مقالات

قانونی شدن

نویسنده : محمد ضیاء توحیدی

 

کتاب مقدس، کتابی نیست که در یک برهه­ی زمانی خاص نگاشته شده باشد بلکه نگارش آن قرنها به طول انجامیده است. از نگاه مسیحیان سنتی، کتابهای عهد عتیق در طی بیش از هزار سال نگاشته شده است. کتابهای عهد عتیق نیز در طی بیش از نیم قرن به قلم تحریر در آمده است.[۱]

یکی از مسائلی که هم برای مسیحیت سنتی و هم برای مسیحیت متجدد حائز اهمیت است، چگونگی قانونی­شدن هر یک از کتابهای عهدین (کتاب مقدس) است.

اصطلاح قانونی شدن

صفت قانونی برگرفته از واژه یونانی kanon (به معنی معیار یا قاعده) است. این اصطلاح بیانگر آنست که جامعه مسیحی به اتفاق آرا در مورد متونی که می­توان آنها را جزء کتاب مقدس قرار داد، حدودی قائل شده است[۲].[۳]

به نظر می­رسد آتاناسیوس (۳۶۷٫م) اولین کسی بوده که اصطلاح kanon را برای اشاره به مجموعه­ی پذیرفته­شده کتابهای مقدس به کار برده است. او همچنین اولین کسی است که عبارت “قانونی­شده”[۴] را با استفاده از کلمه kanonizomenon به کار می­برد.

البته پیش از وی ائوسبیوس در سال ۳۲۵ میلادی همین مفهوم را در قالب واژه­ای البته متفاوت بیان داشته است. او اصطلاح یونانی endiatheke به معنی “عهدبسته شده” و نیز اصطلاح homologoumenon به معنی “شناخته شده” را در مورد کتابهای معتبر و مقدس به کار می­برد.[۵]

سنت قانونی کردن کتابها

از نگاه مسیحیان، ریشه­ی قانونی کردن را باید به زمان حضرت موسی بازگرداند زیرا چنانکه در تورات آمده است حضرت موسی پس از آنکه تورات را نگاشت، آن را به مشایخ بنی­اسرائیل سپرده و دستور به حفظ و نگهداری و عمل کردن به دستورات آن داده است.[۶]

همچنین در سفر اعداد ۳۱: ۲۵ ۲۶ آمده که موسی تورات را به لاویان سپرده، به ایشان گفت: «این کتاب تورات را بگیرید و آن را در کنار تابوت عهد یهوه، خدای خود بگذارید…».[۷]

فرایند قانونی شدن کتابهای عهد قدیم

در سنت یهودی

قانونی شدن کتابهای عهد عتیق در عصر یهودیان صورت پذیرفت و بنابر این معیارهای یهودیان در پذیرش متون مقدس از بحث ما خارج است و ما تنها به معیارهای کلیسای مسیحی در این زمینه خواهیم پرداخت.

اما در مورد فرایند قانونی شدن، در سنت یهودی دیدگاههای مختلفی وجود دارد. برخی بر این باورند که همهی کتابهای رسمی عهد عتیق به وسیلهی عزرای نبی[۸] در قرن پنجم قبل از میلاد جمع آوری و به رسمیت شناخته شده است.[۹]

معتقدان به این نظریه در پاسخ به این اشکال که “نزاعهای موجود بر سر برخی کتابها همانند جامعه و غزل غزلها تا قرنها پس از عزرا همچنان وجود داشته” اظهار می­دارند: «اگر تعیین نوع و تعداد کتابهای رسمی کتاب مقدس منوط به این باشد که همه در مورد آن، موافقت کنند، هیچگاه نخواهیم توانست این موضوع را قطعی سازیم».[۱۰]

البته روشن است که این دیدگاه نمی­تواند به طور کامل مورد پذیرش واقع گردد زیرا نگارش برخی از کتابهای عهد عتیق (از جمله کتاب ملاکی) پس از عصر عزرا انجام شده است.

دیدگاه رایج­تر در این زمینه آن است که عهد قدیم در سه مرحله، فرایند قانونی شدن را طی کرده است.

اولین مرحله مربوط به اسفار پنجگانه (تورات) است که در زمان عزرا و نحمیا قانونی اعلام گردید.

کتابهای انبیا نیز اگرچه در زمان اسارت بابلی جمع گردید اما قانونی شدن آن به معنی امروزی، اندکی پیش از سال ۲۰۰ قبل از میلاد به وقوع پیوست. دلیل ذکر شده در این مورد نیز مطلبی است از نوه یشوع ابن سیراخ (که آثار جدش را به یونانی ترجمه کرده)، که می­گوید: “یشوع” عمر خود را به تدریس کتاب تورات و کتب انبیاء وقف کرده بود. این مطلب نشانگر آن است که در زمان یشوع این کتابها قانونی بوده است و از آنجا که طبق مشهور، کتاب یشوع ابن سیراخ در سال ۱۸۰ میلادی نگاشته شده است پس باید کتابهای انبیا مدتی پیش از نگارش این اثر، قانونی شده باشد.[۱۱]

در مورد مکتوبات نیز اعتقاد بر آن است که این کتابها پیش از سال ۷۵ قبل از میلاد قانونی شده بوده است زیرا طبق تلمود، سیمون بن شیتاخ[۱۲] در سال ۷۵ قبل از میلاد از سفر جامعه و امثال سلیمان استفاده کرده و در مورد آنها از عبارت “مکتوب” یا “کتاب می­گوید” را به کار می­برد. همچنین در سال ۴۰ میلادی، فیلوی یهودی، اکثر اسفار عهد عتیق را (به جز حزقیال، دانیال، راعوث، استیر، مراثی ارمیا و جامعه) مورد اقتباس قرار می­دهد. و همین مسأله دلیل آن شده است که برخی از عالمان اظهار دارند که بخش مکتوبات در زمانی پیشتر از این، قانونی شده بوده­اند.[۱۳]

البته قانونی شدن و نهایی شدن مجموعه کتابهای عهد عتیق در شورای جامنیا[۱۴] در سال ۹۰ میلادی صورت پذیرفت.[۱۵] در این شورا کتابهای اضافی موجود در ترجمه سبعینیه (که در متن عبری وجود نداشتند) مردود شمرده شدند و متن عبری کتاب مقدس به عنوان نسخه معتبر شناخته گردید. البته با این وجود باید دانست که پذیرش قطعی تصمیمات این شورا بیش از نیم قرن طول کشید و در حدود سال ۱۵۰ میلادی بود که این تصمیم شورا، به طور کلی مورد پذیرش قرار گرفت.[۱۶]

دانشمندان جدید نیز تا مدتهای مدید، همین دیدگاه مشهور سنتی را (البته با اندکی تفاوت) می­پذیرفتند. بنابر این باور، قانونی شدن تورات در حدود سال ۴۵۰ ق.م محقق گردیده است. کتابهای انبیا در حدود سال ۲۰۰ ق.م و مکتوبات نیز در حدود سال ۱۰۰ میلادی قانونی شده­اند.

اما پژوهشهای اخیر در این حوزه که از سال ۱۹۷۰ به بعد صورت گرفت نتیجه­ای جدید را پیش روی این دانشمندان قرار داد؛ اینکه قانونی شدن متون مقدس، هرگز یک تصمیم قراردادی که پس از تدوین یا تکمیل شدن یک متن صورت گرفته باشد نبوده است بلکه این متون به اندازه رشد و بالندگی­شان از اعتبار و قانونی شدن برخوردار می­شده­اند.

هسته اولیه قانونی شدن بسیار زود شکل گرفت و اندکی بعد هم از اعتباری قابل توجه برخوردار گردید. زمانی که دیگر متنها افزوده گردید این مجموعه به شکل و ساختاری درآمد که امروزه پیش روی ماست.

از نگاه این دانشمندان، همین نکته می­تواند علت یکپارچه بودن تاریخی و الهیاتی مجموعه بزرگ داستانی کتاب مقدس که از کتاب پیدایش آغاز و تا کتاب پادشاهان ادامه دارد را روشن و آشکار سازد.

همین مسأله را در مورد کتابهای انبیا نیز می­تواند تصور کرد. بنابر این نویسنده­ی اخیر این کتابها، نگارش کتاب خویش را با استفاده و بر اساس کتابهای سَلـَف خویش (که پیشتر اعتبار یافته و قانونی شده بوده) نگاشته است، درست مشابه همان مثالی که در مورد کتابهای تاریخی عهد عتیق ذکر کردیم.

و باز همین مسأله می­تواند توجیه­گر یکپارچگی و اتحاد نگارشی کتابهای انبیا باشد. احتمالا این بخشهای سه گانه کتاب مقدس به موازات هم و در کنار هم مراحل رشد و بالندگی خود را طی کرده­اند.

در سنت مسیحی

تعیین و تأیید تقدس و اعتبار کتابهای عهد عتیق، برای اولین بار و به صورت رسمی در سال ۳۹۳ میلادی در شورای هیپو[۱۷] صورت پذیرفت. در این شورا دیدگاه شورای جامنیا در رد نسخه یونانی کتاب مقدس پذیرفته نشد و اعتبار نسخه یونانی کتاب مقدس مورد تأیید قرار گرفت. این دیدگاه در دو شورای کارتاژ که در سالهای ۳۹۷ و ۴۱۹ میلادی برگزار شد نیز مورد پذیرش و تأیید قرار گرفت.[۱۸]

این دیدگاه مورد پذیرش عموم مسیحیان قرار گرفت و تا زمان اصلاحات در مورد آن، اختلاف نظری وجود نداشت. در عصر اصلاحات نیز “مارتین لوتر” در مورد اسفار قانونی اعتراضی نشان نداد و حتی در اعترافنامه آوگسبورگ (۱۵۳۰٫م) چیزی در مورد اسفار کتاب مقدس ذکر نگردید. اما تسوینگلی و کالون، کتابهای قانونی را ذکر کرده و آنها را همان کتابهای پیدایش تا ملاکی (یعنی ۳۹ کتاب) دانستند. در مواجهه با این امر بود که کلیسای کاتولیک، شورای ترنت را برگزار کرد و اعلام کرد که نظر شوراهای هیپو و کارتاژ معتبر و صحیح است و کتابهای پیدایش تا ملاکی، کتابهای قانونی اولی و دیگر کتابهای موجود در ترجمه یونانی، کتابهای قانونی ثانوی هستند.[۱۹]

معیارهای مقدس شمردن کتابهای عهد قدیم از سوی مسیحیان

در اینکه کتابهای عهد عتیق با چه معیار و ملاکی مقدس شمرده می­شوند میان کلیساهای کاتولیک از یک سو و کلیساهای پروتستان از سوی دیگر، اختلاف نظر وجود دارد.

کاتولیک­ها عموما بر این باورند که اعتبار کتابهای قانونی در گروی تصمیم کلیساست و این کلیساست که اعتبار و تقدس یک کتاب را تعیین می­کند.

در طرف مقابل، پروتستانها این دیدگاه را به شدت مردود شمرده و بر این باورند که اقتدار و مرجعیت کتاب مقدس در گروی تأیید آن از سوی هیچ مرجع خارجی نیست بلکه کلیسای مسیحی تنها توانسته است اعتبار و تقدس این کتابها را کشف کند.[۲۰]

از نگاه پروتستانها آسمانی بودن تعالیم کتاب مقدس و جلال و عظمت آن، ظاهر ساختن راه نجات انسان و کامل بودن هر یک از کتابها، بیانگر و روشنگر مقدس بودن این کتابهاست.[۲۱]

البته معمولا تمامی کلیساها در تبیین علت مقدس شمردن این کتابها دلایلی را عنوان می­کنند که یکی از مهمترین این دلایل، شهادت حضرت مسیح در مورد کتابهای عهد عتیق است.[۲۲]

فرایند قانونی شدن کتابهای عهد جدید

قبل از هر چیز باید به این نکته توجه داشت که قانونی شدن عهد جدید هرگز نتیجه تصمیم یک یا چند شورای کلیسایی نبوده است. بنابر این امکان اینکه زمانی خاص برای تعیین قانونی شدن این کتابها مشخص گردد وجود ندارد و نه نام اشخاصی که آنها را مشخص کردند. و نه اینکه آنها در شورای کلیسایی خاصی مصوب شده باشند. تصور برخی بر اینکه این کتابها در شورای لاودکیه (۳۶۴ .م) معین شده­اند صحیح نیست.[۲۳]

قانونی شدن کتابهای عهد جدید، محصول فرایندی بلند مدت بود. کتابهای عهد جدید تا مدتهای مدید هرگز به عنوان بخشی از کتاب مقدس خوانده نمیشد.

ایرنئوس اسقف لیون (در اواخر قرن دوم میلادی) یکی از نخستین کسانی است که در کنار عهد عتیق از عهد جدید نیز به عنوان کتاب مقدس سخن میگوید زیرا در میان مسیحیان اولیه، کتاب مقدس در ابتدا به معنای عهد عتیق بود.[۲۴]

اولین لیستی که از کتابهای عهد جدید عرضه گردید توسط مارکیون بود. او مجموعه­ای را که متشکل از انجیل لوقا و ده رساله از پولس بود را به عنوان کتابهای قانونی و معتبر عرضه داشت. البته او دو باب اول انجیل لوقا را که مربوط تولد حضرت عیسی بود را حذف کرد و نیز بخشهایی از رساله­های پولس را که مرتبط و مشابه به عهد قدیم بود را حذف کرد. البته کلیسا او را بدعتگزار شناخته و طرد کرد.[۲۵]

به دنبال این عمل مارکیون، ایرنئوس در سال ۱۸۰ میلادی، لیستی از کتابهای معتبر را ارائه داد که عبارت بود از:

اناجیل چهارگانه[۲۶]، اعمال رسولان، رومیان، اول و دوم قرنتیان، غلاطیان، افسسیان، فیلیپیان، کولسیان، اول و دوم تسالونیکی، اول و دوم تیموتاؤس، تیطس، اول پطرس، اول یوحنا و کتاب مکاشفه.[۲۷]

همچنین در “قانون موراتوری” که یکی از مهمترین کشفیات قرن هجدهم میلادی در مورد تاریخ مسیحیت به شمار می­آید، نویسنده، فهرستی از کتابهای عهد جدید را ارائه کرده؛ لیستی که احتمالا در مقابل دیدگاه مارکیون نگاشته شده است.

این فهرست شامل اناجیل چهارگانه، اعمال رسولان، ۹ رساله پولس به کلیساهای مختلف و ۴ رساله او به اشخاص، رساله یهودا، دو رساله یوحنا، کتاب مکاشفه، رساله پطرس، و کتاب شبانی هرمس[۲۸] بود (که در مورد این کتاب آخری می­گوید این کتاب خوب است در کلیساها خوانده شود ولی نمی­توان آن را همسان سایر کتابها قرار داد).[۲۹]

ائوسبیوس مورخ شهیر کلیسا در قرن چهارم میلادی نیز در مورد کتابهای عهد جدید می­نگارد:

« اکنون که ما به این نقطه رسیده­ایم، جا دارد کتاب­های عهد جدید را که قبلا اشاره کردیم، جمع بندی کنیم. بنابر این خوب است که چهار انجیل را در آغاز قرار دهیم و کتاب اعمال رسولان پس از آنها باشد. سپس رساله­های پولس می­آیند و به دنبال آن رساله اول یوحنا وجود دارد که اصیل شمرده می­شود و همین طور است رساله پطرس (تنها به رساله اول پطرس اشاره شده) پس از این مکاشفه یوحنا را قرار می­دهیم اگر واقعا درست باشد… آنچه گفتیم به نوشته­های مورد قبول مربوط می­شد. اما رساله­های مورد اختلاف که بان این وصف بیشتر مردم با آنها آشنا هستند، آنچه رساله یعقوب خوانده می­شود وجود دارد و رساله یهودا و رساله دوم پطرس و رساله­های دوم و سوم یوحنا که به آن انجیل­نویس منسوب شده است، خواه از وی باشد یا یکی از اشخاص همنام او…. همچنین به طوری که گفتم، مکاشفه یوحنا اگر درست به نظر برسد. همان طور که گفتم، برخی این کتاب را رد می­کنند ولی کسانی هم آن را ضمن نوشته­های مقبول قرار می­دهند. برخی افراد، انجیل عبرانیان را نیز جزو آن کتابها محسوب می­کنند».[۳۰]

به هر حال، شواهد تاریخی نشانگر آنست که در مورد کتابهای عهد جدید، تا قرن چهارم میلادی توافقی وجود نداشته است.[۳۱] شاید بتوان ارائهی اولین فهرست کامل از عهد جدید را به آتاناسیوس نسبت داد. وی در سال ۳۶۷ میلادی بیست و هفت کتاب را در عهد جدید قانونی اعلام نمود و این همان چیزی است که امروزه نیز مورد پذیرش کلیساهاست. با این حال تا مدتها بر سر برخی از کتابهای عهد جدید اختلاف وجود داشته است. به عنوان مثال کلیسای غرب در مورد اعتبار رسالهی به عبرانیان تردیدهایی داشت و یا مثلا کلیسای شرق در مورد کتاب مکاشفه اظهار تردید میکرد. همچنین رسالهی دوم پطرس، رسالهی دوم و سوم یوحنا و رسالهی یهودا از عهد جدید حذف شده بود.[۳۲]

در نهایت بعد از شورای داماسین[۳۳] در سال ۳۸۲ و سومین شورای کارتاژ در سال ۳۹۷ موضوع کتب رسمی عهد جدید در مغرب زمین کاملا قطعی گردید. کلیساهای یونانی زبان هم تمام کتب عهد جدید فعلی را تا پیش از سال ۵۰۰ میلادی پذیرفتند و بدین طریق، این موضوع در مشرق زمین هم قطعیت یافت.[۳۴]

معیارهای مقدس­شمردن کتابهای عهد جدید از سوی مسیحیان

اولین نکته در مورد عهد جدید آن است که از نظر تاریخی، مسیحیان اولیه چه ملاکهایی را برای پذیرش این کتابها مورد نظر قرار داده­اند.

با مراجعه به متون تاریخی و نوشتجات آباء کلیسا می­توان دریافت که مسیحیان اولیه، چند اصل کلی را در پذیرش اعتبار هر یک از کتابهای عهد جدید مد نظر داشته­اند.

اولین اصل کلی آن بود که کتابهای مقدس می­بایست توسط رسولان مسیح و یا شاگردان آنها نگاشته شده باشد.

اصل دیگری که برای انتخاب رعایت می­شد عبارت بود از مناسب بودن قرائت آن در ملاء عام بنابر این محتوای هر یک از کتابها باید به گونه­ای تشخیص داده می­شد که مناسب استفاده در مراسم عبادی و کلیساها باشد.

اصل سوم این بود که هر یک از این کتابها باید مورد قبول همه باشد.

همچنین لازم بود محتوای کتاب از نظر روحانی در درجه عالی باشد.

و بالاخره اینکه لازم بود در کتاب، دلیلی حاکی از الهامی بودن توسط روح­القدس وجود داشته باشد.[۳۵]

این اصول از جمله مواردی است که ادعا می­شود در پذیرش کتابهای عهد جدید از سوی مسیحیان اولیه نقش اساسی و مهم را ایفا کرده است.

نکته دیگری که در مورد عهد جدید باید مورد توجه قرار گیرد آنست که ملاک فرقه­های مختلف مسیحی در مورد پذیرش این کتابها چیست؟ آیا صرف انتخاب و پذیرش آن از سوی مسیحیان اولیه در معتبر شمردن آنها کافی است؟ آیا مقدس بودن این کتابها به خاطر اعتباری است که کلیسا به آنها می­بخشد یا آنکه اعتبار و تقدس این کتابها را باید از درون خود این کتابها کشف کرد؟

در این زمینه نیز همان اختلاف نظر میان کلیساهای کاتولیک و کلیساهای پروتستان وجود دارد.

چنانکه پیشتر گفته شد کلیسای کاتولیک در مورد تقدس هر کتاب بر این باور است که اعتبار کتاب، منحصرا از سوی کلیسا تعیین می­شود و در حقیقت آن کتابی معتبر است که کلیسا آن را تعیین کرده باشد و راه دیگری برای تعیین تقدس و اعتبار یک کتاب وجود ندارد.[۳۶]

قدیس آگوستین در این باره اظهار می­دارد: اگر اقتدار کلیسای کاتولیک در خصوص انتخاب انجیلها نبود، من به انجیلها ایمان نمی­داشتم (آنها را به عنوان منبع معتبر قبول نمی­کردم).[۳۷]

در طرف مقابل، کلیساهای پروتستان قرار دارند. پروتستانها بر این باورند که اعتبار هر یک از کتابها عهد جدید از سوی خداوند مشخص شده است و راه تشخیص آن نیز شهادت درونی این کتابها بر اینکه آنها از طرف خدا هستند یا سرشت مقدس­گونه آنها یا رفعت و علو ذاتی این کتابهاست.

مارتین لوتر، رهبر بزرگ نهضت اصلاحات در این زمینه یک شرط اصلی را برای پذیرش تقدس هر کتاب مطرح ساخت. او بر این باور بود که تمامی کتابها باید از یک معیار مشخص ایمانی یعنی عادل­شمرگی از طریق ایمان تبعیت کنند و بنابر این از نگاه او، هر کتابی که فاقد این معیار باشد، نمی­تواند مقدس شمرده شود. درست بر همین اساس بود که او رساله یعقوب را از لیست کتابهای عهد جدید حذف کرد.[۳۸]

پی‌نوشت:

[۱] – یوسف خلیل، الدکتور القس صموئیل؛ المدخل الی العهد القدیم؛ دارالثقافه المسیحیه، ۱۹۹۳م، ص ۳۲

[۲] – البته باید توجه داشت که کلمه Canon دارای معانی مختلفی از جمله معین کردن اصول ایمانی، مشخص­کردن مقدسان کلیسا، مشخص کردن قواعد و متون عبادی و… است اما در اینجا مراد ما Canon of Scripture است. ر.ک: K. Flinn, Frank, Encyclopedia of Catholicism, (Facts on File, New York, 2007), pp.121 – ۱۲۲

[۳] – مک گراث، الستر؛ در آمدی بر الهیات مسیحی؛ ترجمه عیسی دیباج، کتاب روشن، ۱۳۸۵ ه‏ش، چاپ اول، ص ۲۰۷

[۴] – canonized

[۵] – Rogerson, J. W. & Judith, M. Lieu, The Oxford Handbook Biblical Studies, (Oxford University Press, 2006, 1st ed.), p.783

[۶] – تثنیه ۳۱: ۹ ۱۲

[۷] – یوسف خلیل، الدکتور القس صموئیل؛ پیشین؛ ص ۳۳

[۸] – البته معمولا در مورد عزرا از لقب کاهن استفاده می­شود و نه “نبی”.

[۹] – محمدیان، بهرام و دیگران؛ دایره المعارف کتاب مقدس؛ انتشارات روز نو، ۱۳۸۰ه‏ش، چاپ اول، ص ۵ و تیسن، هنری؛ الهیات مسیحی؛ ترجمه ط. میکائیلیان، انتشارات حیات ابدی، بیتا، ص ۵۹

[۱۰] – تیسن، هنری؛ الهیات مسیحی؛ پیشین

[۱۱] – یوسف خلیل، الدکتور القس صموئیل؛ پیشین؛ ص ۳۸

[۱۲] – Simon Ben Shetach

[۱۳] – پیشین، ص ۳۸ ۳۹

[۱۴] – Jamnia

[۱۵] – وان وورست، رابرت ای؛ مسیحیت از لابلای متون؛ ترجمه جواد باغبانی و عباس رسولزاده، انتشارات موسسه امام خمینی، ۱۳۸۴ ه ش، چاپ اول، ص ۴۳

[۱۶] – یوسف خلیل، الدکتور القس صموئیل؛ پیشین؛ ص ۳۹

[۱۷] – Council of Hippo

[۱۸] – پیشین

[۱۹] – پیشین، ص ۳۹ ۴۰

[۲۰] – مک گراث، الستر؛ پیشین؛ ص ۲۰۸

[۲۱] – الأمیر کانی، قس جیمس انس؛ نظام التعیم فی علم اللاهوت القویم؛ مطبعه الأمیر کان، ۱۸۸۸م، ج ، ص ۶۶

[۲۲] – پیشین

[۲۳] – پیشین، ص ۶۹

[۲۴] – لین، تونی؛ تاریخ تفکر مسیحی؛ ترجمه روبرت آسریان، انتشارات فرزان، ۱۳۸۰ه‏ش، چاپ اول، ص ۲۲

[۲۵] – عبدالعزیز، فهیم؛ المدخل الی العهد الجدید؛ دار الثقافه المسیحیه، بی‏تا، ص ۱۵۳

[۲۶] – ایرنئوس در مورد اینکه، چرا تعداد اناجیل قانونی را چهار انجیل اعلام کرده­اند اظهار می­دارد: «امکان ندارد که انجیلها بیشتر یا کمتر از آنچه هستند باشند، زیرا همانطور که در جهان چهار منطقه برای سکونت وجود دارد و چهار باد اصلی هست… بسیار مناسب می‏باشد که کلیسا دارای چهار ستون باشد و از هر طرف حیات بدمد». البته این استدلال ایرنئوس، حتی از سوی خود مسیحیان نیز مردود شناخته شده است. ر.ک: تنی، مریل. سی؛ معرفی عهد جدید؛ ترجمه ط. میکائیلیان، انتشارات حیات ابدی، ۱۳۶۲ش، ص ۱۴۶

[۲۷] – عبدالعزیز، فهیم؛ پیشین

[۲۸] – Shepherd of Hermas

[۲۹] – پیشین

[۳۰] – پیترز، اف ئی؛ یهودیت مسیحیت و اسلام؛ ترجمه حسین توفیقی، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان ومذاهب، ۱۳۸۴ه‏ش، ج ۲، ص ۷۵ ۷۶

[۳۱] – البته برخی مایلند که زمان پذیرفته شدن و اتفاق نظر بر سر کتابهای عهد جدید را به قرن سوم میلادی بازگردانند. ویلیام میلر در این باره می­نگارد: چون قرن سوم رسید، شک و تردید کاملا محو و ناپدید شد و عموم مسیحیان، ۲۷ کتاب عهد جدید را قبول کردند. (ر.ک: میلر، ویلیام؛ تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران؛ ترجمه علی نخستین، انتشارات اساطیر، ۱۳۸۲ ه‏ش، چاپ اول، ص ۷۵) این در حالی است که شواهد متعدد تاریخی، نشانگر آنست که بی­تردید تا قرن چهارم میلادی و حتی پس از این تاریخ نیز اتفاق نظر در مورد کتابهای عهد جدید، وجود نداشته است.

[۳۲] – مک گراث، الستر؛ پیشین؛ ص ۴۴ ۴۵ و میلر، ویلیام؛ پیشین؛ ص ۷۵

[۳۳] – Damasine Council of Rome

[۳۴] – تیسن، هنری؛ پیشین؛ ص ۶۰

[۳۵] – پیشین، ص ۵۹

[۳۶] – پروتستانها این دیدگاه کلیسای کاتولیک را مشتمل بر “دور منطقی” می­دانند. آنها می­گویند که از نگاه کاتولیک­ها اعتبار کلیسا، خود برخاسته از متن کتاب مقدس است و اگر بخواهیم اعتبار کتاب مقدس را نیز در گروی پذیرش آن از سوی کلیسا بدانیم، مرتکب دور خواهیم شد. بنابر این، اعتبار کتاب مقدس در گروی اعتبار کلیساست و اعتبار کلیسا در گروی اعتبار کتاب مقدس است.

[۳۷] – New Catholic Encyclopedia, (Gale, 2003, 2nd ed.), vol.3, p.21

[۳۸] – Ibid

منبع: سایت پژوهشکده باقر العلوم (علیه السلام)

 

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید

بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن