مقالات

اسکندر و از بین رفتن اوستا

زمانی که در مورد کتاب اوستا بحث می شود، نام اسکندر و اعراب هم به ذهن متبادر می شود. زیرا امروزه باور بدون اندیشه این است که اسکندر مقدونی یکی از افرادی است که اوستا را از بین برده است! هرچند طبق تاریخ برخی از نسخه‌ها را در میان سایر اسناد حکومتی و مذهبی به آتش کشید. برای مثال یان ریپکا، در کتاب «تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه‏» می‌گوید: «شاه ویشتاسپ به نگارش اوستا فرمان داد و مقرر داشت که نسخه اصلى را در خزانه شاهى و دو رونوشت آن را در بایگانى، که اصطلاحا «دژنوشت» نامیده مى‌‏شد، نگه‏دارى کنند. اسکندر کبیر، پس از پیروزى، دستور داد یکى از نسخه ‏ها را سوزانده دیگرى را به زبان یونانى ترجمه کنند.»[۱]

نکته قابل ملاحظه که توجیه‌گران زرتشتی به آن توجه نداشتند این بود که اوستا فقط یک یا دو نسخه نبود بلکه نسخه‌های بیشتری هم به صورت تکه‌های پراکنده در نقاط گوناگون ایران زمین (که در آن زمان میلیون‌ها کیلومتر مربع مساحت داشت) وجود داشت که البته بیشتر این نسخه‌ها در ارزشمندی، پایین تر از نسخه‌های خزانۀ شاهی بود. اما به هر روی، این نسخه‌ها مصداق اوستا بودند. ضمن اینکه اوستا به گواه پژوهشگران و باستان شناسان همواره به صورت شفاهی (سینه به سینه ) نیز منتقل می شد. حال اسکندر چه کرد؟ سینه‌ها و حافظه‌های مردم را نیز به آتش کشید؟ دیگر نکته ای که آنان توجه نکردند این بود که اسکندر مقدونی به گواه تاریخ حدود ۵۵۰ سال (۵-۶ قرن) پیش از ساسانیان به ایران حمله کرد. اوستا هم در زمان ساسانیان ۲۱ نسک بود و ما نیز نیک می‌دانیم که اسکندر با یورش خود با ایران، امپراتوری هخامنشی را نابود کرد. اما سخن ما نیز همین است که اوستا در عصر ساسانی ۲۱ نسک بود. و گفتیم که حمله اسکندر نمی‌تواند آسیبی به این نسک‌ها رسانده باشد.

پی نوشت:
۱- یان ریپکا، «تاریخ ادبیات ایران از دوران باستان تا قاجاریه»، صفحه ۶۹

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن