کوئیلو و ادب فارسی
- This topic has 0 پاسخ, 1 کاربر, and was last updated 7 years پیش by adyanuniv.
-
نویسندهنوشته ها
-
آوریل 28, 2017 در 5:13 ب.ظ #801adyanunivسرپرست کل
درست است که کوئلیو از ادبیات فارسی بسیار تأثیر پذیرفته است و گفتههایش را از ما گرفته است؟ اگر این باشد که نباید با او مخالف باشیم.
پائولو کوئلیو برای نفوذ بین جوانان ایرانی، هم در مسافرتش به ایران و هم در بعضی از مصاحبههایش بهویژه در ایران گفته است شاعرانی بالاتر از شاعران ایرانی نداریم، و ادعا کرده مایۀ اصلی آثارم را از ادبیات کهن ایرانزمین گرفتهام.1
این شعار باعث شده پارهای از خوانندههای آثار وی در ایران تصور کنند که آثار کوئلیو ترجمان ادبیات فارسی و نسخهای بهروزرسانیشده از متون کهن ادب فارسی است. حتی بعضی پا را فراتر گذاشته، میگویند: کوئلیو هم اکنون در خدمت میراث کهن ماست و او دارد ما را در دنیا تبلیغ میکند و ابزار خوبی برای شناساندن ماست؛ ما باید از این ابزار استفاده کنیم و از او قدردان باشیم.
از یک سو میبینیم کوئلیو واقعاً از ادبیات فارسی تأثیر پذیرفته و قرائن زیادی در این باب داریم. از سوی دیگر آسیبهای اساسی در اندیشۀ وی وجود دارد که نمیتوان در ادب فارسی شاهدی برای آن آورد. اکنون چه باید کرد؟ آیا باید منکر تأثیر پذیری وی از متون فارسی شد، یا این که ببینیم وی در نوشتههایش چه میزان از مایههای ادبیات فارسی بهره برده است؟ کدام بخش از تولیدات وی متأثر از میراث کهن ماست؟ در قالب یا در محتوی؟ در موضوع یا روش؟
با اندکی تتبع روشن میشود مهمترین عامل فروش کتابهای کوئلیو در ایران (اینکه نسخۀ جدید ادبیات فارسی است)، استفاده از نام ما برای بدنام کردن میراث ما بوده است. درظاهر وی با ما همسو و همنواست، اما در واقع مسیرها جدا و افقها متفاوت است؛ چراکه وی در آثارش، به جای معرفی درونمایههای غنی ادبیات عرفانی ایران زمین، تحریفی از مفاهیم معنوی عرضه کرده و بشر تشنۀ معنویت را بیش از پیش سرگردان نموده است.
اوج همراهی کوئلیو با ادبیات فارسی، در کتاب کیمیاگر تبلور یافته است. هنر یک نویسنده این است که مفاهیم شناخته شده را در قالبهای جذاب و گیرا عرضه کند. کوئلیو در کیمیاگر حتی قالب را از مولوی تقلید کرده و در شکل و ظاهر هم نوآوری نداشته است؛ یعنی آن مقدار از جذابیت که در کیمیاگر وجود دارد، تقلیدی است که وی از مولوی داشته است؛ اما آیا محتوا و مضمون را هم از میراث ما به عاریت گرفته است؟ با تأسف باید گفت: خیر!
اصلیترین وجه تشابه کیمیاگر با مثنوی، گنجی است که هدف سالک است و در غایتِ سیر معنوی سالک باید کشف شود. مراد مولوی سرمایههای الهی وجود انسان است؛ اما کوئلیو در پایانِ کیمیاگر، ظرفیتهای معنوی انسان را فراموش میکند و گنج را طلا، نقره و جواهرات عادی معرفی میکند! بهراستی با وجود چنین فاصلۀ بیکران که در محتوای کیمیاگر و مثنوی وجود دارد، باز هم باید این دو را همافق دانست؟
کوئلیو دو سه کتابش را با هدف معرفی جادو به نگارش درآورده است و جادوگری را معنویتی کارآمد معرفی میکند. درکدام کتاب وزین فارسی چنین تمجیدی از جادوگری شده است؟ جادوگری که جای خود دارد (چون نه تنها در دین اسلام، بلکه در مسیحیتی که کوئلیو ادعای پیروی آن را دارد، شرک و کفر محسوب میشود) در کتابهای کهن فارسی حتی قدرتهای خارقالعاده مانند طیالارض و پریدن در هوا برای سالک کوی دوست، بیاهمیت قلمداد شده و عبودیت و عشق به معبود را غایت اصلی معرفی نمودهاند. با وجود این باز باید محتوای آثار کوئلیو را برگرفته از متون فارسی معرفی کرد؟
موضوع اصلی سه کتاب مشهور کوئلیو یعنی یازده دقیقه، بریدا، کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم، کشف نیمۀ گمشده از طریق سکس است. بسیاری از کتابهای کوئلیو با عشق زمینی و شهوت جنسی گرهخورده و ترویج اباحیگری مأموریتی است که وی برای خود در نظر گرفته و به آن دامن میزند.
بزرگنمایی عشق زمینی و تقدسبخشی به سکس، ابتذال معنوی مدرن است که پرچمدار آن پائولو کوئلیو است. چنین ابتذالی در معنویت، با ادبیات عرفانیِ ایرانزمین که درونمایۀ آن پاکی و نجابت است چه شباهتی دارد؟
1. جالب توجه این که وی این سخن را جاهایی گفته که بخشی از مخاطبانش ایرانی بودهاند؛ مانند مسافرتش به ایران و یا کتابهایی که با هدف پخش در ایران نوشته است؛ مانند کتاب زهیر. این ترفند برای جلب نظر مخاطب بوده و اتفاقاً کوئلیو از آن جواب گرفته است. -
نویسندهنوشته ها
- شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.