بهاييان و وهابيون چه عقيده اي دارند؟

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #431
    adyanuniv
    سرپرست کل

    بهاييان و وهابيون چه عقيده اي دارند؟

    وهابي ها جزء مسلمان هاي اهل تسنن به حساب مي آيند و قائل به امامت اهل بيت نيستند و بابيت و بهائيت ابتدا جزء مسلمانان بودند ولي بعدا ادعا كردند كه با آمدن دين بهائيت و بابيت دوران دين اسلام پايان يافته است.

    توضيح اين كه: بهائيت انشعابى از بابيگرى است و بابيت انشعابى از شيخيگرى است.

    در اوائل قرن نوزدهم شيخ احمد احسائى و سيد كاظم رشتى، مدعى رابطه مستقيم با امام زمان(عج) شدند و خود را واسطه ميان مردم مسلمان و آن حضرت معرفى كردند» از همين جا راه و رسم شيخى پديد آمد و جمعى از افراد ساده لوح و گروهى از فرصت طلب ها به آن گرايش پيدا كردند.

    شيخ ملاحسين بشرويه، پس از سيد كاظم رشتى، رهبرى فرقه را به عهده مى گيرد و در سفرى به شيراز با سيد على محمد شيرازى (محمد باب) ملاقات نموده و مريد و سرسپرده او مى شود. محمد باب بعد از ادعاى بابيت امام زمان(عج)، ادعا مى كند كه خود امام زمان است و كار را تا ادعاى نبوت پيش مى برد و بعد از محاكمه و زندان در تبريز اعدام مى شود. بعد از اعدام سيد باب عده اى از فريب خوردگان و به تشويق و تحريك فرصت طلبان و توطئه استعمار، عده اى به ميرزا يحيى نورى (صبح ازل) و عده اى ديگر به ميرزا حسينعلى نورى (بهاءالله) گرويدند، بهاء خود را پيامبر ناميد و از همينجا فرقه بهايى پديد آمد.

    ميرزا حسينعلى نورى و ميرزا يحيى نورى دو فرزند ميرزا عباس بودند كه در شهر نور مازندران زندگى مى كرد. «بهاء» همراه با برادرش در تهران پرورش يافت و مقدمات علوم را آموخت. بهاء و برادرش در ابتدا متمايل به تصوف شدند و به مسلك درويش ها درآمدند. سپس به باب گراييدند. اين دو برادر ضمن ملاقات با على محمد باب، تصميم گرفتند كه از طريق تلاش در راه بابيت به آب و نان و مقامى برسند، لذا بهاء و صبح ازل در تهران كار تبليغات بابيت را آغاز مى كنند آنگاه به مازندران و جاهاى ديگر رفتند و همه جا گرد و غبار و فتنه را برمى انگيختند و باب هم به هنگام مرگ وصيتنامه اى نوشت و صبح ازل را جانشين خود كرد و بهاء را به محافظت او گماشت.

    عقايد بهاييت: به چند مورد از عقايد آنها اشاره مى شود.

    1- اين فرقه مى گويد، سيد على محمد باب امام زمان است كه ظهور كرده و با ظهور او اسلام پايان گرفته و اينك دين جديد ظهور كرده و مردم بايد همگى بهايى شوند، (شخصيت و انديشه هاى كاشف الغطاء كتاب (الايات البينات) به كوشش دكتر احمد بهشتى، ص 109، كانون نشر انديشه اسلامى)

    2- پنهان كردن دينشان را ضرورى مى دانند به اصطلاح قائل به تقيه هستند.

    3- روزه نوزده روز است قبل از عيد شروع و به عيد نوروز ختم مى شود.

    4- نماز جماعت باطل است مگر در نماز ميت.

    5- قبله آنها مرقد بهاءالله است در عكا.

    6- حج براى مردان واجب است و بر زنان واجب نيست، آن هم (حج) در خانه اى است كه بهاء در آن اقامت داشته، يا در خانه اى كه سيد على محمد باب در شيراز در آن سكنى داشته است به جا آورده مى شود.

    7- چند تا اعياد دارند:

    – عيد ولادت باب، اول محرم.

    – عيد ولايت بهاء، دوم محرم.

    – عيد اعلان دعوت باب، پنجم جمادى.

    – عيد نوروز، (المدخل الى دراسة الاديان والمذاهب، العميد عبدالرزاق محمد اسود، ج 3، صص 311 – 308، انتشارات الدار العربية للموسوعات).

    8- نماز پنج تكبير دارد ودر دو وقت خوانده مى شود يكى هنگام تولد و يكى هم هنگام مرگ. و مطهرات پنج تا است: آب، هوا، آتش، خاك، بيان. همه چيز نجس است مگر آنچه آيه (الله اطهر) بر آن خوانده شود و عبادتگاه ها طبق وصيت بهاء بايد از نه كناره و يك گنبد تشكيل بشود و اين عبادتگاه ها در فرانكفورت در آلمان و سيدنى در استراليا و كامپالا در اوگاندا، ليميت در شيكاگو و پاناما سيتى در پاناما و دهلى نو در هندوستان است، (شخصيت و انديشه هاى كاشف الغطاء، ص 111 و 139، دكتر احمد بهشتى).

    فرقه هاى بابيه و بهائيه:

    بعد از اعدام سيد على محمد باب بابيت به سه فرقه تقسيم شد و بعد از مرگ بهاءالله نزاعى كه بين دو برادر عباس افندى و محمد على به وجود آمد دو فرقه ديگر اضافه شد، مجموعا پنج فرقه شدند.

    1- ازليه (به رهبرى ميرزا يحيى نورى، صبح ازل)

    2- بهائيه (به رهبرى ميرزا حسين على، بهاءالله)

    3- بابيه خالص (فقط رهبرى سيد على محمد را قبول دارند)

    4- بابيه بهائيه عباسيه (رهبرى عبدالبهاء عباس افندى)

    5- ناقضون (اتباع ميرزا محمد على برادر عبدالبهاء)، (المدخل الى دراسة الاديان والمذاهب، ج 3، ص 312، العميد عبدالرزاق محمد اسود).

    كتاب هاى بهائى ها عبارتند: 1- الاتقان ؛ 2- اشراقات والبشارات والطرزات ؛ 3- مجموعه الواح مباركه، كه وصايايى بهاء به پسران خود مى باشد ؛ 4- كتاب شيخ ؛ 5- الدرر البهية ؛ 6- الحج البهية ؛ 7- الفرائد ؛ 8- فصل الخطاب.

    اين كتابها را به بهاء نسبت داده اند ولى در حقيقت او ننوشته است بلكه پيروان بهاء اينها را نوشته و به او نسبت داده اند، (المدخل الى دراسة الاديان والمذاهب، ص 311 و 312).

    در كتاب شخصيت و انديشه هاى كاشف الغطاء نيز از سه كتاب ديگر اسم آورده است. 1- هفت وادى، 2- هيكل، 3- اقدس.

    براى آگاهى بيشتر ر.ك:

    1- شخصيت و انديشه هاى كاشف الغطاء (الايات البينات) آيت الله العظمى جعفر كاشف الغطاء، دكتر احمد بهشتى، نشر انديشه هاى اسلامى.

    2- بهائيت چگونه پديد آمد، نورالدين چهاردهى، انتشارات فتحى.

    3- ارمغان استعمار، محمد محمدى اشتهاردى، انتشارات نسل جوان.

