مقالات

ادله ضرورت وجود امام

ادله‌ی ضرورت وجود امام

نویسنده:

موضوع:

منبع:

تاریخ درج:

علی انصاری بویر احمدی

اعتقادات شیعهغدیر

کتب>بایسته ها در مقام بیان خطبه غدیر

۱۳۹۳/۱۲/۲۴ »

چکیده :

بایسته ها در مقام بیان خطبه غدیراصل اصیل امامت و ولایت از همان صدر اسلام با ارزش و عظمت فوق العاده ای مطرح و پیوسته مورد عنایت و توجه تمامی اسلام شناسان بوده است. علاوه بر آیات متعدد قرآن کریم و روایات فراوان ائمه معصومین^، دانشمندان و محققان بزرگ اسلامی ضرورت وجود آن را بیان و بر وجوب حضور امام در جامعه ی اسلامی تأکید ورزیده اند. لازمه ی ارائه و اقامه ی دلیل در نفی و اثبات هر مهمّی تشخیص و تحریر محل نزاع و طرح مسأله است. آیا در موضوع امامت بحث به اصول دین مربوط می شود یا به فروع دین؟ مسأله ای فقهی است یا کلامی؟ نصب امام واجب است یا نه؟ اوصاف و شرایط امامت کدام است؟ وجوب نصب امام بر خداوند است یا مکلفان؟ وجوب امامت عقلی است یا نقلی و شرعی؟ و…عده ای در مواجهه با موارد فوق الذکر گرفتار افراط و تفریط شده اند. امّا دانشمندان محقق و بدون تعصب از همه ی فرقه های مکتب خلفا و مکتب اهل بیت^ با مداقه و نازک بینی، تصویر روشنی از محل نزاع داشته و طریق اعتدال را پیموده اند. لذا بنابر جایگاه، ارزش وجودی، وجوب امامت و  ضرورت و اهمیت خاص آن، دیدگاه و نظرات اندیشمندان محقق از فریقین در مورد وجوب امامت را مورد بررسی و بیان قرار می دهیم.فحص و تحقیق عمیق و گسترده بیانگر آن است که اصل اعتقاد به امامت در میان تمامی امت…
متن مقاله :
۱۹٫ ادله‌ی ضرورت وجود امام
اصل اصیل امامت و ولایت از همان صدر اسلام با ارزش و عظمت فوق‌العاده‌ای مطرح و پیوسته مورد عنایت و توجه تمامی اسلام‌شناسان بوده است. علاوه بر آیات متعدد قرآن کریم و روایات فراوان ائمه معصومین^، دانشمندان و محققان بزرگ اسلامی ضرورت وجود آن را بیان و بر وجوب حضور امام در جامعه‌ی اسلامی تأکید ورزیده‌اند. لازمه‌ی ارائه و اقامه‌ی دلیل در نفی و اثبات هر مهمّی تشخیص و تحریر محل نزاع و طرح مسأله است. آیا در موضوع امامت بحث به اصول دین مربوط می‌شود یا به فروع دین؟ مسأله‌ای فقهی است یا کلامی؟ نصب امام واجب است یا نه؟ اوصاف و شرایط امامت کدام است؟ وجوب نصب امام بر خداوند است یا مکلفان؟ وجوب امامت عقلی است یا نقلی و شرعی؟ و…
عده‌ای در مواجهه با موارد فوق‌الذکر گرفتار افراط و تفریط شده‌اند. امّا دانشمندان محقق و بدون تعصب از همه‌ی فرقه‌های مکتب خلفا و مکتب اهل بیت^ با مداقه و نازک بینی، تصویر روشنی از محل نزاع داشته و طریق اعتدال را پیموده اند. لذا بنابر جایگاه، ارزش وجودی، وجوب امامت و  ضرورت و اهمیت خاص آن، دیدگاه و نظرات اندیشمندان محقق از فریقین در مورد وجوب امامت را مورد بررسی و بیان قرار می‌دهیم.
فحص و تحقیق عمیق و گسترده بیانگر آن است که اصل اعتقاد به امامت در میان تمامی امت اسلام پذیرفته شده و روشن است. گرچه در تعیین مصداق برای آن مقام رفیع، برخی از فرق دچار انحراف و اشتباه شدند.
حق آن است که در تعیین مصداق هم از کتاب خدا و سنت نبوی نباید روگردان شد. تفتازانی ابن خلدون و علامه‌ی حلی معتقدند:
تنها نجدات (فرقه‌ای از خوارج) ضرورت و وجوب امامت را نپذیرفته‌اند.([۱])
بنابراین، اشاعره ضرورت وجود امام را واجب شرعی و از تکالیف مکلفان می‌دانند. معتزله نیز آن را واجب عقلی انگاشته و بر ضرورت وجود امام بر مردم معتقدند. شیعه وجوب عقلی امامت را با توجه به ادله‌ی عقلی و نقلی فراوان اثبات نموده و ضرورت وجوب آن را از طریق «علی الله و من الله» می‌داند.
هر کدام از اشاعره، معتزله و امامیه، برای وجوب امامت ادله‌ای دارند که با عنایت به حقیقت و اهمیت موضوع، دیدگاه هر یک در مورد ادله‌ی استنادی آنان را بیان می‌داریم.
ادلۀ اشاعره در مورد وجوب امامت
دلیل اوّل: اجماع اصحاب
اشاعره می‌گویند: اصحاب پس از رحلت پیامبر اسلام|، مهم‌ترین واجب الاهی (تشییع جنازه‌ی پیامبر) را ترک کرده و به مسئله جانشینی پیامبر| پرداختند. همه نیز تأیید کردند و احدی مخالفت نکرد و بیان نداشت که نیازی به امام نداریم. البته اگر چه درباره مصداق امام و شخص جانشین، به توافق نرسیدند، ولی همه لزوم جانشینی را تأیید کردند.([۲]) شاید یکی از مهم‌ترین دلایلی که در انجمن سقیفه‌ی بنی ساعده درباره‌ی مصداق و شخص جانشین به توافق نرسیدند آن بود که ابر مرد جهان اسلام بعد از رسول الله| یعنی علی× و حضرت فاطمه‌ی زهرا و حسنین| و دیگر بزرگان آن عهد همچون سعد بن عباده، ابوذر، مقداد، عمار، حذیفهًْ‌بن یمان و… که از اکابر و بزرگان اسلام بودند در آن انجمن حضور نداشتند.
دلیل دوم: مقدمه‌ی واجب مطلق، واجب است.
آنان در مورد وجوب نصب امام می‌گویند: نصب امام مقدمه‌ی واجب مطلق است مانند وضو برای نماز و چون مقدمه‌ی واجب مطلق نیز واجب است، پس نصب امام واجب است. بدین‌گونه که، نصب امام مقدمه‌ی بقای دین، اجرای حدود الاهی و حفظ کیان اسلام است و بقای دین و حفظ اسلام، خواست خداوند است و بدون امام نیز، قابل اجرا نیست، پس باید پذیرفت که نصب امام واجب است.([۳])
غزالی می‌گوید: نظام دین بدون نظام دنیا حاصل شدنی نیست و نظام دنیا، بدون امام مطاع، میسّر نخواهد شد. پس نظام دین بدون امام مطاع، حاصل نخواهد شد.([۴])
ماوردی متوفای ۴۵۸ می‌نویسد: اگر امامت واجب نبود، صحابه در سقیفه بر سر تعیین شخص امام، نزاع نمی‌کردند. لکن نزاع کرده‌اند. پس اصل امامت واجب بوده است. پس تا اصل ضرورت امامت مسلم گرفته نشود، نوبت به این نمی‌رسد که چه کسی خلیفه و امام باشد؟ و اگر امامت از اساس واجب نبود و یا اینکه اختلافی بود، دیگر جایی برای نزاع اصحاب در اینکه امامت وظیفه چه کسی باشد باقی نمی‌ماند. در حالی که هیچ کس ادعا نکرد که امامت اصلاً واجب نیست. بنابراین معلوم می‌شود که در اصل ضرورت وجوب امامت هیچ اختلافی نبوده است.([۵])
دلیل سوم: ضرورت دفع ضرر از نفس
از دیگر دلایل اشاعره بر ضرورت و وجوب وجود امام در جامعه اسلامی، استدلال بر پایه برهان ضرورت دفع ضرر از نفس است.
فخر رازی می‌نویسد:
نصب امام موجب دفع ضرر از نفس است و دفع ضرر از نفس، واجب است، پس نصب امام واجب است.
ایشان معتقد است که دفع ضرر از نفس از ضروریات است و انجام این ضروری بدون وجود امام میسر نخواهد بود. وی می‌گوید همه‌ی عقلای عالم دفع ضرر از نفس را قبول دارند. و همه‌ی انبیاء و رسل و امم و ادیان نیز بر آن تأکید دارند. بنابراین نباید تردید روا داشت که نصب امام واجب است.([۶])
دلیل چهارم: استناد به آیات قرآن و احادیث نبوی
آنان معتقدند در آیه:
{أطیعُوا اللهَ وَأطیعُوا الرَّسُولَ وَاُولِی اْلأمْرِ مِنْکُمْ}.([۷])
و همچنین در حدیث «مَنْ ماتَ ولم یَعْرف إمام زمانه. مَاتْ میته الجاهلیه».([۸])
به استناد این آیه و حدیث، شناخت امام شرعاً واجب است و از آنجا که معرفت فرع به تعیین مصداق آن است بنابراین باید گفت به اقتضای این آیه و حدیث، تعیین و انتخاب امام واجب است.([۹])
اکنون که همه اعتراف دارند وجود و نصب امام واجب است چه جوابی برای عدم تمسک به امامت دارند؟ در این مورد اعتراف امام محمد غزالی را یادآور می‌شویم:
وی می‌نویسد:
حجاب از صورت دلیل برداشته شده و همه کس واقع و حقیقت را با کمال وضوح و آشکار فهمیده‌اند. از این رو هرگونه شک زایل و تردید مرتفع و به طور قطع و یقین علی× جانشین و خلیفه‌ی بلافصل شناخته شده، چه آنکه اجماع دسته‌جات مختلف و جماهیر مسلمین بر صحت وقوع قضایای غدیر خم و شمول خطبه آن روز نسبت به مورد بحث منعقد است. به این ملاک هر اشکالی بی مورد و هر اعتراضی لغو و باطل است. زیرا همین که رسول خدا| سخن فرسایی خود به پایان آورد، فوراً عمر مبادرت به تظاهر نموده تبریکات لازمه را ضمن بیانات بخ بخ لک یا علی تقدیم نمود… سپس نفس اماره بر آنها غالب، حب ریاست و جاه‌طلبی، عواطف و مزایای انسانیست را از آنها سلب، خرگاه خلافت سازی را بالا برده و سازمان سیاست خلیفه تراشی را در سقیفه بنی ساعده تهیه نمودند. چرا که شهوتشان به حرکت آمده اشتیاق مفرط پیدا نمودند که پرچم‌های نیرو را در اهتزاز، و صفوف سواره و پیاده را زیر فرمان خویش مشاهده نمایند… شراب هوای نفسانی را نوشیدند و به قهقرا برگشتند. قرآن را پشت سر، احکام و سنت پیغمبر را ملعبه خود نموده، دین را به دنیا فروختند. چه زشت معامله باطلی با خدا کردند. (امام محمد غزالی، کتاب سرّ العالمین).
ادله‌ی ضرورت وجود امام (۲)
اصل اعتقاد به امامت در میان تمامی امت اسلام پذیرفته شده است، گرچه در تعیین مصداق، برخی دچار انحراف و اشتباه شده‌اند. چهار دلیل از دلائل اشاعره در مورد ضرورت وجود امام مورد بررسی قرار گرفت. اکنون نیز دلایل معتزله را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم:
دیدگاه معتزله در مورد وجوب امامت
برخی فرقه‌های اسلامی مانند اشاعره ادله وجوب امامت را تنها از راه ادله شرعی واجب می‌دانند. فرقه معتزله تفصیل قایل شده‌اند؛ برخی معتقدند که وجوب وجود امام و نصب آن عقلاً واجب و از تکالیف مکلفان است که امام را انتخاب نمایند. گرچه این نظر، دیدگاه اکثر علمای معتزله است امّا برخی از متکلمان معتزله نیز قایل به وجوب نصب و انتخاب امام با ادله شرعیه هستند و وجوب آن را از طریق وجوب شرعی نه عقلی اثبات می‌نمایند.([۱۰])
دلیل معتزله در مورد وجوب امامت
متکلمان معتزله دلایلی را در مورد وجوب امام بیان می‌دارند، اساسی‌ترین دلیل آن‌ها «برهان دفع ضرر از نفس» است که به اختصار آن را بیان می‌نماییم:
«وجود و انتصاب امام موجب دفع ضرر از نفس است، دفع ضرر از نفس نیز عقلاً و شرعاً واجب است، در نتیجه وجود و انتصاب امام جهت دفع ضرر از نفس واجب است».([۱۱])
بنابراین به حکم و اقتضای عقل اگر در ترک امام ضرر قطعی و یقینی نباشد، لااقل ضرر احتمالی هست و عقل همان‌ گونه که دفع ضرر قطعی را لازم دانسته دفع ضرر احتمالی را نیز لازم می‌داند.
در هر حال، اشاعره و معتزله همگی به وجوب امام اعتراف دارند و ضرورت وجود امام را با براهین و دلایل متعدد به اثبات می‌رسانند، امّا بدون توجه به شرایط و اوصاف امام در تعیین مصداق امام دچار تزلزل شده و مرتکب خطای فاحش گردیده‌اند. به همین دلیل در شناخت و معرفت امام بدون التفات به اوصاف و شرایطی که در شرع برای آن مقام الاهی تعیین شده، انتخاب و انتصاب آن را در اختیار امت دانسته‌اند. دلایل و مستندات اشاعره و معتزله از جهات متعددی قابل نقد و نظر است که در آینده مستقلاً مورد بررسی قرار خواهد گرفت… .
مصیبت آن است که اهل تسنن برای دفاع از خلفایی که در واقع واجد شرایط خلافت نبوده‌اند، مقام امام را تا حد یک خلیفه معمولی پایین آورده و از شرایط و اوصاف ضروری امام همچون عدالت، مصون بودن از گناه و خطا، عالم بودن به کتاب و سنت و… چشم‌پوشی نموده‌اند.
فاجعه دردناک و مصیبت بالاتر آن است که آنان شیوه روی کار آمدن خلفای پیشین را ملاک و ضابطه انتخاب خلیفه و امام قرار داده و تصریح کرده‌اند: «خلیفه و امام می‌تواند فاسق یا جاهل باشد».([۱۲])
وا اسفا که با چنین دید‌گاهی، اسلام شرمنده مستشرقین و عقل‌‌گرایان عالم خواهد شد. اگر چنین باشد، آیا امامت، امتداد وظایف رسالت پیامبر| است؟ و امام× چگونه به وظایف پیامبر| پس از وی قیام نموده و همه را انجام می‌دهد؟ اگر امام و خلیفه می‌تواند فاسق و جاهل باشد، چگونه می‌خواهد عدالت اجتماعی، امنیت عمومی، رهبری دینی و سیاسی، هدایت معنوی و رشد و تعالی امت اسلام را عهده‌دار باشد؟ ‌هیهات! هیهات!
ضرورت وجود امام (۳)
حقیقت آن است که با استناد به ادله عقلی و نقلی فراوان، تنها مکتبی که در اثبات اصل امامت و تعیین مصادیق آن به صواب رفته و برای اثبات ضرورت امامت، ادله آن منطبق و مورد تأیید قرآن و احکام شرع بوده، مکتب تشیع است.
عظمت علمی، شأن والا و دیدگاه الاهی شیعه در مورد امامت و ولایت، ستودنی و افتخار آفرین است. شیعیان که به پیروی از اهل بیت^ دارای اسلام اصیل و ناب هستند، معتقدند: فلسفه تعیین امام× همانند فلسفه بعثت پیامبر| از جانب خداوند است. امتداد رسالت نبوت تنها با امامت امکان‌پذیر است. بقاء و تکامل دین وابسته به وجود امام است. تجلی توحید و سیر تکاملی فرد و جامعه در نظام امامت نهادینه می‌شود. علاوه بر رهبری سیاسی، هدایت معنوی و تربیت استعدادهای نهفته بشری از طریق امام× امکان‌پذیر می‌گردد. امام حلقه وصل خالق و مخلوق، حجّت خداوند بر بندگان، و رسیدن به سعادت دنیا و آخرت در سایه اطاعت از او میسر است. او دارای جایگاه و مقام رفیع عصمت و طهارت است که خداوند به او عطا فرموده است. مبانی اعتقادی شیعیان در مورد امام× برگرفته از کلام نورانی اهل بیت^ است. روایت صحیح کلینی در اصول کافی مؤید این معناست؛ آنجا که امام رضا× فرمود: «امامت، مقام و منزلت انبیاء و میراث اوصیاست؛ امامت، خلافت خدا در روی زمین است؛ امامت، زمام دین، نظام مسلمانان، صلاح و عزّت مؤمنان است؛ امامت، اساس اسلام، رشد یا‌بنده و پایه بلند آن است. با امام است که نماز و روزه و حج و جهاد، تمامیت می‌یاید. امام است که حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام و حدود خدا را اقامه و دین خدا را پاسداری می‌کند و مردم را با حکمت و اندرزهای نیکو و دلیل‌های رسا، به راه پروردگار می‌خواند. امام، خورشید تابنده‌ای است که با نورش، عالم را روشن می‌کند. امام، امین خدا در بین خلقش و حجّت او در میان بندگانش و خلیفه او در سرزمین‌هایش است و مردم را به دین خدا دعوت و از حریم او، حراست می‌کند. امام کسی است که از گناهان، پاک و از عیوب، مبراست. به علم مخصوص و به حلم، موسوم است. رشته اتصال دین، عزّت مسلمانان، مایه خشم منافقان و نابودی کافران است. امام، در روزگار خویش، یگانه است و هیچ کس به پای او نمی‌رسد و هیچ عالمی با او برابر نیست. جانشین برای او یافت نمی‌شود و نظیر و مانند برای او نیست. تمام فضایل و نیکی‌ها را داراست. بدون این که آنها را طلب یا کسب کرده باشد، بلکه از جانب خداوند کریم به او عطا شده است. پس کدامین شخص است که به حدّ شناسایی امام برسد و یا بتواند او را انتخاب کند؟
هیهات! هیهات! خرد درباره‌اش گمراه، عقل‌ها سرگردان و چشم‌ها بی‌دید است. بزرگان در این‌جا کوچک‌اند؛ حکیمان در حیرت و بردباران، کوتاه نظر؛ هوشمندان، گیج و نادان؛ شعرا، لال و گنگ و سخندانان بی‌زبانند. شرح یک مقامش نتوانند و وصف یکی از فضایلش ندانند و همه به عجز در برابر او معترفند.
چگونه می‌توان کُنهش را وصف کرد و اسرارش را فهمید. او در مقام خود اختری است که برافروزد و از وصف واصفان، فراتر است. امام، عالمی است که چیزی بر وی پوشیده نیست. پاسداری است که از انجام وظایف، کوتاهی نمی‌کند، معدن قداست، پاکی، پارسایی، علم و عبادت است. امام، مورد تأیید الاهی و محفوظ از لغزش و خطاست. بدین گونه، خداوند بر وی مقامی ممتاز بخشیده تا حجّتی باشد بر بندگان و شاهدی باشد بر مخلوقات، و این فضل خداست که به هر که خواهد، عطا نماید؛ و الله ذوالفضل العظیم([۱۳])
بیان ادلّۀ شیعه در مورد وجوب وجود امام، اوصاف، شرایط، ویژگی‌های خاص و منحصر به فرد آن نیازمند شرح و تفصیل مستقلی است که در مباحث آینده مورد بررسی قرار خواهد گرفت. إن‌شاء‌الله.

منابع
[۱]) تفتازانی، شرح المقاصد، ج ۵، ص ۲۳۶؛ مقدمه ابن خلدون، ص ۱۹۲؛ علامه حلی، مناهج الیقین فی اصول الدین، ص ۴۳۹٫
[۲]) ابوالحسن اشعری، الابانهًْ، ص ۷۷؛ علی بن حزم اندلسی، الفصل فی الملل و الاهواء و نحل، ج ۴، ص ۸۷؛ عبدالکریم شهرستانی، نهایهًْ الاقدام، ص ۴۷۹٫
[۳]) تفتازانی، شرح المقاصد، ج ۵، ص ۲۳۷؛ قوشجی، شرح الهیات تجریر، ص ۱۰۷٫
[۴]) غزالی، الاقتصاد، ص ۱۴۷٫
[۵]) الاحکام السلطانیه، ج ۱، ص ۱۹٫
[۶]) محصل الافکار، ص ۲۴۰٫
[۷]) نساء / ۵۹٫
[۸]) شرح المقاصد، ج ۵، ص ۲۳۷٫
[۹]) تفتازانی، شرح عقاید النسفی، ج ۲، ص ۸۹٫
[۱۰]) جاحظ متوفی ۲۵۵ هـ ق؛ ابوالقاسم کعبی متوفی ۳۱۹ قمری و ابوالحسن بصری متوفی ۳۶۷ قمری.
[۱۱]) شرح الاصول الخمسهًْ، عبدالجبار معتزلی، ص ۷۵۹؛ جرجانی، شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۴۸٫
[۱۲]) تفتازانی، شرح المقاصد، ج ۵، ص ۲۳۳٫
[۱۳]) کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۱۱۷٫

اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن