مقالات

گاتها ربطی به زرتشت ندارد … !

همانگونه که روشن است گاتها شدیداً مورد حذف و اضافه قرار گرفته است. یعنی تنها بخش اندکی از آن باقی مانده مانده همین مقدار نیز دچاز اضافاتی شده است. و از طرفی دیگر روشن است که مکتوب کنندگان آن کسانی نبودند جز همان دشمنان قسم خورده ی زرتشت. اما رهبران زرتشتی گری در عصر حاضر اصرار دارند که بگویند گاتها سروده های زرتشت است، گرچه آنان هیچ دلیلی برای انتساب گاتاها به زرتشت ندارند و هیچ گاه نتوانستند از مسیر عقلی و تاریخی اعتبار گاتها را اثبات نمایند. اما بعضاً دیده می شود که سخنان اوستاشناسان را ملاک خود قرار داده و مدعی انتساب گاتها به زرشت می شوند ! در حالیکه بزرگترین اوستاشناسان جهان هیچ گاه مدعی انتساب گاتها به زرتشت نشده اند و این متن را صرفاً به عنوان یک « متن کهن » پذیرفته اند . گرچه برخی از اوستاشناسان نیز ادعای موبدان زرتشتی را به عنوان « یک باور دینی » مورد پذیرش غیر یقینی قرار داده اند، نه به عنوان یک موضوع ثابت تاریخی. در ادامه به بررسی نقطه نظرات می پردازیم …

جیمز دارمستتر، دانشمند و پژوهشگر اوستاشناس فرانسوی گفتند : « از جزوات اوستا آنچه به طور کامل تا به عصر حاضر باقی مانده همان نسک نوزدهم موسوم به وندیداد است.» [۱] این سخن دارمستتر نشان می دهد که سایر قسمتهای اوستا (از جمله بخش های گاسانیک اوستا که مشتمل بر گاتها است) کامل به دست نسل های امروزی نرسیده است.

دکتر قدیانی در کتاب « فرهنگ جامع تاریخ ایران » در مورد زرتشت میگوید : « برخى از سرودهاى گاتها که در دست است، ظاهراً از خود اوست.» [۲] دقت داشته باشیم ؛ برخی از سروده های گاتها… !‏ که البته آن مقدار منتسب به زرتشت هم تنها یک احتمال « ظاهری » بدون هیچ پایه و اساس علمی و عقلی است.

آدولف گرانتوسکی از پژوهشگران ایران باستان می نویسد : « پس از زرتشت پیروانش بسیارى از سنت‏هاى خشک پیش از پیدایش پیامبر را با تعصب دنبال کردند و به باورهاى کهن و پس ‏افتاده آریائى‏ ها گرایش یافتند؛ دوباره به پرستش خدایان قدیمى از قبیل میترا، آناهیتا و غیره پرداختند. قسمتى از سرودهایی که مضمون آنها ستایش این خدایان است در اوستا وارد شد، در این‏جا به گونه جعلى این ادعیه را به پیامبر نسبت داده ‏اند. مضمون این‏گونه ستایش‏ها حتى در گاتهاى قدیمى نیز وجود دارد. » [۳]

شادروان پروفسور شوشتری که بخشی عظیم از عمر خود را صرف پژوهش های اوستایی کرد، این چنین بر تحریف و غیر اصیل بودن گاتها اقرار می کند: « شکی نیست که عبارات سرود های گاتها از اصل فرق کرده و چنان که گوینده گفته به ما نرسیده. چه الفاظ و چه سیلاب کم و بیش شده اند. برعکس سرود های ریگ ویدا که سالم تر مانده اند. زیرا هندوان سخت مقید بوده اند و احتیاز می کردند که دست به ترکیب الفاظ یا عبارات نزنند و از خود لفظی کم یا بیش نکنند و از اصل دور نگردند.» [۴]

شادروان استاد پورداود می افزایند : « گاتها در ودا نامه ی دینی برهمنان شعرهایی است که پس از گفتار های نثر آمده باشد. همچنین است در نامه های دینی بودائیان. از خود گاتهای زرتشت نیز به خوبی پیداست که این سرودها دنباله ی اندرزها و آموزش های منثور بوده که بدبختانه از میانه رفته است.» در ادامه می افزایند: « از پی اندرزها و آموزش های پیغمبر ایران چند شعری می آمده که خلاصه سخنان منثور بوده و آسان تر به یاد پیروان دین سپرده می شده، درست مانند گلستان سعدی که نثر و نظم به هم آمیخته و هر گفتار و اندرزی به چند شعر آراسته شده… » همچنین : « از میان سرودهای گاتها برخی بی آغاز می ماند و برخی دیگر انجامش پیدا نیست. بسا بندهای یک سرود از هم بریده و رشته ی پیوستگی آنها از هم گسسته است. این پریشانی و پاشیدگی برای این است که گفتارهای منثور از میان رفته، آنچه در پارینه سرودها را به هم می پیوسته و معنی آنها را روشن می ساخته امروزه در دست نیست.» [۵] ایشان پس از بیان مفقود شدن بخش عظیمی از گاتها می گویند: « برخی از مستشرقین احتمال می دهند که بعضی از فصول گاتها از اصحاب زرتشت باشد.» [۶] باید توجه داشت که ایشان سالیان دراز است که از دنیا رفته اند. لیکن در نتیجه پژوهش های اوستاشناسان جدید ، انتساب گاتها به زرتشت به شدّت زیر سؤال، بلکه رد شده است. ضمن اینکه با بررسی پژوهش های اوستاشناسان بزرگ جهان ، در می یابیم که هیچ یک از آنان ؛ کسانی همچون فردریش اشپیگل ( Friedrich Spiegel ) ، آنکتیل دوپرون ( Anquetil Duperron ) ، توماس هید ( Thomas Hyde ) ،  اوژن بورنوف ( Eugene Burnouf ) ، ویلهلم گیگر ( Wilhelm Geiger ) ، شارل ژوزف دو هارله ( Charles Josef ) ، کارل فریدریش گلدنر ( Karl Friedrich Geldner ) ، جیمز دارمستتر ( James Darmesteter ) ، هانس رایشلت ( Hans Reichelt ) ، لاورنس ، هلموت هومباخ ( Helmut Humbach ) ، مارتین هوگ ( Martin Haug ) ، یوهان هنریش هوبشمان ( Johann Heinrich Hübschmann ) ، فردریک کارل آندرآس ( Friedrich Carl Andreas )، ژاکوب واکرناگل ( Jacob Wackernagel ) ، پروفسور هارلز ( harlez ) ، پاول هورن ( paul Horn ) ، ژان کلنز ( Jean Kellens ) و اریک پیرارت ( Eric Pirart ) ، پرودز اکتور شروو ( Prods Oktor Skjaervo ) و … که در زمینه ی گاتها از قرن هجدهم میلادی تا کنون تحقیق کرده اند، گاتها را صرفاً به عنوان متنی کهن در نظر می گرفتند. و برخی نیز ادعای موبدان را به عنوان یک معیار نه چندان معتبر، مدّ نظر قرار داده ، از کنار آن گذشتند. در هر صورت این پژوهشگران هیچ دلیل علمی و عقلی برای انتساب گاتها به زرتشت نیافتند. و البته در این میان بودند کسانی همچون ریچاردسون که انتساب کل اوستا به زرتشت را مورد تردید قرار دادند و از نبود دلیل برای این انتساب خبر دادند. در عصر کنونی نیز دانشمندان بزرگی چون پرودز اکتور شروو، استاد زبانهای باستانی ایرانی در دانشگاه هاروارد و همچین پروفسور ژان کلنز و بسیاری دیگر، انتساب گاتها به زرتشت را رد می کنند. برای نمونه  ژان کلنز استاد بلژیکی زبان‌ها و دین‌ های هندو ایرانی در کلژ دو فرانس پاریس و یکی از نامدارترین پژوهشگران اوستا و گاتها در جهان که بیش از چهل سال در حوزه اوستاشناسی پژوهش می کنند و تاکنون حدود یکصد و سی کتاب و مقاله از ایشان در معتبرترین منابع اوستاشناسی منتشر شده است، در کتاب « مقالاتی در باره زرتشت و دین زرتشتی » رسماً اعلام کردند که زرتشت ، خالق و نویسنده گاتها نیست بلکه سرایش گاتها کار یک گروه دینی بوده است. در گاتها نام او همواره با صیغه سوم شخص آمده است. گاتها  سرودها و راز و نیاز های یک شخص با خدا نیست، بلکه آنرا برای اجرا در مناسک مذهبی سروده بودند. کلنز معتقد است که مترجمان گاتها به دلیل پی نبردن به مفهوم واژگان دشوار آن، اصطلاحات و معانی آن ها را آنطور که پیش زمینه‌ ای در ذهن خود داشته‌اند، نوشته‌اند تا بتوانند جمله‌ ای معنادار به دست آورند.

مسئله دیگر و البته قابل توجه این است که موبد فیروز آذرگشسب به عنوان یک موبد زرتشتی گفتند امروزه مدرکی وجود ندارد که بتوانیم زمان زندگی زرتشت و یا تاریخ سروده شدن گاتها را به روشنی بیابیم. [۷] و استاد پورداود نیز این سخن را تأیید کرده اند. [۸] و البته بر پژوهشگران روشن است که در تاریخ زندگی زرتشت بیش از هشت هزار و چهارصد سال اختلاف نظر وجود دارد. [۹] در اثر این اختلافات روشن است که تاریخ و قدمت گاتها به طور دقیق مشخص نیست. به همین علت زبان شناسان نمی توانند به درستی این متون را ترجمه کنند. چه بسا کلمه ای در عصری یک معنا داشته باشد و در صد یا دویست یا سیصد یا … سال بعد، در معنا یا مصداقش تفاوتی پدیدار گردد که معنی عبارت را تغییر دهد. پس اولین نتیجه ای که گرفته می شود این است که ترجمه ی گاتها ( یا حد اقل بخش زیادی از آن ) امری تقریبی و از روی حدس و گمان و تفسیر به رأی ها و دخالت ذهنیت ها خواهد بود که به خودی ِ خود موجب تحریف معنوی گاتها می شود. همانگونه که شده است. برای مثال اگر ترجمه ی علمی و دانشگاهی گاتها توسط پروفسور پرودز اکتور شروو را با ترجمه ی موبد رستم شهزادی مقایسه کنیم، کمتر از ده یا بیست درصد شباهت بین ترجمه ی واژگان و عبارات این دو نوشته می بینیم! ضمن اینکه به راستی چگونه ممکن است در زمان زندگی شخصی بیش از هشت هزار و چهارصد سال اختلاف نظر وجود داشته باشد، اما بتوان به طور یقینی کتابی را به او نسبت داد؟ در ادامه نیز بیان می شود که اکثر اوستاشناسان امروزه انتساب گاتها به زرتشت را رد می کنند.

و همچنین دلیل دیگر در اثبات موضوع ، کلام پروفسور میلز ، اوستاشناس بزرگ است که موبد فیروز آذرگشسب کلام او را ذکر کرده و در برابر آن سکوت می کند. یعنی تلویحاً اقرار می نماید. پروفسور میلز می گوید : « من تصور می کنم گاتاها کمتر از سایر قسمت های اوستا مورد دستبرد قرار گرفته است. » یعنی ایشان به اصل تحریف گاتاها صحه می گذارد، اما می گوید این قسمت کمتر از سایر قسمت ها تحریف شده است.  جالب اینجاست که موبد فیروز آذرگشسب در ادامه سخن میلز را نقد نمی کند و حتی او را جزو محققین و بزرگترین اوستاشناسان می آورد. موبد فیروز آذرگشسب در ادامه به صراحت از امکان ورود سروده های رهبران زرتشتی در گذر تاریخ به متن گاتها سخنن گفته اند. [۱۰]

و در پایان گذشته از این همه ی این سخنان ، هیچ دلیل عقلانی و مستند تاریخی مبنی بر انتساب گاتها به زرتشت و اعتبار این کتاب وجود ندارد.

پی نوشت:

[۱]. جیمز دارمستتر ، وندیداد اوستا ، ناشر دنیای کتاب ، تهران ۱۳۸۴ ، ص ۲۸۶

[۲]. عباس قدیانى ، فرهنگ جامع تاریخ ایران‏ ، انتشارات آرون‏ ، تهران‏ ، چاپ ششم ، ج ۱ ص ۴۲۱

[۳]. آدولف گرانتوسکی ، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز ، انتشارات پویش ، تهران ، چاپ اول ، ص ۶۵

[۴]. پروفسور عباس شوشتری ، گاتها سروده های زرتشت ، انتشارات فروهر ، چاپ دوم ، ص ۲۲۸ – ۲۲۹

[۵]. ابراهیم پورداود ، گاتها کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، ص ۴۱۳ – ۴۱۴

[۶]. همان ، ص ۸۴

[۷]. گاتها ، ترجمه موبد فیروز آذرگشسب ، انتشارات فروهر ، تهران ، چاپ دوم ۱۳۷۸، ص ۲

[۸].  ابراهیم پورداود ، گاتها ، کهن ترین بخش اوستا ، انتشارات اساطیر ، تهران ، چاپ اول ، صفحه ۴۱

[۹].  گاتها ، موبد فیروز آذرگشسب ، انتشارات فروهر ، تهران ، چاپ دوم ، ص ۲۵

[۱۰]. گاتها ، موبد فیروز آذرگشسب ، انتشارات فروهر ، تهران ، چاپ دوم ، ص ۲۱ و ۲۲

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن