مقالات

بایسته ها در مقام بیان خطبه غدیر۴

بایسته ها در مقام بیان خطبه غدیر

نویسنده:

موضوع:

منبع:

تاریخ درج:

علی انصاری بویر احمدی

اعتقادات شیعهغدیر

کتب>بایسته ها در مقام بیان خطبه غدیر

۱۳۹۳/۱۲/۲۴ »

چکیده :

 

قبل از این که سلسله اسناد این حدیث را بررسی کنیم، چند نفر از راویان این حدیث را نام می بریم.راویان حدیث غدیر خم:ابوبکر، عمر، عثمان بن عفان، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابى وقاص، ابوهریره، سمرهًْ بن جندب، جابر بن عبدالله انصارى، حذیفهًْ بن یمان، ابو سعید خدرى، زبیر بن عوام، طلحهًْ بن عبید الله، عباس بن عبدالمطلب، عبدالله بن عمر، سلمان فارسى، عمار یاسر، امام حسن×، امام حسین× و ابوذر غفارى.([۱])معروف ترین روات زن که خطبه غدیر و حدیث ولایت را نقل کرده اند، عبارتند از:حضرت فاطمه زهرا÷، امّ سلمه همسر رسول الله|، فاطمه دختر حضرت حمزه سید الشهداء، امّ هانى دختر حضرت ابوطالب×، اسماء بنت عمیس، عایشه دختر ابوبکر و… .اسناد حدیث ولایت و خطبه غدیر در منابع معتبر و متعددی از شیعه و اهل تسنن آمده که به حق قابل شمارش نیستند.ابوالمعالى جوینى مى گوید: «در بغداد در دست شخص صحافى یک جلد کتاب دیدم که بر جلد آن نوشته شده بود: جلد بیست و هشتم از اسناد حدیث «من کنت مولى فهذا على مولاه» و بعد از این، مجلّد بیست و نهم خواهد بود.»([۲])ابن کثیر مى گوید: «کتابى در دو جلد ضخیم دیدم که طبرى در آن احادیث غدیر را جمع آورى کرده بود.»([۳])منابع اسناد حدیث غدیرخم:ـ عبقات الانوار، میر حامد حسین که چند جلدش مربوط به…

متن مقاله :

 

  1. بررسى اسناد حدیث ولایت در خطبه غدیر خم
    قبل از این‌که سلسله اسناد این حدیث را بررسی کنیم، چند نفر از راویان این حدیث را نام می‌بریم.
    راویان حدیث غدیر خم:
    ابوبکر، عمر، عثمان بن عفان، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابى وقاص، ابوهریره، سمرهًْ بن جندب، جابر بن عبدالله انصارى، حذیفهًْ بن یمان، ابو سعید خدرى، زبیر بن عوام، طلحهًْ بن عبید الله، عباس بن عبدالمطلب، عبدالله بن عمر، سلمان فارسى، عمار یاسر، امام حسن×، امام حسین× و ابوذر غفارى.([۱])
    معروف‌ترین روات زن که خطبه غدیر و حدیث ولایت را نقل کرده‌اند، عبارتند از:
    حضرت فاطمه زهرا÷، امّ سلمه همسر رسول الله|، فاطمه دختر حضرت حمزه سید الشهداء، امّ هانى دختر حضرت ابوطالب×، اسماء بنت عمیس، عایشه دختر ابوبکر و… .
    اسناد حدیث ولایت و خطبه غدیر در منابع معتبر و متعددی از شیعه و اهل تسنن آمده که به حق قابل شمارش نیستند.
    ابوالمعالى جوینى مى‌گوید: «در بغداد در دست شخص صحافى یک جلد کتاب دیدم که بر جلد آن نوشته شده بود: جلد بیست و هشتم از اسناد حدیث «من کنت مولى فهذا على مولاه» و بعد از این، مجلّد بیست و نهم خواهد بود.»([۲])
    ابن کثیر مى‌گوید: «کتابى در دو جلد ضخیم دیدم که طبرى در آن احادیث غدیر را جمع آورى کرده بود.»([۳])
    منابع اسناد حدیث غدیرخم:
    ـ عبقات الانوار، میر حامد حسین که چند جلدش مربوط به غدیر است.
    ـ اثبات الهداهًْ، شیخ حر عاملى، ج ۲، ص ۲۰۰، تا ۲۵۰٫
    ـ الغدیر، علاّمه امینى، ج ۱، ص ۱۲، تا ۱۵۱ و ۲۹۴، تا ۳۲۲٫
    ـ عوالم العلوم، شیخ عبدالله بحرانى، ج ۳، صفحه ۳۰۷، تا ۳۲۷٫
    ـ کشف المهم فى طریق غدیرخم، سید هاشم بحرانى، که خیلى دقیق و مفصل به بررسى سلسله اسناد حدیث غدیر پرداخته است.
    ـ نفحات الازهار فى خلاصهًْ عبقات الانوار، علامه سید على میلانى، فرزند آیت الله سید نور الدین میلانى، وى نیز فرزند علاّمه میلانى بزرگ هستند، علاّمه سید على میلانى هم چند سالى است درس امامت و ولایت را شروع کرده‌اند، انصافاً ایشان از مفاخر روزگار و از ابهّات علماء معاصر هستند. مى‌توان ادعا نمود که منابع متقن اهل سنّت را برگ به برگ تورّق کرده‌اند و دلایل حقانیت شیعه و امامت و ولایت را به زیبایى و به طور استدلالى مورد بررسى قرار داده‌اند.
    ـ «معانى الاخبار»، شیخ صدوق، ص ۶۳، تا ۷۳٫
    ـ «عوالم العلوم»، ج ۳، ص ۳۲۸، تا ۳۷۹٫
    ـ «الغدیر فى الاسلام»، شیخ محمد رضا فرج الله، ص ۸۴ تا ۲۰۹٫
    ـ «فیض القدیر فیما یتعلق بحدیث الغدیر»، حاج شیخ عباس قمى.
    ـ «رسالهًْ فى الجواب عن الشبهات الوارده بخبر الغدیر»، سید مرتضى.
    ـ «روضهًْ الواعظین»، شیخ ابن فتال نیشابورى، ج ۱، ص ۸۹ به بعد.
    ـ «الاحتجاج»، شیخ طبرسى، ج ۱، ص ۶۶٫
    ـ «الیقین»، سید بن طاووس، باب ۱۲۷، ص ۳۴۳٫
    این کتاب‌ها همگى مدرکشان را در رابطه با متن کامل حدیث، به اسناد معتبر به امام محمد باقر× مى‌رسانند.
    ـ «نزههًْ الکرام»، شیخ محمد بن حسین رازى، ج ۱، ص ۱۸۶٫
    ـ «الاقبال»، سید بن طاووس، ص ۴۵۴ به بعد.
    این دو کتاب‌ سلسله اسنادشان به حذیفهًْ بن یمان مى‌رسد که در خود غدیر بوده و از اکابر و مشاهیر محدثین است که تمام فرقه‌هاى اسلامى قبولش دارند.
    ـ «التحصین»، سید بن طاووس، باب ۲۹، ص ۵۷۸٫
    ـ «الصراط المستقیم»، شیخ على بن یونس بیاضى، ج ۱، ص ۳۰۱٫
    ـ «نهج الایمان»، شیخ على بن حسین بن جیر، ص ۹۲٫
    ـ «العدد القویه»، شیخ على بن یوسف حلى، ص ۱۶۹٫
    ۱۴٫ دلالت ولی و ولایت، بر امامت و خلافت على علیه السلام
    کسانى که از انکار واقعه غدیر عاجز مانده و به دلیل فراوانىِ سلسله اسناد و تواتر آن ناچار به قبول آن شده‌‌اند، سعى در شبهه‌افکنى و عدم دلالت آن نموده که بتوانند امامت و خلافت على× را انکار ‌نمایند. آنان گاهی برای زیر سؤال بردن دلالت خطبه و حدیث، ادعا مى‌کنند که «ولى» به معناى دوست و محبّ است نه به معناى سرپرست و امام. ما از نظر لغوى و اصطلاحى بررسى نمودیم و با ادّله کافی به زیبایى ثابت کردیم که هیچ‌گاه در خطبه غدیر، «ولى» به معناى دوست به کار نرفته است. بسیار بسیار کم است که عرب «ولى» را به معناى دوست معرفى کند، چه اینکه وقتى ابوبکر، عمر را جانشین خودش قرار داد و گفت، «ولیّتکم عمراً بعدی» ولىّ شما قرار دادم عمر را بعد از خودم، هیچ‌کس آنجا شبهه نکرد که ممکن است به معناى دوست باشد. همه گفتند: به معناى خلیفه است. ما از اصل خطبه غدیر و ملزومات قبل و لواحق بعدش از طرق مختلف ثابت مى‌کنیم که «ولىّ» به معناى امام، پیشوا و رهبر است و به معناى «دوست» نیست، اگرچه دوستى در ضمن معناى امامت و رهبرى نهفته است.
    یکى از معانى ولى که فریقین و تمام لغت‌شناسان، همه قبول دارند، أولى به تصرف است، مهم‌ترین نکات و قراین و شواهدى که دلالت دارد «ولى» در خطبه غدیر به معناى دوست نیست بلکه به معناى أولى به تصرف و رهبر و امام است عبارتند از:
    اوّل: صریح کلام رسول الله| است که در خطبه غدیر سؤال کردند:
    أَلَسْتُ أولى بِکُمْ مَنْ أنفُسِکُم؟ آیا من أولى به تصرف از شما نیستم بر جان شما؟ همه گفتند: بلى یا رسول الله| آنگاه پیامبر| فرمودند: «من کنتُ مولاه فهذا علّیٌ مولاه».
    دوّم: دلیل دوّم آیه تبلیغ است که مى‌فرماید: {یَأَیُّهَا الْرَّسُوْلُ بَلِّغْ مَآ اُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَّبِّک…}؛
    توجه به معنا، مفهوم و سیاق آیه و نکات برجسته تفسیرى و شأن نزول آیه همه حکایت از معناى ولایت و سرپرستى و امامت براى کلمه «ولی» دارد.
    سوّم: پیامبر| مى‌فرمایند:
    سَلِّمُوا عَلی عَلیٍّ بِاِمْرَهِ الْمُسْلِمِیْن.
    سلام کنید بر على× به عنوان امیرمؤمنین و امیرمسلمین.
    منظور از «ولی» دوست نیست؛ زیرا پیامبر| در این خطبه می‌فرماید به علی سلام کنید به عنوان امام و ولی امر مسلمین، این خود قرینه‌ای است بر اینکه «ولی» به معنای دوست نیست بلکه به معنای امام و پیشواست.
    چهارم: پیامبر| در خطبه غدیر مى‌فرمایند:
    مَنْ کنت أنا نبیّه فعلیّ امیره.
    کسانی که مى‌دانند من پیامبرشان هستم، پس على× امیر و امام آنهاست.
    هیچ‌کس را در عرب پیدا نمى‌کنید که بگوید امیر به معناى دوست است.
    پنجم: به قرینه آیه قرآن:
    {الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِیْنَ کَفَرُوْا مِنْ دِیْنِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاْخْشَوْنِ….}.([۴])
    امروز مایوس شدند کسانى که کفر ورزیده بودند. پس از آنها نترسید.
    سیاق و فحوای آیه این است که مى‌فرماید: اى پیامبر|! امروز که على× را جانشین خود قرار دادى، دشمنان و کفّار مأیوش شدند، چرا که کفار با وجود پیامبر|، هر چه توطئه کردند نتوانستند جلوى پیشرفت اسلام را بگیرند، ناتوان ماندند و در مراحل مختلف شکست خوردند. آنان منتظر بودند تا بعد از پیامبر|، تلاش کنند و به خواسته‌هایشان برسند؛ اما با جانشینى حضرت على× مأیوس شدند؛ زیرا پیامبر| پس از خود رهبرى مقتدر و الهى را منصوب نمودند. از این رو آنان کاری از پیش نبردند و ناکام ماندند و این خود دلیلى است بر آن‌که «ولى» به معناى امام، پیشوا و ولایت الهى است.
    ششم: به قرینه آیه‌ی: {اَلْیَوْمَ أکْمَلْتُ لَکُم دِیْنَکُمْ وَأتْمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیْتُ لَکُمْ الاِسْلامَ دِیْناً}.([۵])
    اگر با محبت دین کامل شود و نعمت تمام گردد پس باید آن زمان که آیه مودّت نازل شد، آیه اکمال دین و اتمام نعمت نیز نازل مى‌شد. هیچ مفسر، محدث، مورخ و یا دانشمند و اسلام شناسى ادعا نکرده که با محبت، دین کامل مى‌شود، بلکه همه معترف‌اند امامت و ولایت حقیقى، رکن و اصل مهمى از اصول و ارکان دین اسلام است. همه ادیان الهى منادى توحید، نبوّت، معاد و عدل بوده‌اند؛ اما تنها ویژگی مهمّى که در دیگر ادیان الهى نبوده و اسلام آن را دارا است، مسئله امامت است. بنابراین با امامت اسلام کامل مى‌شود. نبوّت اگر ختم شود و رهبرى براى اسلام نباشد، دین ناقص است؛ اما اگر رهبرى باشد با اوصاف و ویژگی‌های پیامبر| که بتواند همانند پیامبر| جامعه اسلامی را رهبری کند، دین کامل خواهد بود، بنابراین، آیه هرگز به معناى محّب نیست بلکه بیانگر امامت و ولایت است.
    هفتم: قرائن حالیه خطبه غدیر که در ابتداى مطالب به آنها اشاره‌اى گردید، دلالت مى‌کند که «ولی» به معناى محّب نیست، بلکه به معناى رهبرى و امامت است.
    هشتم: تصریح کلام خود رسول الله| در خطبه غدیر است آنجا که می‌فرمایند:
    وانت الخلیفه بعدی.
    ای على! خلیفه بعد از من خواهى بود.
    آیا این جمله صراحت ندارد در این که على× بعد از پیامبر| خلیفه و امام است و «ولی» به معناى محّب نیست؟!
    نهم: پیامبر| در خطبه غدیر، زمان وفات خودشان را اعلام نموده و فرمودند: جبرائیل× به من ندا داده که امسال آخرین سال عمرم خواهد بود. پیامبر| همه مسائل مهم را بیان مى‌نمایند و تصریح مى‌کنند که موضوع امامت و ولایت منحصر در حضرت على× نیست؛ بلکه ۱۲ امام را ـ تا حضرت مهدى# ـ بیان مى‌کنند. تعیین مصادیق بعد از حضرت على× نیز خود دلیلى محکم است بر اینکه ولى در این خطبه به معناى امام و رهبر است.
    دهم: از جمله امورى که دلالت دارد «ولى» در حدیث غدیر خم به معناى پیشوایى و رهبرى امت اسلام است، برگزارى مراسم عمامه‌گذارى براى امیرالمؤمنین× است. همه سلاطین در طول تاریخ براى خود جانشین تعیین نموده و طی مراسم تاج‌گذاری او را ولیعهد معرفى مى‌کردند، پیامبر| به جاى تاج، عمامه خودشان را بر سر امام علی× گذاشتند، چون بهترین سنبل معنوى به جاى تاج، عمامه است، هیچ انسان عاقلى ضرورت نمى‌داند که با آن مراسم ویژه بر سر دوستش تاج ‌گذارد؛ زیرا لازم مى‌آید هر کسى به تعداد دوستانى که دارد مراسم بگیرد و بر سرشان تاج بگذارد. پیامبر اسلام| با این مراسم عمامه‌گذارى خواستند به ما هر چه بهتر و بیشتر بفهمانند که على× جانشین، امام و پیشوا است.
    یازدهم: قرینه یازدهم که دلیل قرص و محکمى است بر اینکه «ولى» به معناى «محّب» نیست ـ بلکه به معناى امام و پیشوا است ـ ، جریان بیعت است به طوری که اگر هیچ دلیل دیگری جز این وجود نداشت، کافى بود.
    بیعت یعنى چه؟ بیعت از مصدر فعل «باع» است بیع یعنى خرید وفروش، بیعت در اصطلاح یعنى فروختن جان و مال مسلمان در قبال ولایت، بیعت، معامه‌اى است نه از نوع خاک و گل و سنگ، نه از نوع آهن و پارچه، بلکه معامله‌اى است که میان رئیس قوم و آن قوم انجام مى‌گیرد، آن قوم و گروه، جان و مال خودشان را در قبال ولایت الهى به رئیسشان مى‌فروشند.

منابع
[۱]) الغدیر، ج ۱، ص ۱۴٫
[۲]) علامه مجلسى، بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۳۵٫
[۳]) بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۲۴۶٫
[۴]) مائده/ ۳٫
[۵]) مائده/ ۳٫

اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن