مقالات

اهریمنی بودن غیر زرتشتیان

زرتشتیان و باستان گرایان افراطی از اینکه در اسلام ، کفار و مشرکین نجس دانسته شده اند، ابراز ناخشنودی می کنند. این در حالی است که در متن اوستا که معتبرترین منبع شناخت تاریخ و باورهای دین زرتشتی است، پیروان دیگر ادیان – غیر زرتشتیان – موجوداتی اهریمنی ، پلید و نجس دانسته شده اند. امروزه رهبران جامعه زرتشتی به دروغ ادعای احترام به دیگر ادیان را دارند. اما با مراجعه به متون دینی زرتشتی در می یابیم که در دین زرتشتی هر دینی غیر از این دین ، بی راهه و حتی اهریمنی دانسته شده است.

در اوستا ، وندیداد ، فرگرد هجدهم بند هشتم و نهم ، زرتشت از اهورامزدا می پرسد که چه چیز نیروی « مرشونا » که یک نیروی اهریمنی و نابودکننده است را قوی تر میکند ؟ و اهورامزدا پاسخ داد : کردار هر کسی که دین نادرست را یاد بگیرد و به دیگران یاد بدهد. در ادامه اهورامزدا در مورد این شخص ( یا اشخاص ) میگوید هر کسی که سه سال «گشتی» نبسته باشد ( کمر بند مقدس زرتشتیان که در مراسم خود می بندند ) و هر کسی که سه سال بدون سرودن گاهان ( بخشی از اوستا ، کتاب مقدس زرتشتیان ) سپری کند. [۱]

نکته : این افراد ( کسانی که گاتها نمیخوانند و به کمرشان کشتی : کمر بند مقدس زرتشت ، نمی بندند ) نیستند مگر غیر زرتشتیان ! که بنا بر متن اوستا موجوداتی اهریمنی پنداشته شده اند. و در پژوهش جیمز دارمستتر ، ترجمه موسی جوان درباره ی سربازان مرشونا چنین آمده است: « اهورامزدا پاسخ داد و گفت ، مردی است که دین بد به مردم آموزد و سه بهار متوالی بگذراند بی آنکه کمربند مقدس ببندد بی آنکه گاتها بخواند و بی آنکه نذر و نیاز به آب های نیک تقدیم بدارد. » [۲] گذشته از اینکه دین زرتشتی ، همه ی غیر زرتشتیان را ناپاک و به اصطلاح نجس میداند ، در وندیداد ، فرگرد ۹ بند ۳۳ آمده است : « او ( شخص دیو زده ) باید درون خانه در جای ناپاکان و جدا از مزداپرستان بماند . » [۳]

نکته : جایی که مزدا پرستان باشند جای ناپاکان نیست . و جای ناپاکان جایی است که مزداپرستان نباشند . یعنی غیر مزداپرستان ناپاک اند. همچنین در یسنا هات شصت و چهار ، بند هشت میخوانیم : « آب از آن دزد ، تاراجگر ، راهزن ، پارساکش ، جادو ، اشموغ ناپارسا ، دروغگوی ستمکار ، و کسی که مردار به خاک می سپارد مباد » [۴] نکته اینجاست که خاک کردن مردگان در دین زرتشتی ممنوع است و منظور از « کسی که مردار به خاک می سپارد »  همان غیر زرتشتیان و همه ی کسانی است که به آموزه های زرتشتی اعتقادی ندارند. اینها در نگاه اوستا آن قدر پلید و ناپاک اند که حتی آب رساندن به آنان نیز در نگاه مزدیسنا ممنوع است. و همچنین در اوستا ، وندیداد ، فرگرد هشتم ، بند هفتاد و چهار چنین آمده است که « اهورامزدا پاسخ داد : آنان باید کسی را که مردار می سوزاند بکشند . باید مردار سوز را بی چون و چرا بکشند. » [۵]

میدانیم که در دین زرتشتی خاک کردن مرده و یا سوزاندن آن ممنوع است بلکه بنا بر دستور اهورامزدا به زرتشت در اوستا ، باید مرده ها را درون دخمه ها رها کرد تا خوراک جانداران شوند ) به راستی کشتن یک غیر زرتشتی به جرم آتش زدن مرده ( آن هم بدون محاکمه و یا دلیل دیگر ) احترام به دیگر ادیان است ؟

در بند پنجاه و پنج و پنجاه و شش از فرگرد نهم ، آمده است که اشموغ را باید کشت و البته دلیل این حکم را در بند پنجاه و دو آورده است. آن جا که اهورامزدا به زرتشت می گوید : « ای سپیتمان زرتشت ، چنین کسی اشموغ نا اشونی است که در این جهان استومند بخواهد نا پاکی را پاک کند ، بی آنکه شیوه های پاک کردن آلودگان را به روش دین مزدا آموخته باشد. » [۶] یعنی کسانی که روش پاک کردن آلودگی ها به شیوه ی دین زرتشتی را بلد نیستند سزاور کشته شدن هستند نه احترام! گذشته از اینکه کشتن همه کسانی که حاضر به پذیرش قوانین دین زرتشتی نیستند ، بنا به تصریح اوستا کردار نیک شمرده می گردد. و در اوستا ، وندیداد ، فرگرد هجده ، بند پنجاه و چهار آمده است که هرکس پس از پانزده سالگی کمربند مقدس زرتشتی ، مشهور به گشتی ، نبندد همسر و همبستر دروج اهریمنی خواهد بود و نیروهای شرور تباه کننده روح او را به زشتی می کشانند.

آنچه تا اینجا بیان گردید ، تنها نمونه هایی اندکی بود از نقض ادعای دروغین رهبران جامعه ی زرتشتی ، و می بینیم که همه ی این گفتارها ریشه در گاتها دارد. آن چنان که برای مثال در ترجمه موبد رستم شهزادی ، هات چهل و پنج ، بند یکم ؛ سراینده ی گاتها ، کسانی که مخالف باورهای او هستند را به دروغ و تباهی و گمراهی متهم می کند. همچنین در هات سی و دو ، بند سوم ، سراینده ی گاتها مخالفین و دگراندیشان را لایق احترام نمی داند و آنان را کژ اندیش و تیره دل می نامد. در ترجمه پروفسور شوشتری نیز مواردی فراوان از برخورد زرتشت با پیروان دیگر ادیان مشاهده می کنیم آن چنان که وی مخالفین خود را تباه کننده ی جان ، گمراه کننده و پیرو دروغ می داند. و در هات چهل و پنج ، بند سوم به صراحت می گوید که هر کس مثل من فکر نکند و مثل من عمل نکند در پایان زندگی بدبخت خواهد شد: « اکنون فرا گویم از چگونگی برترین زندگی ، آنکه به من داناترین اهورامزدا برگفت و او که میان شما سخن مرا نه ورزید و عملی نکرد ، چنانکه من دانسته ام و چنان که فراگویم ، برای چنین کس در پایان زندگی اش وای خواهد بود. » [۷] در هات پنجاه و یکم ، بند سیزدهم ، ناراستان را تباه ، منحرف ، فرزند دروغ و نادان می نامد. [۸] و در هات چهل و نه ، بند سوم میگوید : « پیروی ناراستی بر تباهی و آزار است . از این رو پیوستگی وهومن را خواهم خواست و از همه نوع دوستی با پیروان ناراستی احتراز خواهم کرد. »  که در این گفتار، سراینده به صراحت از دوستی و احترام به پیروان ناراستی دوری می کند. [۹] سراینده ی گاتها در هات سی و یک ، بند هجدهم ، مردمان را از گوش دادن به سخنان مخالفین خود باز می دارد و آنان را دروغ پرست می نامد: « هیچ یک از شما نباید که به سخنان و حکم دروغ پرست گوش دهد زیرا که او خان و مان و شهر و ده را دجار احتیاج و فساد سازد. پس با سلاح او را از خودتان برانید. » [۱۰]

اگر منصفانه گاتها را مطالعه کنیم، درخواهیم یافت که در متن گاتها ده ها بار به پیروان دروج ( دروغ ، ناراستی ) وعده ی تباهی و نابودی داده شده و بارها از آنان ابراز بیزاری شده است و البته می دانیم که بنا بر گاتها، هرکسی که تفکرات زرتشت را نپذیرد، مصداق ناراستی است. در واقع مفهوم راستی از دید گاتها فقط در شخص زرتشت است نه دیگر ادیان و مذاهب، آن چنان که در هات چهل و پنجم بند سوم آمده است: « می  خواهم سخن بدارم از آنچه در آغاز این جهان مزدا اهورای دانا مرا از آن آگاه نمود ، کسانی که در میان شما به آیین وی آن چنان که من می اندیشم و می گویم دل ندهند ، در انجام دنیا پشیمان گشته افسوس خورند. » [۱۱]حال که روشن شد زرتشت هر عقیده و اندیشه ای غیر از باورهای خود را مصداق ناراستی و دروغ می داند، گفتاری دیگر از گاتها ارائه می کنیم، هات سی و سه ، بند دوم : « کسی که به دروغ پرست بد کند چه با گفتار و چه با پندار ، چه با دستها و یا اینکه به پیروش نیکی آموزاند ، این چنین کسان کام مزدا اهورا و خواست وی به جای آورند. » [۱۲]

پی نوشت :

[۱]. اوستا ، گزارش دکتر دوستخواه ، انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ شانزدهم ، ۱۳۹۱ هـ ش ؛ نسخه انجمن زرتشتیان آلمان ، جلد ۲ صفحه ۸۴۷

[۲]. وندیداد ، پژوهش ژام دارمستتر ، ترجمه موسی جوان ، صفحه ۲۴۶، ناشر دنیای کتاب ، تهران ، ۱۳۸۴ هـ ش

[۳]. اوستا ، گزارش دکتر دوستخواه ، انتشارات مروارید ، چاپ شانزدهم ، ۱۳۹۱ هـ ش ؛ نسخه انجمن زرتشتیان آلمان ، جلد ۲ صفحه ۷۷۶

[۴]. همان ، جلد ۱ صفحه ۲۴۶

[۵]. همان ، جلد ۲ صفحه ۷۶۲

[۶]. همان ، جلد ۲ صفحه ۷۸۰

[۷]. گاتها سروده های زرتشت ، پروفسرو عباس شوشتری ؛ انتشارات فروهر ، تهران ، چاپ دوم ، ۱۳۷۹ ، صفحه ۱۴۵ – ۱۴۴

[۸]. همان ، صفحه ۲۰۷ و ۲۰۸

[۹]. همان ، صفحه ۱۸۵ – ۱۸۶

[۱۰]. ابراهیم پورداود ، گاتها ، انتشارات اساطیر ، چاپ دوم ۱۳۸۴ ، صفحه ۱۵۷

[۱۱]. همان ، صفحه ۲۰۷

[۱۲]. همان ، صفحه ۴۸۲

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن