حضرت آدم در منابع اسلامی
نویسنده : محمد مهدی کاظمی
آفرینش آدم
خدا در قرآن، هدف از آفرینش آدم را قرار دادن جانشین خود بر روی زمین بیان کرده[۱] و به طور کلی هدف از خلقت آدمیان را پرستش خدا اعلام میکند و میفرماید: «من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند».[۲]
فرضیه تکامل
در محافل علوم طبیعى امروز، اکثریت دانشمندان طرفدار فرضیه تکامل (transformism) هستند. بر این اساس، انواع موجودات زنده در آغاز موجودات بىجانی بودند که در شرائط خاصّى از آنها نخستین سلولهاى زنده پیدا شد.
این موجودات ذرهبینى زنده تدریجاً تکامل یافتند و از آنها انواع موجودات زنده به وجود آمدند.
کاملترین حلقه این تکامل، انسان است که از موجوداتى شبیه به میمون، و سپس میمونهاى انساننما ظاهر گشت.
آیات قرآن هر چند مستقیماً در صدد بیان مسأله تکامل یا ثبوت انواع نیست، ولى ظواهر آیات (البته در خصوص انسان) با مسأله خلقت مستقلّ سازگارتر است[۳].
تکثیر نسل آدم و فرزندان او
در قرآن، سخن از فرزندان آدم و حوّا و نسل آنها به میان آمده است[۴] ولی به نام فرزندان آدم (علیهالسلام) تصریح نشده است؛ اما در روایات از هابیل و قابیل و دو دختر او به عنوان فرزندان آدم نام برده شده است[۵].
در برخی روایات، فرزندان آدم را تا ۱۴۰ نفر بیان کرده است و شیث و یافث را از جمله فرزندان آدم بر میشمارد[۶].
همسر آدم
قرآن هدف از خلقت همسر برای انسان را آرامش روحی او بیان میکند[۷]. بر این اساس خدا، انسانها را از نفسى واحد، و همسرش را از وى پدید آورد[۸].
لذا مفسّران، بر این نظرند که حوّا از جنس آدم آفریده شده تا با او انس گیرد؛ چون اُنس با همجنس بهتر حاصل مىشود[۹].
در روایاتى آفرینش حوّا از بدن آدم، تکذیب شده و آمده است حوّا از باقىمانده گِل آدم آفریده شد[۱۰].
در قرآن به نام همسر آدم تصریح نشده است؛ ولى در روایات او را حوّاء خواندهاند[۱۱]. در این که آدم به غیر از حواء همسر دیگری داشته است در قرآن و روایات به آن اشاره نشده است.
سجده فرشتگان بر آدم
پس از آفرینش آدم، خداوند به فرشتگان دستور میدهد که بر آدم سجده کنند[۱۲]. دقت در آیات قرآن نشان مىدهد که این موضوع بلافاصله بعد از آفرینش انسان و تکامل خلقت او بوده است[۱۳].
البته شکی نیست که” سجده” به معنى” پرستش” براى خدا است، چرا که در جهان هیچ معبودى جز خدا نیست، و معنى توحید در عبادت همین است که غیر از خدا را پرستش نکنیم.
بنابر این، جاى تردید نخواهد بود که فرشتگان براى آدم “سجدهی پرستش” نکردند، بلکه سجدهی آنها براى خدا بود که چنین موجود شگفتآوری را خلق کرده است.[۱۴]
پس از دستور خداوند، به جز ابلیس، همه ملائکه سجده کردند اما او از سجده سرباز زد[۱۵]. اگر چه ابلیس از جنّ بود و فرشته نبود، ولی از آن جا که او همراه با ملائکه بود، این دستور نیز شامل وی میشد[۱۶].
انگیزه او در این مخالفت کبر و غرور و تعصب خاصى بود که بر فکر او چیره شد. او چنین مىپنداشت که از آدم برتر است، و نمىبایست دستور سجده بر آدم به او داده شود، بلکه او باید مسجود باشد و آدم بر او سجده کند.[۱۷]
سکونت در بهشت
پس از خلقت آدم و حوا، خداوند به آن ها دستور میدهد که در بهشت ساکن شوند و از نعمتهای آن بهره ببرند.[۱۸]
در این که مراد از این بهشت چیست، مفسران نظریات مختلفی را ارائه کردهاند.[۱۹]
ولی بر اساس برخی روایات به نظر میرسد که این بهشت پر نعمت، یکى از مناطق سرسبز زمین بوده است نه بهشت جاودانه[۲۰]؛ زیرا بهشت موعود، بر اساس بسیاری از آیات، نعمتی جاودانه است و بیرون رفتن از آن وجود نخواهد داشت.[۲۱]
بعضی روایات، سکونت آدم و حواء در این بهشت را مجموعاً شش ساعت بیان کرده است.[۲۲]
اولین مأموریت آدم
در قرآن، فرمان سکونت در بهشت با نهى از نزدیک شدن به گیاه ممنوعه همراه است[۲۳].
تورات با صراحت، گیاه ممنوعه را درخت آگاهى از نیک و بد معرّفى کرده است و این دلیلى بر نادانى و جهل انسان است.
در قرآن تصریحى به نام آن گیاه نشده است، ولی ارزش، مقام و عظمت انسان را در این مىداند که به اسماء (فلسفه و اسرار این جهان[۲۴])، عالِم بود و این دانش، علت برتریاش بر فرشتگان است.
البته برخی مفسّران با استناد به روایاتِ تفسیرى، آن گیاه ممنوعه را بوته گندم دانستهاند[۲۵].
فریب خوردن آدم
در آیات قرآن، آمده است که آدم و حوّا با وسوسه، فریب ابلیس، از گیاه ممنوعه خوردند یا چشیدند و بىدرنگ لباسهای شان فرو ریخت و در نتیجه، شرمگاهشان آشکار و از بهشت اخراج شدند.[۲۶]
ابلیس براى نفوذ بیشتر در آدم و حوا، خود را خیرخواه و دلسوز نمایاند و به آنان وعده داد که با خوردن از درخت ممنوع، مانند فرشتگان، جاودانه در بهشت زندگى خواهند کرد.[۲۷]
بنابر نقل تورات، آدم و حوّا پیشتر برهنه بودند؛ ولى زشتى آن را درک نمىکردند.
در حالى که از این جمله قرآن که مىگوید «فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَهَ بَدَت لَهُما سَوءَتُهُما»[۲۸] برمىآید که آن دو، پیش از ارتکاب آن لغزش، برهنه نبوده و پوشش داشتهاند؛ گرچه از چگونگى این پوشش در قرآن نیز سخنى به میان نیامده است. اما هر چه بوده است، نشانهاى براى شخصیت آدم و حوا و احترام آنها محسوب مىشده که با نافرمانى، از اندامشان فرو ریخته است[۲۹].
در تورات به جاى شیطان که در قرآن مطرح است، فریفتن آدم را به مار نسبت مىدهد و به تصریح تورات، مار ابتدا حوّا و به وسیله او، آدم را فریفت، ولى نه تنها در قرآن چنین تصریحى وجود ندارد، بلکه ظاهر قرآن به روشنی تقصیر را متوجه هر دوی آنان به صورت یکسان میداند.
هبوط آدم
هبوط در لغت به معناى فرود اجبارى است[۳۰]. قرآن به هبوط آدم و استقرار او بر روى زمین اشاره کرده است[۳۱].
از مجموعه آیات به ویژه آیه «إِنِّى جاعِلٌ فِىالأَرضِخَلِیفَهً[۳۲]» چنین بر مىآید که آدم از اوّل براى زندگى و مرگ در زمین آفریده شده بود و اینکه خدا، او و همسرش را در بهشت ساکن کرد، براى آزمایش و در نتیجه، مقدّمهاى براى فرستادن آنان به زمین بوده است. ولی به هر حال، عامل اصلى خروج آن دو از بهشت و فرود آمدن به زمین، همان خوردن از درخت ممنوع و آشکار شدن عورت آنان بود که به وسوسه شیطان صورت گرفت.[۳۳]
طبق روایتى از امام صادق (علیه السلام) آدم بر کوه “صفا” (در مکه) فرود آمد و حوّا نیز بر کوه “مروه” فرود آمد.[۳۴]
در تورات، مسأله درد حمل و اشتیاق به شوهر و نیز حکمرانى مرد بر زن، مجازات براى حوا دانسته شده است.
ولی بر اساس قرآن، این سخن ناروا است چرا که در این داستان شیطان هر دو آن را مستقیماً فریفت و حواء نقشی به عنوان فریفتن آدم نداشت.
هم چنین به ادّعاى تورات کنونی، خداوند از اینکه آدم (علیهالسلام) و حوّاء از درخت حیات بخورند و تا ابد زنده بمانند، بیم داشت؛ از همین رو آنان را از باغ عدن بیرون کرد.[۳۵]
ولی بر اساس قرآن، این ادعا باطل است و از همان ابتدای خلقت آدم قرار بود وی به عنوان جانشین خداوند، پا بر روی زمین بگذارد.
علاوه بر این که به طور کل انسان موجودی ابدی است و هنگامی که در قیامت زنده میشود دیگر مرگی برای او متصور نیست.
توبه آدم
در پى فرمان خروج از بهشت و هبوط بر زمین، آدم و حوّاء در پی خطائی که انجام داده بودند؛ در مقام توبه و انابه به درگاه خدا برخاستند و لطف خدا نیز شامل حالشان گشت و توبه آنان را پذیرفت.[۳۶]
ولى در تورات، از توبه آدم سخنى به میان نیامده است و براساس آن روشن نیست که آیا آدم توبه کرد و توبه او مسکوت گذاشته شد، یا اصلا توبهاى به جاى نیاورد.
ولی به هر حال تمام سختیهایی که انسانها بعد از آدم بر روی زمین کشیدند را مربوط به گناه اولیه دانسته شده است. بر این اساس آدم پس از مرگ نیز اسیر عواقب شوم این گناه بود تا این که عیسی مسیح بر صلیب رفت و آدم و کل بشریت از این گناه رهایی یافت.
ولی بر اساس آیات قرآن هیچ گنهکارى بار گناه دیگرى را بر دوش نمىکشد[۳۷] و دیگران به خاطر گناه شخص گرفتار عذاب الهی نخواهند شد.
هم چنین خداوند مهربان و دوستدار بندگان توبهکار است[۳۸] و کسی که به درگاه الهی توبه کند رستگار خواهد شد.[۳۹]
بر این اساس معنی ندارد که پس از آن که خداوند توبه آدم را پذیرفته است، بعد از مرگ نیز او را بر این نافرمانی مجازات کند تا این که کسی از فرزندان او بیاید و او را از این عذاب برهاند.
وفات آدم
درباره سن آدم بین دانشمندان اسلامی اختلاف است. برخی روایات، عمر او را ۹۳۰ سال[۴۰] و برخی دیگر ۹۳۶ سال[۴۱] شمردهاند.
روایات اسلامی وفات او را در روز جمعه[۴۲] و مدفن او را شهر مکّه[۴۳] بیان کردهاند. همچنین در برخی روایات، فاصله میان حضرت آدم و حضرت نوح را هزار و پانصد سال بر شمردهاند[۴۴].
[۱] بقره، آیه ۳۰
[۲] الذاریات، آیه ۵۶
[۳] مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ناشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش؛ ج ۱۱، ص۸۱-۸۹
[۴] نساء، آیه۱ و مائده، آیه۵
[۵] کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ش؛ ج۸، ص۱۱۳
[۶] مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار؛ مؤسسه الوفاء، بیروت لبنان؛ ۱۴۰۴ ق؛ ج۱۱، ص۲۲۳
[۷] روم، آیه ۳۰
[۸] نساء، آیه ۱
[۹] طباطبائی، محمد حسین؛ تفسیر المیزان؛ دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ ق؛ ج۴، ص۱۳۶
[۱۰] عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر؛ چاپخانه علمیه، تهران؛ ۱۳۸۰ ق؛ ج۱، ص، ۲۱۶
[۱۱] همان
[۱۲] بقره آیه ۳۴
[۱۳] مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ناشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش؛ ج۱، ص۱۸۱
[۱۴] مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ناشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش؛ ج۱، ص۱۸۳ و محمد بن علی بن بابویه؛ عیون اخبارالرضا علیهالسلام؛ انتشارات جهان، ۱۳۷۸ق؛ ج۱، ص۲۶۲
[۱۵] حجر، آیه ۳۰ و ۳۱
[۱۶] طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البیان؛ انتشارات ناصر خسرو؛ تهران،۱۳۷۲ش؛ ج۱، ص۱۹۰
[۱۷] طباطبائی، محمد حسین؛ تفسیر المیزان؛ دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ ق؛ج۸، ص۲۴ و ۲۵؛ مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ناشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش؛ ج۱، ص۱۸۲
[۱۸] بقره آیه ۳۳۵
[۱۹] طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ دار احیاء التراث العربی؛بیروت لبنان؛ ج۱ص۱۵۶ و فخرالدین رازى، محمد بن عمر؛ مفاتیح الغیب؛ درا احیاء الثراث العربی؛بیروت لبنان؛۱۴۲۰؛ ج۳ص۴۵۲؛ طباطبائی، محمد حسین؛ تفسیر المیزان؛ دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ ق؛ ج۱ص۱۳۵
[۲۰] القمی؛ علی بن ابراهیم؛ تفسیر قمی؛مؤسسه دار الکتاب، قم ایران؛ ۱۴۰۴ق؛ ج۱، ص۴۳
[۲۱] مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ناشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش؛ ج۱، ص۱۸۷
[۲۲] مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار؛ مؤسسه الوفاء، بیروت لبنان؛۱۴۰۴ ق؛ ج۱۱، ص۱۸۸
[۲۳] بقره، آیه ۳۵ و اعراف، آیه ۱۹
[۲۴] مکارم شیرازی،ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ناشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش؛ ج۱ص۱۷۶ و طبرسى فضل بن حسن؛ مجمع البیان؛ انتشارات ناصر خسرو؛ تهران،۱۳۷۲ش؛ج۱ص۱۸۲
[۲۵] مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ناشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش؛ ج۶، ص۱۲۰ و عروسی حویزی، عبد علی؛ تفسیر نور الثقلین؛ انتشارات اسماعیلیان، قم، ۱۴۱۵ق؛ ج۲، ص۱۱
[۲۶] بقره، آیه۳۶ و اعراف، آیه ۲۰تا۲۲ و ۲۷
[۲۷] اعراف، آیه ۲۰ و ۲۱
[۲۸] اعراف، آیه۲۲
[۲۹] مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ ناشر دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش؛ ج۶، ص۱۱۸
[۳۰] راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن؛ دارالعلم، الدار الشامیه، دمشق بیروت، ۱۴۱۲ق، ص۸۳۲
[۳۱] بقره، آیه ۳۶ و ۳۸
[۳۲] بقره، آیه۳۰
[۳۳] طباطبائی، محمد حسین؛ تفسیر المیزان؛ دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ ق؛ ج۱، ص۱۲۶ و۱۲۷
[۳۴] همان، ص۱۳۹
[۳۵] پیدایش ۳: ۲۲و۲۳
[۳۶] بقره، آیه ۳۷ و طه آیه ۱۲۲
[۳۷] فاطر، آیه ۱۸
[۳۸] هود، آیه ۹۰
[۳۹] نور، آیه۳۱
[۴۰] مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار؛ مؤسسه الوفاء، بیروت لبنان؛ ۱۴۰۴ ق؛ ج۱۱، ص۲۶۸
[۴۱] همان، ص۲۶۹
[۴۲] محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)؛ الخصال؛ ج۱، ص۳۱۵
[۴۳] همان، ص ۲۶۷
[۴۴] همان
منبع:سایت پژوهشکده باقرالعلوم