[۱]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ،  چاپ اول ۱۳۷۸ ، ص ۴۰۶

[۲]. اردشیر خورشیدیان ، پاسخ به پرسش های دینی زرتشتیان ، انتشارات فروهر، تهران ، چاپ دوم ۱۳۸۷ ، ص ۷۰ – ۷۶

[۳]. ابراهیم پورداود ، یادداشتهای گاتها ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ،  ص ۱۶۵

[۴]. همان ، ص ۱۸۲

[۵]. همان ، ص ۱۸۶

[۶]. همان ، ص ۱۹۲

[۷]. همان ، ص ۲۰۵

[۸]. همان ، ص ۲۰۹

[۹]. همان ، ص ۲۳۲

[۱۰]. همان ، ص ۲۴۳

[۱۱]. گاتها ، پژوهش دکتر آبتین ساسانفر ، انتشارات بهجت ، تهران ، چاپ اول ، ص ۵۶

[۱۲]. پروفسور عباس شوشتری ، گاتها سروده های زرتشت ، انتشارات فروهر ، چاپ دوم ، ص ۲۶ و ۲۵

[۱۳]. گاتها ، به ترجمه دینشاه جی ایرانی: The Gathas The Hymns of Zarathushtra , yasna 29,  Dinshah. J. Iran

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن