بشارتهای کتاب مقدس
نویسنده: محمدصادق احمدی
کتاب مقدس کتابی است که پیروان سه دین بزرگ ابراهیمی کم و بیش محتوای آن را پذیرفته و از آن تبعیت میکنند. بنابر این یهودیان محتوای متن مقدس عبری را پذیرفته و مسیحیان علاوه بر متن مقدس عبری از عهد جدید نیز پیروی میکنند. مسلمانان اما نه مانند مسیحیان و یهودیان، اما اجمالا محتوای کتاب مقدس را میپذیرند و معتقدند که بسیاری از مفاهیم موجود در آن ریشه در وحی آسمانی دارد.
یکی از مفاهیمی که کتاب مقدس آن را به مخاطبانش عرضه کرده است، مفهوم موعود است. یهودیان از دیرباز در انتظار منجی بسر میبردند و حضور مسیحا را شرط تحقق آرمانهای خود میدانستند. کتاب مقدس یهودیان در تبیین مسیحا تا حدی پیش رفته که در باور یهودیان مسیحا یکی از موجودات “ازلی” دانسته شده است.
مسیحیان خود را مومنانی میشمارند که پیرو همان مسیحیان موعود در عهد قدیم است، اما یهودیان معتقدند که ایشان در این باور خود کاذبند و مسیحا هنوز ظهور نکرده است.
درهر صورت، مستند مسیحیان برای این ادعای خود وجود بشارتهایی مبنی بر ظهور منجی است. جالب اینجاست که مسلمانان نیز خود را پیروان پیامبری میدانند که وعده ظهورش در کتاب مقدس بارها تکرار شده است.
در این نگاره مختصر سعی بر آن شده تا با ادبیات بشارت در کتاب مقدس آشنا شده و برخی از بشارتها نیز تحلیل و بررسی شود.
ابهام: ادبیات بشارتی کتاب مقدس
یکی از نکاتی که هنگام مطالعه کتاب مقدس و بویژه آیات پیشگویی آن باید مدنظر قرار داد، ابهام موجود در این آیات است، بگونهای که در بسیاری از موارد تفسیر و تطبیق این آیات برای علما و پیامبران نیز دشوار بوده است. با مشاهده برخی از بشارات موجود در کتاب مقدس ابهام موجود در این بشارات بیشتر رخ مینماید.
به عنوان نمونه در انجیل یوحنا چنین آمده است که:
و این است شهادت یحیی در وقتی که یهودیان از اورشلیم کاهنان و لاویان را فرستادند تا از او سوال کنند که تو کیستی که معترف شد و انکار ننمود بلکه اقرار کرد که من مسیح نیستم. آنگاه از او سوال کردند: پس چه؟ آیا تو الیاس هستی؟ گفت: نیستم.
آیا تو آن نبی هستی؟ جواب داد که نی.آنگاه بدو گفتند: پس کیستی تا به آن کسانی که ما را فرستادند جواب بریم؟ درباره خود چه میگویی؟ گفت: من صدای ندا کنندهای در بیابانم که راه یهوه را راست کنید چنانکه اشعیا نبی گفت.[۱]
چنانکه در این فراز از عهد جدید نیز روایت شده، با اینکه یحیی بشارت خود را به عهد قدیم مستند میکند؛ اما بزرگان و مشایخ یهود او را نشناختند و این بخاطر ابهام موجود در ادبیات بشارتی کتاب مقدس است.
علاوه بر این مورد در کتاب مقدس شواهد دیگری نیز یافت میشوند که تاکید کننده وجود ابهام در بشارتهای کتاب مقدس است. اما فارغ از وجود ابهام در انواع بشارتها، باید به محتوای برخی از مهمترین بشارتهای کتاب مقدس نیز اشاره شود.
تبشیر به مسیحا در عهد قدیم
مسلمانان و مسیحیان دو گروه دینی عمدهای هستند که خود را مخاطب اصلی بشارتهای کتاب مقدس میدانند، زیرا دین خود را در ادامه موسی میدانند، که در این بین هر دو گروه مسیحیان را موضوع برخی از این بشارتها میدانند؛ اما نقطه اختلاف اینجاست که مسلمانان مدعی مطابقت برخی از این بشارات بر پیامبر اسلامند در حالی که مسیحیان منکر این ربط و نسبت هستند.
اینکه آیا مسیحیان و مسلمانان در این ادعای خود صادقند یا نه مسالهای است که در ادامه با ذکر مصادیق بررسی خواهد شد. اما در اینجا اشارهای کوتاه به برخی از بشارات موجود در عهد قدیم که مسیحیان آن را سندی بر مسیحایی عیسای مسیح میدانند اشاره خواهد شد.
