تندیسهای برهنه از زنان ساسانی
در سایت باستانشناسی حاجیآباد (نزدیک داراب در استان فارس)، دو دسته تندیس پوشیده و برهنه از زنان وجود دارد. تندیسهای برهنه به صورت نقش برجستههایی بلند ساخته شده اند که میتوان آنها را مجسمه به حساب آورد. هر دو تندیس به طور خاصی آرایش شده اند. در هر دو مجسمه تنها سینۀ سمت راست نمایان است و سینۀ سمت چپ با دست راست پوشیده شده است. دست چپ مجسمه نیز بخش تناسلی را پوشانده است. در این تندیسها، زانوی راست به حالت احترام کمی به جلو خم شده است. تصویری از این تندیس:
برخی تلاش میکنند این تندیسهای برهنه را نماد فرهنگ ایرانی معرفی کنند، میکوشند که برهنگی را در تار و پود فرهنگ این سرزمین وارد کنند. اما به راستی، این تندیسها تا چه میزان اصالت فرهنگی دارد؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت:
– نخست اینکه در کنار این مجسمههای برهنه، تندیسهای پوشیده ای نیز از زنان ایرانی عصر ساسانی در سایت باستانشناسی حاجیآباد وجود دارد. چرا این افراد (موافقان برهنگی)، آن تندیسهای پوشیده (که موافق با سنتهای مکتوب ایرانی است) را به عنوان یک اصل نمیپذیرند؟
– پیشتر پیرامون حجاب در ایران باستان به تفصیل سخن گفتیم. حجاب، پوشیدگی و پنهان بودن از چشم نامحرمان از ویژگیهای بارز و یقینی زنان متشخص ایرانی بود. حتی در شاهنامه فردوسی، زنان باشخصیت با صفت «پوشیده رو» خطاب میشدند. در مسئله حجاب سختگیری بسیاری بر زنان متشخّص و محترم وجود داشت (برخلاف زنان غیرمتشخص و خنیاگران و رقاصهها و کامدهندگان که به دلیل سطح پایین اجتماعیشان از آزادی و ولنگاری نسبی برخوردار بودند و در معرض نگاه و بهرهبرداری هر کسی بودند) و این امر موردِ اتفاقِ نظر پژوهشگران است.[۱]
– در بررسیهای تاریخی، درمییابیم که برهنگی برخی زنان در نقشنگارهها و مجسمههای اشکانی و ساسانی، نشانگر اصالت فرهنگی ایرانی نیست، بلکه تحت تأثیر فرهنگ یونانی و رومی به وجود آمده است. توضیح اینکه پس از دوران هخامنشیان، یونانیان تا حد زیادی بر فرهنگ ایران مسلط شدند. در عصر سلوکیان و اشکانیان در ایالتهای مختلف، هنر هلنیستی (یونانی) گسترش یافت. از همین روی مجسمههایی با مضامین و طرحهای دیونوسیوسی و سبک هلنیستی رواج یافت.[۱] پس از عصر اشکانیان، ساسانیان روی کار آمدند. جالب است که هنر ساسانی به نوعی نسخۀ تحولیافته هنر اشکانی و تحت تأثیر آن (و در نتیجه تحت تأثیر هنر یونانی) بود.[۲] در آثار به جا مانده ساسانی، در ظرفها و جامها و بشقابها، تصاویری از رقاصهها و خنیاگران وجود دارد. که همگی از آثار هنر رومی است.[۳]
– دیگر سخن اینکه تصویر فوق (تندیس برهنۀ زن ساسانی)، مربوط است به یک منبع مهم؛ مقالۀ مسعود آذرنوش با عنوان Hajiabad and the Dialogue of Civilizations در نخستین کنفرانس Ancient Greece and Ancient Iran, Cross-cultural Encounters، در نوامبر ۲۰۰۶، آتن، یونان. در این رفرنس، اسنادی از تلاقی فرهنگ ایرانی-یونانی بررسی شده است و این مجسمه هم با همین عنوان ذیل فرهنگ التقاطی ایرانی-یونانی است. (نه فرهنگ صرفاً ایرانی).[۴] گذشته از این میتوان از زاویهای دیگر به این مسئله نگریست. به دستان این دو زن (یا این دو دختر) دقت کنیم. آنان تلاش کرده اند با دستان خود پیامی را به آیندگان برسانند و آن اینکه احتمالاً از روی اختیار چنین برهنه نشده اند. چه اینکه کوشیده اند تا سینه و عضو تناسلی خود را بپوشانند. این میتوان نشانگر عدم رضایت آنها به برهنه شدن در محضر شاه یا حاکم باشد. در هر صورت نمیتوان برای این تندیسها، اصالت فرهنگی قائل شد.
پینوشت:
[۱]. ماریا بروسیوس، ایران باستان، ترجمه عیسی عبدی، تهران: نشر ماهی، ۱۳۹۲. ص ۱۶۹-۱۷۰-۱۷۱.[۲]. ماریا بروسیوس، همان، ص ۲۵۰-۲۵۱.
[۳]. ماریا بروسیوس، همان، ص ۲۵۳.
[۴]. مقالۀ مسعود آذرنوش با عنوان Hajiabad and the Dialogue of Civilizations در نخستین کنفرانس Ancient Greece and Ancient Iran, Cross-cultural Encounters، نوامبر ۲۰۰۶، آتن، یونان.