مقالات

شفاعت اهل بیت (علیهم السلام)

شیعه و شفاعت اهل بیت علیهم السلام

نویسنده:

موضوع:

منبع:

تاریخ درج:

سید جعفر صادقی فدکی

ادیان و فرقشیعه

کتب>سیمای شیعه از نگاه اهل بیت علیهم السلام

۱۳۹۳/۱۲/۲۶ »

چکیده :

 

شیعه و شفاعت اهل بیت علیهم السلامبر اساس روایات متعدد ـ که به بخشى از آنها در مباحث گذشته اشاره شد ـ خداوند در دنیا، عالم برزخ و صحنه قیامت گروهى از شیعیان گناهکار را که موفق به توبه حقیقى نشوند، گرفتار سختى و عذاب مى‏نماید تا از گناهانى که کرده‏اند پاک شوند و آنگاه وارد بهشت گردند؛ لیکن در اینجا این سؤال در اذهان مطرح مى‏شود که پس شفاعت پیامبر اسلام و اهل‏بیت ^ و دیگر شفیعان روز جزا ـ که در آیات و روایات فراوان، سخن از آن به میان آمده ـ چه مى‏شود؟ و آنان در کجا و چه موقع گناهکاران و پیروان گرفتار خویش را از عذاب نجات مى‏دهند؟در پاسخ باید گفت: شکى نیست که شفاعت اولیاى الهى از گناهکاران یکى از تعالیم اسلامى و عقاید مذهب شیعه است، به گونه‏اى که در برخى روایات آمده است: فردى که اعتقاد به شفاعت نداشته باشد ایمان ندارد و یا کسى که شفاعت را باور نداشته باشد، شیعه ما نیست.[۱]قرآن کریم در بیش از دهها آیه، موضوع شفاعت را مطرح کرده و در این آیات، کسانى که حق شفاعت دارند، محدوده شفاعت و نیز آنان را که مستحق شفاعت هستند، معرفى کرده و مورد بحث و بررسى قرار داده است. در روایاتى که از پیامبراکرم و اهل‏بیت ^ نیز نقل شده بر موضوع شفاعت تأکید فراوان شده و انبیاى الهى، قرآن کریم، اهل‏بیت ^، ملائکه و مؤمنان…

متن مقاله :

 

شیعه و شفاعت اهل بیت علیهم السلام
بر اساس روایات متعدد ـ که به بخشى از آنها در مباحث گذشته اشاره شد ـ خداوند در دنیا، عالم برزخ و صحنه قیامت گروهى از شیعیان گناهکار را که موفق به توبه حقیقى نشوند، گرفتار سختى و عذاب مى‏نماید تا از گناهانى که کرده‏اند پاک شوند و آنگاه وارد بهشت گردند؛ لیکن در اینجا این سؤال در اذهان مطرح مى‏شود که پس شفاعت پیامبر اسلام و اهل‏بیت (علیهم السلام) و دیگر شفیعان روز جزا ـ که در آیات و روایات فراوان، سخن از آن به میان آمده ـ چه مى‏شود؟ و آنان در کجا و چه موقع گناهکاران و پیروان گرفتار خویش را از عذاب نجات مى ‏دهند؟
در پاسخ باید گفت: شکى نیست که شفاعت اولیاى الهى از گناهکاران یکى از تعالیم اسلامى و عقاید مذهب شیعه است، به گونه‏اى که در برخى روایات آمده است: فردى که اعتقاد به شفاعت نداشته باشد ایمان ندارد و یا کسى که شفاعت را باور نداشته باشد، شیعه ما نیست.[۱] قرآن کریم در بیش از دهها آیه، موضوع شفاعت را مطرح کرده و در این آیات، کسانى که حق شفاعت دارند، محدوده شفاعت و نیز آنان را که مستحق شفاعت هستند، معرفى کرده و مورد بحث و بررسى قرار داده است. در روایاتى که از پیامبراکرم و اهل‏بیت (علیهم السلام) نیز نقل شده بر موضوع شفاعت تأکید فراوان شده و انبیاى الهى، قرآن کریم، اهل‏بیت (علیهم السلام)، ملائکه و مؤمنان را جزء کسانى دانسته که در قیامت حق شفاعت دارند و از گناهکاران در پیشگاه الهى شفاعت مى‏نمایند.
از کسانى که بیشترین حق را پس از پیامبراکرم | در مورد شفاعت گناهکاران دارند، اهل‏بیت (علیهم السلام) هستند؛ آنان حجت‏هاى الهى در دنیا و آخرت و گل سرسبد عالم هستى و اشرف مخلوقات خداوند پس از پیامبر هستند؛ اینان هم در دنیا و هم در آخرت از جایگاه رفیع و منزلت والایى در پیشگاه خداوند برخوردارند؛ این وجودهاى مقدس و پاک آن‏قدر در نزد خداوند قرب و منزلت دارند که خداوند به برکت آنها تمام هستى و آنچه را در آن هست، خلق کرده و به آنان روزى مى‏دهد. اگر این حجت‏هاى الهى نبودند عالمى نبود و خداوند به دیگر موجودات توجهى نمى‏کرد.
در دعاى عدیله در مورد وجود مبارک امام زمان (علیه السلام) آمده است:
«بِبَقائِهِ بَقِیَتِ الدُّنیا و بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَرى و بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأَرضُ والسَّماءُ …»؛
«به سبب بقاى آن وجود مبارک دنیا باقى است و به برکت او به خلایق روزى داده مى‏شود و به سبب وجود او آسمان و زمین ثابت و پایدار است…».[۲] و نیز در زیارت جامعه کبیره خطاب به اهل‏بیت (علیهم السلام) مى‏خوانیم:
«و بِکُم یُنَزَّلُ الغَیثُ و بِکُم یُمسَکُ السَّماءُ أَن تَقَعَ عَلَى الأَرضِ و بِکُم یُنَفَّسُ الهَمُّ وَ یُکشَفُ الضُّرُّ …»؛
«و به سبب وجود شما است که باران مى‏بارد و به برکت وجود شما آسمان بر زمین نمى‏افتد و به خاطر شماست که غصه‏ها و ناراحتى‏ها گشوده مى‏گردد و بدیها از بین مى‏رود…».[۳] آنان آن‏قدر در پیشگاه خداوند مقرب‏اند که حتى انبیاى الهى، آنگاه که براى‏شان گرفتارى و مشکلى پیش مى‏آمد، به این ذوات مقدسه متوسل مى‏شدند و براى رفع مشکل خود، خداوند را به وجود آنان سوگند مى‏دادند که در این زمینه روایات متعددى از طریق شیعه و اهل سنت نقل گردیده است. پیامبر اکرم | مى‏فرماید:
«إِنَّ آدَمَ لَمّا أَصابَ الخَطِیئَهَ کانَت تَوبَتُهُ أَن قال: اَللّهُمَّ إِنِّى أَسئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ لَمّا غَفَرتَ لِى فَغَفَرَها لَهُ، و إِنَّ نُوحا لَمّا رَکِبَ السَّفِینَهَ و خافَ الغَرَقَ، قالَ: اللّهُمَّ إِنِّى أَسألُکَ بِحَقِّ مُحَمِّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ لَمّا أنجَیتَنىِ مِنَ الغَرَق. فَأَنجاهُ اللّهُ مِنهُ، و إِنَّ اِبراهیمَ لَمّا أُلقِىَ فِى النّارِ، قال: بَرِدا و سَلاما، و إنَّ مُوسى لَمّا أَلقى عَصاهُ و أَوجَسَ فىِ نَفسِهِ خِیفَهً، قالَ: اَللّهُمَّ إِنِّى أَسئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمِّدٍ لَمّا آمَنتَنى، فَقالَ لَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: لا تَخَف إِنَّکَ أَنتَ الأَعلى»؛
«وقتى که آدم (علیه السلام) مرتکب آن خطا (ترک اولى) گردید توبه‏اش این بود که بگوید: خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد سوگند مى‏دهم که مرا عفو نمایى و خداوند او را به جهت این دعا بخشید و آن‏گاه که نوح سوار بر کشتى شد و ترسید که غرق شود گفت: خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد سوگند مى‏دهم که مرا از غرق شدن نجات دهى و خداوند او را نجات داد و آن هنگام که ابراهیم (علیه السلام) در آتش افکندند گفت: خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد سوگند مى‏دهم که مرا از آتش نجات دهى و خداوند آتش را بر ابراهیم سرد و سلامت گردانید و آن هنگام که موسى (علیه السلام)عصایش را افکند و در دلش هراسى افتاد، گفت: خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد سوگند مى‏دهم که مرا حفظ نمایى و خداوند به او خطاب نمود: نترس که تو برتر و بالاتر هستى».[۴] اهل‏بیت (علیهم السلام) نه تنها در دنیا در پیشگاه الهى قرب و منزلت داشته و دارند، بلکه در قیامت نیز از جایگاه بسیار والایى در نزد خداوند برخوردارند و خداوند اختیارات و حقوق گسترده‏اى را به آنان عنایت کرده است که یکى از این حقوق، حق شفاعت است؛ امیرالمؤمنین على (علیه السلام) مى‏فرماید:
«مَن یُحِبُّنا، یَنالُ شَفاعَتَنا یَومَ القِیامَهِ»؛ «کسى که ما را دوست داشته باشد به شفاعت ما در روز قیامت خواهد رسید».[۵] در حدیثى دیگر «حمران بن أَعیَن» مى‏گوید: از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که مى‏فرمود:
«وَاللّهِ لَنَشفَعَنَّ، وَاللّهِ لَنَشفَعَنَّ وَاللّهِ لَنَشفَعَنَّ، قُلتُ: لِمَن یَابنَ رَسولِ اللّهِ؟ قالَ: لِشیعَتِنا حَتّى یقُولَ عَدُوُّنا «فَما لَنا مِن شـفِعین * ولا صَدیقٍ حَمیم * فَلَو اَنَّ لَنا کَرَّهً فَنَکونَ مِنَ المُؤمِنین»
ترجمه: «به خدا سوگند ما شفاعت خواهیم کرد! به خدا سوگند ما شفاعت خواهیم کرد! به خدا سوگند ما شفاعت خواهیم کرد! حمران گوید: از امام سؤال کردم: از چه کسانى شفاعت مى‏کنید؟ امام فرمود: از شیعیانمان شفاعت مى‏کنیم تا آنجا که دشمنان‏مان مى‏گویند: براى ما شفاعت‏کننده و دوست دلسوزى نیست. اى کاش براى ما بازگشتى بود تا از مؤمنان باشیم!».[۶] امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«شَفاعَتُنا لاَِهلِ الکَبائِرِ مِن شِیعَتِنا، و اَمَّا التّائِبُونَ فَاِنَّ اللّهَ عَزَّوجَلَّ یَقُولُ: «ما عَلَى المُحسِنینَ مِن سَبیلٍ»[۷]؛
«شفاعت ما خاندان براى شیعیانى است که مرتکب گناه کبیره شده‏اند اما کسانى که از گناه خود توبه کرده‏اند خداوند درباره آنان مى‏فرماید: بر افراد نیکوکار مؤاخذه‏اى نیست».[۸] هر چند اهل‏بیت (علیهم السلام) از مقام عظیم شفاعت برخوردارند، اما این‏گونه نیست که شفاعت آنان مطلق باشد؛ به‏گونه‏اى که تمام شیعیان خود را پس از مرگ با تمام گناهانشان شفاعت نمایند و احدى از شیعیان در هیچ مرحله‏اى پس از مرگ، گرفتار عذاب نگردد. بلکه شفاعت آنان همچون دیگر شفیعان روز محشر مشروط به رضایت الهى و منحصر به موارد و مواقع خاصى است.
قرآن کریم در مورد شفاعت شفیعان مى‏گوید:
«لا یَشفَعُون إلاّ لِمَنِ ارتَضى»؛ «شفیعان شفاعت نمى‏کنند، مگر در مورد آنان که مورد رضاى خدا باشند».[۹] از امام رضا (علیه السلام) سؤال شد که مقصود از این آیه چیست؟ حضرت فرمود:
«معناى آیه این است که شفیعان تنها براى کسانى شفاعت مى‏کنند که دین آنان مورد رضایت خداوند باشد».[۱۰] بنابراین افراد کافر یا کسانى که دین آنان مورد رضایت خداوند نیست و تمام یا بخشى از تعالیم اسلامى را زیر پا گذاشته و انکار مى‏نمایند، مورد شفاعت شفیعان قرار نخواهند گرفت. در برخى از روایات نیز وارد شده که اهل‏بیت (علیهم السلام) و دیگر شفیعان، مرتکبان برخى گناهان را شفاعت نمى‏کنند: حضرت امام موسى‏بن جعفر (علیه السلام) مى‏فرماید:
«لَمّا حَضَرَ أَبِىَ الوَفاهُ قال لىِ: یا بُنَىَّ! إِنَّهُ لا یَنالُ شَفاعَتُنا مَنِ استَخَفَّ بِالصَّلاهِ»؛
«هنگامى که (زمان) وفات پدرم فرا رسید فرمود: پسرم! شفاعت ما خاندان به کسى که نماز را سبک بشمارد نمى‏رسد».[۱۱] امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«یا مَعشَرَ الشِّیعَهِ، فَلا تَعُودُوا و تَتَّکِلُونَ عَلى شَفاعَتِنا فَوَاللّهِ! لایَنالُ شَفاعَتُنا إِذا رُکِبَ هذا حَتّى یُصیِبَهُ أَلَمُ العَذابِ و یَرى هَولَ جَهَنَّمَ»؛
«اى گروه شیعه، به اتکاى شفاعت ما به گناه بازنگردید. به خدا سوگند! شفاعت ما به کسانى که مرتکب این گناه (زنا) شده باشند نمى‏رسد؛ جز آنکه پس از مدتى درد عذاب را بچشد و هول و ترس جهنم را ببیند».[۱۲] افزون بر این، گاه کسانى که مستحق شفاعت اهل‏بیت‏اند باید مدتى درد عذاب و گرفتاریهاى عالم برزخ یا صحنه قیامت را تحمل نمایند و سپس به مرحله شفاعت اهل‏بیت (علیهم السلام)نایل گردند؛
امیرالمؤمنین (علیه السلام) مى‏فرماید:
«لا تَتَّکِلُوا بِشَفاعَتِنا فَإِنَّ شَفاعَتَنا قَد لاتَلحَقُ بِأَحَدِکُم إِلاّ بَعدَ ثَلاثمِائَهِ سَنَهٍ»؛
«با اتکاى به شفاعت ما گناه نکنید؛ زیرا شفاعت ما گاه بعد از گذشت سیصد سال شامل برخى از شما مى‏شود».[۱۳] بنابراین از مجموع آیات قرآن و روایات یاد شده استفاده مى‏شود که شفاعت اهل‏بیت (علیهم السلام) و دیگر شفیعان روز جزا مشروط و مختص موارد و گناهان خاص است و پیروان اهل‏بیت (علیهم السلام) نباید دچار غفلت شده، به امید شفاعت آنان به گناه خود ادامه دهند و یا از توبه و کسب رضاى الهى غافل شوند، بلکه باید بدانند که اگر مى‏خواهند شفاعت اولیاى الهى شامل حال آنان گردد، باید مرتکب بسیارى از گناهان نگردند و اگر تاکنون بر اثر کوتاهى یا غفلت به چنین گناهانى اقدام کرده‏اند با توبه و پشیمانى، گذشته خود را اصلاح و جبران کنند تا در قیامت از شفاعت اهل‏بیت (علیهم السلام)برخوردار گردند.
آورده‏اند که شاعرى به نام «حاجب» در موضوع شفاعت گرفتار فکر عوامانه بود و شعرى بدین مضمون سروده بود:
حاجب، اگر معامله حشر با على است     من ضامنم که هر چه بخواهى گناه کن
شب، امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى‏بیند که بر او خشمگین است. علت غضب را از آن حضرت سؤال مى‏کند. امام (علیه السلام) مى‏فرماید: شعر خوبى نگفتى. مى‏گوید: چگونه بگویم؟ حضرت مى‏فرماید: این‏چنین بگو:
حاجب، اگر معامله حشر با على است     شرم از رخ على کن و کمتر گناه کن[۱۴] تفاوت شیعه و محب اهل بیت (علیهم السلام)
با توجه به مطالبى که بیان شد روشن گردید که تنها ادعاى محبت اهل بیت (علیهم السلام)براى شیعه بودن کافى نیست و باعث نمى‏شود انسان در ردیف پیروان این خاندان قرار گیرد و از فضایل بى‏شمار و پاداشهاى عظیمى که براى پیروان اهل بیت (علیهم السلام) بیان گردیده برخوردار شود. بلکه علاوه بر داشتن ولایت و محبت، پیروى عملى از این خاندان نیز شرط است؛ زیرا معناى شیعه عبارت است از پیرو، یار و رهرو اهل بیت بودن و معناى پیروى از این خاندان، این است که انسان همان راهى را برود که آن بزرگواران رفته‏اند و همان اعمالى را انجام دهد که آن بزرگواران انجام داده‏اند. امّا اگر کسى ادعا مى‏کند که من پیرو این خاندانم و آنان را دوست دارم، اما اعمالى که اهل‏بیت (علیهم السلام) انجام مى‏دهند را انجام نمى‏دهد و یا برخلاف راه آنها حرکت مى‏کند، چنین شخصى را نمى‏توان شیعه واقعى آنان دانست. بلکه طبق برخى روایات اینان جزء محبان و دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) هستند[۱۵]؛ گروهى نزد امیرالمؤمنین على (علیه السلام)آمدند و به آن حضرت گفتند:
«نَحنُ مِن شیعَتِکَ یا أَمیرَالمُؤمِنینَ، فَنَظَرَ إِلَیهم طَویلاً ثُمَّ قال: ما أَعرِفُکُم و لا أَرى عَلَیکُم أَثَرَ ما تَقُولُونَ، إِنَّما شیِعَتُنا مَن آمَنَ بِاللّهِ و رسُولِهِ و عَمِلَ بِطاعَتِهِ وَاجتَنَبَ مَعاصِیَهُ و أَطاعَنا فیِما أَمَرنا و دَعَونا إِلَیهِ»؛
«ما از شیعیان شما هستیم اى امیر مؤمنان! حضرت براى مدت طولانى به صورت آنها نگاه کرد و سپس فرمود: من شما را نمى‏شناسم و آثار ادعایى که مى‏کنید را در صورتهاى شما مشاهده نمى‏کنم. همانا شیعیان ما کسانى‏اند که به خدا و رسولش ایمان داشته، طاعات الهى را به جا آوردند و از گناهان اجتناب نمایند و از آنچه ما امر کرده و آنان را دعوت به آن مى‏نماییم، اطاعت نمایند».[۱۶] روایت شده است که شخصى به امام حسن مجتبى (علیه السلام) عرض کرد:
«إِنِّى مِن شیِعَتِکُم، فَقالَ الحَسَنُ بنُ عَلىٍّ علیهماالسلام: یا عَبدَاللّهِ! إن کُنتَ لَنا فىِ اَوامِرِنا و زَواجِرِنا مُطیعا فَقَد صَدَقتَ و إِن کُنتَ بِخِلافِ ذلِکَ فَلا تَزِد فِى ذُنُوبِکَ بِدَعواکَ مَرتَبَهً شَریفَهً لَستَ مِن اَهلِها، لا تَقُل لَنا: أَنا مِن شیِعَتِکُم، و لکن قُل: أَنا مِن مَوالیِکُم و مُحِبِّیکُم و مُعادِى اَعدائِکُم و أَنتَ فىِ خَیرٍ اِلى خَیرٍ»؛
«من از شیعیان شما هستم. امام حسن (علیه السلام) فرمود: اى بنده خدا! اگر در آنچه ما تو را به آن امر کرده و آنچه از آن تو را نهى مى‏کنیم مطیع ما هستى، راست مى‏گویى و اگر برخلاف این عمل مى‏کنى پس با ادعاى این مرتبه شریفه، که از اهل آن نیستى، گناهى بر گناهانت نیفزا؛ لیکن بگو: من از دوستان و محبان شما و دشمن دشمنان شما هستم و تو در خیر و راهى به سوى خیر هستى».[۱۷] در حدیثى دیگر نیز آمده است که گروهى از شیعیان به نزد امام رضا (علیه السلام)آمدند و تقاضاى دیدار با آن حضرت را نمودند، ولى امام (علیه السلام) اجازه دیدار به آنان ندادند. وقتى از علت بى‏اعتنایى آن حضرت نسبت به خود سؤال کردند امام (علیه السلام) فرمود:
«لِدَعواکُم أَنَّکُم شیِعَهُ أَمیرِالمُؤمِنینَ (علیه السلام) و أَنتُم فىِ أَکثَرِ أَعمالِکُم مُخالِفُونَ و مُقَصِّرُونَ فىِ کَثیرٍ مِن الفَرائِضِ …»؛
«بدان جهت که شما ادعاى شیعه على (علیه السلام) را دارید در حالى که در بیشتر اعمالتان با آن حضرت مخالفت مى‏نمایید و در بسیارى از واجبات کوتاهى مى‏کنید…»[۱۸] همچنین در پایان روایتى که از على (علیه السلام) در صفحات گذشته نقل گردید و نیز روایتى که از فاطمه زهرا ÷ به همین مضمون وارد شده، درباره آن دسته از شیعیانى که وارد طبقات بالاى جهنم مى‏شوند و براى مدتى عذاب مى‏گردند، آمده است:
«إِنَّ هؤلاءِ لا یُسَمُّونَ بِشیِعَتِنا و لکِنَّهُم یُسَمُّونَ بِمُحِبِّینا والمُوالیِنَ لاَِولِیاءِنا والمُعادِینَ لاَِعدائِنا، إِنَّما شیِعَتُنا مَن شَیَّعنَا واتَّبَعَ آثارَنا واقتَدى بِاَعمالِنا»؛
«این گروه از افراد، شیعیان ما نیستند؛ بلکه جزء محبّان و دوستداران دوستان ما و دشمنان دشمن ما هستند. همانا شیعه ما کسى است که از ما پیروى کرده، از آثار ما متابعت نماید و به اعمال ما اقتدا کند».[۱۹] این موضوع، واقعیتى است که مردم و عقلاى عالم نیز بر آن صحه مى‏گذارند؛ زیرا کسى که آن‏قدر گناه نماید که تمام گرفتاریها و بلاهاى دنیوى و عذاب عالم برزخ و صحنه قیامت نتواند گناه او را پاک کند و ملائکه الهى براى پاک کردن گناه او ناچار شوند وى را وارد جهنم نمایند، چگونه مى‏تواند شیعه و پیرو انسانهاى پاک و معصومى باشد که ذره‏اى نافرمانى خداوند را نکرده‏اند.
شیعه اهل بیت (علیهم السلام)، کسى است که در ادعاى خود صادق باشد و علامت و نشانه‏اى بر صدق ادعایش داشته باشد و این علامت و نشانه، همان گام نهادن در راه اهل بیت (علیهم السلام) و پیروى عملى از دستورات آنان است؛
امام صادق (علیه السلام) در روایتى مى‏فرماید:
«یَنبَغِى لِمَن اِدَّعى هذَا الاَمرَ فىِ السِّرِّ أَن یَأتِى عَلَیهِ بِبُرهانٍ فِى العَلانِیَّهِ، قُلتُ: و ما هذَا البُرهانُ الَّذى یَأتِى بِهِ فِى العَلانِیَّهِ؟ قال: یُحَلِّلُ حَلالَ اللّهِ و یُحَرِّمُ حَرامَ اللّهِ و یَکُونُ لَهُ ظاهِرٌ یُصَدِّقُ باطِنَهُ»؛
«سزاوار است کسى که در باطن ادعاى شیعه بودن را دارد دلیل و برهانى آشکار بر صدق ادعایش داشته باشد. راوى گوید: (به امام (علیه السلام)) عرض کردم: این برهانى که باید آشکارا به همراه داشته باشد چیست؟ فرمود: حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام شمارد و ظاهرى داشته باشد که باطنش را تصدیق نماید».[۲۰] بنابراین، تشیع، تنها صرف ادعاى محبت اهل بیت (علیهم السلام) و دشمنى با دشمنان آنان نیست. بلکه اظهار محبت اهل بیت (علیهم السلام) و دشمنى با دشمنان آنان قدم اول در این راه است و شیعه على (علیه السلام)علاوه بر آن، باید ویژگیها و اوصاف دیگرى نیز داشته باشد. بدین جهت، اهل بیت (علیهم السلام) در روایات فراوان، براى شیعیان خود ویژگیهاى خاصى را ذکر نموده و گفته‏اند: اگر تمام یا بیشتر این ویژگیها در کسانى که ادعاى پیروى از ما را دارند وجود داشته باشد بدانید که آنان در ادعایشان صادق‏اند و شیعه واقعى ما هستند اما اگر تمام یا بیشتر این اوصاف در آنها وجود نداشته باشد در شیعه بودن آنان و یا حداقل در شیعه واقعى بودن آنان باید شک کرد؛ زیرا شیعه واقعى ما کسى است که از ما پیروى کند و رفتار و اعمالش همچون رفتار و اعمال ما باشد.
در ادامه این نوشتار برآنیم تا با توفیق الهى و مدد اهل بیت (علیهم السلام)، برخى از عمده‏ترین اوصاف و ویژگیهایى را که اهل بیت (علیهم السلام) براى شیعیان خود برشمرده‏اند ذکر نماییم و در تبیین هر یک از این اوصاف به اندازه توان و نیز ظرفیت بحث، مطالبى را بیان نماییم و امیدواریم رهروان اهل بیت که خداوند آنان را از نعمت عظیم ولایت و محبت این خاندان برخوردار گردانیده با مطالعه این اوصاف بتوانند هرچه بیشتر آنها را در زندگى خود پیاده نمایند تا در صف شیعیان واقعى اهل بیت ـ قرار گیرند. (ان شاء اللّه‏)
البته چنان که در مقدمه کتاب اشاره نمودیم، تشیع و پیروى از این خاندان همچون ایمان داراى مراتب و درجات متعددى است که تمام مراتب آن از تمام شیعیان خواسته نشده است؛ کسى که همه این اوصاف و ویژگیها را در خود پیاده کند شیعه کامل است که تمام مراتب تشیع را طى نموده است و کسى که به اوصاف و ویژگیهاى کمترى متصف است در مراتب پایین‏ترى از تشیع قرار دارد.
بنابراین شیعیانى که توان پیمودن همه این مراتب و عمل به تمام این اوصاف و اعمال را ندارند نباید مأیوس و ناامید شوند و خود را خارج از صف شیعیان على بدانند؛ هرچند اوصاف و اعمالى که در دایره واجبات و محرمات الهى قرار دارد از این قاعده مستثناست و همه شیعیان تا جایى که توان دارند لازم است به آنها عمل نمایند.
اوصاف و ویژگیهایى که در این نوشتار به آنها اشاره خواهد شد تمام اوصاف و ویژگیهاى شیعیان على‏بن ابى طالب (علیه السلام) نیست؛ بلکه اهل بیت (علیهم السلام) براى شیعیان خود اوصاف دیگرى را نیز ذکر کرده‏اند که چون هدف ما ذکر این اوصاف و تبیین و شرح مختصرى از هر یک از آنهاست این نوشتار گنجایش پرداختن به همه آنها را ندارد؛ لذا به بیان برخى از عمده‏ترین این اوصاف بسنده مى‏گردد.[۲۱] منابع
[۱]. الفصول المهمه فى الاصول الائمه، ج ۱، ص ۳۶۰٫
[۲]. مفاتیح‏الجنان، زیارت عدیله.
[۳]. مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۴۲۳؛ المزار، ص ۲۵۰٫
[۴]. وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۱۰۰؛ کنزالعمال، ج ۲، ص ۳۵۹؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۶۰ و ۶۱٫
[۵]. مستدرک سفینه البحار، ج ۶ ، ص ۱۲٫
[۶]. شرح الاخبار، ج ۳، ص ۴۴۲٫
[۷]. توبه ۹ ۹۱٫
[۸]. من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۵۷۴؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۳۴٫
[۹]. انبیاء ۲۱ ۲۸٫
[۱۰]. تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۲۳٫
[۱۱]. الکافى، ج ۳، ص ۲۷۰؛ وسائل‏الشیعه، ج ۴، ص ۲۴٫
[۱۲]. الکافى، ج ۵، ص ۴۶۹؛ من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹٫
[۱۳]. شرح اصول کافى، مازندرانى، ج ۹، ص ۲۵۱؛ بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۳۳۲٫
[۱۴]. نقش اهل‏بیت علیهم‏السلام در قیامت، ص ۲۵۳٫
[۱۵]. البته این افراد جزء محبان واقعى اهل بیت علیهم‏السلام نیز نخواهند بود؛ زیرا محب واقعى کسى است که آنچه را محبوبش دوست دارد، انجام مى‏دهد و از آنچه او اجتناب مى‏کند، ترک مى‏نماید؛ لیکن همین مقدارى که این افراد ولایت اهل بیت علیهم‏السلامرا پذیرفته‏اند و محبت آنان را در دل دارند در ردیف محبان و دوستداران آنان قرار مى‏گیرند و در نهایت، این محبت، هرچند اندک باشد آنان را از آتش جهنم یا جاویدان بودن در آن نجات خواهد داد
[۱۶]. دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۵۶؛ مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۱۲۸٫
[۱۷]. بحارالانوار، ج ۸، ص ۳۵۳؛ ج ۶۵، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۵٫
[۱۸]. وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۱۷٫
[۱۹]. بحارالانوار، ج ۸، ص ۳۵۲؛ ج ۶۵، ص ۱۵۴٫
[۲۰]. کتاب الغیبه، ص ۱۱۴؛ بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۱۶۴٫
[۲۱]. در حقیقت، تمام اوصاف و ویژگیهایى که در آیات و روایات براى مؤمن واقعى ذکر شده، شیعه حقیقى نیز باید داشته باشد و اهل بیت علیهم‏السلام در روایات دیگرى بیشتر و یا تمام این اوصاف را براى شیعیان خود ذکر کرده‏اند. کسانى که مى‏خواهند تمامى این روایات را ملاحظه فرمایند مى‏توانند ر. ک به: «صفات الشیعه»، صدوق؛ «بحارالانوار»، مجلسى، ج ۶۵؛ الشیعه فى احادیث الفریقین»، سید مرتضى ابطحى و دیگر منابع حدیثى مربوط مراجعه نمایند.

اختصاصی مجمع جهانی شیعه شناسی

 

 

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن