مقالات

شورای دوم واتیکان

نویسنده : محسن گلپایگانی 

شوراها در مسیحیت از اهمیت ویژه­ای برخوردارند. گردهمایی رسمی اسقفان و نمایندگان و افراد دیگر از سطوح گوناگون کلیسای مسیحی برای رسیدگی و بررسی مسائل مربوط به آموزه (ایمان) و انظباط (عمل) را شورای کلیسایی می­نامند. این شوراها در سطوح پایین­تر معمولاً “مجمع روحانیون” (شورای محلی، synod) خوانده می­شود اما وقتی این شورا از اسقفان شرق و غرب عالم متشکل شود به آن شوراى جهانى ecumenical می­گویند.[۱]

دستورات این شوراها معتبرترین احکامی است که کلیسا صادر می­کند. مسیحیان ارتدوکس و کاتولیک، احکام اعتقادی شوراهای جهانی را واقعا معتبر و در حقیقت آنرا تفسیر درست انجیل می­دانند.[۲]

در کلیسای کاتولیک این شوراها در صورتی معتبر و قابل اطمینانند که از جانب نظام پاپی فراخوانده و تأیید شده باشند. بنابراین کلیسای کاتولیک ۲۱ شورا را در بین تمامی شوراهایی که تاکنون برگزار شده، به رسمیت می­شناسد. کلیسای ارتدوکس فقط هفت شورای نخست را رسمی و قانونی می­داند و کلیساهای پروتستان نیز هر یک در این زمینه دیدگاهی خاص را برگزیده­اند.[۳]

برخی از مهمترین شوراهای تاریخ مسیحیت

برخی از مهمترین شوراها که البته برخی تنها مورد اعتقاد کاتولیک­هاست از این قرارند:

شورای «نیقیه»(۳۲۵م)، شورای «کالسدون»(۴۵۱م)، شورای«ترنت» (۱۵۴۵ -۱۵۶۳)، شورای «واتیکانی اول» (۱۸۶۹ – ۱۸۷۰) و شورای «واتیکانی دوم» (۱۹۶۲ – ۱۹۶۵)

شورای دوم واتیکان (Vatican II) درحقیقت بیست و یکمین شوراى جهانى (کاتولیک­ها) از زمان تولد حضرت مسیح و مهمترین آنها پس از شورای «نیقیه» و «ترنت» محسوب می­شود.[۴] امّا اینکه چرا این شورا را دومین شورای واتیکانی نامیده‏اند، با نظر به این واقعیت بوده است که تا حدود چهارصد سال پیش از این شورا، تقریبا به طور میانگین در هر قرن، یک شوراى جهانى تشکیل مى‏شد. آخرین شورایى که در آن مقطع تشکیل شد شوراى ترنت است که از ۱۵۴۵ تا ۱۵۶۳ برگزار شد.

پس از این شورا فترت طولانى‏اى به وجود آمد و تا اواخر قرن نوزدهم هیچ شورایى پا نگرفت. تنها در سال ۱۸۶۹ بود که شوراى جهانىِ جدیدى شکل گرفت که به دلیل فاصله زیاد آن با شوراى ترنت به عنوان اولین شوراى جهانى واتیکان موسوم شد؛ گویا شماره‏گذارى شوراها از نو آغاز گشت. بنابراین، واتیکان دوم ادامه اعمال ناتمام مجمع عمومى ۱۸۷۰ و دومین شورا از شوراهاى عصر جدید است. اگر شوراى ترنت را شوراى عصر روشنگرى دانسته‏اند، شوراى واتیکان دوم را باید شوراى روزگار جدید دانست.[۵]

تغییرات شگرف کلیسای کاتولیک در زمان پاپ ژان بیست و سوم

در ۲۸ اکتبر ۱۹۵۸ میلادی کاردینال “رانکالّی” هفتاد و هفت ساله، جانشین پاپ پیوس دوازدهم شد. وی نام “ژان بیست و سوم” را برای خود برگزید.

پاپ جدید که از نگاه بسیاری از کاتولیک­ها، به دلیل سنّ بالایش پاپی موقت محسوب می­گردید، دوره­ای جدید را در تاریخ کلیسای کاتولیک آغاز کرد.

او در خلال مسافرتها و رفت و آمدهایی که به کشورهای مختلف مخصوصا فرانسه داشت، جهان مدرن و مترقی و رو به پیشرفت را مشاهده نمود و کلیسا را در اکثر این عرصه­ها غایب دید. به همین دلیل او بر اساس این تعلیم انجیلی که می­گوید: مسایل غامض و بغرنج را آسان کنید، شیوه جدیدی را در پیش گرفت. [۶]

پاپ جدید و دست آشتی به سوی یهودیان

نگرش جدید “رانکالی” به یهودیت،که تقابل شدیدی با نگرش پاسیلی (پیوس دوازدهم) داشت باید امری تاریخی و مهم تلقی شود. او وقتی در سال ۱۹۵۸ به مقام پاپی رسید، کاری را که پیشینیان او همواره از انجام آن سر باز می­زدند، انجام داد.

وی عبارت «یهودیان خائن» را که در توسلات آیین عبادی جمعه­ی مقدس، به کار می­رفت از متن این دعا حذف کرد و به جای آن توسلاتی را که برای یهودیان، مسالمت آمیز و دوستانه شمرده می­شد، به کار برد.

دستور تشکیل شورای جدید

مهم­ترین کار تاریخی “ژان بیست و سوم” اعلان تشکیل شورای دوم واتیکان در ۲۵ ژانویه ۱۹۵۹ بود که تمام جهان را شگفت­زده کرد.[۷]

این شگفتی و حیرت از آن رو بود که تقریبا قریب به اتفاق مسیحیان به خاطر مسأله عصمت پاپ که در “شورای واتیکانی اول” تصویب شده بود و همچنین برخی دلایل دیگر، از تشکیل چنین مجامعی مأیوس شده بودند.

پاپ “ژان بیست وسوم”، دو هدف بزرگ را برای این شورا برشمرد:

  1. بازسازی کلیسا و رسالت آن در دنیای رو به ترقی و پیشرفت امروزی
  2. بازگشت به وحدت تمام مسیحیان در سراسر دنیا.

گویی کلیسا به این نتیجه رسیده بود که با ایجاد جدال و خصومت نمی­توان با دنیای امروز سخن گفت بلکه می­بایست غبار امپراطوری را از چهره کلیسا زدود.[۸]

وى در آغاز، نامه‏هایى را به همه اسقفان جهان که در آن زمان ۸۹۷۲ نفر بودند فرستاد و از آنها خواست که شکوه‏ها، گلایه­ها و خواسته‏هاى خود را به رم اعلام کنند. متون حاوىِ پاسخ‏ها به زبان لاتین، زبان رسمى مجمع، ترجمه و در ۱۵ مجلّد با ۵۰۰۰ صفحه به چاپ رسید.[۹]

وی ۱۲ کمیته را برای آماده­سازی مجمع بسیج نمود. همچنین او سیستم نظام­مندی را چیده بود که متشکل از سه حلقه به هم پیوسته بود. کمیسیونهای اسقفان و الاهی­دانان خبره،متونی را تهیه و تنظیم نموده و به مجمع عمومی تقدیم می­کردند.

در این مجمع عمومی همه اسقفها شرکت داشته و هر کدام از آنان اجازه سخن­گفتن به زبان لاتینی را برای مدت ده دقیقه داشتند. پس ازاین مرحله مجامع عمومی­ای بود که به ریاست پاپ تشکیل و نص نهایی را تنظیم می­کرد.

آغاز به کار شورا

دوره اول شورا، کار خود را در پنجشنبه یازدهم اکتبر ۱۹۶۲ آغاز کرد. این دوره ۲۸۰۰ مدعو داشت اما ۲۴۰۰ نفر از مدعوین توانستند در آن شرکت کنند و بسیاری از اسقفان کشورهای کمونیستی نتوانستند در آن شرکت نمایند.

یکی از ابتکارات پاپ دراین شورا دعوت­کردن ناظرانی از کلیساهای ارتدوکس، انگلیکن، کاتولیک اولیه و پروتستان بود. تعداد آنها در ابتدا ۳۱ نفر بود اما به تدریج و در انتهای شورا تعداد آنان به ۹۳ نفر رسید که در این بین، ۳۶ نفر از غیر روحانیون که ۷ تن از آنان زن بودند نیز به این لیست اضافه شدند.[۱۰]

این شورا از ویژگى‏هاى دیگرى نیز برخوردار بود؛ از جمله اینکه اولین مجمع عمومى و دمکراتیک کلیساى کاتولیک است. در شوراى معروف نیقیه فقط نمایندگان کلیساهاى مدیترانه و شمال آفریقا شرکت داشتند. در مجمع ترنت فقط ایتالیایى‏ها، فرانسوى‏ها، اسپانیایى‏ها و پرتغالى‏ها حضور یافتند. در مجمع واتیکان اول فقط اروپایى‏ها حضور داشتند، امّا در شوراى دوم واتیکان، ۶۰۰ نماینده از اروپا، ۶۰۰ نماینده از آمریکاى لاتین، ۳۵۰نماینده از آسیا، ۲۰۰ نماینده از آمریکاى شمالى، ۳۰۰ نماینده از آفریقا و ۲۰۰نماینده از اقیانوسیه حضور داشتند که با احتساب مقامات مقیم در واتیکان و منشیان ویژه نمایندگان، جمعیتى بالغ بر ۴۷۰۰ نفر گردهم آمدند.

از جمله عناوین فرعى شورا مى‏توان به این نمونه‏ها اشاره کرد: بحران‏هاى درونى کلیسا، مسئله یکپارچگى کلیساها، عقب­گرد مسیحیت در جهان در برابر ایدئولوژى‏هاى نوظهور، روابط کلیسا با دیگر ادیان به ویژه اسلام و یهودیت، نیاز به کاهنانِ جدید، ضرورت چارچوب‏بندىِ نوین براى فراهم‏شدن امکان مشارکت فعال سکولارها، ازدواج کاهنان و سقط جنین.[۱۱]

دوره اول شورا به دلیل کثرت موضوعات مورد بحث به نتیجه­ای اساسی و تهیه متنی نهایی نینجامید بنابر این اجبارا تعداد موضوعات را به بیست موضوع تقلیل دادند.

وفات پاپ در حین برگزاری شورا

در سوّم ژوئن ۱۹۶۳ پاپ ژان بیست و سوم که از بیماری سختی رنج می­برد، فوت کرده و کاردینال “مونتینی” بر اریکه پاپی تکیه زد. او لقب “پل ششم” را برای خویش انتخاب نمود.[۱۲]

این پاپ نیز على‏رغم مخالفت‏هاى شدید سنّتى‏ها و محافظه‏کاران، راه سلف خود را ادامه داد و در آغازِ دومین نشست مجمع اعلام کرد که اگر نظام ادارىِ پاپى خود را اصلاح نکرد، باید مجمع این وظیفه را انجام دهد.

کادر سنّتىِ واتیکان که در رأس آن، شوراى ادارىِ پاپى یا همان دولت واتیکان قرار داشت و از ایتالیایى‏هاى کارکشته و متخصص در الاهیات تشکیل مى‏شد با سردىِ تمام با این شورا برخورد کردند. ولی با سخت­کوشی پاپ، دوره دوم شورا درپاییز سال ۱۹۶۳ شروع به کار نمود.[۱۳] این دوره چندین موضوع را در دستور کار خود قرار داده بود: مراسم عشای ربانی، وحدت جهان مسیحیت، آزادی دینی و مذهبی، همچنین ضابطه و معیاری برای اجرای مراسم نماز و عبادت و پیمانی برای ارتباطات اجتماعی بین المللی صادر گردید.

در دوره سوم که در پاییز سال ۱۹۶۴ شروع شد تعداد موضوعات مورد بحث به ۱۷ موضوع رسیده و بیشتر گفتگو و جدل، بر سر آزادی دینی بود. این دوره سه سند را امضاء کرده و اعلان عمومی نمود: کلیسا، جهان مسیحیت و کلیساهای شرقی.

دوره چهارم که آخرین دوره تشکیل شورا بود در سپتامبر و دسامبر سال ۱۹۶۵ برگزار شد. در این دوره تمامی سندهای از پیش آماده شده، امضاء و اعلان گردید.

پایان کار شورا

بالاخره شورایى که ۶ میلیارد لیره ایتالیا هزینه برداشت و در آن ۶ هزار نطق ایراد شد و ۵۲۱ بار رأى‏گیرى به عمل آمد در دسامبر ۱۹۶۵ با برگزاری مراسم جشن و در فضایی سرشار از امید به کار خود پایان داد.[۱۴]

در پایان، شورای واتیکانی مذکور، شانزده سند منتشر کرد که هدف آنها نوسازی همه مظاهر ایمان و رفتارهای دینی اعلام شده بود. در این شورا تلاش شد تا تصمیمات شورای واتیکانی اول که بر اقتدار مطلق پاپ تأکید داشت، به نوعی تجدید نظر و اصلاح شود. شورای واتیکانی اول بر نقش پاپ به عنوان جانشین پطرس تأکید می­کرد اما شورای واتیکانی دوم مجموعه اسقفها را جانشین مجموعه­ی رسولان می­دانست.[۱۵]

همچنین میان کلیساى رم وکلیساى قسطنطنیّه مصالحه صورت گرفت و کلیساى کاتولیک به عنوان ناظر در شوراى ‏جهانى‏ کلیساها پذیرفته گردید و نیز دبیرخانه گفت‏وگو با دیگر ادیان، به ویژه اسلام و یهودیت تأسیس شد[۱۶].

مهمترین مصوبات این شورا

مهمترین و برجسته­ترین مصوبات این شورا درباره نظام­نامه خشک کلیسای کاتولیک بود که باعث بیشترین درگیریها بین کلیسا و مردم شده بود. شورای دوم واتیکان این نظام نامه را این­گونه اصلاح نمود:

  1. نقش ممتاز کتاب مقدس در ایمان کلیسا مورد تأکید قرار گرفته و در مورد آموزه «مکاشفه الهی» از حالت بازتری برای مطالعه پژوهشگرانه کتاب مقدس حمایت شد.
  2. در مورد آموزه نماز و عبادت در عشای ربانی استفاده از زبان محلی به جای زبان لاتین مجاز شمرده شد.
  3. قواعد شبانی کلیسا در جهان معاصر تلاش برای تطبیق کلیسا با تمدن و فرهنگ جهان امروز را در دستور کار خود قرار داد.[۱۷]

۴. همه مسیحیان، روحانی قلمداد شدند.

۵. برای تلاش پیگیر در جهت وحدت میان مسیحیان، پیمان بسته شد.

۶. تعهد جدی در ارتباط با مبارزه برای برقراری عدالت ،صلح و حقوق بشرداده شد.

۷. وجود نجات الهی برای پیروان سایر ادیان به رسمیت شناخته شد.[۱۸]

توجه به اسلام در متن مصوب این شورا

متن مصوّبه این شورا در مورد مسلمانان نیز قابل توجه است. در این سند که به عنوان «Nostra Actate» معروف است، مى‏خوانیم:

«کلیسا همچنین برای مسلمانان، احترام فراوانی قایل است. آنان خدایی را عبادت می­کنند که یکتاست…. آنان می کوشند که به طور مطلق خودشان را به دستورات غیبی الهی تسلیم کنند.

درحالی که آنان عیسی را خدا نمی­دانند او را به عنوان یک پیامبر احترام می­گذارند وهمچنین به مادر باکره­اش عنایت خاصی دارند و گاه از روی اخلاص به او متوسل می­شوند. در طول قرنها نزاعها و اختلافات بسیاری بین مسیحیان و مسلمانان رخ داده است. شورای واتیکانی اعلام می­کند و از همه می­خواهد که گذشته را فراموش کنند و تأکید می­نماید به تلاش برای تفاهم متقابل و یکپارچه.

مسیحیان باید به مسلمانان به دیده احترام بنگرند و به آنان ارج بگذارند. مسلمانان و مسیحیان خدای واحدی را می­پرستند که آفریدگار آسمان و زمین است، توانا و مهربانست و با بشر سخن گفته است. مسلمانان در تسلیم و خضوع کامل در برابر فرمان‏هاى خداوند، حتى فرمان‏هاى نهانىِ او کوشا هستند هر دو دین، ایمان خود را به ایمان ابراهیم مستند می­نمایند. هر دو گروه در انتظار روز داوری و رستاخیزند. مسلمانان بر زندگی اخلاقی تأکید دارند و به نماز و زکات و روزه برای تقرب به خداوند توسل می­جویند.«[۱۹]

موضع­گیری جدید کلیسا در قبال یهودیان

در مقابل مخالفت شدید از جانب دربار کلیسا،که به لحاظ سنتی یهود­ستیز بود، در پایان شورا بیانیه­ای درباره­ی دیگر ادیان جهان تصویب کرد. برای اولین­بار در این شورا “جرم جمعی قوم یهود” به دلیل قتل عیسی، اکیداً نفی شد و با هر گونه طرد یا منعی در مورد “قوم قدیمی خدا” مخالفت شد:[۲۰]

«از آنجا که یهودیان و مسلمانان، میراث معنوی مشترکی دارند،شورای مقدس می­خواهد تفاهم و قدر­شناسی متقابل را تشویق کند و توسعه بخشد. گرچه مقامات یهودی و پیروان آنان بر مرگ عیسی پافشاری داشتند اما اینطور نیست که بتوانیم بدون فرق­گذاشتن، همه یهودیان آن زمان و یهودیان امروز را به گناهانی که در مصیبت عیسی مرتکب شده­اند متهم کنیم».[۲۱]

بررسی وارزیابی شورای دوم واتیکان

برای ارزیابی این شورا بسنده می­کنیم به سخنان «هانس کونگ». وی می­گوید: «ارزیابی جامع و کامل شورای دوم واتیکان به هیچ وجه کار آسانی نیست اما من به عنوان کسی که خود شاهد آن بوده است و امروز بعد از گذشت چهار دهه از تشکیل آن انتقادهایی به آن دارد، رأی خود را در مورد آن بیان می­دارم:

«این شورا برای کلیسای کاتولیک، نقطه­ی عطف برگشت نا­پذیری بود. ویژگی­های بنیادی پارادایم نهضت اصلاح دین و پارادایم عصر روشنگری و مدرنیته را در هم ادغام کرد… دیگر مجامع مسیحی نیز سرانجام به عنوان کلیسا به رسمیت شناخته شدند… در عبادت، الاهیات و حیات کلیسایی و نیز در زندگی فردی مومنان به طور کلی، نوعی توجه عمیق به کتاب مقدس در کار بود… نوعی ارزش دادن به عوام از طریق شوراهای محلی و بومی و دعوت آنان به مطالعه­ی الاهیات در کار بود. بالاخره نوعی اصلاح در تدین عرفی و لغو بسیاری از اشکال خاص تدین مربوط به قرون وسطا پیش آمد.

اما تقریبا بعد از پایان شورا آشکار شد که به رغم توافقات درباره اصلاح آیین عبادی وخواست پاپ ژان بیست وسوم براحیای کلیسای کاتولیک و وحدت و تفاهم با دیگر کلیساها این شورا در کار خود وامانده است… درخارج کلیسا رو به پیشرفت بود ولی در داخل، در دغدغه­های ارتجاعی خاص خود به سر می­برد… پاپ، دربار کلیسا و اغلب اسقف­ها به رغم همه تحولات به رفتار پیش­شورایی وروش اقتدارگرای خود ادامه دادند. به نظر می­رسید درس چندانی از فرایند شورا آموخته نشده است. در رم و دیگر نواحی، افرادی زمام قدرت را در دست داشتند که بیشتر به حفظ قدرت وجایگاه خود علاقمند بودند تا احیاگری جدی در روح پیام بشارت و مجمع کشیشان… .[۲۲]

بررسی بیشتر مصوبات شورا و پیامدهای آن، بحث مفصلی است که مجال طرح آن دراین نوشتار نیست.

    

 

[۱]. هیلنز، جان، آر؛ فرهنگ ادیان جهان، ترجمه گروه مترجمان، قم ، انتشارات مرکز مطالعات وتحقیقات ادیان ومذاهب، ۱۳۸۶، ص۴۲۱.

[۲] . ویور، مری جو؛ درآمدی به مسیحیت، ترجمه حسن قنبری، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب ۱۳۸۱،ص۴۴۵.

[۳]. فرهنگ ادیان جهان ،پیشین، ص۴۲۲.

[۴]. همان.

[۵]. برگرفته از مولى، سعود، الحوار الاسلامى المسیحى، ترجمه حمید شریعتمداری ،بیروت، دارالمنهل اللبنانى، ۱۹۹۶، فصلنامه هفت آسمان، شماره ۲۰.

[۶]. کمبی، الأب جان؛ دلیل إلی قراءه تاریخ الکنیسه؛ دار المشرق، ۱۹۹۴م، چاپ اول، ص۳۷۷.

[۷]. کونگ، هانس؛ تاریخ کلیسای کاتولیک؛ حسن قنبری، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۸۴ه‏ش، چاپ اول،ص۲۵۲و۲۵۳.

[۸]. دلیل إلی قراءه تاریخ الکنیسه، پیشین، ص۳۷۸.

[۹]. الحوار الاسلامى المسیحى، پیشین .

[۱۰]. دلیل إلی قراءه تاریخ الکنیسه، پیشین، ص۳۷۸و۳۷۹.

[۱۱]. الحوار الاسلامى المسیحى، پیشین.

[۱۲]. دلیل إلی قراءه تاریخ الکنیسه، پیشین، ص۳۷۹و۳۸۰.

[۱۳]. الحوار الاسلامى المسیحى، پیشین.

[۱۴]. دلیل إلی قراءه تاریخ الکنیسه، پیشین، ص۳۸۰و۳۸۱.

[۱۵]. رسول زاده،عباس وباغبانی، جواد، شناخت مسیحیت، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی،۱۳۸۹، چاپ اول، ص۳۷۵.

[۱۶]. الحوار الاسلامى المسیحى، پیشین.

[۱۷]. Britannica Encyclopedia of World Religions, (Encyclopedia Britannica INC, 2006) , p1128.

[۱۸]. شناخت مسیحیت، پیشین ،ص۳۷۵.

۱۹. وان وورست،رابرت وان،مسیحیت از لابلای متون،ترجمه جوادباغبانی وعباس رسول زاده، قم،انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی،۱۳۸۴چاپ اول،ص۵۱۹و۵۲۰.

[۲۰]. کونگ، هانس؛تاریخ کلیسای کاتولیک؛حسن قنبری، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، ۱۳۸۴ه‏ش، چاپ اول،ص۲۵۴.

[۲۱]. مسیحیت از لابلای متون، پیشین ،ص۵۲۰.

[۲۲]. تاریخ کلیسای کاتولیک ، پیشین ،ص۲۶۰. ۲۶۳.

 

 

 

منبع: سایت پژوهشکده باقر العلوم (علیه السلام)

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن