اصول سی و نه گانه thirty nine article
اصول سی و نه گانه thirty nine article
به مجموعه اصول اعتقادى صورت بندى شده اى اشاره دارد که سرانجام کلیساى انگلستان در تلاش براى تعیین موقعیت اعتقادى اش در کشمکش هاى قرن شانزدهم، پذیرفت.
مجموعه هاى قبلى به نام هاى اصول دهگانه (۱۵۳۶)، کتاب اسقف ها (۱۵۳۷)، اصول ششگانه (۱۵۳۹)، کتاب پادشاه (۱۵۴۳)، و اصول چهل و دوگانه (۱۵۵۳) معروف بودند. در سال ۱۵۶۳ مجمع روحانیان کلیساى انگلستان با تجدید نظر مختصرى در آخرین مورد نام برده، متن اولیه اصول سى و نه گانه را تنظیم کرد. اما پیش از آن که این مجموعه چاپ شود، اصل بیست و نه حذف شد. احتمال دارد این امر در راستاى اقدامات صورت گرفته براى تسهیل گفتگوهاى دیپلماتیک با شاهزادگان لوترى آلمان انجام گرفته باشد.
ممکن است این تغییرات به دلیل دخالت مستقیم الیزابت اول صورت گرفته باشد. در سال ۱۵۷۱، اصل بیست و نه دوباره به مجموعه برگردانده شد. شکل نهایى این اصول به وسیله مجمع روحانیان کلیساى انگلیکن به تصویب رسمى کلیسایى رسید.
اصول سى و نه گانه بیان اصول اعتقادى مسیحى در قالب اعتقادنامه است، و نه شرح و بسط اعتقادنامه اى که قبلا پذیرفته شده بود، بلکه خلاصه کوتاهى است از اصول اعتقادات، که هر اصلى از آن ناظر به نکته اى است که در جرّ و بحث هاى رایج مطرح بوده است و در هر کدام از آنها با استفاده از اصطلاحات عمومى، دیدگاه انگلیکن ها معرفى شده است.
مقابله با انحرافات کاتولیک
تدوین کنندگان آنها خصوصاً به دنبال روشن کردن موضع انگلیکن ها در برابر انحرافات تعالیم کاتولیک در قرون وسطا و آموزه هاى سنتى کلیساى کاتولیک، و نیز در مقابل آیین کالون، و تعالیم آناباپتیست ها بودند; از جمله این ملاحظات خاص مى توان این مورد را متذکر شد که اصل بیست و هشتم، هم آموزه تبدل جوهرى نان و شراب را نفى مى کند (البته به معنایى که در آنجا آورده اند)، و هم آموزه عشاى ربانى تسوینگلى را کنار مى گذارد. اما در عین حال، مى توان آن را هم بر حسب آموزه حضور حقیقى و هم مطابق آموزه دریافت (مسیح) تفسیر کرد.
اصل ششم اعلام مى کند که «کتاب مقدس حاوى تمام چیزهاى ضرورى براى رستگارى است»; اگر اعتقادنامه ها را باید پذیرفت از آن روست که مى توان به وسیله کتاب مقدس آنها را اثبات کرد (اصل ۸); شوراهاى عمومى نیز اگر مصون از خطا اعلام شده اند به دلیل این نیست که این مصونیت از خود آنها ناشى شده است. در این میان تنها دو آئین مقدس، غسل تعمید و عشای ربانی، به رسمیت شناخته شده است.
در اصل هفدهم مشیت الهى مطرح شده است. اگر این اصل را در مقایسه با دیگر اعتراف نامه هاى ایمان همچون اعتراف نامه وست مینستر کلیساى پرسبیترى (۱۶۴۷) ببینیم، ابهام استادانه اى که در آن گذاشته اند مشهود خواهد بود. جایگاه پادشاه انگلستان و نهادهاى حکومت در ارتباط با کلیسا در اصول پایانى بیان شده است.
آموزه های کاتولیکی مانند برزخ، آموزه عفو، و نیایش مقدسان گفته شده که اشتباه و مخالف کلام خدا است. از آنچه کاتولیک ها در رابطه با عشای ربانی اعتقاد داشتند تعبیر به “افسانه جعلی و حیله خطرناک” تعبیر شد.
کلیسای انگلیکن
کلیسای انگلیکان را می توان چیزی بین دو کلیسای کاتولیک و پروتستان دانست با این وجود، این کلیسا را جزء شاخه های پروتستانی متمایل به کاتولیک قرار می دهند. گفته می شود که این کلیسا معتدلترین کلیسا در اصول و عقائد است ولیکن این کلیسا هم محاسن و معایب و مشکلات خود را دارد. عده ای آن را با توجه به اینکه تحت ریاست ملکهء انگلیس است یک کلیسای سیاسی می دانند و عده ای دیگر هم این کلیسا را با توجه به اعتدالش و نیز ارائه روش متودیک در مطالعات الهیات مسیحی، یک کلیسای علمی و آکادمیک می دانند.
تاریخ و نفوذ آن
تبعیت از این مواد در سال ۱۵۷۱ از سوی پارلمان انگلیس یک الزام قضائی تلقی گردید. این مواد در کتاب دعای عمومی و سایر کتب دعای انگلیسی چاپ گردیدند. قانون آزمایشی ۱۶۷۲ تبعیت از این مواد را برای حفظ شغل و مقام مدنی در انگلستان الزام آور تلقی می کرد (این قانون در ۱۸۲۴ لغو گردید).
اما با این وجود جز روحانیان و تا قرن ۱۹، جز اعضاى دانشگاه هاى اکسفورد و کمبریج کسى مجبور به امضاى این اصول نبود. از ۱۸۶۵ به بعد و برخلاف التزام هاى دقیق تر قبلى، روحانیون تنها ملزم به اذعان به این امر بودند که تعالیم کلیساى انگلستان آن گونه که در کتاب دعاى عمومى ارائه شده است و اصول مذکور، موافق کلام خدا هستند، و این که چیزى معارض آنها تعلیم ندهند. از ۱۹۷۵ به بعد از آنها فقط در این حد التزام خواسته شده است که گرچه اصول اعتقادى صورت بندى شده کلیساى انگلستان چیزى بیش از بیان هاى متناسب با ظرف زمانى ـ تاریخى خاص خود نیست اما شاهدى است بر ایمان تجلى یافته در کتاب مقدس وارائه شده دراعتقادنامه هاى کاتولیکى.
پیشینه
کلیسای انگلستان در صدد یافتن موقعیت دکترینی خود در برابر کلیسای کاتولیک رم و پروتستان های قارهء اروپا بود. مجموعه ای از اسناد معین در طی یک دوره سی ساله به عنوان وضعیت سیاسی و دکترینی تغییر یافته از زمان تکفیر هنری هشتم Henry VIII در ۱۵۳۳ تا تکفیر الیزابت اول Elizabeth I در سال ۱۵۷۰ نوشته شده و اصلاح گردیدند. قبل از مرگ هنری هشتم در ۱۵۴۷ چندین سند در مورد این موقعیت انتشار یافت.
بیانیهء ده ماده ای ۱۵۳۶
اولین تلاش، بیانیهء ده ماده ای در سال ۱۵۳۶ بود که برخی از گرایش های اندک پروتستانی در نتیجه تمایل انگلیس در اتحاد با شاهان لوتری آلمان را نشان می دهد. این بیانیه در سال ۱۵۳۶ از سوی توماس کرامر انتشار یافت و اولین راهنمای کلیسای انگلیس به عنوان کلیسای مستقل از رم بود.
کتاب اسقف ها
“موسسهء مرد مسیحی” (که کتاب اسقف ها هم خوانده می شود) در ۱۵۳۷ تالیف شد و از سوی کمیته چهل و ششم اسقفها و کشیشان به ریاست توماس کرامر به نگارش درآمد و هدف از این کار این بود که علاوه بر بیانیه ده ماده ای سال قبل اصلاحات هنری هشتم در جدایی از کلیسای کاتولیک و تاسیس کلیسای انگلیکان تکمیل شود. این کتاب به عنوان منبع رسمی ایمان جدید انگلیکن در کلیسای انگلیس عمل نمود و بعداً بوسیله اظهارات رسمی و عقیدتی دیگر در زمان سلطنت پی در پی ادوارد ششم و الیزابت اول جایگزین شد.
بیانیهء شش ماده ای ۱۵۳۹
تجدید نظر دیگر، بیانیه شش ماده ای در ۱۵۳۹ بود که چرخشی بود از کلیه موقعیت های اصلاحی. در سال ۱۵۳۸ سه دانشمند الهی دان آلمانی به لندن فرستاده شدند و کنفرانسی را به همراه اسقف ها و روحانیون انگلیکان در قصر اسقف های اعظم در لامبت به مدت چندین ماه برگزار نمودند که در آن آلمانیها مبانی توافقی را ارائه دادند که تعدادی از اصول آن مبتنی بر اعتراف لوتری آوکسبرگ بود. آنها می خواستند از رم جدا شوند اما نقشه آنها اتحاد با کلیسای یونان بود و نه پروتستانهای انجیلی در اروپای قاره ای.
هِنری از حضور دکترهای لوتری و الهیات آنها در محدودهء پادشاهی، احساس ناراحتی می کرد. در ۲۸ آوریل ۱۵۳۹ پارلمان برای اولین بار بعد از سه سال تشکیل جلسه داد. در پنجم ماه می، مجلس لردان کمیته ای را با ترازنامه مرسوم دینی جهت بررسی و تعیین دکترین ایجاد نمود. در نهایت، این دکترین اساس بیانیهء شش ماده ای قرار گرفت.
کتاب پادشاه ۱۵۴۹
دکترین ضروری برای هر فرد مسیحی که به عنوان کتاب پادشاه هم شناخته می شد در ۱۵۴۳ تالیف گردید و موجب شهرت هنری هشتم گردید که در واقع تجدید نظری بر موسسه فرد مسیحی و دفاع از عشاء ربانی و بیانیهء شش ماده ای بود. همچنین موعظه را تشویق و به نصب مجسمه ها و تصاویر در کلیساها حمله می نمود. کتاب پادشاه تقریباً تجدید بنای کامل نظریه های آشنای کاتولیک بود.
بیانیهء چهل و دو ماده ای
سپس در طی سلطنت ادوارد ششم در سال ۱۵۵۲ بیانیهء ۴۲ ماده ای تحت مدیریت اسقف اعظم، توماس کرامر، نوشته شد و در نوزدهم ژوئن ۱۵۵۳ به حکم پادشاه انتشار یافت. در این سند بود که به نظر می رسد که کالوینیسم به اوج نفوذ خود در کلیسای انگلستان رسید. این بیانیه به خاطر مرگ شاه و تجدید میثاق کلیسای انگلیس با رم در زمان ملکه ماری اول هرگز به اجرا درنیامد.
اصول ۴۲ ماده ای کرامر بیان داشت، پادشاه، پس از عیسی مسیح، رهبر عالی کلیسای انگلستان و ایرلند بر روی زمین است. در سال ۱۵۷۱، نیز ویرایش شده این اصول مجددا بیان داشت که ملکه دارای قدرت مطلق در سراسر قلمرو انگلستان و مملوکات مربوط به آن می باشد. همچنین این اصول اظهار داشته است که اسقف رم هیچ گونه اختیاری در قلمرو انگلستان نمی باشد.
بیانیهء سی و نه ماده ای
در ۱۵۶۳ انجمن کلیسا ، که جهت تجدید نظر در مواد بیانیه قبل تشکیل شده بود، تحت ریاست ماتیو پارکر و سپس اسقف های اعظم کانتربری تنها سی و نه ماده از چهل و دو ماده را به تصویب رساند که در آن از برخی از تفکرات صریح کالوینیستی صرف نظر نموده و دکترین اصلاح شده ویژه انگلیس را ایجاد نمود.
الیزابت اول، آن را به سی و هشت ماده تقلیل داد، و اصل ۲۹ را به عنوان اینکه بسیار خصومت آمیز نسبت به کاتولیک ها تنظیم شده حذف کرد. در ۱۵۷۱ ماده حذف شده علیرغم ضدیت اسقف ادموند گست به بیانیه الحاق شد که باعث تکفیر ملکه از سوی پاپ در ۱۵۷۰ گردید. این اقدام هر گونه امید مصالحه با رم را خراب نمود. این بیانیه که به سی و نه ماده افزایش یافته بود از سوی ملکه به تصویب رسیده و اسقف ها و روحانیون، ملزم به توافق با آن بودند.
بیانیهء سی و نه ماده ای ، قصد نداشت که اظهار کاملی از ایمان مسیحی باشد اما وضعیت کلیسای انگلیس در ارتباط با کلیسای کاتولیک رم و پروتستانهای ناموافق را نشان می دهد. این مواد بر علیه اوضاع برخی از آناباپتیست ها نظیر حفظ اجناس عمومی و ضرورت تعمید ایمانداران بحث می کند. هدف از ایجاد و تصویب آن غیبت یک وفاق و اجتماع عمومی در مورد ایمان، متعاقب جدایی از کلیسای رم بود.
در سال ۱۸۴۱، جان هنری نیومن، کشیش کلیسای سنت ماری آکسفورد، در اثر معروف خود tract90 در رابطه با اصول سی و نه گانه می نویسد: اغلب بر این مطلب اصرار می شود که در میان اصول سی و نه گانه قضایایی است که با ایمان مسیحی کاتولیک متناقض می باشد”. وی در اثر خود به دنبال اثبات این مطلب می باشد که این ایرادات نابجا است. با وجود نفوذ زیاد نیومن، رساله وی از طرف مسئولین کالج های مختلف آکسفورد محکوم شد و از همه مهم تر توسط ریچارد باگوت ، که اسقف کلیسا و مافوق نیومن بود. باگوت نیومن را تحت فشار قرار داد تا سوگند یاد کند دیگر چنین رساله هایی ننویسد. این واقعه تاثیر بسزایی بر حرکت تراکتاریانیزم گذاشت و سبب شد تا نیومن در ۱۸۴۵ به کلیسای کاتولیک وارد شود.
محتوای اصول سی و نه گانه
مواد ۸ – ۱ : ایمان کاتولیکی
پنج مادهء اول در مورد اظهارات کاتولیکی از ماهیت خداوند و اشاره به تثلیث مقدس است . مادهء ششم و هفتم ، کتاب مقدس را بررسی می کنند در حالی که مادهء هشتم در بارهء عقائد ضروری بحث می کند .
مواد نهم تا هجدهم : دین شخصی
این مواد در باره گناه و توجیه آن و گرایش الهی روح می باشند . کانون ویژه آن هم اصلاح عمدهء مسالهء توجیه ایمان است . مواد این بخش و در بخش کلیسای انگلیکان در مباحثات حد میان ، به تصویر کشندهء یک اقتصاد نجات در جائی است که اعمال نیک ، فرع بر ایمانند و نقشی برای مراسم و کلیسا موجود است .
مواد نوزدهم تا سی و یکم : ساختار مذهب
این بخش بر بیان ایمان در نزد عوام ، کلیسای رسمی ، شوراهای کلیسائی ، پرستش ، ادارهء کلیسا و الهیات مربوط به مراسم ، متمرکز است .
مواد سی و دوم تا سی و نهم : مواد متفرقه
این مواد شامل تجرد روحانی، تکفیر، سنت های کلیسا و سایر اعمال است.
وضعیت کنونی
ترجمهء اصلاح شده ای از این مواد در ۱۸۰۱ بوسیله کلیسای اسقفی آمریکا در دست است. پیش تر جان وسلی بانی فرقهء متودیست بیانیهء سی و نه ماده ای را برای استفاده از سوی متودیست های آمریکا در قرن هجدهم پذیرفته بود. مواد حاصله از مذهب به عنوان دکترین رسمی متودیست متحد باقی ماند.
این مواد امروزه نیز مورد تمایل کلیسای انگلستان می باشند. برای نمونه مباحثات پیوسته در باره مقام اسقفی و مواد ششم ، بیست و سوم ، بیست و ششم و سی و چهارم مرتباً با دیدگاههای گوناگونی ذکر می گردند.
ولیکن هر کدام از چهل و چهار عضو جامعهء انگلیکان در قبول و تصویب اسناد رسمی خود آزاد است و این مواد رسماً در همهء کلیساهای انگلیکان از مواد اصولی محسوب نمی شوند (این عقیدهء آتانسیان Athanasian نیست) تنها اسناد عقیدتی مورد توافق در جامعه انگلیکن عقیدهء رسولی ، اعتقاد نامه نیقیه در ۳۸۱ میلادی و اعتقاد نامهء شیکاگو است.