سفیان ثوری از دیدگاه اهلبیت (ع)
یکی از شخصیتهای تأثیرگذار در رواج تصوف، که صوفیان از او به نیکی یاد کرده و او را انسانی عالم و زاهد دانستهاند، سفیان ثوری است. وی در نزد صوفیان، در حالی به بزرگی یاد شده که عطار دربارهی اساتید سفیان مینویسد: «سفیان سه استاد داشت یکی یهودی، دیگری نصرانی و دیگری مجوسی»[۱] این توصیف عطار از سفیان، معاشرت و تأثیرپذیری وی از دین مسیحیت و یهود را ثابت میکند.
یکی از مذمتها و اشکالاتی که بر سفیان ثوری وارد است، این بوده که در زمان اهلبیت (علیهمالسلام) بر گفتار و رفتار آنان اعتراض و جسارتهایی داشته، که حاکی از مخالفت این فرد با ائمهی معصومین (علیهمالسلام) دارد. در همین راستا آمده که سفیان «روزی بر امام صادق (علیهالسلام) وارد شد، امام را دید که جامهای سپید و لطیف بر تن کرده است، بهعنوان اعتراض گفت: این جامه سزاوار تو نیست، تو نمیبایست خود را به زیورهای دنیا آلوده سازی. امام به او فرمود: «خوب گوش کن که برای دنیا وآخرت تو مفید است، اگر راستی اشتباه کردهای و حقیقت نظرِ دین اسلام را دربارهی این موضوع نمیدانی، سخن من برای تو بسیار سودمند خواهد بود و اما اگر منظورت این است که در اسلام بدعتی ایجاد کنی، حقایق را منحرف و وارونه سازی، مطلب دیگری است و این سخنان به تو سودی نخواهد داشت.»[۲] بعد از اعتراضی که سفیان دربارهی پوشش امام وارد میکند، حضرت جواب این شخص را بهگونهای بیان میفرمایند که سفیان نتوانست در برابر آن، پاسخی منطقی بدهد، لذا محضر امام را ترک کرد و به یاران و هممسلکان خود پیوست و ماجرا را به آنها گفت، آنها تصمیم گرفتند که دسته جمعی با امام مباحثه کنند. (تفصیل این مصاحبه در روایت آمده است) خلاصه امام در پایان، این گروه صوفی را مخاطب ساخت و فرمود: «از این راه ناصواب دست بردارید و خود را به آداب واقعی اسلام تربیت کنید از آنچه خدا امر و نهی کرده تجاوز نکنید و از پیش خود دستور نتراشید و در مسائلی که نمیدانید مداخله نکنید، علم آن مسائل را از اهلش بخواهید، درصدد باشید که ناسخ را از منسوخ و محکم را از متشابه و حلال را از حرام بازشناسید، این برای شما بهتر و آسانتر و از نادانی دورتر است، جهالت را رها کنید که طرفدار جهالت زیاد است، بر خلاف دانش که طرفدار کمی دارد، خداوند فرمود بالاتر از هر صاحب دانشی دانشمندی است.»[۳] همچنین در روایتی دیگر آمده که سفیان ثوری به امام صادق (علیهالسلام) جسارت و اعتراض کرده که چرا با انجام دادن کارهایی، با پیامبر خدا مخالفت کرده است؟ در این روایت آمده: «سفیان ثوری بر امام صادق (علیهالسلام) وارد شد و گفت: خدا تو را اصلاح گرداند! به من خبر رسیده کارهایی انجام دادهای که با پیامبر خدا مخالفت نمودهای! حضرت فرمود چه کارهایی؟ گفت: شنیدهام از جحفه مُحرم شدهای در حالی که رسول خدا از شجره مُحرم میشد. همچنین شنیدهام در طواف واجب، حجرالاسود را لمس نکردهای در حالی که رسول خدا اینچنین میکرد و نیز شنیدهام شتر را در قربانگاه نحر نکردهای و در خانهات نحر کردهای. حضرت فرمود بله من اینها را انجام دادهام. سفیان گفت: چه چیزی موجب این کارهای تو شده؟ حضرت فرمود: رسول خدا جُحفه را برای مریض و ضعیف، میقات قرار داد و من چون مریض بودم دوست داشتم از رخصت الهی استفاده کنم. اما این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) حجرالاسود را استلام مینمود چون مردم راه را برایش باز میکردند ولی برای من چنین نمیکنند و اما در مورد محل نحر شتر، پیامبر فرمود: تمام مکه، قربانگاه است و هر جا در مکه قربانی کنی کافیست. [۴] سفیان ثوری از افرادی است که مصداق صدّ عن سبیل الله قرار گرفت، یعنی کسی که مردم را از دین خدا باز میدارد. این واژه همراه با مشتقات آن نوزده بار در قرآن تکرار شده است. در روایتی امام محمد باقر (علیهالسلام) سفیان را به بازدارندگان مردم از دین خدا خطاب فرموده است. در این رابطه سدیر صیرفی میگوید: «امام باقر (علیهالسلام) با اشاره به مردمی که طواف میکردند به من فرمود: ای سدیر این مردم تنها به این أمر شدند تا دور این سنگها طواف کنند و آنگاه نزد ما بیایند و ولایتشان را نسبت به ما اعلام دارند که خداوند میفرماید: «وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى[طه/۸۲] و من بسیار آمرزندهام برای کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح بهجای آورد و سپس هدایت شود.» منظور از «هدایت شود» ولایت ما اهلبیت است. ای سدیر اکنون بازدارندگان از دین خدا را به تو نشان میدهم آنگاه حضرت به ابوحنیفه و سفیان ثوری که در مسجد با اصحابشان حلقه زده بودند نگاه کرده فرمود: هَؤُلَاءِ الصَّادُّونَ عَنْ دِینِ اللَّهِ… اینان بازدارندگان راه دین خدا هستند بدون اینکه هدایتی از جانب خدا و کتاب روشنی بههمراه داشته باشند، اگر این خبیثها در خانههایشان مینشستند مردم متحیر میگشتند و وقتی کسی را نمییافتند تا از خدا و رسول او به ایشان خبر دهد، نزد ما میآمدند تا آنها را خبر دهیم.»[۵] بنابراین با توجه به روایات و اقوالی که از ائمهی معصومین (علیهمالسلام)، درباره مذمت سفیان ثوری نقل شده است، دیگر جای هیچ شک و شبههای دربارهی صوفیبودن سفیان و رفتارهای ناپسند، غیرشرعی و بدعتگونه این شخص باقی نمیماند.
پینوشت:
[۱]. فرید الدین عطار نیشابورى، تذکره الأولیاء، رینولد آلین نیکلسون، نشر لیدن، چاپ اول، ۱۹۰۵ م، ذیل شرح حال سفیان ثوری، ص۱۷۵٫
[۲]. حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده، قم، نشر آل علی، چاپ اول، ۱۳۸۲، ص۶۲۷-۶۳۹
[۳]. همان
[۴]. الأصول السته عشر،عدهای از علما، قم، نشر دار الشبستری،۱۳۶۳، ص۱۶۷٫
[۵]. کلینی محمد بن یعقوب، الکافی، اسلامیه، قم، ج۱، ص ۳۹۳٫
منبع: http://www.adyannet.com