مقالات

بایسته ها در مقام بیان خطبه غدیر۱

بایسته ها در مقام بیان خطبه غدیر

نویسنده:

موضوع:

منبع:

تاریخ درج:

علی انصاری بویر احمدی

اعتقادات شیعهغدیر

کتب>بایسته ها در مقام بیان خطبه غدیر

۱۳۹۳/۱۲/۲۴ »

چکیده :

حلبی از ابو سعید خدری روایت کرده است: ‌سپس پیامبر| فرمود: «ای مردم! به من تهنیت بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خدا مرا به نبوت و اهل‌بیتم را به امامت برگزید».([۱])و حمیری در قرب الاسناد با سند خود از امام صادق× روایت کرده است که: «سپس به مردم دستور داد که با علی× بیعت کنند و مردم چنین کردند».([۲])قمی در تفسیرش از امام صادق× روایت کرده است: «رسول خدا| به مردم فرمود درود بفرستید به علی به خاطر امیرالمؤمنین شدن».([۳])شیخ صدوق در امالی با سند خود از ابن عباس روایت کرده است: «آن حضرت به اصحاب خود فرمود که یکی یکی به علی× به خاطر امیرالمؤمنین شدن تبریک بگویید.([۴])در خبر جامع الاخبار آمده است: «اصحاب رسول خدا| نزد امیرالمؤمنین× آمدند و ولایتش را تبریک گفتند و اولین کسی که به وی تبریک گفت: عمر بن خطاب بود که گفت: ای علی، مولای من، و مولای هر مرد و زن مؤمنی گردیدی».([۵])
متن مقاله :
تبریک و تهنیت گویی
حلبی از ابو سعید خدری روایت کرده است: ‌سپس پیامبر| فرمود: «ای مردم! به من تهنیت بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خدا مرا به نبوت و اهل‌بیتم را به امامت برگزید».([۱])
و حمیری در قرب الاسناد با سند خود از امام صادق× روایت کرده است که: «سپس به مردم دستور داد که با علی× بیعت کنند و مردم چنین کردند».([۲])
قمی در تفسیرش از امام صادق× روایت کرده است: «رسول خدا| به مردم فرمود درود بفرستید به علی به خاطر امیرالمؤمنین شدن».([۳])
شیخ صدوق در امالی با سند خود از ابن عباس روایت کرده است: «آن حضرت به اصحاب خود فرمود که یکی یکی به علی× به خاطر امیرالمؤمنین شدن تبریک بگویید.([۴])
در خبر جامع الاخبار آمده است: «اصحاب رسول خدا| نزد امیرالمؤمنین× آمدند و ولایتش را تبریک گفتند و اولین کسی که به وی تبریک گفت: عمر بن خطاب بود که گفت: ای علی، مولای من، و مولای هر مرد و زن مؤمنی گردیدی».([۵])
بیان مراسم ویژه بیعت رسمی
مسأله بیعت در مکتب اسلام، بسیار مهم است. «بیعت» از مصدر فعل «باع» و به معناى خرید و فروش است، بیع نوعى عقد است که نتیجه آن خرید و فروش مال است.
امّا در اصطلاح، بیعت معامله‌اى است که میان ولى و رئیس قوم با افراد آن جامعه انجام مى‌گیرد که بر اساس این معامله بیعت کنندگان جان و مال خویش را در اختیار و فرمان او قرار مى‌دهند.
پیامبر اسلام| در خطبه غدیر مى‌فرمایند: «من با خدا بیعت کرده‌ام و على× هم با من بیعت نموده است و اکنون که براى على× از شما بیعت مى‌گیرم بدانید که در حقیقت بیعت با حق تعالى است».
فامرت اَن آخذ البیعه منکم والصقفه لکم بقبول ما جئت به عن الله عزّوجلّ فى علی امیرالمؤمنین× والائمه من بعده الذین هم منّی ومنه ائمّه القائمه منهم المهدى# الى یوم القیامه.
من امر شدم از طرف خدا که بیعت بگیرم از شما و دست شما را بگیرم به قبول آن چیزى که از طرف خداوند آمده و بیعت بگیرم در مورد على× امیرالمؤمنین، (اولین جایى که پیامبر| خواستند مردم رسماً با نام امیرالمؤمنین× بیعت کنند در غدیر بوده، بیعت همراه با کلمه امیرالمؤمنین×).
در پایان خطبه پیامبر| دستور دادند، دو خیمه برپا شود، در یک خیمه پیامبر| نشستند و در یک خیمه امیرالمؤمنین×، پیامبر| دستور دادند که بیایید اوّل با من بیعت کنید ـ طبق دستور خدا ـ بعد بروید با على× بیعت کنید، مردم نیز این‌گونه عمل کردند، اوّل با پیامبر| و بعد با حضرت على× بیعت کردند؛ حتى زن‌ها، ظرف بسیار بزرگى از آب آوردند، دست امیرالمؤمنین× در یک طرف ظرف بود، زن‌ها دستشان را در طرف دیگر مى‌گذاشتند و بیعت مى‌کردند.
عمر و ابوبکر نزد پیامبر| رفتند و سؤال کردند: «آیا این کار از سوى تو بود یا از سوى پروردگار؟». پیامبر| فرمودند: «آیا غیر از فرمان خدا مى‌تواند باشد؟». سپس عمر با پیامبر| بیعت مى‌کند و بعد خدمت حضرت على× مى‌رود و مى‌گوید:
بخٍ بخٍ یابن ابى‌طالب، أمسیت مولای ومولى کل مؤمن ومؤمنه.([۶])
گوارا باد بر تو، تبریک و تهنیت باد بر تو، پسر ابوطالب، شام کردى در حالی‌که مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمنى شدى.
شرح جریان بیعت شیخین را بیش از ۵۰ منبع از اهل سنّت ذکر کرده‌اند که به برخى از آنها اشاره مى‌کنیم:
احمد بن حنبل، (امام حنبلى‌ها) در مسند خود، ج ۴، ص ۲۴۱ و ۲۸۱٫
حافظ محمد بن جریر طبرى در تفسیرش، ج ۳، ص ۴۲۸٫
قاضى ابوبکر باقلانى در کتاب «التمهید فى اصول الدین»، ص ۱۷۱٫
حافظ ابن صباغ مالکى، در کتاب «الفصول المهّمهًْ»، ص ۲۵٫
محب طبری در «الریاض النضرهًْ»، ج ۲، ص ۱۶۹٫
ابن حجر شافعى در «صواعق»، ص ۲۶٫
حضور جبرئیل در غدیر خم
یکی از زیبایی‌های واقعه غدیرخم، حضور جبرئیل در بین بیعت‌کنندگان و نمایان‌شدن او در بین اصحاب بود که شگفتی همگان را برانگیخت.
اصحاب مردی زیبا صورت و خوشبوی را دیدند که در کنار مردم ایستاده بود و می‌گفت: «به خدا قسم، روزی مانند امروز هرگز ندیدم. چقدر کار پسر عمویش را مؤکّد نمود، و برای او پیمانی بست که جز کافر به خداوند و رسولش آن را بر هم نمی‌زند. وای بر کسی که پیمان او را بشکند».([۷])
در اینجا عمر نزد پیامبر| آمد و گفت: شنیدی این مرد چه گفت؟! حضرت فرمود: آیا او را شناختی؟ گفت: نه. حضرت فرمود:
«او روح الأمین جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشکنی، که اگر چنین کنی خدا و رسول و ملائکه و مؤمنان از تو بیزار خواهند بود»!
اشعار فی البداهه و آنی «حسان بن ثابت» در مراسم غدیر
با پایان خطبۀ غدیریه پیامبر اسلام| شاعر نامدار و صحابی معروف رسول خدا| شروع به سرودن شعری نمود که حاوی مضامین کلام رسول خدا| در غدیر خم بود. او به حضرت عرض کرد: یا رسول الله، اجازه می‌فرمایید شعری را که دربارۀ نصب ولایت و امامت علی‌بن ابی‌طالب× هم اکنون سروده‌ام بخوانم؟
حضرت فرمودند: بخوان به برکت خداوند.
حَسّان گفت: «ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضایِ پیامبر گوش کنید».([۸])
و سپس اشعاری را که در همانجا سروده بود خواندکه به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند.
ألَمْ تَعْلَمُوا أنَّ النَّبِیَّ مُحَمَّداً
وَقَد جاءَهُ جِبْریلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ
وَبَلِّغْهُمُ ما أنْزَلَ اللهُ رَبُّهُم
عَلَیْکَ فَما بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلهِهِمْ
فَقامَ بِهِ إِذْ ذاکَ رافِعُ کَفِّهِ
فَقالَ لَهُمْ: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ مِنْکُمُ
فَمَوْلاهُ مِنْ بَعْدی عَلِیٌّ وَاِنَّنی
فَیا رَبِّ مَنْ والى عَلِیّاً فَوالِهِ
وَیا رَبِّ فَانْصُرْ ناصِریهِ لِنَصْرِهِمْ
وَیا رَبِّ فَاخْذُلْ خاذِلیهِ وَکُنْ لَهُمْ

لَدى دَوْحِ خُمٍّ حینَ قامَ مُنادِیاً
بِأَنَّکَ مَعْصُومٌ فَلا تَکُ وانِیاً
وَإِنْ اَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَحاذَرْتَ باغِیاً
رِسالَتَهُ إِنْ کُنْتَ تَخْشَی الأَعادِیا
بِیُمْنى یَدَیْهِ مُعْلِنُ الصَّوْتِ عالِیاً
وَکانَ لِقَوْلی حافِظاً لَیْسَ ناسِیاً
بِهِ لَکُمْ دُونَ الْبَرِیَّهِ راضِیاً
وَکُنْ لِلَّذی عادی عَلِیّاً مُعادِیاً
إِمامَ الْهُدی کَالْبَدْرِ یَجْلُو الدَّیاجِیا
إِذا وَقَفُوا یَوْمَ الْحِسابِ مُکافِیاً([۹])
ترجمه: آیا نمی‌دانید که محمّد پیامبر خدا| کنار درختان غدیر خم با حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود، و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده‌ای.
در اینجا که پیامبر| دست علی× را با دست راست بلند کرد و با صدای بلند فرمود: «هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا به یاد می‌سپارد و فراموش نمی‌کند، مولای او بعد از من علی است، و من فقط به او ـ نه به دیگری ـ به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم. پروردگارا هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار. پروردگارا یاری‌کنندگان او را یاری فرما به خاطر نصرتشان امام هدایت‌کننده‌ای را که در تاریکی‌ها مانند ماه شب چهارده روشنی می‌بخشد. پروردگارا خوارکنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می‌ایستند خودت جزا بده».([۱۰])
عذاب فوری مخالف امامت امیرالمؤمنین× در غدیر خم
یکی از اعجاب‌انگیزترین وقایع پس از خطبۀ غدیر خم و هم زمان با بیعت عمومی، معجزه عذاب الاهی برای مخالف و معاند امام علی× یعنی حارث فهری بود.
در آخرین ساعات از روز سوّم، «حارث فهری» به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر| آمد و گفت:
«ای محمد! سه سؤال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده‌ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده‌ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا این علی‌بن ابی طالب که گفتی «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیّ مَوْلاه …» از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی»؟
حضرت در جواب هر سه سؤال فرمودند: «خداوند به من وحی کرده است و واسطۀ بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان‌کنندۀ پیام خدا هستم و بدون اجازۀ پروردگارم خبری را اعلان نمی‌کنم».
حارث گفت: «خدایا، اگر آنچه محمّد می‌گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست».
همین که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دُبُرش خارج گردید و همانجا او را هلاک کرد.
بعد از این جریان، آیۀ {سَألَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْکَافِرِینَ لَیْسَ لَهُ دَافِعٌ…}([۱۱]) نازل شد. پیامبر| به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری.([۱۲])
با این معجزه، بر همگان مسلّم شد که «غدیر» از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الاهی است.

منابع
[۱]) مناقب آل ابی طالب، ج۳،ص ۴۵ ـ ۴۶٫
[۲]) بحارالانوار، ج۳۷، ص ۱۱۹، ح ۷ ؛ تفسیر عیاشی، ج۳۷، ص ۱۳۸٫
[۳]) بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۲۰٫
[۴]) بحارالانوار، ج۳۷، ص ۱۱۱؛ مناقب، ثعلبی به نقل از کلبی، ج۳، ص ۲۹٫
[۵]) جامع الاخبار، ص ۱۰ و از او در بحارالانوار، ج۳۷، ص ۱۶۶؛ مناقب آن را از ابو سعید خدری و از شرف المصطفی از براء بن عازب و از التمهید باقلانی نقل کرده است و معنای آن را هم از سمعانی ذکر کرده است و در بحارالانوار، ج۳۷، ص ۱۰۷ از امالی صدوق از ابی هریره آمده است و فخر رازی آن را در تفسیر مفاتیح الغیب، ج۳، ص ۴۳۳ آورده است و علامه امینی در الغدیر، ج۱، ص ۲۷۲ـ۲۸۲ به طور مفصل این مطلب را از ۶۰ مصدر نقل کرده است.
[۶]) مسند احمد بن حنبل، ج۴، صفحات ۲۴۱ تا ۲۸۱٫
[۷]) بحار الأنوار، ج۳۷، ص۱۲۰ و ۱۶۱؛ عوالم، ج۱۵/۳، ص۸۵ و ۱۳۶٫
[۸]) بحارالأنوار، ج۳۷، ص۱۱۲ و ۱۶۶ و ۱۹۵؛ عوالم، ج ۱۵/۳، ص۴۱ و ۹۸ و ۱۴۴ و ۲۰۱٫
[۹]) کتاب سلیم بن قیس، ص۸۲۸٫
[۱۰]) بحار الأنوار، ج ۳۷، ص ۱۱۲٫
[۱۱]) معارج / ۱ و ۲٫
[۱۲]) بحارالأنوار، ج۳۷، ص۱۳۶ و ۱۶۲ و ۱۶۷، عوالم، ج۱۵/۳، ص۵۶ و ۵۷ و ۱۲۹ و ۱۴۴٫
لازم به تذکر است که نام «حارث فهری» در روایات به اسم‌های مختلف آمده است که احتمالاً بعضی از نام‌ها مربوط به دوازده نفر همراهان او باشد.

اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن