پطرس در منابع اسلامی
عنوان پطرس در منابع اسلامی
نویسنده محمد ضیاء توحیدی
کلمات کلیدی پطرس، شمعون، شمعون صفا، کیفا، حضرت مسیح، حواریان
منبع: سایت پژوهشکده باقر العلوم
همانگونه که در انجیلها آمده است نام اصلی پطرس، شمعون بوده است.[۱]در منابع اسلامی نیز همین نام (شمعون)در مورد وی به کار رفته است.
در روایات اسلامی، لقب وی “صفا” ذکر شده و معمولا از او با عنوان “شمعون صفا” یاد شده است.[۲] کلمه صفا، شکل عربی کلمه کیفا[۳]در زبان آرامی است و بنابر این، می توان این عنوان را مرادف “شمعون پطرس”دانست؛ عنوانی که در کتاب مقدس، در مورد جناب پطرس، استعمال گردیده است.[۴]
آنگونه که از احادیث اسلامی بر میآید وی از خویشان و بستگان حضرت مسیح بوده است.در برخی روایات[۵]، وی پسرخاله حضرت مسیح، در برخی دیگر[۶]، پسرعمهی مادر و در بعض دیگر[۷]، پسر عموی مادر آن حضرت معرفی شده است.
جایگاه برجسته شمعون
روایات اسلامی، در این نکته که او یکی از حواریان مسیح بوده است با منابع مسیحی، هم نظر هستند اما با این حال، در منابع اسلامی وی از جایگاه و مقامی بس والاتر برخوردار است.
این نکته را، هم با مراجعه به روایات عامی که در مورد شاگردان مسیح آمده است میتوان یافت و هم در روایاتی خاص که به شأن والای جناب شمعون پرداختهاند.
روایاتی که به صورت عام، به جایگاه برجستهی حواریان، پرداختهاند
به طور کلی در احادیث اسلامی، حواریان مسیح، افرادی با اخلاص دانسته شدهاند که با پند و اندرز خویش، مردم را از دام گناه میرهانیدهاند.[۸]
آنان همواره در یاری خدا و پیامبرش حضرت مسیح، شتابان بودند و هرگز در آنان ضعف، سستی و تردید، راه نداشت.آنان با بینش، قدرت، کوشش و تلاش، حضرت عیسی را یاری میکردند.[۹]
بنابر این، شمعون که بزرگترین شاگرد و حواری حضرت مسیح بوده است، دارای همین صفات برجسته بوده است.
روایاتی که به طور خاص، به جایگاه خاص جناب پطرس پرداختهاند
افزون بر این روایات که به صورت عام، به جایگاه حواریان پرداختهاند، در روایات فراوان دیگری، به جناب پطرس پرداخته شده است.
یکی از مهمترین و برجستهترین ویژگیهایی که در احادیث اسلامی، در مورد شمعون آمده، آن است که وی دارای مقام نبوت بوده است.[۱۰]
او پس از حضرت مسیح، رهبریو زعامت جامعهی مسیحی را بر عهده داشته است.خداوند به او نور و حکمت را ارزانی داشته و علم انجیل را به او عطا فرموده بود. وی در دوران زعامت خویش، همواره تعالیم و دستورات حضرت مسیح را میان مردمان منتشر میفرمود و با کافران به مبارزه و جهاد میپرداخت.[۱۱]
شمعون پطرس، تنها جانشین بر حق جناب مسیح
در منابع اسلامی بر این نکته نیز تأکید شده است که وی یگانه پیشوای مسیحیان، پس از حضرت عیسی بوده است.علی ابن ابراهیم قمی در تفسیر خویش، از امام صادق چنین نقل میکند:
«حضرت عیسی خطاب به مسیحیان فرمود:شما پس از من به سه فرقه تقسیم میشوید که دو فرقه بر خدا دروغ میبندند و اهل جهنم هستند و یک فرقه که از شمعون تبعیت میکند و راه راست خدا را تبعیت میکنند و اهل بهشت هستند»[۱۲]
شهادت جناب شمعون
در روایات اسلامی، این دیدگاه رایج میان مسیحیان مورد تأیید است که جناب پطرس، در راه دفاع از دین حضرت مسیح، به شهادت رسیده است.[۱۳]
مطلب مرتبط :
پطرس Peter
[۱] – متی ۱۶: ۱۷
[۲]- شیخ صدوق؛ من لا یحضره الفقیه؛ انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۳ق، ج ۴، کتاب الوصیه، باب الوصیه من لدن آدم، ص ۱۷۶ و علامه مجلسی؛ بحار الأنوار؛ مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ق، ج ۱۴، تتمه کتاب النبوه، ابواب قصص عیسی و امه و ابویها، باب ۱۸ (باب فضله و رفعه شأنه و …)، ص ۲۵۰
[۳]- همانگونه که در ابتدای این مقاله ذکر شد، واژه آرامی “کیفا”، در زبان یونانی به “پطرس” ترجمه گردیده است.
[۴]- لوقا ۵: ۸
[۵]- علامه مجلسی؛ پیشین؛ ج ۳۰، تتمه کتاب الفتن و المحن، باب ۱۸ (باب فی ذکر ما کان من حیره الناس بعد وفاه الرسول…)، ص ۷۶
[۶]- پیشین، ج ۲۵، تتمه کتاب الإمامه، ابواب علامات الإمام و صفاته…، باب ۵ (آخر فی دلاله الإمامه و ما یفرق به…)، ص ۱۸۶
[۷]- پیشین، ج ۲۷، تتمه کتاب الإمامه، تتمه ابواب سائر فضائلهم و مناقبهم…، باب ۱۱ (ان الجن خدامهم یظهرون لهم..)، ص ۱۶
[۸]- پیشین، ج ۱۴، تتمه کتاب النبوه، ابواب قصص عیسی و امه و ابویها، باب ۱۸ (باب فضله و رفعه شأنه و …)، ص ۲۷۲ – ۲۷۳
[۹]- پیشین، ج ۳۶، تتمه کتاب تاریخ امیرالمومنین، ابواب النصوص علی امیرالمومنین و…، باب ۴۱ (نصوص الرسول علیهم…)، ص ۳۰۹، ح ۱۴۹
[۱۰]- شیخ صدوق؛ پیشین؛ ج ۱، ص ۲۶
[۱۱]- علامه مجلسی؛ پیشین؛ ج ۱۴، تتمه کتاب النبوه، ابواب قصص عیسی و امه و ابویها، باب ۱۸ (باب فضله و رفعه شأنه و …)، ص ۲۵۰
[۱۲]- علی ابن ابراهیم ابن هاشم قمی؛ تفسیر القمی؛ مؤسسه دارالکتاب، قم، ۱۴۰۴ق، ج ۱، ص ۱۰۳، ذیل آیه ۵۵ سوره آل عمران
[۱۳]- ابن قولویه قمی؛ کامل الزیارات؛ انتشارات مرتضویه، نجف، ۱۳۵۶ق، الباب الرابع و العشرون (ما استدل به علی قتل حسین ابن علی فی البلاد..)، ص ۷۶