    اما وهابيت:

    براى شناخت وهابيت و آگاهى از خطرات آنها نسبت به دين اسلام، بايد اين مسلك انحرافى را از زواياى مختلف مورد مطالعه قرار دارد، از جمله: نحوه پيدايش و بوجود آمدن آن، و طرز تفكر آنان نسبت به دين و اولياى الهى و شعائر اسلامى، عملكرد آنها در حوزه اجتماع وسياست و…

    الف) مسلك وهابيت، منسوب به محمد عبدالوهاب نجدى است و علّت اين كه آن را به خود شيخ محمد نسبت نداده اند و نگفته اند «محمديه» به جهت اين بوده است كه مبادا پيروان اين مذهب، نوعى شركت در نام پيامبر را پيدا كنند.

    محمد بن عبدالوهاب، در سال 1115 ه.ق در شهر «عيينه» چشم به جهان گشود. از كودكى به كتاب هاى تفسير، حديث و عقايد، علاقه داشت و از همان دوران جوانى، اعمال مذهبى مردم «به خدا» را زشت مى شمرد، وى به مدينه رفت و در آن جا توسل مردم به پيامبر(ص) راناپسند شمرد. محمد بن عبدالوهاب، بعد از مرگ پدر، افكار و عقايد خود را ـ كه قبلاً از سوى ابن تيميه و شاگردش ابن قيم پى ريزى شده بود ـ اظهار نمود به تبليغ و ترويج و رسميت دادن همّت گماشت.

    ب) وهابيان معتقدند: هيچ انسانى، نه موحد است و نه مسلمان؛ مگر اين كه امورى را ترك كند. اين امور عبارت است از:

    1. به وسيله هيچ يك از رسولان و اوليا، به خداوند توسل نجويد. و در صورت توسل در راه شرك گام نهاده و مشرك مى باشد؛
    2. زائران به قصد زيارت به آرامگاه رسول خدا نزديك نشوند و بر قبر آن حضرت دست نگذارند و در آن جا دعا نخوانند و نماز نگذارند و ساختمان و مسجد بر روى قبر نسازند؛
    3. از پيامبر(ص) طلب شفاعت نكنند؛
    4. زيارت قبور و ساختن گنبد و بارگاه براى آنان، شرك است؛
    5. وهابيان بر اين باورند كه مسلمانان، در طى روزگار از آيين اسلام منحرف شده اند؛
    6. هر گونه مراسم تشييع جنازه و سوگوارى حرام است.

    و امثال اين موارد كه در اين مجال نمى گنجد. براى آگاهى بيشتر در اين زمينه بايد كتاب هاى مربوطه را مطالعه كرده اين منطق خشك و بى پايه، در تقابل با منطق وحى قرار دارد، چرا كه قرآن در موارد ياد شده نظرات صريحى و مخالف وهابيان دارد:

    1. قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القُربى، (شورى، آيه 23).

    يكى از مصاديق ابراز علاقه به خاندان رسالت و اهل بيت و ذى القرى، قبرهاى آنان و تعمير آنها است. اين راه و رسم در ميان ملت هاى جهان وجود دارد و يك نوع سنّت عرفى به حساب مى آيد.

    1. … فقالوا ابنوا عليهم بنيانا… قال الذين غلبوا على امرهم لنتخذّن عليهم مسجدا، (كهف، آيه 21).

    هنگامى كه وضع اصحاب كهف بر مردم آن زمان روشن شد و مردم به دهانه غار آمدند، درباره مدفن آنان دو نظر ابراز داشتند. آيه شريفه متذكر آن مى شود انتقاد يا لحن اعتراضى نسبت به نظر آنها ندارد. با توجه به آيه شريفه، هرگز نمى توان تعمير قبور اولياى الهى و صالحان راعملى حرام و يا حتى مكروه قلمداد كرد، بلكه آيه شريفه، به نوعى تشويق مى كند كه براى بزرگداشت اوليا و صالحان و حفظ قبرهاى آنان، بايد كوشا بود.

    1. و استغفر لذنبك و للمؤمنين، (محمد، آيه 19).
    2. وصلّ عليهم ان صلاتك سكن لهم، (توبه، آيه 103).
    3. و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاءوك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما، (نساء، آيه64).

    اين آيات بيانگر اين است كه طلب آمرزش پيامبر در حق افراد، كاملاً مؤثر و مفيد مى باشد. و موضوع شفاعت پيامبر(ص) و دعاى آن حضرت، نه تنها در آيات صريح؛ بلكه در احاديث عامه و خاصه و سيره صحابه نيز مشهود است.

    براى آگاهى بيشتر در اين مورد ر.ك:

    1. صحيح مسلم، ج 1، ص 54
    2. صحيح بخارى، ج 1
    3. سنن ترمذى، ج 4، ص 42 (باب ما جاء فى شأن الصراط)
    4. مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 12
    5. شفاعت در قلمرو عقل و قرآن و حديث، استاد جعفر سبحانى

    ج. وهابيان قائل به جنگ با ديگر فرقه ها و مذاهب اسلامى هستند و مدعى اند كه يا بايد به آيين وهابيت در آيند و يا جزيه دهند. آنان مخالف خود را متهم به كفر و شرك مى كنند و اموال، نفوس و ناموس و ديگران را حلال مى دانند. خلاصه اين كه آيات قرآنى وارده درباره شرك و كفر را، بر مسلمانان مخالف خود منطبق مى كنند. و اين بزرگ ترين ضربه به پيكر جامعه اسلامى و مسلمانان است، (تاريخ اديان و مذاهب جهان، مبلغى آبادانى، ج 3، ص 1432).

    با اين تفكر بسته و خشك وهابيت بود كه وقتى كه سعودى ها (در سال 1344 هجرى قمرى) بر مكه و مدينه و اطراف آن تسلّط يافتند، مشاهده متبرك بقيع و آثار خاندان رسالت و صحابه پيامبر را شكستند و از بين بردند، (الذريعه، ج 8، ص 261؛كشف الارتباب، ص 60 ـ 56).

    براى عملكرد و كارهايى كه وهابيت در حوزه اجتماع و سياست انجام داده اند و نگرش آنان نسبت به مسائل اجتماعى، بايد به كتاب هاى تاريخى مراجعه كرد. چهره خشن و متعصب وهابيت، در عرصه سياست، حكومت و مردم دارى، همان بود كه طالبان در عمر موقت سياسىخود در كشور افغانستان به منصه ظهور رساندند. خون مردم مسلمان را بى محابا به زمين ريختند. عرض و ناموس مسلمانان را هتك كردند. و از اسلام يك چهره زشت، خشن و عقب مانده براى جهانيان ترسيم نمودند.

    بنابراين وهابيت، هم در نحوه پيدايش و انعقاد تفكّر، مبغوض علماى فرقه هاى مختلف مسلمين بوده است و هم در نگرش نسبت به مسائل دينى مورد رد عالمان قرار گرفته است. حتى اولين كتابى كه در رد وهابيت نگاشته شده الصواعق الالهيه فىالرد على الوهابيه» به وسيله برادر محمد بن الوهاب (سليمان بن عبدالوهاب) نوشته شده است.

    در عرصه سياست نيز جاده صاف كن دشمنان دين و اسلام بوده اند؛ اين آيين و مسلك، ساخته و پرداخته خود انگليسى ها مى باشد و چه ضربه و ضررى محكم تر و بيش از اين بر اسلام و مسلمانان مى توان تصور نمود.

    براى آگاهى بيشتر ر.ك:

    1. آيين وهابيت، جعفر سبحانى.
    2. وهابيت، مبانى فكرى و كارنامه عملى، جعفر سبحانى.
    3. تاريخ اديان و مذاهب جهان، ج 3، ص 1430
    4. وهابيان، على اصغر فقيهى
    5. خاطرات مسترهمفر (جاسوس انگليسى در كشورهاى اسلامى، ترجمه استاد على كاظمى)
    6. وهابيت از ديدگاه مذاهب اهل سنّت، استاد خالصى خراسانى
    7. تاريخ عقايد وهابى، قزوينى.
در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
دکمه بازگشت به بالا
بستن