با توجه به اینکه عرفان حلقه از قرآن تغذیه می کند، چه اشکالاتی برآن وارد است؟

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #681
    adyanuniv
    سرپرست کل

    عرفان حلقه که از علني شدن آن در ايران کمتر از يک دهه مي گذرد، در سال هاي اخير دوره ها و کلاس هايي توسط اين گروه برگزار شده است.
    عرفان حلقه که از علني شدن آن در ايران کمتر از يک دهه مي گذرد، در سال هاي اخير دوره ها و کلاس هايي توسط اين گروه برگزار شده است.
    متأسفانه برخي از ابتدا با اين تصور که آموزه هاي عرفان حلقه با اصطلاحات و تعابير عرفان اسلامي مطابقت دارد عرفان حلقه را همراهي کردند. چنين پنداري باعث شد که بسياري با اعتماد به اين چهره هاي مذهبي در کلاس ها و دوره هاي عرفان حلقه حضور پيدا کنند. اما در ادامه با آشکار شدن اينکه برخي سردمداران عرفان حلقه التزامي به مسائل شرعي ندارند و آسيب هاي عملي هم چون اختلاط در جلسات عرفان حلقه راه پيدا کرده است، بسياري از جذب شدگان اوليه دچار ترديد شدند و راه خود را جدا کردند.1
    علیرغم ادعای این جریان نوظهور که مدعی ارائه عرفان اسلامی می‌باشد، با بررسی آموزه‌های عرفان حلقه می‌توان به ایرادات و مشکلات آن پی برد. در ادامه به بعضی از نقدهای وارده بر این جریان به طور خلاصه اشاره می‌شود.
    عرفان ديني يا غيرديني؟
    يکي از محورهاي قابل رصد در کتب عرفان حلقه که ديني بودن مباني اين فرقه را به طور جدي مورد ترديد قرار مي دهد، نگاه اين جريان به نقش دين در سلوک معنوي است.
    بنیانگذار این عرفان، در تبیین واژه «شبکه شعور کيهاني»، ضمن اين که اين شبکه را مجموع هوش و خرد حاکم بر هستي مي داند، آن را داراي خالق معرفي مي کند2 و از طرف ديگر نقشي که وي به اين شبکه مي دهد، از حيث نظري و مفهومي جايي براي حضور خدا نمي گذارد!!
    اين عامل مشترک فکري انسان ها که در عرفان حلقه بر آن تأکيد مي شود، اگر کسي در خارج آن را مصداق يابي کند؛ شبکه اي است که کارش در درمان گري خلاصه مي شود!!
    همچنین با تقسیم اعتقادات به دو بخش زيربنا و روبنا، تمامي آن چه در دين الهي اسلام به عنوان اصول دين معرفي شده است که اعتقاد به توحيد و خدا باوري هم در رأس آن قرار دارد، همگي از نظر سردمداران عرفان حلقه جزء شاخ و برگ هاست و اساساً در درجه دوم اهميت قرار دارند.
    نکته مهم تر اين است که به جاي زيربناهاي اعتقادي و اصول دين، مفهومي جعلي و جديد جايگزين شده است به نام «شبکه شعور کيهاني». طبق اصل بالا، کسي که به شعور کيهاني ايمان داشته باشد در حقيقت اصول عقيدتي اش کامل است و اگر کسي به اين شبکه شعورمند معتقد نباشد، چون زير بنا را تحصيل نکرده است به هر چه که باور داشته باشد، سودي به حالش نخواهد داشت؛ هرچند که آن باور، باور به خدا و رسولانش و عالم رستاخيز باشد. اما اگر کسي که به شبکه شعور جهاني ايمان بياورد، اگر به ولايت معصومين هم باور نداشته باشد، اشکالي در عقايد و باورهايش نيست.
    هر چند در عرفان حلقه تلاش مي شود که برای خود تأييدات قرآني دست و پا کنند، ولي واقعيت آن است که هدف آنان از تمسک به ادله ديني، اين است که نشان دهند آموزه هاي اسلامي هم تعليمات عرفان حلقه را تأييد مي کند، نه اين که اين عرفان برآمده از اسلام است.
    بنیانگذار این جریان، عرفان را محصولِ دين و شريعت نمي داند و تلازمي بين دين داري و عرفان نمي بيند و اديان الهي را نه به عنوان مصدر و پشتوانه عرفان، بلکه در حد تأييدکننده عرفان مي داند. به همين علت است که وي در کتابش حتي يک بار از پيامبر خاتم ياد نمي کند و تمام سعي اش بر اين است که بگويد بدون نياز به دين و شريعت مي توان مستقيم با خدا ارتباط گرفت و عارف شد. به همين جهت است از نگاه وي نوع دين مهم نيست و عرفان حلقه با دين شخصي افراد کاري ندارد.
    عرفانِ شريعت ستيز
    دومین محور انتقادی در عرفان حلقه، نوع نگاه این جریان به شریعت می‌باشد. «شريعت» در نگاه بزرگان معرفت، چنان مهم است که به عنوان معيار و ضابطه شهود رحماني و غيررحماني مطرح است. از نگاه عارفان اصيل اسلامي، ميان «شريعت و طريقت و حقيقت» ارتباط ناگسستني وجود دارد. «طريقت» همان آداب سلوکي اسلام است که طبق آن سالک مسلمان، در قالب قواعد وآدابي به پيمودن راه سير و سلوک و کسب معرفت مي پردازد و «حقيقت» دست يابي به حقايق و معارف شهودي است که پس از عمل به دستورات شريعت و پيمودن منازل طريقت، به قلب عارف مي تابد.
    از نگاه عرفاي مسلمان شريعت و طريقت و حقيقت در طول همديگرند و «طريقت»، باطن «شريعت» است و «حقيقت»، باطن طريقت محسوب مي شود و هر کدام ضمن اينکه محافظ مرتبه بعدي است، مرتبه اي از دين را تشکيل مي دهند.
    بنا بر آنچه گفته شد؛ نگاه عرفان حلقه به شريعت با آنچه در عرفان اصيل اسلامي وجود دارد بسيار متفاوت و دور از حقيقت است.
    در عرفان حلقه از همان قدم اول ظواهر شرعي تأويل مي شود و براي مناسک ديني، صورت هاي دروني ترسيم مي شود به گونه اي که اين صورت هاي دروني، ما را از افعال خارجي بي نياز مي کند. چنان که مؤلف کتاب عرفان کيهاني «نماز» را «اتصال» معنا مي کند!
    به همين جهت هيچ گاه در دوره هاي عرفان حلقه، نماز با تعريف فقهي (يعني عملي که با شرايط و اجزاء خاص بايد انجام پذيرد)، مورد توصيه و تأکيد قرار نمي گيرد بلکه يک خانم مسلمان مي تواند با توجه دروني و اتصال قلبي، نمازش را در حال آشپزي نيز ادا نمايد!!
    با اين وصف واژه شريعت در کتب عرفان حلقه، يک اصطلاح جديد است که هيچ اشتراک معنايي با اصطلاح رايج در منابع عرفان اسلامي ندارد.
    به حاشيه راندن عقل
    عقل ستیزی در عرفان حلقه نیز همچون سایر عرفان‌های نوظهور، یکی از محورهای کلیدی می‌باشد.
    در عرفان حلقه «عقل» چنين توضيح داده مي شود: «عقل پيوسته با کارهايي که منافع ملموس و مادي نداشته باشد، مخالفت مي کند و هر کجا که انسان بخواهد کار دل را دنبال کند، مخالفت سرسختانه نشان مي‌دهد. براي نمونه وقتي که شخصي بخواهد تجربه اي ماورائي و غيرمتعارف پيدا کند، عقل به شدت واکنش نشان داده و چنين دنيايي را منکر مي شود.»3 وي در جاي ديگر مي گويد: «در اکثر مواقع تبعات عشق با مخالفت عقل مواجه مي شود. براي مثال اگر کسي جاي خود را به ديگري بدهد و ايثار و فداکاري بکند، اين عمل توجيه عاقلانه اي نداشته و عقل آن را رد مي کند.»4
    در حالي که برخلاف آن چه بنیانگذار این عرفان، پنداشته است؛ «عقل» جهت دست يابي به حقايق و معارف توحيدي، نه فقط مانع تراشي نمي کند، بلکه اين دو هم افق هستند و عقل در ساحت عالم معنا، انسان را در ادراک حقيقت مدد مي‌رساند. چنان که بزرگان عرفان اسلامي يادآور شده اند. بنابراین ادعاي رهبر عرفان حلقه که مي گويد: «اگر کسي بخواهد جايش را به ديگري ببخشد و ايثار کند اين عمل توجيه عاقلانه ندارد و عقل آن را رد مي کند»؛ چنين حکمي را بزرگان معرفت نه حکم عقل سليم، بلکه حکم عقل آميخته با توهمات مي دانند. عقل با اعمالي مانند ايثار نه فقط مخالفتي ندارد، بلکه چنين اموري کاملاً توجيه عاقلانه دارد.
    عرفان حلقه و شيطان گرايي
    از جمله مباحثي که در عرفان حلقه به صورتي پررنگ تبليغ مي شود، نگرشي جديد، به موجودي به نام «شيطان» است. اين نگرش از آنجا که به عنوان يک بينش اسلامي در کتب عرفان حلقه ارائه مي شود، نياز به بررسي و نقد دارد.
    در کتاب هاي عرفان حلقه آمده است: «براي به وجود آمدن چرخه جهان دو قطبي (مَلَک جاري کننده قانون تضاد)، وجود عامل تضاد ضرورت داشت و براي اين منظور، ابليس به فرمان سجده بر آدم اعتنا نکرد و اين وظيفه را انجام داد.»5
    در فايل صوتي که از رهبر عرفان حلقه منتشر شده است و در بسياري از سايت ها وجود دارد، عنوان مي شود: «شيطان اول موحد عالم است. چون به غيرخدا اصلا سجده نکرد».
    وي اضافه مي کند: «خدا با خلقت آدم، خواست شيطان را آزمايش کند. اگر شيطان سجده مي کرد، خدا به او مي گفت که مگر به تو نگفتم به غير من سجده نکن».
    وي در يکي از نوشته هاي خود مي نويسد: «خداوند به ابليس مأموريت داد که به فرمان سجده بر آدم اعتنا نکند و او نيز اين مأموريت را پذيرفت و برخلاف ملائکي که بر آدم سجده کردند (يعني هرکدام در مقطعي از مقاطع حرکت آدم در چرخه جهان دو قطبي تحت سيطره او درمي آيند) از فرمان سجده سرپيچي کرد و به اذن خداوند تا پايان سير او در جهان دو قطبي، به سجده در برابر وي در نخواهد آمد. يعني تا مقطع معلومي بر سر نقش خود پابرجا خواهد بود.»6
    جاي ديگر مي گويد: «پس تبعيت نکردن از فرمان سجده در ظاهر نافرماني است و اگر نافرماني نبود تضادي هم نبود؛ اما در عين حال، فرمانبرداري است. چون خداوند آن را از پيش تعيين کرده است. خداوند با امر به اين که ابليس جز بر او سجده نکند، نقش موحدي را به او مي دهد که براي انجام مأموريت خود از جهان تک قطبي (بارگاه الهي) رانده مي شود.»7
    در حالی که این مطلب در مخالفت صریح با آیات قرآنی و روایات وارد شده می‌باشد. به راستي در کجا آمده که خدا از قبل دستور جدايي و امر مجزايي براي شيطان صادر کرده باشد که بر غير من سجده نکن؟ در کدام حديث يا آيه وارد شده که امر به سجده بر آدم ـ که خطاب به همه ملائکه بود ـ فقط براي امتحان شيطان بوده است؟ در کدام منبع آمده است که شيطان يک مأموريت قبلي از خداوند دريافت کرده بود که در نتيجه بعد از دستور عام «اسجدوا»، شيطان مي‌بايست دستور قبلي را اصل و اساس قرار دهد و از دستور دوم سرپيچي کند؟ که در نتيجه، اين سرپيچي، نه فقط براي شيطان معصيت به حساب نيايد؛ بلکه اين سرپيچي نشان از کمالِ توحيد براي شيطان بدهد!
    به گزارش قرآن فقط يک امر وجود داشت و آن هم امر «اسجدوا» است و مخاطب هم همه فرشتگان بودند. از همه اين ها گذشته، سجده به آدم عين توحيد بود. چرا که درخواست مستقيم خداوند بود و از آن جا که اين امر از جانب خود خداوند صادر شده بود، سجده به آدم در حقيقت سجده به خداوند بود نه خلاف توحيد.
    بنیانگذار عرفان حلقه در این موضوع، نتوانسته بین اذن تکويني خداوند و خواست تشريعي او تفکیک قائل شود. او تصور کرده است که اگر خدا واقعاً مي خواست شيطان سجده کند، پس شيطان قدرت مخالفت نداشت.
    اوامر تشريعي همان مطالبه خداوند از بندگان و موجوداتِ داراي اختيار است که در قالب احکام پنجگانه (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) خود را نشان مي دهد و امر تکويني، همان اراده الهيه است که تحققش حتمي است و هرگز تخلف نمي پذيرد.
    در جريان سجده ابليس بايد دانست که امر به سجده، امري تكويني نبوده، چرا که در آن صورت تخلف ابليس امکان نداشت.
    در مورد شيطان مسئله اين است که؛ شيطان به جهت سرپيچي در برابر فرمان تشريعي سجده، گرفتار عذاب الهي مي باشد، اگرچه به جهت تکويني خداوند مي توانست اراده خودش را بر او حاکم کند و قدرت تخلف نداشته باشد.
    در مورد اعمال انسان ها نيز اراده تشريعي خداوند و مطالبه او از بندگان اين است که ما به تکاليف عمل کنيم، اما از جهت تکويني اذن داده که در سايه اختيارمان برخلاف فرمان او عمل کنيم. اين اذن تکويني مخالفت و اجازه ارتکاب گناه با خواست و اراده تشريعي او بر انجام واجبات، دو مقام و مقوله اي است که وجود هر دو به طور همزمان امکان دارد.
    در عباراتي که از منابع عرفان حلقه نقل شد، ملاحظه مي شود که وي حتي گناهِ تمرُّد شيطان را به گردن خدا مي اندازد و عدم سجده شيطان را نقشه خود خدا معرفي مي کند و در عمل کارشيطان را برتر از ديگر ملائک نشان مي دهد؛ چرا که خداوند از قبل حرف هاي درگوشي با شيطان داشت؛ ولي ديگر ملائک در اين محفل خصوصي راهي نداشتند. در حالي که قرآن کار ديگر ملائک را با تعظيم و تکريم ياد مي کند و از آن ها تمجيد مي کند؛ زيرا فرمان برداري داشته اند و سرپيچي شيطان را ناشي از تکبر او و نافرماني تشريعي او مي داند. خداوند بارها و بارها در کتاب آسمانيش به مذمت و سرزنش شيطان پرداخته و رجيم بودن و رانده شدن شيطان را به خاطر همين نافرماني مي داند.
    اشتباه مؤلف کتاب عرفان کيهاني در اين باب، آميختگي و خلط دو مقام اذن تکويني و اذن تشريعي است.
    در ادامه به آیاتی که به عصیان و سرپیچی شیطان از فرمان خداوند، تصریح دارد، اشاره می‌شود که خداوند شیطان را مورد لعن قرار داده و شیطان را از کافرین بر می‌شمارد.
    اگر گفتار طاهري در باره شيطان را بپذيريم، بايد بگوييم که خدا شيطان را فریب داد؛ چرا که از يکطرف وي را مأمور به عدم سجده بر آدم کرد و از طرف ديگر بعد از سجده نکردن شيطان، او را لعن کرد و از درگاه رحمت خويش اخراج کرد.
    بنابراین در حالی که در عرفان حلقه، شيطان يکي از موحدين معرفي مي شود و تمرد شيطان از دستور خداوند را نشانه ايمان او مي شمارند، در قرآن نه فقط عصيان شيطان را گوشزد مي کند؛ بلکه به طور صريح انگشت روي کفر شيطان مي گذارد. شيطان در عرفان حلقه، يک فرشته و مَلَک معرفي مي شود؛ اين نگاه، نگاه يهودي ـ مسيحي به شيطان است، قرآن کريم تصريح مي کند شيطان از جنيان بود و جنس او از آتش بود، شيطان فقط در صف فرشتگان بود و از جنس آن ها نيست.
    ترک نماز، خارج شدن از دامن پاک اهل بیت(ع) و اختلاط مرد و زن
    از دیگر آسیب‌های این جریان، تارک‌الصلاه شدن پیروان این جریان است. در این فرقه افراد به بهانه عدم کیفیت در نماز و عبادات، به ترک نماز و سایر عبادات تشویق و ترغیب می‌شوند. قطعاً کسی با کیفیت یافتن نماز مشکلی ندارد ولی روشی که عرفان حلقه در این باره پیشنهاد می‌دهد غیر دینی و غیر عقلانی است. یکی دیگر از پیامدهای منفی عرفان حلقه برای افراد، خارج شدن آنها از دامان پاک اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است. در آموزه‌های فرقه عرفان حلقه، توسل و توجه به اهل بیت (ع) شرک محسوب می‌شود و تنها واسطه بین مردم و عالم بالا، شبکه شعور کیهانی معرفی می‌شود این موضوع حتی در کتب این فرقه از جمله کتاب عرفان کیهانی ص 71 وارد شده است. جالب است که اتصال مردم به این شبکه، تنها از طریق آقای طاهری و مسترهایش صورت می‌پذیرد!!
    یکی دیگر از آسیب‌های عرفان حلقه، عادی شدن رابطه زن و مرد نامحرم به نام عرفان است! در جلسات عرفان حلقه، به بهانه خارج کردن جن و روح از یکدیگر، مرد و زن با هم تماس بدنی پیدا می‌کنند.
    در کنار اشکالات و آسیب‌های فوق، نکته دیگری که بسیاری از پیروان عرفان حلقه را دچار آسیب‌های فراوان کرده است، ادعای فرادرمانی و انرژی کیهانی می‌باشد که در کلاس‌های این جریان به شدت تبلیغ می‌شود، در صورتی که نه تنها این امر اثبات نشده است؛ بلکه بسیاری از افرادی که به عضویت در این فرقه در آمدند و در کلاس‌های عرفان حلقه شرکت کردند، دچار آسیب‌های جدی جسمی و روحی شدند. چنانکه اکنون سایتی تحت عنوان « نجات از عرفان حلقه» توسط اعضای سابق این جریان راه اندازی شده که در آن به مشکلات و خطرات مختلف این جریان می‌پردازند که در بسیاری از موارد اذعان دارند که دچار مشکلات شدید روحی شدند.
    در کنار این اشکالات و آسیب‌های، بر تفسیر و تاویل‌های نابجای عرفان حلقه از آیات و روایات قرآن، اشکالات فراوانی وارد می‌باشد.
    بنابراین همانطور که مشاهده می‌شود علیرغم ادعای بنیانگذار و مروجین عرفان حلقه در ارائه عرفان اسلامی، عرفان حلقه در اصول کلی تفاوت‌های اساسی با آموزه‌های عرفانی و الهی اسلام دارد و بیشتر از آموزه‌های عرفان شرقی تاثیر پذیرفته است.
    پی نوشت :
    1. سايت بهداشت معنوي، مصاحبه اسماعيل منصوري لاريجاني.
    2. انسان از منظری دیگر، ص 20 به بعد.
    3. همان، ص74.
    4. همان.
    5. موجودات غيرارگانيک، ص14.
    6. انسان و معرفت، ص 218.
    7. همان؛ سايت عرفان حلقه.
    8. توهین به اهل بیت (ع) در فرقه حلقه، قابل دسترسی در سایت نوظهور.
    جهت مطالعه بیشتر نسبت به اشکالات و آسیب‌های این جریان، به کتاب راه و بي راهه (8) ـ عرفان حلقه نوشته حمزه شریفی دوست مراجعه شود.

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
دکمه بازگشت به بالا
بستن