عمانوئیل
یکی از مهمترین مواردی که در متن مقدس عبری به عنوان بشارت برای عیسای مسیح بدان استناد میشود، قسمتی از کتاب اشعیاست که در آن به تولد پسری بنام عمانوئیل از باکره اشاره شده است. مسیحیان این باکره را مریم مقدس و پسر را عیسای ناصری معرفی میکنند:
اینک باکره حامله شده پسری خواهد زایید و نام او را عمانوئیل خواهد خواند.[۲]
البته بسیاری از اندیشمندان تطبیق این بشارت بر مسیح را مخدوش دانستهاند، زیرا با مراجعه به اصل روایت کتاب اشعیا بخوبی روشن میشود که منظور از پسر شخص دیگری غیر از عیسی و منظور از باکره نیز کسی غیر از مریم مقدس است.
متن بشارت مورد نظر در خود کتاب مقدس گواهی میدهد که عیسی مسیح موعود مورد نظر این بشارت نیست:
«سلطان تعالی یهوه چنین میگوید که این بجا آورده نمیشود و واقع نخواهد گردید… بنابراین خود یهوه به شما آیتی خواهد داد: اینک باکره حامله شده پسری خواهد زایید و نام او را عمانوئیل خواهد خواند. کره و عسل خواهد خورد تا آنکه ترک کردن بدی و اختیارکردن خوبی را بداند. زیرا قبل از آنکه پسر ترک نمودن بدی و اختیارکردن خوبی را بداند زمینی که شما از هر دو پادشاه آن میترسید متروک خواهد شد.»
همانگونه که در بشارت فوق دیده میشود خداوند ترس مملکت یهودیه از اتحاد دو پادشاهی اسرائیل و سوریه را متوجه شده و برای ارام شدن خاطر ایشان به ایشان آیت مورد نظر را عطا کرده است و روشن است که هیچگونه ارتباطی به عیسای ناصری ندارد.
البته در عهد قدیم بشارتهایی نیز وجود دارند که اشاره مستقیم به عیسای ناصری دارند و او را همان مسیحیای مورد نظر اسرائیل معرفی میکند. به عنوان نمونه یکی از مشهورترین این بشارتها:
قرآن و بشارت
در قرآن کریم آیاتی وجود دارند که مدعی وجود بشارت بر پیغمبر بزرگوار اسلام هستند. بنابر این بسیاری از مسلمانان به کندوکاو در کتاب مقدس پرداخته و شواهدی بر ذکر نام پیامبر اسلام و وعده به ظهور او در کتاب مقدس یافتهاند.
اما برخی از ایات که دال بر وجود بشارت ب پیامبر اسلام در کتاب مقدس هستند از این قرارند:
وَ إِذْ قالَ عیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراهِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبین[۳]
الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُم[۴]
الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجیل[۵]
البته علاوه بر این موارد آیات دیگری نیز وجود دارند که بصراحت مدعی شدهاند که تورات و انجیل بر حقانیت پیامبر اسلام گواهی میدهند. جالب اینجاست که محققانی که کمترین آشنایی با کتاب مقدس داشته باشند وجود این بشارتها و تطبیق آن بر پیامبر اسلام را تایید میکنند.
در ادامه با برخی از این بشارتها آشنا خواهیم شد.
بشارت به پیامبر اسلام
با توجه به اینکه هدف این نگاره فقط اشاره مختصری به وجود چند بشارت در کتاب مقدس است، بنابر این به مهمترین موارد اشارهای گذرا خواهیم داشت:
نبیای مثل موسی
یکی از مهمترین مواردی که در تورات ،و نه نوشتههای متاخر، درباره پیامبر اسلام وجود دارد، بشارتی است که موسی در آخرین روزهای عمرش به بنی اسرائیل داد. این بشارت در سفر تثنیه اینگونه روایت شده است:
یهوه خدایت نبیای را از میان تو از برادرانت مثل من برای تو مبعوث خواهد گردانید او را بشنوید. موافق هرآنچه در حوریب در روز اجتماع از یهوه خدای خود مسالت نمودهگفتی: آواز یهوه خدای خود را دیگر نمیشنوم و این آتش عظیم را دیگر نبینم مباد بمیرم. و یهوه به من گفت: آنچه گفتند نیکو گفتند. نبیای را برای ایشان از میان برادران ایشان مثل تو مبعوث خواهم کرد و کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هرآنچه به او امر فرمایم به ایشان خواهد گفت. و هرکسی که سخنان مرا که او به اسم من گوید نشنود من از او مطالبه خواهم کرد.[۶]
اندیشمندان با تطبیق این ایات از تورات پیامبر اسلام و عیسای مسیح و مقایسه بین این دو نفر، اذعان دارند که پیامبر اسلام بدون شک شباهتهای غیر قابل انکاری به موسی دارد که هیچ یک در عیسای مسیح دیده نمیشود.
ایشان مدعی هستند که با توجه به خبر موسی در مورد شباهت بین او و نبی موعود باید بین موعود و موسی مشابهت باشد. شباهتهایی که بین موسی از یک طرف و عیسای مسیح و پیامبر اسلام از طرف دیگر وجود دارد از این قرار است:
- موسی پیامبر و بنده خدا بود. پیامبر اسلانیز همین گونه بود؛ اما عیسی به ادعای مسیحیان خدا و پسر خداست.
- موسی شریعت داشت و پیغمبر اسلام نیز اینگونه بود؛ اما عیسای ناصری فاقد شریعت بود.
- موسی شمشیر بدست گرفت و سید و سرور قوم خویش بود، پیامبر اسلام نیز مانند موسی بود که شمشیر بدست گرفت و سید و سرور قومش شد؛ اما عیسی نه تنها شمشیر بدست نگرفت، بلکه به سیادت و سروری قوم خود نیز نرسید.
- موسی و پیامبر اسلام در بستر از دنیا رفتند و حال آنکه عیسی به گمان مسیحیان به صلیب کشیده شد.
- موسی پدر و مادر داشت و پیامبر اسلام نیز اینگونه بود؛ بر خلاف عیسی که فقط مادر داشت.
البته مسلمانان علاوه بر این شباهتها موارد دیگری را نیز ذکر میکنند، اما در اینجا فقط به مهمترین مشابهتها اشاره شد.
در ادامه به یک بشارت از عهد جدید نیز اشاره خواهد شد.
آن نبی
انجیلها گواهی میدهند که در زمان ظهور حضرت عیسی بنی اسرائیل علاوه بر ایشان منتظر موعود دیگری نیز بودند. این مساله بقدری روشن بود که در انجیل یوحنا و در دو مورد به این نکته تصریح شده است. نخستین هنگام زمانی است که یحیی دعوت خود را علنی میکند:
و این است شهادت یحیی در وقتی که یهودیان از اورشلیم کاهنان و لاویان را فرستادند تا از او سوال کنند که تو کیستی که معترف شد و انکار ننمود بلکه اقرار کرد که من مسیح نیستم. آنگاه از او سؤال کردند: پس چه؟ آیا تو الیاس هستی؟ گفت: نیستم.
آیا تو آن نبی هستی؟ جواب داد که نی. آنگاه بدو گفتند: پس کیستی تا به آن کسانی که ما را فرستادند جواب بریم؟ درباره خود چه میگویی؟ گفت: من صدای ندا کنندهای در بیابانم که راه یهوه را راست کنید چنانکه اشعیا نبی گفت.[۷]
در این فراز نیز بروشنی تاکید شده که بنی اسرائیل علاوه بر عیسی در انتظار دو پیامبر دیگر نیز بسر میبردند: یکی الیاس و دیگری نبی موعود که دیگر انبیا بشارت به آمدن او داده بودند.
در کنار این مساله باید به این نکته نیز التفات داشت که پس از عیسای ناصری کسی جز پیامبر گرامی اسلام دعوی پیامبری و نبوت نداشته است که دعوتش موثر واقع شده باشد و پیروانش روزبروز بیشتر شوند.
بشارت به فارقلیط نیز یکی دیگر از بشارتهای کتاب مقدس به پیامبر اسلام است که در آن مسیح بروشنای به ظهور پیامبر اسلام بشارت میدهد.[۸]
اینها تنها نمونهای از برخی بشارات کتاب مقدس بود و باید دانست که علاوه بر عیسای ناصری و پیامبر اسلام برای برخی افراد دیگر نیز در کتاب مقدس بشارت وجود دارد.
[۱]-انجیل یوحنا،۱: ۱۹-۲۳
[۲]– اشعیا،۷: ۱۴
[۳]-صف،۶
[۴]-بقره،۱۴۶ و انعام،۲۰
[۵]-اعراف،۱۷
[۶]-تثنیه، ۱۸:۱۸
[۷][۷]-انجیل یوحنا، ۱: ۱۹-۲۳
[۸]– السقار، منقذ بن محمود؛ هل بشر الکتاب المقدس بمحمد ص؟، مکه، ۱۴۲۵ ه، بینا، ص ۷۵
منبع:سایت پژوهشکده باقرالعلوم (علیه السلام)