مقالات

امامت امام حسن مجتبى (علیه السلام)

امامت امام حسن مجتبى (علیه السلام)

امام حسن (علیه السلام) فرزند على بن ابوطالب (علیه السلام) کنیه اش ابومحمد و ملقب به مجتبى در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرى قمرى در مدینه متولد شد (الارشاد ، ج۲ ، ص۲) و در سال ۵۰ یا ۵۱هجرى قمرى با دسیسه یزید بن معاویه توسط همسرش جعده دختر اشعث، مسموم گردیده و در چهل و هفت سالگى شهید شد (ینابیع الموده ، ج۲ ، ص۴۲۷ ; المقنعه ، ص ۴۶۴) و در قبرستان بقیع دفن گردید (الارشاد ، ج۲ ، ص ۱۲).

دلایل امامت امام حسن (علیه السلام)

  1. یکى از دلایل ، نصوص پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)مى باشد و یکى از این نصوص روایتى است که پیامبر  (صلى الله علیه وآله وسلم) مصادیق«اولى الامر» را براى جابر بیان مى کند ومى فرماید:«هم خلفائى یا جابر وأئمه المسلمین من بعدى أوّلهم على بن ابوطالب ثمّ الحسن والحسین و…» (کشف الغمه ، ج۳  ، ص ۳۱۲  ; کمال الدین وتمام النعمه ، ص ۲۵۳). حدیث دیگر از پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم در خصوص امامت امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) مى باشد که فرمود:«الحسن والحسین ابناى هذان امامان قاما أو قعدا»  ; این دو فرزند من حسن و حسین دو امامند ، خواه قیام به امر امامت نمایند و خواه از جور ظالمان پنهان دارند» (علل الشرایع ، ج۱ ، ص ۲۱۱ ، کفایه الاثر ، ص ۱۱۷ ; فضائل امیرالمؤمنین ، ص ۱۶۸).
  2. امام على (علیه السلام)در وصیت نامه اش به امامت امام حسن (علیه السلام) بعد از خودش تصریح کرده و امام حسین(علیه السلام) و دیگران را بر آن شاهد گرفته است (اصول کافى ، ج۱ ، ص ۲۹۸).

در روایات دیگرى نیز امام على (علیه السلام) به امامت امام حسن (علیه السلام بعد از خودش و امامت سایر امامان تصریح نموده است (الاحتجاج ، ج۱ ، ص ۳۵۷ـ ۳۵۹).

  1. اهل بیت (علیهم السلام)و پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) بر امامت امام حسن (علیه السلام) اجماع داشته اند و اجماع اهل بیت حجت قطعى مى باشد (مناقب آل ابوطالب ، ج۳  ، ص ۱۴۱).

۴٫اجماع شیعه بر امامت امام حسن (علیه السلام) دلیل دیگر امامت آن حضرت است (گوهر مراد ، ص ۵۸۳).

  1. امام حسن (علیه السلام)به امامت خود معتقد بوده و مردم را به بیعت با خودش دعوت کرده است ، بدون شک او در این مدعا بر حق بوده است (مناقب آل ابوطالب ، ج۳ ، ص ۱۴۱).
  2. مطابق دلایل عقلى ونقلى عصمت و افضلیت امام از شرایط امامت است و از کسانى که در زمان امام حسن (علیه السلام)مدعى امامت بودند ، کسى جز او داراى صفات مزبور نبود و در زمان امام حسن (علیه السلام)جز معاویه کس دیگرى ادعاى امامت نداشته است و با اثبات فسق ، بلکه کفر معاویه ، امامت امام حسن (علیه السلام) مطابق با اوصاف مذکور ثابت مى گردد (مناقب آل ابوطالب ، ج۳ ، ص ۱۴۱).

امام حسن (علیه السلام) در مسئله قضا و قدر با بیان مطالب مفصل ، تفویض و جبر را نفى کرده و با اثبات اختیار ، ایمان به قدَر را چه نیک و چه بد ( خیر و شر) لازم دانسته و منکر قدَر را کافر مى داند و در توضیح این مطلب مى فرماید: خدا مردم را به حال خود رها نساخته و از سیطره خویش خارج ننموده و نیز آنان را به انجام کارى قدرت بخشید تا اوامر خدا را با اختیار خودشان بپذیرند و از نواهى خدا طبق اختیار خودشان دورى نمایند و اگر به گناه گرایش یابند خدا مى تواند بین او و گناه مانع ایجاد نماید ، ولى اگر چنین نکند این خدا نیست که آنان را با زور و جبر به گناه واداشته باشد (تحف العقول ، ص ۲۳۱) و در تبیین رضا به قدر الهى مى گوید: اعتماد بر نیکو بودن اختیار خداوند باعث مى شود که انسان غیر از آنچه را که خدا براى او اختیار نموده آرزو نکند (کنزالعمال ، ج۳ ، ص۷۱۲ ; تاریخ مدینه دمشق ، ج ۱۳ ، ص۲۵۳).

امام حسن (علیه السلام) آغاز تفرقه و کشتار در بین مسلمانان را اختلاف در مسئله ولایت و امامت مى داند (الاحتجاج ، ج۲ ، ص۶۲) و در مسئله امامت فرموده است که خداوند هیچ پیامبرى را مبعوث نکرد ، مگر این که از اهل بیت او برایش وصى قرار داد و على (علیه السلام) وصى رسول خدا بود (همان ، ج۲ ، ص۵۳).

امام حسن (علیه السلام) در ضمن بیان دوازده امام بعد از پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم  ، مهدى این امت را نهمین امام از صلب برادرش حسین دانسته (کفایه الاثر ، ص ۲۲۳) و مى گوید خداوند عمر او را در غیبت طولانى نموده و سپس با قدرت خود او را به صورت جوان چهل ساله ظاهر مى گرداند ، تا مردم بدانند که خداوند بر هر چیزى قادر است (الامامه والتبصره ، ص ۱ ; احتجاج ، ج۲ ، ص۶۸) و از میان ائمه (علیهم السلام) فقط مهدى است که در تحت بیعت هیچ کسى نبوده و به همین جهت خداوند او را غائب نموده است (احتجاج ، ج۲ ، ص۶۸). بیزارى مسلمانان از همدیگر ، لعن آنان به وسیله یکدیگر ، و تف انداختن بر صورت هاى همدیگر و شهادت بر کفر یکدیگر برخى از نشانه هاى ظهور مهدى است ، که توسط امام حسن (علیه السلام) بیان شده است (الغیبه ، ص ۴۳۸ ; الخرائج والجرائح ، ج۳ ، ص۱۱۵۳).

امام حسن (علیه السلام) به برخى از پرسش ها پاسخ گفته که از جمله درباره جایگاه روح در هنگام خواب (علل الشرایع ، ص ۹۷) و پس از مرگ مى باشد. و همچنین در ضمن این پاسخ ، صخره بیت المقدس را عرش ادناى خدا دانسته که خداوند از همین محل زمین را بسط داده و به سوى همین محل آن را درهم خواهد پیچید (تفسیر قمى ، ج۲ ، ص۲۷۲ ; تحف العقول ، ص ۲۴۲).

یکى از پاسخ هاى امام حسن (علیه السلام در حل شبهه اى بوده که به وسیله یک یهودى بر حدیث «الدنیا سجن المؤمن وجنّه الکافر» به این صورت وارد شده بود که این دنیا براى برخى از کافران به خاطر زندگى سختى که دارند زندان است و بر عکس براى برخى از مؤمنان به خاطر رفاه و آسایشى که دارند بهشت است. امام در حل شبهه مى گوید که دنیاى کافر در مقایسه با عذاب دردناک اخروى براى او جنت است و نیز رفاه و آسایش مؤمن در این دنیا در مقایسه نعمت هاى بهشتى زندان به حساب مى آید (مطالب السؤول فى مناقب آل الرسول  ، ص ۳۴۰ ; الفصول المهمه فى معرفه الأئمه ، ج۲ ، ص۷۰۴).

امام حسن (علیه السلام) کرامات و معجزه هایى را که از او نقل شده از مصادیق استجابت دعا شمرده است (اصول کافى ، ج۱ ، ص۴۶۲) و در موضوعات مختلف مناظره ها و خطابه هاى متعددى بعد از شهادت پدرش انجام داده است. از جمله مناظره هایى است که معاویه با مشورت عمروعاص در جهت منکوب نمودن آن حضرت دایر مى نموده که هر بار به زیان خود معاویه تمام گردیده است (احتجاج ، ج۳ ، ص۱۷ـ ۴۲ و ۵۲) و نیز در یکى از خطابه هاى آن حضرت که با توطئه معاویه براى استهزا و تحقیر وى انجام گرفت خود معاویه شرمسار و خشمگین مى گردد (تاریخ طبرى ، ج۶ ، ص۸۱۸۰). در یکى از خطابه ها به مردم کوفه مى گوید شما را با سه چیز که در حق من انجام دادید ترک مى کنم: کشتن پدرم ، طعن خودم و به غارت بردن اموالم. و باز در آخرین خطابه اش در مسجد کوفه به مردم کوفه مى گوید: اى اهل کوفه از خدا بترسید در مورد همسایگان و مهمانان و در مورد اهل بیت پیامبرتان که خداوند پلیدى را از آنان برداشته و پاکیزه شان نموده است (همان).

منابع ــــــــــــــــــــ

احتجاج  ، طبرسى ، احمد بن على ، اسوه، ۱۴۱۳ق ; اصول کافى  ، کلینى ، محمد بن یعقوب ، دارالتعارف ، بیروت ،۱۴۰۱ق ; الارشاد  ، مفید ، محمد بن محمد ، انتشارات علمیه ، تهران ; الامامه والتبصره  ، صدوق ، محمد بن بابویه ، مدرسه امام مهدى ، قم ، ۱۴۰۴ق ; تاریخ طبرى  ، طبرى ، محمد بن جریر ، دارالفکر ، بیروت ، ۱۴۰۷ق ; تاریخ مدینه دمشق  ، ابن عساکر  ، ابوالقاسم على بن حسن، دارالفکر ،بیروت ، ۱۴۱۵ق ; تحف العقول  ، حرانى ، ابومحمد حسن بن شعبه ، مؤسسه نشر اسلامى ، ۱۴۰۴ق ; تفسیر قمى  ، قمى ، على بن ابراهیم ، مکتبه الهدى ، ۱۳۸۷ش ; الخرائج والجرائح  ، راوندى ، قطب الدین ، مؤسسه امام مهدى ، قم ، ۱۴۰۹ق ; علل الشرایع  ، صدوق ، محمد بن على ، منشورات المکتبه الحیدریه ، نجف اشرف ،۱۳۸۵ق ; الغیبه  ، طوسى ، محمد بن حسن ، مؤسسه معارف اسلامى ، قم ،۱۴۱۱ق ; الفصول المهمه فى معرفه الأئمه  ، ابن صباغ ، على بن محمد، دار الحدیث للطباعه ، قم ، ۱۴۲۲ق ; فضائل امیرالمؤمنین  ، کوفى ، ابن عقده ، ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید، بى تا ; کشف الغمه  ، اربلى ، على بن عیسى، ابن ابوالفتح ، دارالاضواء ، بیروت ; کفایه الأثر  ، قمى ، على بن محمد خزاز ، بیدار ، قم ،۱۴۰۱ق ;کمال الدین وتمام النعمه  ، صدوق ، محمد بن على ، مؤسسه نشر اسلامى ، ۱۴۰۵ق ; کنزالعمال  ، متقى هندى ، حسام الدین ، مؤسسه الرساله  ، بیروت ، ۱۴۰۹ق ; گوهر مراد  ، لاهیجى ، عبدالرزاق ، وزارت ارشاد اسلامى ، تهران ، ۱۳۷۲ش ; مطالب السؤول فى مناقب آل الرسول  ، شافعى ، محمد بن طلحه ، بى تا ; المقنعه  ، مفید ، محمد بن محمد ، مؤسسه نشر اسلامى ، قم ،۱۴۱۰ق. مناقب آل ابوطالب  ، ابن شهرآشوب ، مطبعه حیدریه ، نجف اشرف ،۱۳۷۶ق ; ینابیع الموده  ، قندوزى ، سلیمان بن ابراهیم ، دارالاسوه ، ۱۴۱۶ق.

حمیداللّه رفیعى

  1. امامت امام حسن عسکرى (علیه السلام)

ابومحمد حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابوطالب  ، پیشواى یازدهم شیعیان است (دلائل الامامه ، ج۱ ، ص۲۲۳).

درباره تاریخ ولادت ، محل ولادت و تاریخ شهادت امام حسن عسکرى (علیه السلام) میان مورخان اختلاف است ، اما مشهور این است که در ماه ربیع الآخر سال ۲۳۲ق چشم به جهان گشود و در تاریخ اول ربیع الاول سال ۲۶۰ق به دستور معتمد عباسى ، مسموم و در روز هشتم همان تاریخ به شهادت رسید و پس از این که فرزندش ، امام زمان (عج) در حالى که پنج سال بیشتر نداشت بر او نماز خواند ، در خانه خود در سامرا و در کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد (اصول کافى ، ج۱ ، ص۵۰۲ ; دلائل الامامه ، ج۱ ، ص۲۲۳).

پدرش امام دهم ، حضرت هادى (علیه السلام) و مادرش که امّ ولد و بانویى پارسا و شایسته بود«حدیث» یا «سلیل» است ، که برخى از او به نام «سوسن» یاد کرده اند (الارشاد ، ج۲ ،ص۳۱۳ ; کشف الغمه ، ج۲ ، ص۹۰۹ ; سیره پیشوایان ، ص۶۱۵) مشهورترین لقب حضرت ، «عسکرى» است. عسکر ، نام محله اى در سامرا است و چون امام به فرمان خلیفه عباسى به اجبار در آن محل سکونت داشته به عسکرى شهرت یافت. (بحارالانوار ، ج۵۰ ، ص۲۳۵).

امام عسکرى (علیه السلام) داراى دو کنیه است: «ابومحمد» که کنیه مخصوص حضرت است و «ابن الرضا» که به پدر و جدش امام جواد (علیه السلام نیز گفته مى شد (مناقب ، ج۴ ، ص۴۲۱) .

امام ۲۲سال از دوران زندگى اش را با پدر بزرگوارش سپرى کرد و با شهادت پدرش در سال ۲۵۴ق به امامت رسید. امامت ایشان ، شش سال بیشتر به طول نیانجامید ، ولى در این زمان کوتاه حوادث مهمى رخ داد. اهمیت دوران امامت ایشان زمانى آشکار مى شود که به مسئله غیبت و اهمیت آن پى ببریم ، چرا که حضرت باید در این مدت کوتاه مقدمات لازم براى انتقال شیعه از مرحله حضور به مرحله غیبت را فراهم مى کرد (اعلام الهدایه  ، ج۱۳ ، ص۴۷ـ ۴۸).

امام حسن عسکرى (علیه السلام در زمان امامتش ، با سه خلیفه عباسى هم عصر بود: معتز عباسى (۲۵۲ـ ۲۵۵ق) ، مهتدى (۲۵۵ـ۲۵۶ق) و معتمد (۲۵۶ـ ۲۷۹ق) (دلائل الامامه ، ج۱ ، ص۲۲۳).

شیعه معتقد است که امام حسن عسکرى (علیه السلام)  ، به جز مهدى موعود (عج) ، فرزند دیگرى نداشت. شیخ مفید در کتاب الارشاد مى نویسد: «حسن بن على عسکرى (علیه السلام)  ، به جز صاحب الزمان ، فرزند دیگرى از خود به جاى نگذاشت»(ج۲ ، ص۳۳۹) .

دلایل اقامه شده بر امامت امام عسکرى (علیه السلام) از این قرار است:

  1. چون بعد از امام هادى (علیه السلام)، تمامى فضایل و مکارم از قبیل علم ، عصمت ، زهد ، کمال در عقلانیت ، تدبر ، شجاعت و… در امام عسکرى جمع گردیده بود ، او شایسته ترین فرد زمان خویش براى تصدى مقام امامت بود (الارشاد ، ج۲ ، ص۳۱۲ ، کشف الغمه ، ج۲ ، ص۹۱۱ ; کشف المراد ، ص۵۳۹).

ابوبصیر خادم ، جریان گفت و گوى امام با رومیان ، ترکان و صقالبه به زبان خودشان را مشاهده و از این ماجرا تعجب مى کند ، اما حضرت ، آشنایى با تمام زبان ها را فضیلتى مى داند که خداوند به او ارزانى داشته ، تا این تفاوت میان او و سایر مردم ، دلیل و نشانه اى براى شناخت حجت خدا شود (اعلام الورى ، ص۳۷۰).

فضایل امام به اندازه اى بود که دشمنان اهل بیت نیز به عظمت و بزرگى او اعتراف مى کردند:«لم أرَ له ولیاً ولا عدواً إلاّ وهو یحسن القول فیه والثناء علیه» ; دوست و دشمن ، از او به نیکى و شایستگى یاد و او را ستایش مى کنند (کشف الغمه ، ج۲ ، ص۹۱۳ـ۹۱۶).

  1. ظهور معجزات الهى و خوارق عادت از ایشان که دیگران از انجام آن ناتوان بودند نیز دلیل دیگرى بر امامت حضرت مى باشد (اثبات الهداه ، ج۳ ، ص۴۰۰ ; مدینه المعاجز ، ج۳ ،ص۳۲۵) از جمله معجزات امام ، پیشگویى ها و خبرهایى است که از آینده به اصحاب خود مى داد: مانند خبر کشته شدن معتز عباسى ، بیست روز قبل از قتلش و… (کشف الغمه ، ج۲ ، ص۹۱۶). در بسیارى از موارد ، امام ، نیازهاى مادى، معنوى و علمى مراجعان را برآورده مى کرد ، بدون آن که خود مراجعان  ،سخنى به میان آورده باشند. ابوهاشم ، یکى از یاران امام مى گوید: هیچ گاه نزد ابوالحسن و ابومحمد (علیهما السلام)حاضر نشدم ، مگر این که از آن دو حضرت ، دلیل و برهانى بر امامتشان دیدم. سپس به یکى از معجزات امام اشاره کرده  ، مى گوید: مى خواستم از امام تکه اى فلز نقره بگیرم تا با آن براى تبرک ، انگشتر بسازم. وقتى نزد امام رفتم ، خواسته خود را فراموش کردم. هنگام خداحافظى ، امام انگشترى به من داد و گفت: «نقره مى خواستى ] تا با آن انگشتر بسازى [  ، اما من به تو ] خود [ انگشتر را دادم» (بحارالانوار ، ج۵۰ ، ص۲۵۴).
  2. در دسته خاصى از اخبار و روایاتِ وارد شده از پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم و امامان ، به معرفى و تعداد جانشینان پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم پرداخته است و چون در این اخبار اسامى خلفاى بعد از پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)با صراحت و بى هیچ ابهامى ذکر شده است ، یکى از دلایل نقلى محکم براى اثبات امامت امام عسکرى (علیه السلام مى باشد (اصول کافى ، ج۲ ، ص۵۲۵ ; خصال ، ص ۵۰۹).

همچنین آن دسته از اخبارى که درباره امام زمان (عج) است و شامل نام ، نام پدر ، کنیه و لقب او مى باشد ، به دلیل ذکر نام امام عسکرى (علیه السلام) به عنوان پدر امام دوازدهم ، از بهترین اخبار دال بر امامت ایشان مى باشد (کمال الدین ، ص ۲۴۴ ; بحارالانوار ، ج۵۱ ، ص۶۵ـ ۱۵۸).

  1. از برترین دلایل نقلى امامت امام یازدهم ، روایات امام هادى (علیه السلام است که دو دسته اند:

دسته نخست: روایاتى که امام هادى (علیه السلام) در پاسخ به اطرافیان ، مبنى بر معرفى امام بعدى ،براى رفع تصور اشتباه مردم که محمد ، فرزند دیگرشان را امام بعدى مى دانستند. امام حسن عسکرى (علیه السلام) را به عنوان امام یازدهم ، به شیعیان معرفى مى کردند ، ( اصول کافى ، ج۱ ، ص۳۲۵ ; کشف الغمه ، ج۲ ، ص۹۱۱) على بن عمر نوفلى مى گوید: همراه امام هادى(علیه السلام) در حیاط منزلشان بودم که محمد ، از کنار ما گذشت. به ایشان گفت: فدایت شوم آیا او امام ما بعد از شماست؟ امام پاسخ دادند: «خیر ، بعد از من امام شما ، فرزندم حسن است» (اعلام الورى ، ص۳۶۳).

دسته دوم: روایاتى که شامل وصایا  ، مکتوبات و سفارش هاى امام هادى (علیه السلام) است ، که در آن امام عسکرى (علیه السلام) را به عنوان امام بعدى معرفى کرده اند (الارشاد ، ج۲ ، ص۳۱۸ ; اعلام الورى ، ص۳۶۳) امام هادى (علیه السلام) در یکى از نامه هاى خود به ابوبکر فهفکى اشاره مى کند که شایسته ترین فرد در میان آل محمد ، فرزندم حسن (ابومحمد) است: «او خلیفه پس از من است و امر امامت بعد از من به او منتهى مى شود ، پس از من هر آن چه را که نیاز دارى از او بپرس» (کشف الغمه ، ج۲ ، ص۹۱۲).

منابع

الارشاد ، شیخ مفید، محمد بن محمد نعمان ; اثبات الهداه بالنصوص والمعجزات  ، حر عاملى ، محمد بن حسن ، مکتبه المحلاتى ، قم ، ۱۴۲۵ق ; اعلام الورى واعلام الهدى  ، طبرسى ، حسن بن فضل ، دارالحجه للثقافه ، قم ، ۱۴۲۵ق ; اعلام الهدایه ، نخبه التألیف ، مرکز الطباع والنشر للمجمع العالمى لاهل البیت ، قم ، ۱۴۲۲ق. الاصول من الکافى  ، کلینى ، محمد بن یعقوب ، دارالکتب الاسلامیه ، تهران ، ۱۳۸۴ش ; بحارالانوار  ، مجلسى ، محمدباقر ، مؤسسه الوفاء ، بیروت ، ۱۴۰۴ق ; الخصال  ، صدوق، محمد بن على، انتشارات جامعه مدرسین ، قم ، ۱۴۲۴ق ; دلائل الامامه  ، طبرسى ، محمد بن جریر ، دارالذخائر للمطبوعات ، قم ، ۱۳۸۳ق ; سیره پیشوایان  ، پیشوایى ، مهدى ، مؤسسه تحقیقاتى امام صادق(علیه السلام) ،قم ، ۱۳۷۴ش ; کشف الغمه فى معرفه الأئمه  ، اربلى ، عیسى بن ابوالفتح ، مکتبه الحیدریه ، قم ، ۱۴۲۶ق ; کشف المراد  ، حلى ، حسن بن یوسف، انتشارات جامعه مدرسین ، قم  ، ۱۴۲۲ق ; کمال الدین وتمام النعمه  ، شیخ صدوق، محمد بن على، المکتبه الحیدریه ، قم ، ۱۴۲۶ق ; مدینه المعاجز أو معاجز اهل البیت  ، بحرانى ، سید هاشم ، مؤسسه دارالحجّه للثقافه ، قم ،۱۴۲۶ق ; مناقب آل ابوطالب  ، ابن شهر آشوب ، محمد بن على ، انتشارات علامه ، قم ، ۱۳۷۹ق.

ابوالفضل محمدى و مهدى نجفى

http://tohid.ir/fa/persian/articleView?articleId=2980

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
بستن